تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
معناي كفر و ارتداد1. كفر در لغت به معناي پوشيدن چيزي است و شب را كه كافر خوانند چون اشخاص را ميپوشاند.[1] كفر در اصطلاح شرع يعني انكار اصلي از اصول دين يا انكار يكي از ضروريات دين (با علم به آن) در سخن يا كردار.[2]2. ارتداد در لغت به معناي رجوع و بازگشت است.[3] و در اصطلاح بايد گفت: از مجموع كلمات فقهاء بدست ميآيد براي صدق ارتداد و مرتد دانستن شخص چهار عنصر لازم است:1. خروج از اسلام 2. انكار جاودانگي اسلام 3. اختيار كفر 4. اقدام عملي بر ضد اسلام.[4] امام خميني(ره) در تعريف مرتد ميفرمايد: مرتد كسي است كه از اسلام خارج شده و كفر را برگزيند.[5] شهيد اول نيز ميگويد: مرتد كسي است كه به يكي از امور ذيل دست از اسلام بردارد: 1. به نحوي از اسلام خارج گردد 2. به برخي از انواع كفر بپيوندد 3. آن چه را ضرورتاً از دين دانسته ميشود انكار كند. 4. آن چه را كه ميداند از دين نيست جزء دين بشمارد. 5. كاري را انجام دهد كه صراحتاً دلالت بر كفر كند مثل پرستش خورشيد و بت و انداختن قرآن در قاذورات و امثال آن.[6] علامه حلي ميگويد: هر كاري كه صريحاً تمسخر دين را به دنبال داشته باشد موجب كفر است[7] همچنين شهيد اول ميگويد كسي كه به پيامبر يكي از ائمه ناسزا گويد واجبالقتل است.[8] قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: «همانا كيفر آنان كه با خدا و رسول او به جنگ برخيزند و در روي زمين به فساد كوشند جز اين نباشد كه آنها را كشته يا به دار كشند و يا دست و پايشان را به خلاف ببرند يا تبعيد كنند.[9] بهر حال ملاحظه ميكنيد كفر و ارتداد در اسلام معناي مشخصي دارد و اگر كسي مصداق معناي كافر يا مرتد باشد كافر يا مرتد خواهد بود. خردمندي در داوري1. تشبيه كردن به طور كلي در امور تحقيقي و مباحث ديني كاري خردمندانه نيست.[10] فرض كنيد زمان ابوعلي سينا و ملاصدرا به ناحق آن دو به كفرورزي متهم شدند اين نميتواند دليلي قانع کننده براي آن باشد كه از آن زمان به بعد هر كسي را كافر ناميدند يا مرتد دانستند ادعا كنيم كه به ناحق آنان را كافر يا مرتد دانستهاند2. گاهي حكم و يا مفهومي واضح و روشن است يعني به صراحت ميدانيم كافر و مرتد به چه معناست و حكمش چيست ولي موضوع آن حكم يا مصداق آن مفهوم براي ما مبهم است و اين ابهامات مايه اختلاف نظر ميگردد. همانگونه كه در ساير امورات زندگي و مسايل علمي اختلاف رخ ميدهد البته در زماني كه حاكميت اسلامي باشد، وظيفه دولت اسلامي است كه در مورد مصاديق ارتداد داوري كند.3. كافر و مرتد بودن يا منحرف و مغرض بودن؛كافر نبودن يا مرتد نبودن مستلزم پاك بودن و منحرف نبودن نيست و امکان دارد فردي بدون آن که کافر شده باشد داراي انحرافات فكري عقيدتي و عملكردهاي ناصواب باشد.متأسفانه قشر روشنفكر ما در جامعه ايراني از آنرو كه نهالي خود باليده نبود داراي آسيبهاي فراواني است.با مطالعه آثار روشنفکراني همچون دکتر سروش و نيز سيد هاشم آغاجري و ديگران مي توان عقايد ناصحيح فراواني يافت که با مباني ديني سازگاري ندارد، و نتيجه التفاطي انديشيدن اين گونه افراد است. نمونه هاي بسياري در کتب روشنفکران از عصر مشروطه تاکنون ميتوان براي اثبات اين مدعا جستجو کرد. مدعاي تقي زاده مبني بر سر تا پا غربي شدن را هنوز جامعه ايراني فراموش نکرده است.با اين همه نمي توان انکار کرد که هميشه در هر زماني ممکن است کساني همين انحرافات را نيز کفر و ارتداد بنامند، بررسي ارتداد هر کسي نيازمند دادگاه صالح و قاضي شايسته است و قضاوتهايي را در سطح سياسي و فضاي تشنج صورت ميگيرد چندان مبناي علمي ندارد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ تأملاتي درباره روشنفکري در ايران، شهريار زرشناس.2ـ بيم موج، سيد محمد خاتمي. .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.