تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
امام حسين عليه السّلام سومين امام شيعيان است. وي شبيهترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در صورت و سيرت بود.[1] در شبهاي تاريك، نور از پيشاني و اطراف گردنش ميتابيدكه مردم آن حضرت را با آن نور ميشناختند.[2] آن حضرت داراي علوم و كرامات و فضائل بيشماري است كه از گوهر وجودش تجلّي ميشود و اين نمودهاي الهي پرتويي از چراغ هدايت است كه در مناسبتهاي زماني و مكاني جلوه ميكرد، در اينجا بهچند مورد از فضائل و كرامات آن حضرت اشاره ميشود:الف : شفاي مرض پيسيحبابة والبيه ميگويد: من به ديدن امام حسين عليه السّلام مي رفتم؛ اتفاقاً ميان چشمانم پيسي پيدا شد و اين امر بر من ناگوار آمد و چند روزي به ديدن ايشان نرفتم؛ سراغ مرا گرفته به ايشان مي گويند: ميان چشمان او عارضي پيدا شده.امام حسين عليه السّلام ـ با اصحابش به ديدن من آمدند، آن حضرت فرمود: اي حبابه! چرا نزد من نيامدي؟علت را گفتم، پس ايشان آب دهان مبارك خود را به آن ماليد و فرمود: حبابة خدا را شكر كن كه آن علت را از تو دور كرد، به سجده افتادم، فرمود: حبابة، سربردار و در آئينه نگاه كن؛ سر برداشته (نگاه كردم ) اثري از آن نديدم، خدا را شكر كردم.ب: برطرف كردن غم و اندوه ديگراناز ويژگيهاي امام حسين عليه السّلام عواطف سرشار انساني و دگر دوستي و نوع پروري آن حضرت است به ويژه نسبت به كساني كه در زندگي روزمره دچار گرفتاري و مشكلات و غم و اندوه ميشدند. اسامة بن زيد بيمار بود و در خانه بستري شده بود، امام عليه السلام براي عيادت اسامة به خانه او رفت و مشاهده كردكه اسامة بسيار آشفته و نگران است.حضرت فرمود: اسامة چرا اين قدر نگران هستي؟اسامة اظهار نمود كه بدهكار هستم و حقوق ديگران در گردنم ميباشد و ميترسم بميرم و نتوانم بدهي خود را پرداخت كنم.امام عليه السلام فوراً دستور داد بدهي او را پرداختند. آنگاه اسامه آسوده خاطر گرديد و بعد از چند روز در همان بستر بيماري از دنيا رفت.[3]ج: تكلم با حيوانات راشد بن مزيد نقل ميكند كه: از مكه تا قطقطانه (جائي است نزديك كوفه) همراه امام حسين عليه السّلام بودم، ديدم (در بين راه) درندة گزندهاي به او رو آورد و با او تكلم كرد. حضرت به جهت او توقّف كرد و كلامي طولاني از آن درنده نقل كرد.[4]د: در آوردن انگور از ديوار مسجدكثير بن شاذان روايت ميكند كه: خدمت امام حسين عليه السّلام بودم كه فرزندش علي اكبر در غير فصل، از او انگور خواست. حضرت دست به ستون مسجد زد و انگور و موزي بيرون آورد و به او خورانيد و فرمود:آن چه براي دوستان خدا نزد او هست بيشتر است.[5]هـ : سبز شدن درخت خرمااز حضرت صادق عليه السّلام در حديثي روايت شده كه امام حسين عليه السّلام در سفري زير درخت خرماي خشكي منزل كرد، دعا نمود درخت سبز شد و برگ و خرما آورد، بالاي درخت رفتند و به قدر كفايت خوردند.[6]و : يافتن شتر گم شدهاعرابي به امام حسين عليه السّلام گفت: يابن رسول الله! شترم را گم كردهام و غير از آن شتري ندارم، پدرت حيوان گم شده را پيدا ميكرد و هر گم شدهاي را به صاحبش ميرساند. امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: در فلان مكان برو، شترت را ميبيني ايستاده و در مقابلش گرگ سياهي است. اعرابي به آن جا رفت و برگشت و به امام حسين عليه السّلام گفت: شتر خود را در همان جا يافتم.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1 - فضايل و سيره امام حسين عليه السّلام در كلام بزرگان؛ نويسنده:عباس عزيزي.2 - سيماي امام حسين عليه السّلام؛ نويسنده:علي اكبر بابازاده. 3 - فرازهايي از سيرة امام حسين عليه السّلام ؛ نويسنده:حسين اسعدي. .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.