فلسفه آفرینش /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

خدا ما را مثل پدر و مادرمان دوست دارد پس چطور راضی می شود که ما به جهنم برویم؟ اصلا چرا ما را آفریده که به جهنم برویم؟


خدا ما را نیافریده که به جهنم برویم ، بلکه هدف اساسی و بالذات او به سعادت جاودان ما تعلق می گیرد ، اما سعادت و کمال اختیاری و لازمه چنین چیزی تعلق تبعی اراده او به امکان تخلف و لاجرم شقاوت انساتنهای بد کردار است. جهت اگاهی بیشتر در ایت باره ابتدا باید درک درستی از هدف خلقت انسان و سپس راز آفرینش جهنم داشت.هدف آفرینش انساناز نظر قرآن جهان آفرینش بیهوده خلق نشده است؛ بلکه تمامى اجزا و عناصر آن براى هدف و غرض مشخصى خلق شده اند. در آیات زیادى از قرآن به هدفدارى آفرینش جهان و آدمیان اشاره شده است؛ از جمله:«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ. الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛ آل عمران (3)، آیه 190 - 191.؛ «مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، براى صاحبان عقل و اندیشه آیاتى است؛ کسانى که خداوند را در حال ایستادن و نشستن و آن هنگام که بر پهلو خوابیده اند، به یاد مى آورند و در آفرینش آسمان ها و زمین مى اندیشند [و مى گویند:] بارالها! این [جهان ] را بیهوده نیافریده اى، منزّهى تو، ما را از عذاب آتش نگاه دار».آیات فوق انسان را به اندیشه وا مى دارد و مى فهماند که مشاهده بدون اندیشه و تفکر ره به جایى نمى برد.در آیه اى دیگر مى فرماید:«رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى »؛ آیات متعدد دیگرى بر هدفمندى آفرینش تأکید نموده از جمله: ص (38)، آیه 27 ؛ انبیا (21)، آیه 16 ؛ دخان (44)، آیه 38 ؛ نحل (16)، آیه 3 ؛ زمر (39)، آیه 5 ؛ انعام (6)، آیه 73 ؛ ابراهیم (14)، آیه 19 ؛ تغابن (64)، آیه 3 ؛ عنکبوت (29)، آیه 44 ؛ روم (30)، آیه 8.؛ «پروردگار ما کسى است که به هر موجودى، خلقت مناسب او را عطا کرد و آن گاه هدایت نمود».در این آیه به دو اصل اساسى اشاره شده است: نخست اینکه خداوند به هر موجودى آنچه را نیاز داشته، عطا کرده است. دیگر آنکه هر موجودى، به گونه اى هدایت شده است که از همه نیروهاى خود در پایندگى حیات استفاده کند و به هدف نهایى وجود خود نائل آید. قرآن و هدفمندى آفرینش انسان قرآن بر هدفدارى خلقت انسان به طور ویژه تأکید مى کند:«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»؛ مؤمنون (23)، آیه 115.؛ «آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نمى کنید؟»«أَیَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى»؛ قیامت (75)، آیه .؛ «آیا انسان گمان مى کند، به حال خود رها شده است؟»آیات فوق نشان مى دهد که:1. انسان بیهوده آفریده نشده و آفرینش او هدفدار است.2. به حال خود واگذار نشده و همواره مورد هدایت، دستگیرى و نظارت خداوند است.3. مقصد نهایى آفرینش انسان، مبدأ هستى و پروردگار جهانیان است.آیات دیگرى از قرآن به نحو جزئى و تفصیلى پرده از رازهاى آفرینش برمى دارد؛ از جمله:الف. علم و معرفت «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً»؛ طلاق (65)، آیه 12.؛ «خداوند کسى است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز نظیر آن را آفرید. فرمان الهى در میان آنها نازل مى شود، تابدانید که خداوند، بر هر چیزى توانا است و به همه موجودات احاطه علمى دارد».در این آیه آگاهى انسان از علم و قدرت مطلقه خداوند (معرفت پروردگار که تشکیل دهنده بعد معرفتى کمال انسانى است) به عنوان هدف آفرینش معرفى شده است.ب. آزمایش و امتحان «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ ملک (67)، آیه 2.؛ «خداى سبحان، کسى است که مرگ و حیات را رقم زد، تا شما را بیازماید کدامین تان عمل شایسته ترى دارید؟»مراد از آزمون الهى کشف رازهاى پوشیده و ناپیدا نیست؛ بلکه منظور از آن، فراهم آوردن شرایط براى رشد استعدادها و شکوفاسازى آن است. چون انسان موجودى مختار است و کمال او اختیارى است، آزمون الهى در مورد انسان این است که همه شرایط گزینش راه نیک و بد را در اختیار او نهد تا استعدادهاى خود را به کمک آنها به فعلیت برساند و راه درست را انتخاب کند.ج. عبادت «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ ذاریات (51)، آیه 56.؛ «جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا عبادت کنند».در این آیه، هدف اصلى خلقت عبادت خداى سبحان بیان شده است. در رابطه با اینکه چرا عبادت الهى به عنوان هدف آفرینش ذکر شده توجه به چند نکته لازم است:یکم. براساس جهان بینى قرآنى، هر حرکت و عمل مثبتى که با انگیزه تقرب به سوى خدا انجام گیرد، عبادت است و عبادت منحصر به مناسک خاصى چون دعا و نیایش نیست. همه فعالیت هاى علمى، اقتصادى، سیاسى و... در صورتى که هماهنگ با نظام ارزشى و انگیزه هاى الهى باشد، عبادت است و انسان مى تواند در همه احوال - حتى خوردن و خوابیدن و مرگ و زندگى - یکپارچه خدایى و در جهت تکامل و تقرب به خدا قرار گیرد: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ انعام (6)، آیه 162.. البته عبادت به معناى خاص آن؛ یعنى، نیایش و مناسک ویژه، جایگاه خاص و بسیار مهمى در دین دارد.دوم. توجه به فلسفه عبادت داراى اهمیت بسیارى است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در این باره مى فرماید: «فَاِنَّ اللَّهِ سُبحانَهُ و تَعالى خَلَقَ الْخَلقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنیاً عَنْ طاعَتِهِم آمِناً مِنْ مَعْصیَتِهِم لأَنَّهُ لاتَضُرِّهُ معصیةُ مَنْ عَصاهُ و لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه 194.؛ «خداوند سبحان مخلوقات را آفرید؛ در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از معصیتشان در امان بود؛ زیرا نه نافرمانى گناهکاران به او زیان مى رساند و نه اطاعت مطیعان به او نفعى مى بخشد».زعشق ناتمام ما، جمال یار مستغنى اس به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روى زیبا راعبادت، آثار مثبت بسیارى در حیات این جهانى و آن جهانى دارد جهت آگاهى بیشتر در این باره بنگرید: شهید مطهرى، یادداشت ها، ج 6، مدخل عبادت، ج 4، مدخل نیایش، تهران: صدرا. و داراى حکمت هاى زیادى است؛ از جمله:1. نیازى فطرى و مطلوبى ذاتى؛2. راهى به سوى خودیابى و رهایى از پوچى؛3. پرواز به فراخناى فرامادى هستى و گذر از تنگناى مادیت؛4. کسب یقین؛5. پیروزى روح بر بدن؛6. سلامت و آرامش روان؛7. ربوبیت و ولایت بر نفس و تسلط بر قواى نفسانى؛8. تقرب به خدا؛9. پشتوانه اخلاق و ایمان؛10. پشتوانه قانون و اجتماع؛11. پرورش نیکخواهى؛12. تربیت و سازندگى و... جهت آگاهى بیشتر بنگرید:الف. حمیدرضا شاکرین، دین شناسى و فرق و مذاهب، قم: معارف، 1386.ب. همو، چلچراغ حکمت (فلسفه احکام و اجتهاد و تقلید)، تهران، کانون اندیشه جوان..د. رحمت الهى «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ»؛ هود (11)، آیات 118 و 119.؛ «و اگر پروردگار تو مى خواست همه مردم را یک امت متشکل قرار مى داد؛ ولى آنان همواره مختلف هستند، مگر آنکه را پروردگارت رحم کند و براى همین آنان را آفریده است». با دقت در محتواى آیات یاد شده روشن مى شود که بین این اهداف، چندگانگى و تضادى وجود ندارد؛ بلکه بعضى از اهداف مقدماتى، برخى متوسط و بخشى نیز نهایى و نتیجه هستند. بنابراین براساس آیات قرآنى هدف آفرینش انسان، تجلّى رحمت الهى و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان است که با گزینش اختیارى راه برتر و پیمودن طریق بندگى و عبودیت پروردگار به دست مى آید.تا انینجا تا حودی به مساله هدف آفرینش انسان از نگاه قرآن آشنا می شویم . راز آفرینش دوزخدر نظام حکیمانه الهى همان طور که وجود بهشت در کل نظام هستى، ضرورى و سودمند است؛ وجود دوزخ نیز لازم و فایده مند است. وقتى خداوند متعال نعمت هاى خود بر بندگان را بر مى شمارد، جهنم و عذاب هاى آن را در ردیف نعمت ها قرار داده، مى گوید: «... هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»؛ الرحمن (55)، آیه 43 و 44.؛ «این است همان جهنمى که تبه کاران آن را دروغ مى خواندند؛ میان آتش و آب جوشان مى گردند. پس کدام یک از نعمت هاى پروردگارتان را منکرید؟»یکى از فواید دوزخ، این است که بسیارى از مردم را از بدى، انحراف و کج روى باز مى دارد. چه بسیار کسانى که از خوف جهنم، به سعادت و شرافت جاودانه نایل آمده اند. اگر خداوند حکیم دوزخ را در شمار نعمت ها آورده است، واقعاً نعمت بزرگى را تذکر داده؛ چرا که بدون آن بیشتر انسان ها اهل بندگى و حرکت در جهت تکامل نیستند.راز جهنم متکلمان، فیلسوفان و عارفان الهى به گونه هاى مختلف پرده از راز وجود جهنم برگرفته، بر آن استدلال کرده اند. برخى تا یازده دلیل بر این مطلب شمرده اند که به جهت اختصار به ذکر یکى از آنها بسنده مى شود: جهت آگاهى بیشتر بنگرید: محمد حسن قدردان ملکى، جهنم چرا؟، قم: بوستان کتاب.دوزخ چیزى جز تجسّم عینى کردار انسان نیست. کیفر اخروى مانند کیفرهاى دنیوى، امرى قراردادى و اعتبارى نیست؛ بلکه حقیقتى تکوینى و قهرى است که از ناحیه خود انسان دامنگیر او شده و او شعله هاى آن را برمى افروزد. کیفرهاى اعتبارى قابل وضع و رفع است، اما کیفر تکوینى باطن خود عمل است و عمل و کیفر دو روى یک سکه اند. در چنین رابطه اى وجود عمل سوء، مساوى با وجود کیفر است و بین آن دو فاصله اى نیست. از این رو قرآن مى فرماید:«وَ مَن جاءَ بِالسَّیئه فَکُبَت وُجوُههم فِى النّار هَل تُجزون إِلاّ ما کُنتم تَعمَلون»؛ نمل (27)، آیه 90.؛ «آنان که کردار بد همراه خویش بیاورند، به رو در آتش افکنده مى شوند. آیا پاداشى جز آنچه عمل مى کردید خواهید داشت؟»در آیه دیگر آمده است: «یا أَیُّها الَّذِین کَفَروُا لا تَعْتَذِروُا الیَوم إِنَّما تُجْزُون ما کُنتم تَعمَلون»؛ تحریم (66)، آیه 7.؛ «اى کسانى که کافر شده اید! امروز پوزش نخواهید. همانا پاداش کردارتان را مى بینید». خداوند براى آنان ابزار سوخت و سوزى غیر از اعمال شان فراهم نکرده است؛ بلکه وجود ستمگر خود هیزم و ماده آتش زاى جهنم است: «وَ أَما القاسِطُون فَکانُوا لِجَهنَّم حَطَبا»؛ جن (72)، آیه 15.. این بشر ملحد و ستمگر است که آتش جهنم را مى افروزد و تنورش را گرم مى سازد. بنابراین، باید از خدا در رابطه با چنین آتشى پروا داشت: «فَاتَّقوا النّار الَّتى وَقوُدها النّاس و الحِجارَة»؛ بقره (2)، آیه 24..قرآن به حقیقت و بدون ارتکاب مجاز و استعاره مى فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً»؛ نساء (4)، آیه .؛ «در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را از سر ظلم و ستم مى خورند، جز این نیست که در شکم هاى خود آتش مى خورند».در واقع خداوند انسان را به عنوان موجودى مختار آفریده است که مى تواند با کنش خوب خود، بهشتى جاودان بیافریند و همواره با آن زیست کند و یا جهنمى سوزان بسازد و در جهنم کرده هاى خویش، خود را بسوزاند؛ بلکه بالاتر از این انسان با سوء رفتارش، از خود وجودى جهنمى مى سازد و خود جهنم خویش مى شود. از همین رو بین عذاب و انسانى که اصالت انسانیت خویش را از دست داده و به شیطانى جهنمى تبدیل شده، انفکاک محال است.البته باید توجه داشت که جهنم، تنها براى کسانى است که همه راه هاى خوشبختى و ابواب سعادت چون توبه، شفاعت و مغفرت واسعه الهى را به روى خود بسته اند و هیچ عاملى نمى تواند، بین آنان و کردار بدشان فاصله بیندازد و کسى که به چنین مرحله اى رسیده، خود آتش خویش را برافروخته است؛ بلکه خود و به دست خویش، آتش وجود خویش گشته و فاصله بین او و آتش محال است و مانند این است که بین شخص و خودش جدایى افتد جهت آگاهى بیشتر بنگرید:الف. معادشناسى (مجموعه چلچراغ حکمت)، حمیدرضا شاکرین، تهران، کانون اندیشه جوان.ب. معادشناسى، محمد حسن قدردان قراملکى..اما درباره مهربانى خدا و مقایسه آن با مهربانى مادر گفتنى است: مهربانى مادر نیز جلوه اى از مهربانى خدا است که در نهان مادرها نهاده شده است به ودیعه. به طور یقین مهربانى که خداوند نسبت به بندگان دارد و مهلتى که نسبت به خطاکاران مى دهد، بسیار بیشتر است.اما نکته مهم آن است که رحمت و مهربانى خداوند، همراه با حکمت و عدالت است. از این رو اگر خطا به اندازه اى باشد که نیاز به تنبیه و یا اخراج داشته باشد، لازم است چنین کارى انجام بگیرد و اگر خطا بسیار سنگین باشد (مانند اعتیاد و یا قتل دیگر بى گناه)، حتى پدر و مادر نیز فرزند خود را به مراجع قضایى جهت مجازات معرفى مى کنند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image