کلام /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

ما شيعيان معتقديم که ولايت براي ما بزرگترين و کامل ترين نعمت از نعمات الهي است که خداوند تبارک و تعالي به ما ارزاني داشته است سوال اينجاست چرا نبايد ديگر ملل دنيا از اين نعمت عظما بي بهره باشند و در جهل و ظلمت بسر ببرند و از داشتن چنين لذت معنوي (اعتقاد به ولايت ائمه) بي بهره باشند و اين به ظاهر تبعيض معنوي چگونه توجيه مي شود و اصولاً چنين جوامعي چگونه در مقابل خداي خود پاسخگو خواهند بود؟


پيش از اين که به سئوال مورد نظر و پاسخ آن بپردازيم، يادآوري يک نکته لازم است و آن اين که بزرگ ترين و گران بهاترين نعمتي که خداوند به انسان ارزاني داشته و به واسطه آن منت بزرگي بر بشريت گذاشته است، دين توحيدي است که با فرستادن انبياء و رسولان مردم را به آن دعوت نموده و «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَکيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ».[1]خداوند بر اهل ايمان منت گذاشت که رسولي از خودشان در ميان آنان برانگيخت که بر آن ها آيات او را تلاوت مي کند و آنان را پاک مي کند و به آن ها علم کتاب (احکام شريعت) و حقايق حکمت مي آموزد، و همانا پيش از آن در گمراهي آشکار بودند.آنگاه اين نعمت بزرگ خودش (دين اسلام) را با نعمت ديگرش يعني ولايت و امامت که ضامن بقاء نعمت دين است به بشريت ارزاني داشت و فرمود: «الْيَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِينَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکمْ نِعْمَتِي».[2]امروز (18ذي الحجه درغديرخم) دين شما را کامل گردانده و نعمتم را (به وسيله انتخاب امام و جانشين پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و تعيين والي براي مومنين) بر شما تمام گردانيدم. از امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير اين آيه شريفه نقل شده که فرمود: «امروز دين شما را با نصب کردن و برپا داشتن حافظ آن کامل کردم و نعمت خودم را بر شما به ولايت اهل بيت تمام نمودم...».[3]و نيز از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود: «بني الاسلام علي الخمس، علي الصلوة و الزکات و الصوم و الحج و الولاية، و لم يناد بشي ء کما نودي باالولاية».[4]شکي نيست که اکثريت جامعه بشري از بزرگ ترين نعمت الهي يعني تدين به دين مقدس اسلام که عصاره و خاتم اديان مي باشد محروم اند و قسمتي هم که مسلمان هستند از نعمت مکمل يعني ولايت محروم اند و فقط گروه اندک يعني شيعيان از اين نعمت برخوردارند البته نبايد فراموش نمائيم که بهاي بسيار سنگين را در راه بهره مندي و حفاظت از آن پرداخته اند و در طول تاريخ رنج ها و مشقت هاي بي شماري متحمل شده اند که کم ترين آن تقديم هزاران شهيد بوده است. و شيعيان تحمل تمام اين رنجها و مشکلات را در قبال بهره مندي از نعمت اسلام ناب و ولايت اولياء الهي براي خود افتخار مي دانند و آن را با جان و دل و عاشقانه پذيرفته اند.تبعيض در صورتي واقعيت پيدا مي کرد که خداي متعال، نعمت دين را به گروه خاصي اختصاص مي داد و بقيه مردم را از آن باز مي داشت و پيامبر خاتم را براي هدايت گروه و يا قبيله خاصي مبعوث مي کرد و ديگران را اجازه پيروي از او نمي داد تا از هدايت الهي و راه يافتن به سعادت ابدي بهره مند شوند، و هم چنين تبعيض در صورتي تحقيق مي يافت که به همه مسلمانان، بعد از مسلمان شدن اجازه پيروي از اهل بيت و رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را نمي داد و فقط به گروه مخصوص يعني شيعيان اجازه بهره مند شدن از اين نعمت بزرگ الهي را صادر مي کرد.در حالي که قرآن کريم اعلام کرده است: «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ».[5] دين نزد خداوند اسلام است. (از آن پيروي کنيد.) و: «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنکمْ».[6] خدا و رسول و اولي الامر (امامان و جانشينان پيغمبر) را اطاعت و فرمانبرداري نمائيد. و: «اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُکمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ».[7]کساني را که هيچ گونه پاداشي از شما درخواست نمي کنند (در قبال هدايت و راهنمايي شان يعني رسولان را) اطاعت کنيد.و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در آخرين لحظات عمر شريفش اعلام کرد که: «اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله و عترتي لن تضلوا ما ان تمسکتم بهما...».[8] دو چيز گران سنگ در ميان شما مي گذارم، کتاب خدا (قرآن) و خاندانم (ولايت) مادامي که از اين دو پيروي نمائيد هرگز گمراه نخواهيد شد.آيا در اين دعوت عمومي تبعيض مشاهده مي شود؟ در اين مائده آسماني که براي همه گسترده شده است و همگان را براي استفاده و بهره بردن از آن دعوت نموده اند، هيچ گونه تبعيض و تقديم و تأخير غير عادلانه وجود ندارد بلکه همگان مي توانند به اندازه معرفت، اخلاص و تبعيت از آن به فيض بندگي خدا و بهره مند شدن از ولايت نائل آيند.آري بشر نه به خاطر تبعيض، بلکه به تعبير قرآن کريم، آگاهانه و از سر ستم و بغي و سرکشي به نداي الهي پشت نموده و خود اسباب محروميت اش از نعمت دين ناب الهي و ولايت اولياء او را فراهم نمودند:«وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْکتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَکفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ».[9] بعد از روشن شدن حق و راه هدايت، اختلاف نموده و راه نافرماني و کفر در پيش گرفتند؛ در بخش عموم جامعه بشري.اما در خصوص مسلمانان، امت اسلامي بعد از رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با ناديده گرفتن تمام سفارش ها و وصاياي آن بزرگوار درباره اهل بيت و جانشينان معصوم خودش که بر اساس حديث متواتر «ثقلين» تأکيد فرموده بود به قرآن و عترت تمسک نموده و چنگ بزنيد تا از گمراهي نجات بيابيد و قرآن و عترت دو عنصر جدائي ناپذير از همديگرند؛ راه ارتداد در پيش گرفتند و از تمسک به حبل الله متين يعني ولايت اهل بيت خودداري کردند، مگر عده اندک که تاريخ کهن بشري و اسلامي شاهد مظلوميت مداوم آن ها بوده است.بنابراين فرار و بيگانگي مردم و اکثريت ملل و نيز اکثريت مسلمانان از اسلام و ولايت اولياء الهي، و محروميت آنان از اين نعمت بزرگ الهي، نه نتيجه تبعيض بلکه نتيجه برخورد و روياروئي آنان با حقايق بوده است.با توجه به آنچه توضيح داده شد، اين نکته روشن مي گردد که عده کثيري از ملل و جوامعي که پيام اسلام و يا ولايت را به هر دليلي دريافت نکرده اند يعني نداي اسلام و ولايت به آنان نرسيده باشد چه در جوامع پيشين و چه درجوامع موجود در اين زمان که باعث اتمام حجت در پيروي آنان از اسلام و ولايت مي گردد، که در اصطلاح از آن ها به جاهل قاصر و يا مستضعف ياد مي شود، چه آنکه خود در يافتن حقيقت کوتاهي نکرده اند و لذا مقصر و گناهکار محسوب نمي شوند و يا توان تحقيق و يافتن حقيقت را نداشته اند، حالا چه به خاطر دور بودن از مراکز اسلامي و ديني و يا به خاطر محدوديتي که از ناحيه حکومت ها ممکن است وجود داشته باشد و لذا مستضعف محسوب مي شوند نه مستکبر؛ و چه بسا در صورت راه يافتن به حقايق اسلام و ولايت و آگاه شدن از آن، آن را قبول کرده و تبعيت کنند، اين گونه افراد را نمي توان گفت که به طور مطلق محروم اند. از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود: «مستضعفان آن کسانند که حيله نتوانند و راه به جائي نبرند به سوي ايمان (مومن شدن) و کافر هم نشوند...».[10] و از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود: «... و آنان نه مؤمن باشند و نه کافر و از آنان است کساني که کارشان با خدا است...».[11]بنابراين مستضعفين که توضيح داده شد و نيز کساني که جاهل قاصرند يعني يا اسلام و پيام آن به آنان نرسيده و ابلاغ نشده است و يا اينکه درست ابلاغ نشده است و لذا علم به حقانيت اسلام و ولايت پيدا نکرده اند و در عدم پذيرش خود تقصيري ندارند تا گناهکار محسوب بشوند؛ اين گونه افراد اگر در دين و آئين خود، آنچه مبتني بر فطرت است صادق باشند، جزء «يرجون لامر الله» هستند، اميد به رحمت الهي دارند. حالا چه ملل غير اسلامي باشند و چه مسلماناني که تشيع و ولايت به آن ها ابلاغ نشده و يا به خوبي فرصت بحث و تحقيق نيافته اند.پس عقاب و تعذيب ندارند مادامي که حجت بر آنان تمام نشود؛ و ممکن است اگر پليدي باطن نداشته باشند، از عطوفت الهي و وساطت اولياء او بهره مند گردند.معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:1ـ عدل الهي، علامه شهيد مرتضي مطهري. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image