پیامبر اعظم / معجزات پيامبر / قرآن کریم /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

معجزات حضرت محمد (ص) چيست؟ برخي مي‌گويند شق القمر هنوز اتفاق نيافتاده است، دليل بر وقوع آن چيست؟ 2. داستان معراج پيامبر قابل رويت و اثبات براي انسان هاي معمولي نبوده است. 3. برخي مي‌گويند در قرآن تناقض وجود دارد پس نمي‌تواند معجزه باشد آيا اين سخن درست است؟


در رابطه با بند اول پرسش بايد گفت که: در تاريخ معتبر براي پيغمبر اکرم ص بيش از چهار هزار معجزه ثبت شده است و تنها معجزه ايشان منحصر در شق القمر و يا قرآن و معراج نيست،اين معجزات را هم علماي اهل سنت نقل کرده‌اند و هم علماي شيعه، شيخ عباس قمي از محدثين شيعه از مناقب ابن شهر آشوب نقل کرده که وي چهار هزار و چهارصد و چهل معجزه از پيامبر اکرم نقل کرده که با مراجعه به کتب مربوطه مي‌توانيد آنها را مطالعه کنيد که از جمله آنها شق القمر، ردّ شمس، نزول باران، نازل کردن مائده‌هاي آسماني و طعام آسماني، زنده کردن مردگان، شفاي بيماران و... که شرح و توضيح آنها در اين مختصر نمي‌گنجد.[1]اما راجع به «شق القمر» بايد گفت: تاريخ گواه اين است که اتفاق افتاده و از معجزات نبي اکرم است اين قضيه را موفق بن احمد خوارزمي در کتاب المناقب خويش، ابي عبدالله بن حمران الخصيبي در کتاب «الهدايه الکبري»،[2] و اسماعيل باشا البغدادي در کتاب «هدية العارفين» نقل کرده.[3] هم چنين در کتب روايي هم بسيار نقل شده مثل بحارالأنوار مجلسي هم چنين در کتب تفسيري نيز نقل شده است، در تاريخ آمده ابن عباس گفت: «مشرکان جمع شدند و خدمت رسول گرامي اسلام ص آمدند و همگي گفتند اگر راست مي‌گويي براي ما ماه را نصف کن، پيامبر اکرم فرمودند: اگر اين کار را کنم ايمان مي‌آوريد» همگي گفتند آري، سپس نبي اکرم ص از خداي خويش نسبت به اين عمل اذن گرفت، سپس ماه را به دو نيم کرد و فرمودند: فلاني و فلاني و فلاني، همگي شاهد باشيد، اين قضيه توسط ابن مسعود،عبدالله بن عمر، انس بن مالک، حذيفه ابن ايمان، جبير بن مطعم نيز نقل شده.[4] و به نحوي مشهور است که اجماع مسلمين بر آن است و مورد اتفاق جميع مسلمين، مؤيد آن نيز آيات قرآن است که به اين داستان اشاره دارد و بعداً خواهيم گفت قرآن معجزه و سخن الهي است.در نتيجه اولا: «شق القمر» معجزه نبي اکرم است و اتفاق افتاده و تاريخ گواه اين مطلب است، ثانيا: معجزات ايشان منحصر در همين معجزه نيست بلکه هزاران معجزه ديگر هم داشته‌اند که در تاريخ ثبت گرديده‌است.اما راجع به سئوال دوم که معراج قابل رؤيت و اثبات نيست، بايد گفت: اولا: ما معراج را معجزه و دليل بر صدق نبوت نمي‌دانيم که عدم اثبات آن باعث کذب نبوت گردد، بلکه معراج بعد از به پيامبري رسيدن حضرت محمد ص رخ داد و تنها، دليلي بر فضيلت و مقام و منزلت بالاي حضرت در درگاه الهي است. ما نبوت حضرت را با ادله ديگري اثبات مي‌کنيم و همان طور که در قسم اول سئوال گذشت بيش از 4 هزار معجزه از ايشان ثبت گرديده، هم چنين معجزه بايد با درخواست مردم و دليلي بر صدق ادعاي نبوت ايشان باشد در حالي که داستان معراج به درخواست الهي و بدون درخواست کسي از مردم صورت گرفت و تنها گوياي مقام بي‌نظير و ولاي نبي اکرم ـ ـ است. ثانيا: معراج پيامبر اکرم با عقل و برهان و يا با ثبت در تاريخ قابل اثبات نيست، چون کسي به جز خود حضرت از آن خبر ندارد.از طرفي ما معتقديم پيامبر اکرم بلکه تمام پيامبران معصوم از خطا و اشتباه بلکه معصوم از گناه و معصيتند، زيرا خداوند سبحان پيامبر اکرم را براي هدايت و به کمال رسيدن انسان فرستاده است و وي وظيفه دارد راه‌هاي به کمال رسيدن از جانب خداي سبحان به انسان را برساند، در نتيجه اگر اين پيامبر در دريافت وحي و ابلاغ آن، خطایی داشته باشد، نقض غرض الهي است و با حکمت الهي سازگار نيست، هم چنين اگر پيامبري مرتکب گناه شود چون مردم او را نماينده خداوند سبحان در زمين مي‌دانند، به تصور اينکه اين عمل جايز است و نيکو آن را انجام مي‌دهند و باز در گمراهي مي‌افتند و باز نقض غرض الهي است.[5] در نتيجه تمام پيامبران بالأخص وجود نازنين نبي اکرم بايد معصوم از گناه و معصيت و خطا و اشتباه باشند و يکي از موارد گناه، دروغ است و ايشان بايد از دروغ مبرّا باشند، لذا اگر از واقعه‌اي خبر داد مثل معراج قطعا در مدعاي خود صادق است، همان طور که در خبر از احکام الهي صادق است و قابل قبول. از طرفي وقايعي در زمان معراج رخ داد که در تاريخ ثبت شده و مي‌تواند مؤيدي بر معراج باشد و آن اينکه حضرت در برگشت از معراج در بيت المقدس فرود آمد و راه مکه را در پيش گرفت و در بين راه به کاروان بازرگاني قريش برخورد کرد، که شتر خود را گم کرده بودند و از آب آنان خوردند و سپس به منزل «ام هاني» فرود آمدند. قريش که طبق عادت ديرينه خود به تکذيب پيامبر پرداختند و از او خواستند ساختمان بيت المقدس را تشريح کند حضرت نه تنها ساختمان را تشريح کردند بلکه از حوادث ميان راه سخن گفتند و فرمودند: در ميان راه به کاروان فلان قبيله برخورد کردم که شتر خود را گم کرده بودند و من نيز از آب آنها خوردم، در نقطه‌اي به گروهي برخوردم که شتري از آنها رميده و دست و پايش شکسته شده بود. قريش گفتند از کاروان قريش به ما خبر بده: حضرت فرمودند آنها را در «تنعيم» ديدم و شتر خاکستري رنگي پيشاپيش آنها حرکت مي‌کرد و کجاوه‌اي روي آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه شدند. قريش بعدا فهميدند تمام اخبار ايشان قطعي و صادق است.[6]در نتيجه در اتفاق افتادن داستان معراج شکي نيست. و مؤيد اين مطلب نيز آياتي از قرآن است که به داستان معراج اشاره دارند،[7] البته ما در سئوال سوم اثبات خواهيم کرد که قرآن معجزه، سخن خداي تبارک است و جاي هيچ گونه شبهه‌اي در آن نيست.اما راجع به سئوال سوم : ما مسلمانان معتقديم معجزه جاويد نبي اکرم و اشرف معجزات، قرآن است. زيرا تعريف معجزه اين است: «کاري خارق العاده که منشأ خدايي دارد و با استفاده از اسباب طبيعي نمي‌توان آن را انجام داد، همراه دعواي نبوت».[8]پس معجزه گواهي بر حقانيت و صدق ادعاي پيامبر است و حکمت خدا بر اين اقتضاء مي کند که چنين نيرويي به پيامبر خويش عطا فرمايد که او را بشناسد و از او تبعيت کند.حال وقتي به قرآن مراجعه مي‌کنيم: در جاي جاي قرآن اين تحدي وجود دارد و مردم را به مبارزه دعوت کرده که اگر در اين کتاب شک داريد که معجزه است و گواهي بر صدق نبي اکرم ابتدا مي‌فرمايد: 10 سوره سپس مي‌فرمايد يک سوره مثل آن بياوريد.[9] و حال آنکه قوي‌ترين اديبان عرب و شاعران عرب در زمان پيغمبر اکرم بوده‌اند که شعرهاي آنان به عنوان معلقات سبع معروف بوده است ولي در برابر قرآن سر تعظيم فرود آورده و اعتراف کردند که اين سخن آدمي نيست و تا به حال نيز همانند آن آورده نشده‌است و آن چه را که ادعا شده توسط مفسرين و علماي دين پاسخ داده شده که هيچ ارزش بلاغي و محتوايي در برابر قرآن نداشته اند.[10]پس دليل ما بر اعجاز قرآن تحدي و مبارزه طلبي و عجز بشر از آوردن مثل آن است، هم چنين محتواي عميق مملو از مسائل عاليه بشري و خبر از آينده وخبر از قيامت و آخرت و هزاران مسائل مختلف است. اما راجع به تناقض هايي که اشاره کرده‌ايد بايد گفت: اين موارد در ابتداي امر و با ديد عرفي ممکن است تعارض به نظر آيد ولي با کمي دقت اين تعارض رفع مي‌گردد و علماي دين و مفسرين قرآن به همه آنها پاسخ داده‌اند. بسياري از آيات ادعا شده از نوع مطلق و مقيداند، و يا از نوع ناسخ و مسنوخ و يا عموم و خصوص و يا ديد فلسفي نياز دارند تا فهميده شوند، البته اين موارد در عرف ما انسان‌ها نيز جريان دارد، گاهي حرفي مي‌زنيم سپس بعد از چند روز چند نفر را از آن قاعده کلي استثنا مي‌کنيم اينکه تعارض نيست. به طور مثال يکي از مواردي که ادعاي تعارض شده اين است که خداوند سبحان در قرآن در بعضي از آيات کارها را به خود نسبت مي‌دهد و در بعضي ديگر آنان را به ديگران مثلا در بعضي مي‌فرمايد ملائکه الهي مسئول موت هستند و جان‌ها را قبض مي‌کنند و در جايي ديگر مي‌فرمايد ما خود، آنها را قبض مي‌کنيم.از اين قبيل آيات در قرآن زياد ديده مي‌شود و آنان که با مسائل فلسفي آشنايي ندارند، گفته‌اند اينجا قرآن تناقض گويي کرده است. اما جواب اين است که خداوند جهان را بر اساس نظام علّيت آفريده است و هر موجودي را اثري داده و اين اثر نيز حقيقي است و اسنادش به آن موجود نيز حقيقي يعني مثلا آتش واقعا مي‌سوزاند، يخ حقيقتا خنک مي‌کند، اما در عين حال کارگزاران خداي سبحان و مجراي ربوبيت مطلقه رب العالمين هستند لذا وجودي مستقل و اثري مستقل از ذات باري تعالي ندارند و در عرض او نيستند. زيرا ربوبيت او نامحدود است و ديگر جايي براي غير نمي‌ماند، پس آنچه ما مستقل مي‌پنداريم در واقع غير مستقل و وابسته به ذات باري تعالي است، در اين صورت همه موجودات الهي وجه الله، جندالله و مرأت او هستند، لذا مانعي ندارد که هم به خود نسبت دهد هم به آن شي، يعني ذات باري تعالي در عين آنکه فعل و اثري را به فاعل آن نسبت مي‌دهد، استقلال را از آن سلب کرده خود را تنها فاعل جهان معرفي مي‌کند.[11] و ديگر تعارض‌ها نيز همگي قابل رفع‌اند و بايد به علماي اين فن رجوع شود.و صرف وجود آن در اينترنت باعث نمي‌شود باور کنيم و دست از اعتقادات خود برداريم، بلکه بايد دنبال جواب بود و از اهل فن آن پرسيد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ آموزش عقايد، محمد تقی مصباح یزدی.2ـ تفاسير نمونه و الميزان ذيل آيه سوره قمر، آيه 2. پی نوشتها:[1]. الموفق ابن احمد خوارزمي، المناقب، انتشارات موسسه نشر اسلامي، 1411ق، ص307.[2]. ابي عبدالله بن حمدان الخصيبي، الهداية الکبري، بيروت، موسسه البلاغ، 1411ق، ص73.[3]. اسماعيل باشا البغدادي، هدية العارفين، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، ج1، ص148.[4]. طبرسي، مجمع البيان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1384ش، ج10 ـ 9، ص289.[5]. رباني گلپايگاني، علي، عقايد استدلالي، معاونت پژوهش انتشارات نصايح، 1380ش، ج2، ص44.[6]. سبحاني، جعفر، فرازهايي از زندگي پيامبر اکرم(ص)، نشر مشعر، دارالحديث، 1382ش، ص170.[7]. ، آيات اوليه سوره اسراء ؛ نجم / آيات 7 تا 11.[8]. عقايد استدلالي، همان، ج2، ص35.[9]. بقره / 24.[10]. براي مطالعه بيشتر مي توانيد به کتب کلامي مثل: محاضراته جعفر سبحاني، بداية المعارفه خرازي مراجعه کنيد.[11]. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، 1381ش، ج1، ص170.منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image