آخوند خراسانی و ولایت فقیه -آخوند خراسانی و حکومت اسلامی /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

دیدگاه آخوند خراسانی در مورد حکومت اسلامی چیست؟


دیدگاه آخوند خراسانی در باره حکومت اسلامی توسط فقیه در عصر غیبت :مرحوم آخوند خراسانی نیز قطعا یکی از معتقدین به ولایت مطلقه فقیه هستند و اساسا یکی از نقدهایی که ایشان به مرحوم شیخ انصاری در کتاب حاشیه بر مکاسب وارد می کنند درمورد مطلقه بودن ولایت فقیه می باشد که شیخ انصاری ظاهرا در کتاب مکاسب نمی پذیرند هر چند همانگونه که گفته شد در کتاب قضاء ، ایشان نیز ولایت مطلقه را قبول می کنند . و این در حالی است که مرحوم آخوند خراسانی ولایت مطلقه فقیه را اثبات می نمایند . البته آخوند خراسانی ولایت فقیه را از طریق دلیل عقلی و با بهره گیری از تقسیم بندی چهارگانه «کارهای معروف» مرحوم شیخ انصاری اثبات می کند به این نحو که یا شارع انجام دادن آن کارهای معروف را به عهده اشخاص معین گذاشته است، مانند تصرف در اموال کودک که به عهده پدر یا جد پدری است؛ یا به عهده گروه خاصی گذاشته است، مانند قضاوت که به عهده فقهاست؛ یا وظیفه همه مردم است مانند امر به معروف و نهی از منکر و... یا اینکه معروف جزو هیچ کدام از سه دسته فوق نیست.دسته چهارم، خود به دو قسم تقسیم می شود: در قسم اول فقیه با ادله تشخیص می دهد که وجود و وجوب آن معروف منوط به حضور و اذن امام معصوم علیه السلام است، مانند جهاد ابتدایی، یا منوط نیست.این اموری که جزو سه دسته گذشته نبوده و منوط به اذن امام علیه السلام هم نیست؛ مانند کلیه امور سیاسی جامعه که در ارتباط با حکومت می باشد و نیز شؤون اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی که باید به وسیله دولتها اداره شود، از قبیل اقامه نظم، برقراری امنیت. شارع مقدس برای اداره این امور حتما باید کسی را نصب کند. آن شخص یا همه مسلمانان هستند یا تنها عادلان و افراد موثق هستند. در هر کدام از سه عنوان اول که نصب شده باشد، فقیه نیز داخل است؛ ولی اگر فقیه نصب شده باشد، آن عناوین داخل نیستند. پس ثبوت ولایت بر این امور برای فقیه یقینی و قطعی است و به تعبیر آخوند خراسانی فقیه قدر متیقن از میان افرادی است که احتمال داده می شود که مباشرت یا اذن و نظر او در اداره این امور معتبر باشد و نسبت به بقیه افراد مشکوک است و اصل عدم ولایت نسبت به دیگر افراد جاری می شود(حاشیه بر مکاسب، آخوند خراسانی، ص 96. «لکنها موجبة لکون الفقیه، هو القدر المتیقن من بین من احتمل اعتبار مباشرته او إذنه و نظره.» به نقل از سایت حوزه) همچنین سیره عملی مرحوم آخوند خراسانی در جریانات مشروطه موید اعتقاد ایشان به ولایت مطلقه فقیه می باشد چرا که اقداماتی که ایشان انجام می دادند و دستور العمل هایی که صادر می نمودند صرفا از جایگاه ولایت مطلقه صادر می شد و گر نه اعتباری نداشت . از طرفی تفکیک میان اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه و حکومت فقیه نیز تفکیکی صحیح نمی باشد و این تفکیک مثل این است که گفته شود فلان شخص ، تنها کسی است که حق اداره کردن امور فلان کارخانه را دارد اما در عین حال ادعا شود حق اداره کردن کارخانه به معنای ریاست بر امور کارخانه نمی باشد که این تعارض و بلکه تناقض می باشد .با توجه به این مطالب است که مرحوم آخوند خراسانی همواره در زمره طرفداران و نظریه پردازان ولایت فقیه به شمار آمده است به عنوان مثال یکی از محققان در کتاب خود ضمن تقسیم بندی علما به سه دسته طرفداران ولایت محدود (محدود به افتا وقضاوت و نیز محدود به افتا و قضا و امور حسبه) و نیز ولایت فقیه آخوند خراسانی را از زمره دسته سوم شمرده و می گوید : «در مقابل این دو نظر برخی از فقهای شیعه از جمله محقق کرکی ، علامه نراقی ، شیخ محمد حسن نجفی ، آخوند خراسانی ، آقای بروجردی و امام خمینی بر این باورند که حوزه وظایف و محدوده ولایت فقیه تمامی اموری است که برای پیامبر اکرم و ائمه معصومین در مقابل حاکم لازم بوده است مگر مواردی که به دلیل خاصی در شمار ویژگی های پیامبر و امام معصوم باشد چون آن موارد به جنبه شخصیتی و مقام عصمت آن بزرگواران مربوط می شود»(شریف لک زایی ، بررسی تطبیقی نظریه های ولایت فقیه ،ص70) در مورد مطالبی که در باره مناظره میان مرحوم آخوند خراسانی با مرحوم نائینی پخش شده است مطالب فراوانی قابل طرح است که در این مختصر نمی توان همه آنها را ذکر کرد اما فقط اشاره می نماییم که علاوه بر اصل سندیت مطالب ادعایی به مرحوم آخوند ، شرح این گفت وگو پر است از انواع تناقضات و تعارضات که برخی از آنها با مبانی فکری سیاسی مرحوم آخوند خراسانی سازگار نیست و برخی از آنها حتی با مبانی دینی و اعتقادی شیعی ناسازگار می باشد . به عبارتی آنچه به نام مناظره میان مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم نائینی مشهور شده است در واقع مطالبی است که با عنوان گفتگوی مرحوم آخوند ره و نائینی ره در برخی سایتها به نقل از کتابی از آقای اکبر ثبوت نقل شده است . البته از آنجایی که این کتاب هنوز از زیر چاپ خارج نشده است و آنچه نقل شده است از داخل محتویات کتاب و مطالبی است که به صورت غیر رسمی انتشار یافته است فلذا لازم است تا صبر نماییم تا کتاب انتشار یابد تا در زمینه خود کتاب اظهار نظر نماییم . ضمن اینکه مطالبی که در این گفتگو انتشار یافته است به نقل از مرحوم آغا بزرگ تهرانی صاحب کتاب الذریعه و از شاگردان مرحوم آخوند نقل شده است و در واقع نقلی است شفاهی از جلسه گفتگوی میان مرحوم آخوند و مرحوم نائینی که درعین حال در باره میزان صحت و سقم آن نیز نمی توان اظهار نظر جدی کرد چرا که آنچه نقل شده است خاطرات شفاهی فردی است از مجلسی که در آن نیز گفتگو میان دو نفر روی داده است و با فرض اینکه در اصل نقل چنین خاطره ای تشکیک نکنیم در اینجا اولا معلوم نیست که آیا مطالب آن مجلس عینا توسط خاطره گو نگاشته شده است و یا او نیز شفاهی همه مطالب را عینا در ذهن خود نگاه داشته و آنها را پس از دهها سال عینا برای نویسنده کتاب نقل نموده است و این در حالی است که ظاهر امر نشان می دهد که خاطره گو همه مطالب را به صورت شفاهی دریافت نموده و عینا آنها را پس از دهها سال به نویسنده کتاب انتقال داده است که با این حساب چنین حافظه ای جای تعجب دارد . ثانیا با توجه به اینکه این نقل ها ، نقل خاطرات می باشد لذا حتی اگر سند نقل ها درست بود اعتبار علمی نداشت و لازم بود به منظور سنجش میزان صحت و سقم آنها و نیز مواضع مرحوم آخوند خراسانی به کتب و مستندات دیگری مراجعه شود ویا با مبانی مورد قبول مرحوم آخوند مقایسه قرار گیرد که مراجعه به این کتب و نیز مقبولات و مبانی فکری مرحوم آخوند نشان از این دارد که بسیاری از دیدگاههایی که در این گفتگو مطرح شده است اساسا نه تنها با دیدگاههای مرحوم آخوند تعارض دارد بلکه بسیاری از آنها با دیدگاههای اصیل دینی نیز در تعارض بوده و انتساب آنها به مرحوم آخوند به قول شیخ اعظم انصاری در همین گفتگو ـو من دون ذلک خرط القتادـ می باشد یعنی امکان انتساب این دیدگاه به ایشان بسیار بعید می باشد . لذا از نظر ما انتساب چنین دیدگاههایی به مرحوم آخوند با توجه به مبانی فکری سیاسی ایشان و نیز مبانی دینی مسلم ایشان و نیز جایگاه ایشان در مقام مرجعیت جای بسی شک و تردید دارد به ویِژه که علاوه بر تعارضات بسیاری از آنها با مبانی دینی و فکری خود آخوند ، ادبیات به کار رفته در آنها نیز با ادبیات آن دوران تفاوت فاحشی دارد و در آن رنگ و بوی دفاع از برخی نحله های انحرافی همچون تصوف و بابی گری و توجیه ترویج آنان به چشم می خورد که مسلما با دیدگاه آخوند خراسانی در تعارض می باشد و این تشکیک با توجه به سابقه آقای ثبوت در دفاع از تصوف و صوفی گری (رک: روزنامه اعتماد ملی16/3/1388: ایران فرهنگی و تصوف اسلامی و نیز کتاب حسن بصری و چندین کتاب و مقاله دیگر در تایید تصوف) پر رنگ تر می گردد . لذا از نظر ما هر چند قضاوت نهایی در باره کتاب بعد از انتشار آن میسر خواهد بود اما آنچه در این گفتگو نقل شده است نه با مبانی مرحوم آخوند ، نه با مبانی مرحوم آغا بزرگ و نه حتی با برخی مبانی دینی سازگار نمی باشد .برای مطالعه بیشتر در زمینه دیدگاه و اندیشه مرحوم آخوند خراسانی ورفع شبهات مطرح شده در باره اعتقادات ایشان در باره حکومت فقها مطالعه منابع زیر سودمند می باشد :1 – بازشناسی حکومت ولایی: نقد کتاب حکومت ولایی محسن کدیور ، سید محسن صالح ، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 13822 - مقاله دل دادگی به مکتب آخوند خراسانی یا ستیز با افکار امام ، مهدی پورحسن ، روزنامه جمهوری اسلامی ، 2 /10/1387 به نقل از سایت باشگاه اندیشه http://bashgah.net/fa/content/show/28434 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image