تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
این گونه سؤالات در اثر عدم توجه به معیارهای ارزشی قرآن کریم مطرح میشود. ارزش انسان به بهای بدنی نیست تا امتیاز را در دیهها ارزیابی کنیم. به تعبیر دیگر، رای ارزیابی انسان در اسلام، دیه معیار نیست تا مابه التفاوت زن و مرد را در دیه جستوجو کنیم. دیه صرفا یک امر اقتصادی است و همان طور که در شریعت برای سگ و اسب دیه تعیین شده، برای تن انسان نیز دیه تعیین شده است. دیه معادل جسمی انسان است و در آن، مهمترین شخصیتهای انسانی با سادهترین افراد یکسانند. اسلام در موارد متعددی بسیاری از تفاوتهای ارزشی را بین عالم و جاهل )زمر 39 / 9: هل یستوی الذین یعملون و الذین لا یعلمون. ، یا مجاهد و غیر مجاهد )نساء 4 / 95: لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله. مطرح کرده است، اما دیهی همهی آنان را یکسان دانسته است. به علاوه، همیشه و همه جا دیهی مرد بیشتر از زن نیست، لیکن یک سلسله ارزیابیها در قرآن کریم به بدن بر میگردد. بنابراین، هر بدنی که منشأ اقتصادی بیشتر و قویتر باشد، مسألهی دیه هم به تناسب با او تنظیم میشود و چون مردان در مسائل اقتصادی معمولا بیشتر از زنان بازدهی دارند، دیهی آنان بیشتر است؛ )عبدالله جوادی آملی، زن در آینهی جمال و جلال، صص 417 - 421. همان طور که گاهی دیهی اسب هم از دیهی انسان بیشتر است.
اگر به آیات مربوط به قصاص و دیه توجه کنیم میبینیم تعیین میزان آن با تأکید بر تساوی اجزای بدن است، نه بر ارزش واقعی افراد:
و کتبنا علیهم فیها أن النفس و العین بالعین و الأذن بالأذن و السن بالسن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفارة. )مائده 5 / 45. و در آن )تورات( بر آنها واجب کردیم که جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و گوش در مقابل گوش و دندان در مقابل دندان و برای جراحتها هم قصاص متناسب با آن باشد. و هر که آن ]قصاص[ را ببخشد، کفارهای ]برای گناهان[ او باشد. .
و بدین ترتیب همان گونه که تساوی دیهی عالم و جاهل، دلالت بر تساوی واقعی آنان از نظر اسلام ندارد، تفاوت دیهی زن و مرد هم دلیل بر تفاوت گذاشتن بین آنان نیست. )عبدالله جوادی آملی، همان، صص 354 - 356. در واقع، نقد ناقدان بدان جهت است که انسان را در حد یک گیاه یا حیوان میشناسند، اما واقعیت این است که انسان به جایی میرسد که با ملائکه سخن میگوید و فرشتگان به استقبالش میروند و انسانیتش به این است، نه به جسمی که بعد از چند سال میپوسد و از بین میرود. )همان، ص 421. .
مطلب دومی که در این جا به نظر میرسد این است که ظاهرا تفاوت دیه بیشتر به نفع زن تمام میشود و ظاهرا در اسلام به همین جهت، آن تفاوت را گذاشتهاند. توضیح مطلب این که در اسلام وظایف خانوادگی بین زن و مرد تقسیم شده است و یکی از وظایفی که بر دوش مرد گذاشته شده، تأمین هزینههای زندگی خانواده است؛ یعنی تأمین هزینهی زندگی زن بر خودش واجب نیست، ولی بر همسر او واجب است. وقتی قرار شد معیار تعیین دیه، نه ارزشهای معنوی و واقعی، بلکه خسارتهای مالی و بدنی باشد، وقتی یک مرد از بین رود، غیر از خودش، هزینههایی که وی برای تأمین خانوادهاش میپرداخت نیز از دست میرود و وقتی دیهی او بیشتر باشد، جبران آن هزینههایی میشود که برای خرج خانواده انجام میشود در صورتی که این امر در خصوص زن متوفی مصداق ندارد. به عبارت دیگر، دیهی مقتول، برای خودش خرج نمیشود، بلکه به بازماندگان او داده میشود. این بدان معناست که اگر مردی بمیرد، زن و فرزندان او دیهی بیشتری دریافت میکنند، در مقایسه با دیهای که مرد و فرزندان زن مرده دریافت میکنند. به این ترتیب به نظر میرسد که این اختلاف دیه، در نهایت، به نفع زن تمام میشود.
بار دیگر تأکیدی کنیم که آنچه در این گونه فلسفههای احکام بیان میشود، اموری احتمالی و ظنی است، نه بیان یقینی. آنچه به طور قطع میتوان گفت این است که میزان دیه حکایت از ارزش معنوی و واقعی اشخاص نمیکند و لذا تفاوت دیه، به هیچ وجه دلیل بر برتری یا نقص هیچ یک از زن و مرد نسبت به یکدیگر نیست. .
موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.