تخمین زمان مطالعه: 42 دقیقه
یکی از جریان هایی که از دهه ۷۰ در کشورمان پا گرفت و مدعی درمانگری به صورت متافیزک بوده عرفان حلقه به رهبری طاهری میباشد.محمد علی طاهری، در مورخ (1/1/1335 ) در کرمانشاه پا به عرصه وجود گذاشته است. تا پیش از انقلاب در خیابان لاله زار در برابر تئاتر نصر و جامع باربد وظیفه تبلیغ نمایشها را به عهده داشته است و پس از چندی به کارهاى برقى و سیم کشى می پردازد و عنوان مهندس برق را بر اساس این اطلاعات فنى براى خود انتخاب می کند. ایشان هیچ گونه تحصیلات دانشگاهى و حوزه اى ندارد. در اوایل انقلاب به گروه کومله گرایش پیدا می کند و از هواداران این گروه می شود. اما به علت موضع گیرى هاى مسلحانه این گروه مارکسیستى با دولت بازرگان که منجر به شکست و فرار آنها به کردستان عراق می شود ایشان مدتى پنهان می شود. در سالهاى اولیه انقلاب اسلامى شکست نظامى و سیاسى گروههاى چپ، باعث سرخوردگى هواداران آنها شده و موجب می شود که طیف وسیعى از آنها که مذهب جارى را قبول نداشتند و در عمل نتوانسته بودند مارکسیسم را در ایران جا بیاندازند به مسایل معنوى منهاى مذهب روى آورند. بعضى از این هواداران براى پرکردن خلاء فکرى و معنوى خود جذب ادبیات شده و بعضى جذب عرفانهاى گوناگون مانند مکاتب چینى، ژاپنى، و هندى شدند. دیدگاه های طاهری به لحاظ مبنایی و اصولی به مرام های شبه عرفانی شرقی برمیگردد یعنی به نظریه روح کیهانی که منسوب به « لی هنگجی » (مشهور به فالون دافا) است. که البته در آثار پائولو کوئیلو هم به این مطلب تصریح شده است؛ حرفهاى میکائو یوسوئى(Mikao Usui) بنیانگذار مکتب «رى کى» (Reiki) را به خوبى می توان در سخنرانى ها و نوشته هاى وی دید. در مجموع ریشه این مرام به اواخر قرن 19می رسد.
وی به تدریج شاگردانى را در مقامهاى بالاى ادارى و دانشگاهى ایران پیدا می کند که از او دعوت می کنند تا در دانشگاه تهران و دانشگاههاى دیگر سخنرانى کند. وی هواداران سرسختى دارد که به او همچون حضرت مسیح می نگرند و از هرگونه مال و جان دریغى ندارند. گسترش و نفوذ این فرقه نه تنها به خاطر شهریه ها و نوشته ها و کتابهاى ایشان است، بلکه کمکهاى بى دریغ مریدان ثروتمند و فدایى ایشان را نیز باید در نظر داشت. ساخت تشکیلاتى و نحوه کارکرد این فرقه همانند همه فرقه هاى دیگرى است که هم اکنون در هندوستان و آمریکا و کشورهاى دیگرى غربى و شرقى وجود دارد. یک نفر با یک سرى ادعا که قابل اثبات و یا رد نیست (به قول کارل پوپر فیلسوف اتریشى ابطال ناپذیر است) شروع به کار می کند. این شخص با جاذبه شخصیتى خود مریدانى را به دست آورده و این مریدان با کوشش خود مریدان دیگرى را جذب میکنند و به این ترتیب یک اجتماع فکرى و یا شبه مذهبى را به وجود مى آورند. از آن جایى که مکانیسم تبلیغ و گسترش این جمع ها از طریق محفل ها و باورهاى شخصى پیروان رهبر و مبدع این فکر است، این گسترش و تبلیغ همانند تبلیغ مذهبى و خودجوش عمل می کند. به این فرقه ها معمولا افراد ثروتمند و مشهورى می پیوندند که به علل مختلف روانى، اجتماعى، فلسفى، مذهبى، سیاسى گرایش پیدا می کنند که ثروت و شهرت آنها سبب می شود افراد بیشترى به گروه و یا فرقه بپیوندند. در طى رشد و تعالى این گروهها معمولا رهبر فرقه و یا گروه، روابط جنسى با نزدیکان مونث گروه پیدا مى کند و یا علایم فساد مالى در فرقه ظاهر میشود. این مسئله سپس افشا شده و گروه انشعاب پیدا می کند و بعضى از مریدان دست اول، خود، گروه دیگرى را ایجاد می کنند. در بعضى از مواقع که رهبر گروه در می گذرد و یا بنا به دلایل مختلفى دستگیر می شود نیز به علت عدم وجود رهبر گروه انشعاب حاصل می شود و مریدان و نزدیکان او ادعاى جانشینى پیدا می کنند. در دراز مدت که جامعه به وجود چنین گروه و فرقهای واکنش و کنجکاوى نشان می دهد و خبرهاى بیشترى در مورد گروه و رهبر منتشر می شود و پیروان می بینند که ادعا ها دروغ بوده و از رهبر گروه معجزه اى رخ نداده است به تدریج از دور او پراکنده شده و رهبر گروه معمولآ به شکل یک فرد عادى دوباره به زندگى معمولى خود باز میگردد، اما مرفه تر و ثروتمند تر.طاهری مدعی شعور کیهانی است و آن عبارت است از مقوله ای که انسان می تواند با ارتباط مستقیم با خداوند ، صاحب لایه محافظی شود که با استفاده از این لایه ، افراد بیمار را درمان کند. عرفان کیهانی بنابر گفته محمد علی طاهری « برگرفته از عرفان این مرز و بوم (ایران)» است. اساس این عرفان بر اتصال به حلقه های متعدد (شبکه شعور کیهانی) استوار است و همه سیر و سلوک آن از طریق اتصال به این حلقهها صورت می گیرد»با نگاهی بر تاریخ عرفان ایران و اسلام و تطبیق آن با عقاید و افکار عرفان کیهانی ، می توان فهمید که منظور آقای طاهری از عرفان این مرز و بوم همان تصوف است که با وجود معارف حقه ای که در آن وجود دارد اما همواره در طول تاریخ با ایجاد بدعت هایی نیز مواجه بوده و به طور کامل تایید نمی شود به خصوص در سده های اخیر که تصوف از عرفان جدا گشته و صرفا نحله ای منحرف آمیخته با مراسمات بدعت آمیز و افکار گمراه، گشته است.فلذا نمی توان عارفان بزرگی مانند: سید علی قاضی ، ملا حسینقلی همدانی را از صوفیان دانست زیرا آنها با توجه به نصوص دینی به بُعد اسلام اصیل پی بردند و جریان تصوف کنونی از راه عرفانی این بزرگواران متمایز است. نحوه تبلیغ عرفان حلقه عمدتاً به صورت هرمی است. فرد حاضر در کلاسهای عرفان حلقه باید هر هفته حداقل دو نفر را با این عرفان آشنا کند و نتایج آن را هفته بعد به مستر(شاگردان طاهری و مربیان کلاسهای عرفان حلقه) گزارش دهد. از دیگر روش تبلیغ این عرفان ، نفوذ به تشکلات فرهنگی ، آموزشی و دینی است. همچنین تبلیغات گسترده ای با پشتیبانی دهها سایت و وبلاگ در اینترنت دارند.پایه گذاران عرفان حلقه این فرقه را اسلامی می دانند، اما در اساس نامه خود نوشته اند که عرفان حلقه با بخش اختصاصی روبنای فکری انسان ها که شامل اعتقادات و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخله ای ندارد. (عرفان کیهانی.ص71) بنابراین آنها اعتقادات و اعمال و مناسک دینی را که از ارکان و ضروریات اسلام است کنار گذاشته اند. این گروه بر این باورند که حلقه های عرفان عملی این فرقه، حلقه های رحمت عام الهی است. که شامل حال همه انسان ها می شود «به طور کلی، همة انسانها صرف نظر از نژاد، ملیت، جنسیت، سن و سال، سواد و معلومات، استعداد و لیاقتهای فردی، دین و مذهب، گناهکاری و بیگناهی، پاکی و ناپاکی و... میتوانند از رحمت عام الهی برخوردار شوند.» (انسان از منظری دیگر .ص15) و تأکید می کنند که رحمت الهی نیاز به هیچ مکملی ندارد، لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن و واسطه شدن برای بهره بردن از آن وجود ندارد. (عرفان کیهانی .ص103)اما خودشان را واسطه تفویض حلقه های رحمت عام الاهی و حفاظ های حلقه ها معرفی می کنند! این در حالی است که به بهانه بی نیازی رحمت عام خداوندی، از عوامل اضافه ارتباط مانند پیامبر و اهل بیت و زیارت آنان رویگردان بوده و آن را نفی و رد می کنند؛ حتی ایمان به خداوند و اصول اخلاقی نظیر پاکدامنی و راستگویی را برای عرفان عملی و اتصال با حلقه ها لازم نمی دانند.زیارت از نظر آنها مکانپرستی و توسل، شخصپرستی و روحپرستی و مردهپرستی است؛ فرقه حلقه حتی تکریم قران کریم را کتابپرستی میپندارد و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری میکند. و تنها راه اتصال با رحمت خداوند را مرکزیت عرفان حلقه و اساتید فرقه معرفی می کند؛ چنانکه در اساس نامه نوشته اند:«برای بهرهبرداری از عرفان عملی عرفان کیهانی (حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقههای متعدد شبکة شعور کیهانی میباشد و این اتصالات، اصل لاینفک این شاخهی عرفانی است. جهت تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی، نیاز به حلقهی خاص و حفاظهای خاص آن حلقه میباشد. اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارایه میشود، که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامههای مربوط، به آنان تفویض میگردد. تفویضها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایتکنندهی جریان عرفان کیهانی (حلقه) میباشد، انجام میگیرد.» (عرفان کیهانی .ص80)به این ترتیب مرکزیت عرفان حلقه تنها راه ارتباط با رحمت عام الاهی است! و مربیان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز عرفان حلقه دریافت کردهاند میتوانند آن را به دیگران انتقال دهند. یعنی اتصال به رحمت عام الاهی با وساطت فیض در سلسله مراتب عرفان حلقه امکان پذیر است! با این وصف یک مربی عرفان حلقه اگر چه دروغ گو باشد و یا به ناپاکیهای دیگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الاهی فراتر از این قیدهاست، و او اتصال را از مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه دریافت کرده و اجازة تفویض را هم از موسس عرفان حلقه یعنی آقای طاهری گرفته است، میتواند آن را به دیگران منتقل کند، اگرچه گیرندة اتصال از مربیخود پرهیزکارتر باشد، در غیر این صورت شاید، بلکه قطعاً به رحمت عام الاهی نمیرسد!بنابراین رحمت عام الاهی با اجازة مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار میگیرد. توسل و توجه به انبیاء و اولیاء و واسطة فیض بودن آنها مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن، واسطة فیض شعور الاهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.«هیچ کس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکهی شعور کیهانی و یا شعور الهی نداشته، این کار فریب دیگران محسوب شده و باعث سوق آنها به سمت غیر از خدا (اصل اجتناب از من دون الله) و انحراف همگان خواهد شد و همچنین هر عاملی که فرد اتخاذ نموده تا بدان وسیله خود را مطرح نماید و یا منجر به منیت و ادعای رجحان و برتری نسبت به دیگران شود، از انحرافات بارز هستند. (اصل اجتناب از «اَنا خیر منه»(شعار شیطان در هنگامی که امر به سجده به آدم شد.))» (عرفانکیهانی.ص90و91)معلوم نیست که اگر حقیقت ماجرا فرقی نداشته باشد تغییر نام چگونه موجب سوق به سمت غیر خدا و فریب دیگران خواهد شد؟ اگر عرفان حلقه درست است، چه اشکالی دارد که گروهی به جای شعور کیهانی بگویند، شعور جهانی، یا روح کیهانی، یا آگاهی الهی، یا شعور هستی، یا هوشیاری خلاق، یا نیروی بیکران، یا نیروی الهی، یا هر نام دیگر؟ خود پایه گذاران عرفان حلقه در بسیاری از موارد به جای شعور از واژه هوشمندی استفاده می کنند، آیا در این صورت به سوی غیر خدا رفته اند؟ این در حالی است که دربارة خداوند معتقدند، اگر چه با نامهای گوناگون یاد شود، چون منظور و مقصود یکی است، خواندن او به نامهای گوناگون در ادیان مختلف اشکالی ندارد.عرفان عملی در این فرقه بدون تهذیب نفس و خودسازی، تنها با اتصال به حلقه های شعور کیهانی توسط مرکزیت عرفان حلقه تحقق می یابد و از این طریق فرد می تواند به قدرت های ماورایی متصل شود. مرکزیت با تسلیم افراد، آنها را به حلقه ها متصل می کند، تا از قدرت آن حلقه برخوردار شوند. «تسلیم در حلقه، تنها شرط تحقق موضوع حلقه ی مورد نظر است» (عرفان کیهانی.ص100) با توجه به اینکه در عرفان عملی این فرقه، دین و ایمان و اعتقادات هیچ نقش و اهمیتی ندارد، تسلیم شدن در حلقه هم به معنای تسلیم شدن در برابر خداوند، یا نیروی الاهی و یا حتی شعور کیهانی نیست، بلکه به معنای شاهد بودن و پذیرش محض است.«شاهد کسی است که: نظاره گر باشد. در امر نظاره گری چیزی مانند تخیل، تصور، تفسیر و ... وارد نکند، زیرا باعث خروج او از عمل نظاره گری می شود؛ واقعیت و حقیقت را بتواند ببیند. بی طرف بوده و پیش داوری نداشته باشد در زمان حال، حضور داشته باشد. شرطی نشده باشد. آزاد باشد. (عدم استفاده از مواد توهم زا)، تسلیم باشد. (عدم انجام هر کاری در حلقه)».(انسان از منظری دیگر.ص91)نه تنها کسانی که به این فرقه می پیوندند و از قدرت های آن برخوردار می شوند، بلکه هر کس که به نوعی از این نیروها استفاده می کند، مثلا کسی که می خواهد درمان شود، باید تسلیم شود و شاهد باشد «تنها شرط نتیجه گرفتن از فرادرمانی، حضور بی طرفانه در این حلقه وحدت است.» (امواج تهاجم.ص130)بر طبق گفته یکی از کسانی که دعوت یکی از مسترهای عرفان حلقه (مربیانی که از طرف موسس اجازه متصل کردن شاگردان را به رحمت عام دارند.) را پذیرفته تا اتصال را از او دریافت کند، مستر مورد نظراز او خواست تا بدون هیچ توضیحی تسلیم باشد، و در قبال پرسش او که گفته بود تسلیم چه چیز باشم؟ پاسخ داده است که فقط تسلیم باش، شاهد باش، هیچ پیش داوری نکن، ببین چه می شود.نکته دقیق و بزرگترین راز عرفان حلقه همین جاست. تسلیم شدن به ناشناخته، گشودن وجود خود به روی موجوداتی که تو آنها را نمی بینی اما آنها تو را می بینند. اگر بعضی از پیروان عرفان حلقه نیروهای خارق العاده ای دارند که نه از راه ایمان و تقوا و نه از راه ریاضتهای سخت و تن فرسا به آن رسیده اند به همین موجودات ناشناخته مربوط می شود. قرآن کریم می فرماید: «بعضی از انسانها به گروهی از جنها پناه میبرند پس بر ذلتشان افزودند.» (سورة مبارکة جن/6)توضیح اینکه افراد تحت تعلیم در این فرقه با چند لحظه تسلیم شدن و گشودن وجود خود، به شعور کیهانی متصل میشوند و از آن پس نیروی درمانگری پیدا میکنند. بدون اینکه تغییری در خود ایجاد کنند یا برای جلب رضای خداوند عملی انجام دهند.راز ماجرا این است که شیاطین برای سرگردان کردن انسان و به تباهی کشیدن فرصتها و نعمتهای رحمانی، دست به شیطنتهای شگفتانگیزی میزنند و حتی نیروهای خود را در این راه بکار می گیرند تا انسان ها را بازی دهند که یکی از آنها «بهبودنمایی» است. شیاطین از جنس آتش هستند و نیروهای خاصی دارند که در شرایطی میتوانند از نیروی خود استفاده کنند. همچنانکه در قرآن مجید و در ماجراهای حضرت سلیمان آمده است که آن پیامبر بزرگ خدا به اطرافیان خود گفت چه کسی میتواند تخت بلقیس را حاضر کند، یکی از جنیان گفت: پیش از آنکه از جای خود برخیزی تخت را به اینجا میآورم. (سورة مبارکة نمل/38و39)جنیان میتوانند در عالم مادی کارهایی انجام دهند اما تا انسان سراغ آنها نرود و پای آنها را در زندگی خود باز نکند توان دخالت ندارند. اما اگر به هر طریق و با هر نامی به نیروی آنها پناه ببرد و تسلیمشان شود، آنگاه میتوانند کارهایی انجام دهند. چنانکه قرآن کریم در این باره میفرماید: «بعضی از انسانها به گروهی از جنها پناه میبرند، پس بر ذلتشان افزودند.» (سورة مبارکة جن/6) شیاطین که از نوع اجنه کافر هستند، ممکن است به کسانی که به آنها پناه بردهاند، کمکهایی بکنند از جمله اینکه امور پنهان را برایشان آشکار کنند، یا اشیائی را جابجا کنند، عواطف و احساسات افراد را دگرگون سازند و نفرت یا عشق را از بین ببرند و یا از نیروی خود برای جبران ضعفها و بیماریها به صورت موقت استفاده کنند، بدون اینکه درمان و بهبودی اتفاق افتاده باشد. مثل اینکه به یک فلج کمک کنند تا روی پا بایستد. این مورد بهبودنمایی یا شفا نمایی است که در واقع درمانی صورت نگرفته، فقط با تسلیم شدن فرد، نیروهای شیطانی وارد زندگی او شده و بدون شک دردسرها و تبعاتی خواهد داشت.در عرفان حلقه نیروهای شیطانی با نام شبکة شعور منفی (عرفان کیهانی .ص93) یا موجودات غیر ارگانیک معرفی شدهاند و ادعا میشود که با آنها ارتباطی برقرار نمیشود. اما گذشته از معیارهای روشن اخلاقی و دینی در درمانگر و درمانجو که نفوذ نیروهای شیطانی را نشان میدهد، شاخصهای دیگری برای تشخیص درمانهای شیطانی وجود دارد، از جمله تدریجی بودن و زمانبری درمانهای شیطانی؛ زیرا نیروهای شیطانی محدود است و برای حصول نتیجه نیاز به زمان داشته و تدریجی عمل میکنند. اما نیروی الهی در لحظهای با «کن فیکون» اوضاع را دگرگون میکند. همانطور که در ماجرای حضرت سلیمان آمده افریت جنی برای آوردن تخت بلقیس نیاز به زمان داشت و گفت پیش از آنکه از جای خود برخیزی آن را میآورم، و حضرت سلیمان به او و نیرویش هیچ اعتنایی نمیکند. در مقابل وقتی که آن انسان مؤمن به نام «عاصف بن برخیا» با نیروی رحمانی خواستة جناب سلیمان را پاسخ میدهد، در چشم به هم زدنی تخت حاضر میشود و حضرت سلیمان به خاطر توفیق تربیت چنین انسانهایی خدا را شکر میکند. (سوره مبارکة نمل/ آیه40)نشانة دیگر درمانهای شیطانی و تفاوت آن با درمانهای الهی با مقایسة درمانجویان عرفان حلقه با شفا یافتگان در زیارتگاهها و توسل به معصومین معلوم میشود. درمان یافتگان از طریق نیروهای رحمانی و معنوی، تمام امراضشان، به طور کامل برطرف میشود. یعنی اگر کسی فلج باشد و کور هم باشد، وقتی شفای حاصل از سوی خداوند میآید، همة مرضها به طور کامل از بین میرود؛ اما با درمانهای شیطانی همة مشکلات برطرف نمیشود و در بسیاری از موارد مرض اصلی و مورد نظر هم به طور کامل درمان نمیپذیرد.راه نفوذ نیروهای شیطانی در وجود فرد و زندگی او، تسلیم شدن است. تسلیم شدن دو صورت دارد: یا تسلیم شدن به خواستههای مشخص و روشن خداوند است که در شریعت آمده و در هر دینی احکام آن معلوم است. در این صورت ظاهر و باطن شخص شهادت میدهد که تسلیم و دلباختة خداوند است. صورت دوم، تسلیم در برابر اموری ناشناخته است که به شکلی مبهم در ذهن فرد انجام میگیرد؛ در این صورت راه نفوذ شیاطین به طور کامل باز میشود؛ به خصوص اگر پای استفاده از نیروهای آنها در میان باشد و فردی که به طور مبهم خود را در وضعیت تسلیم قرار داده و وجود خود را تحت سیطره قرار میدهد، انتظار رویدادی مثل درمان شدن یا جابجایی اجسام و یا تصرف در عواطف دیگران را داشته باشد.پایه و اساس عرفان حلقه دستدرازی به سوی نیروهای شیطانی است که آثار و نشانههای آن به صورت علمی و تجربی در زندگی و اطراف درمانگران و درمانجویان قابل بررسی است. دیگر روزگاری که گروهی با تنگ نظری این پدیدهها را خرافات میپنداشتند گذشته است. موجوداتی مانند جنیان میتوانند در شرایط خاصی به زندگی انسان وارد شوند که سادهترین راه ورودشان به تعبیر قرآن کریم، پناه بردن به آنهاست. عرفان حلقه این در را میگشاید و نیروهای شیطانی را به نام شعور کیهانی و حلقههای رحمانی معرفی میکند. به همین علت کنار گذاشتن قرآن و اهل بیت، خللی در حلقههای آنها ایجاد نمیکند، بلکه واسطة این نفوذ شیطانی مرکزیت عرفان حلقه و سلسلة مراتب مسترهاست. باز هم به این نکته تأکید میشود که دلیل انکار عرفان حلقه و الهی ندانستن آن بی اعتنایی به احکام شریعت و کنار گذاشتن اهل بیت و انبیاء به عنوان واسطه فیض حقتعالی است که اگر در حقیقت امر چنین عرفانی برخاسته از دین بود و نتایج رحمانی داشت از این نکات مهم غفلت نمیکرد و تنها کسانی میتوانستند در راه سیر آن قرار گیرند که مطیع شریعت و افرادی پاکدامن بوده باشند.برای روشن شدن هر چه بهتر نظریات این گروه خوب است سری به دیدگاه ها ونوشته های آقای طاهری بزنیم و کمی با تأمل به آنها بنگریم.زمانی که از طاهری در مورد نام گذاری این مکتب به عنوان عرفان حلقه پرسیده میشود در حالی که ما عرفان اسلامی داشته و نیازی به نامگذاری مجدد نداریم، گوید:«...(ما) در قالب این عرفان برای همه انسان ها پیام داریم و قصد معرفی این عرفان به همه جهانیان را داریم . این معرفی جهانی میتواند به عنوان شاخصه فرهنگی برای ایران در میان تمام تمدن ها کسب آبرو و عظمت کند. عرفان حلقه ازاین منظرمی تواند چنین وظیفه ای را برعهده گیرد. بنابر این وجود یک نام مستقل نشانگر آن است که در این عرفان، منظر خاصی مورد نظر است. یعنی استفاده عملی از حلقه های رحمانیت عام الهی یا همان صفت رحمان. نکته ی مهم این است که افراد با فرهنگ و زبان مختلف ابتدا با یک نام روبرو می شوند. نام جدید سبب می شود افراد پیش از هرگونه پیش داوری و قضاوتی ابتدا جلب آموزه های آن شوند وتمایل پیدا می کنند به محتویات آن دسترسی یابند. پیش از آن که نام شناخته شده مانعی برای ورود به شناسایی آن شود انگیزه ی کافی برای جستجو و تحقیق خواهند داشت .اما اگر نام عرفان اسلامی وشیعی بر آن گذاشته شود ممکن است افراد از بررسی ومطالعه برآن اجتناب کنند. به دلیل سم پاشی هایی که در دنیا وجود دارد . ولی وجود یک نام مستقل باعث می شود ابتدا مطالعه و بررسی کنند و نحوه استفاده عملی از آن را تجربه کنند و بعد از آن با مبانی آشنا شوند. (که البته اگر محتوای عرفان حلقه با عرفان اسلامی به طور دقیق یکی بود و اختلاف در اسم بود این سخنان جای تفکر داشت اما به لحاظ محتوایی نه تنها هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند بلکه در غالب مسائل در تقابل با یکدیگر میباشند.)طاهری در جواب این مسأله که آیا عرفان حلقه خود یک ابداع نیست و آیا مانند عرفانهای وارداتی دیگر عمل نمیکند؟ در جواب میگوید: « فعالیت ما عمدتا فرهنگی است ؛ با آسیب شناسی های فرهنگی جامعه و بیماری های فرهنگی جامعه سر و کار داریم . لازم است سنت شکنی شود و با این بیماری ها برخورد شود . باید مردم از عادت های گذشته مقداری فاصله بگیرند و ببینند موضوع چیست ؟ قبل از پیش داوری ، تحقیق و بررسی کنند و صرفا به پیش فرض ها و دانسته های خود اکتفا نکنند . بنابراین طبیعی است ما ضربه ناشی از این بیماری فرهنگی را بخوریم و افراد خودشان مطالعه نکرده، رأسا پیش داوری کنند و هر کس از حلقه یک تصوری کند در حالی که منظور ما از حلقه ، حلقه های رحمانیت عام الهی است . یعنی ما معرف حلقه های رحمت الهی هستیم ، والسلام . یعنی تخصص ما فقط در این زمینه است . ما وارد هیچ حیطه دیگری نخواهیم شد و کار ما به صورت تخصصی معرفی این مفهوم است . حالا ممکن است افراد جامعه هر کدام یک برداشتی بکنند که البته متوجه اشتباه خودشان خواهند شد . موضوع دیگر عنوان عرفان وارداتی است . مکتب عرفان حلقه جریانی در مقابل عرفان های وارداتی است. ما تحت تأثیر القاء فرهنگی هستیم و دیگران عرفان های مختلف خود را به این مملکت صادر می کنند . از عرفان های سرخ پوستی – تبت – چین – ژاپن – هند گرفته تا جاهای دیگر ما را تحت القای فرهنگی قرار داده اند و این گونه به ما القاء می کنند که ما هنوزخیلی از مفاهیم اولیه عرفان را نمی دانید. جریان عرفان حلقه می خواهد بگوید در ایران هم چارچوب فکری در زمینه عرفان از منظرهای مختلف وجود دارد فقط خوب معرفی نشده است . بنابراین ورود ما به عرصه معرفی عرفان حلقه ، مشارکت در مبارزه علیه این القاء فرهنگی و خریدن آبروی چند هزار ساله فرهنگ توحیدی در این مرز و بوم است. (در حقیقت موسس عرفان حلقه اولا عرفان اسلامی را با همه سابقه طولانی خود نارسا معرفی کرده است و عرفان حلقه در حقیقت برای جبران چنین نارسایی به وجود آمده و ثانیا بر طبق گفته خودشان عرفان حلقه تنها به رحمت عام الهی و مبارزه با القائات فرهنگی پرداخته است در حالی که جریان عرفانی، زمانی کامل میباشد که همه ابعاد وجودی انسان را تحت سیطره آموزههای خود داشته باشد و با پرداختن به بعد فردی از ابعاد اجتماعی، سیاسی و ... غافل نباشد در حالی که این عرفان به اعتراف موسس آن تک بعدی میباشد)وی در جواب این پرسش که منبع شما در ارائه این عرفان چیست؟ پاسخ گوید:
« ما یک دریافت حصولی داریم ، یک دریافت شهودی ؛ خیلی از مطالب را می خوانیم که خواندن آن مطلب کافی نیست . لازم است کشف رمز شود . در واقع فهم موضوع حلقه ها و امکان استفاده ی عملی از این حلقه ها مبتنی بر کشف رمز است . در حال حاضر عرفان حلقه مشغول معرفی و بهره برداری از این کشف رمز هاست. به عبارت دیگر بسیاری از مباحث عرفان حلقه، تعمق در یافته های پیشین و کشف رمز از دانسته های مسلم است . بدون آن که قصد رد آن ها را داشته باشد در تایید همان مطالب وارد جزئیات شده و قادر است این جزئیات را در بوته ی آزمایش قرار دهد وبه تجربه در آورد و در عمل کارایی آن را نشان دهد.»و در ادامه گوید: « (منبع ما) کشفی است که بر روی مطالب گذشته انجام شده است. نه این که از صفر شروع شده باشد و بدون هیچ سابقه ای ابداعی صورت گرفته باشد . مطالبی وجود داشته و این بار جزئیات آن مورد بازبینی واکتشاف قرار گرفته و کشف رمز شده است. کشف دو گونه است : کشف تجربی و کشف الهامی!» در ادامه در پاسخ به این سوال که چه ضمانتی وجود دارد که این گونه کشف رمزها صحیح باشد؟ گوید: « به طور کلی الهام ها می تواند از شبکه ی مثبت یا از شبکه منفی باشد . یعنی دریافت ها ، می توانند رحمانی باشد و شیطانی . می تواند در زمینه عرفان کمال باشند و یا در زمینه عرفان قدرت . عرفان کمال به این موضوع می پردازد که ما از کجا آمده ایم ؟چرا آمده ایم ؟ کجا می خواهیم برویم ؟ و بایافتن پاسخ این پرسش ها برای ما ایجاد کمال کند. اما عرفان قدرت می خواهد برای ما ایجاد قدرت کند . به ما نحوه ای از تسلط و برتری بدهد مثل خواندن فکر دیگران ، دیدن آینده و امثال این ها که در واقع برای فرد قدرت می آورد و توان برتری و تسلط پیدا کردن بر دیگران را می دهد . در عرفان حلقه برای فهم این موضوع که هرکدام از این دریافت ها از کدام شبکه است ، پس از تحقیقاتت طولانی، ملاک های روشنی بنا نهاده شده تا تعیین کند کدام یک از دریافت های ما رحمانی است و کدام یک شیطانی ؟ چه آگاهی هایی در جهت کمال است وچه آگاهی هایی در جهت قدرت ؟
لذا هیچ اثری ازعرفان قدرت درمبانی عرفان حلقه وجود ندارد. نه تنها اثری نیست بلکه عرفان حلقه از آن امتناع می کند . هر کس موظف است با ملاک های تعیین شده دریافت های خود را تحت کنترل قرار دهد و اگر دریافت، شیطانی یا قدرتی بود آن را بشناسد و از آن دوری کند . ما نیزبه طور مستمر و مرتب د رحال کنترل هستیم تا آگاهی ها از بخش مثبت باشد.» (در نقد این مطالب باید گفت کشف و مکاشفه در عرفان اسلامی دارای ملاکهایی میباشد که توسط آن میتوان مکاشفات رحمانی را از مکاشفات شیطانی جدا کرد. به طور مثال از مهمترین ملاک ها در این زمینه قرآن کریم است که خود بزرگترین مکاشفه رحمانی پیامبر در دیدگاه عرفان به شمار میرود. هر گونه مکاشفه که با قرآن کریم ضدیت داشته باشد مردود است. دومین ملاک شریعت است. که مکاشفات باید مطابقت کامل با شریعت داشته باشد. حال به همین جا بسنده میکنیم. در عرفان حلقه از رمزگشایی آموزه ها توسط مکاشفات به این نتیجه رسیده اند که تنها راه اتصال به شعور الهی و رحمت عام الهی، واسطه قرار گرفتن مرکزیت عرفان حلقه میباشد و وجود اهل بیت و انبیاء در این نقش انکار میشود. اگر تنها به همین یک نکته بسنده کنیم به راحتی میتوان ضدیت این جریان را با قرآن کریم و شریعت به دست آورد. بگذریم از این که بیان شد ضدیت این عرفان با قرآن کریم.)
طاهری در پاسخ به این پرسش که یک دسته از الهام ها طوری است که فقط خود فرد می تواند از آن بهره ببرد و دسته ی دیگر این ویژگی رادارد که دیگران هم می توانند از آن بهره ببرند. آیا از نظر شما این دوقابل تفکیک است؟ گوید: « از آن جا که دریافت های رحمانی و الهامات شبکه مثبت در جهت ارتقاء بشر است ، احتکارومخفی کردن آن و امتناع از این که دیگران از ان بهره مند شوند, از نظر ما مورد مذمت است . آگاهی های رحمانی و اطلاعات کمال حتما باید افشا شود و باید در اختیار دیگران قرار گیرد تا همه از آن استفاده کنند ؛ زیرا این اگاهی ها برای ارتقای بشر است . اما آگاهی های فردی که در جهت منافع افراد است محل اشکال خواهد بود. اگر آگاهی برای کسی بیاید وبه او گفته شود که این ها را به کسی نگو ، این جای سوأل است . از آموزه های عرفان حلقه درمی یابیم چنین دریافت هایی شیطانی است زیرا اگر این اطلاعات به درد بخور باشد باید افشا شود و دیگران هم از آن بهره مند شوند . اصولا رشد بشر از کجا حاصل شده است و پایه علوم چیست ؟ پایه تمام علوم، الهام است . اگر الهامی زیر سوأل نباشد دلیلی بر مخفی نگاه داشتن آن نیست .آموزه¬های شبکه منفی فقط در راستای قدرت پروری است و شباهت آن به آگاهی های مثبت، انسان را به انحراف می¬کشد. خلأ کنونی در تفکیک آگاهی های شبکه مثبت و منفی و این که ملاکی برای تمییز الهامات خیر از الهامات شر وجود ندارد منشا مشکلات شده است. عرفان کیهانی این ملاک ها را ارائه می دهد» ( اشکالات زیادی به این مطالب وارد است که به برخی از آنان میپردازیم. موسس عرفان حلقه قائل است که هر القائی که در جهت رشد و بالا بردن اطلاعات کمال میباشد نباید احتکار شود و باید به آن پرداخت. در حالی که اولا آیا همه ظرفیت ها توان شنیدن و بهره وری هر اطلاعاتی را دارند؟ اگر این گونه است چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: «لو علم أباذر ما فی قلب سلمان لقتله» ( اگر أباذر آن چه در قلب سلمان بود میدانست او را به قتل میرساند.) ( آشنایی با علوم اسلامی، بخش عرفان، شهید مطهری) این مطلب دلیل خوبی بر این واقعیت است که هر جا نمیشود هر واقعیتی را بروز داد. مضافا بر این که اگر نباید واقعیات را احتکار کرد چرا در عرفان حلقه ما شاهد برگزاری کلاس ها و عضو گیری هستیم؟ چرا این کلاس ها در نشر حقایق برای دیگران آزاد نیست. جالب است بدانید کلاسها ی عرفان حلقه به طور زیر زمینی و در خانه ها تشکیل می شود. یک نفر آموزش دیده به عنوان مستر(مربی) عهده دار آموزش و درمان فرادرمانگیران (به کسانی که در کلاسهای عرفان کیهانی شرکت می کنند فرادرمانگیر گفته میشود.) را دارد. این کلاسها به طور معمول هفته ای یکبار برگزار می شود و برای شرکت افراد در یک ترم ( که 6 جلسه 2 ساعتی است) مبلغی در بین 300000الی 500000 دریافت می شود. نحوه برگزاری این کلاسها این چنین است که ابتدا فرادرمانگر (مستر ، مربی) در مورد عرفان کیهانی توضیح می دهد و سپس به طور عملی همه افراد چشم ها را بسته و به کمک مستر از حلقه رحمانیت خداوند متعال انرژی دریافت می کنند و اگر کسی بیماری داشت مستر با انرژی دادن یا لمس اعضای فرد بیمار (روش پولایتی) فرد را مثلاً درمان می کند.(در حالی که قرار بود چنین مسائلی به دلیل این که در الهامات قدرت بوده و شیطانی است استفاده نگردد.) در این کلاسها به طور صریح و غیر صریح القا می شود که انسان به غیر از خود به فرد دیگری احتیاجی ندارد (اصل من دون الله) و در ابتدای کلاس قبل از گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» این بیت خوانده می شود. «هریک از ما خود مسیح عالمیم/ هر الم را در کف خود مرهمیم» پس در یک کلام میتوان الهامات این عرفان و جریان را نیز به دلیل محدود بودن به شاگردان آن از نوع شیطانی قلمداد کرد.) وی در پاسخ به این سوال که منظورشما از عرفان قدرت همان جادو طلسم احضارروح است؟ گوید: « بله !جادو،طلسم ، نفوذ دردیگران، تسخیر دیگران،خواندن ذهن دیگران و مانند آن می تواند درحیطه ی عرفان قدرت تعریف شود. ( این در حالی است که میبینیم در کلاسهای عرفان حلقه جنگیری، انرژی درمانی و شفای بیماران انجام میشود و طاهری در این زمینه گوید: « درمان اعجاب انگیز به خودی خودعرفان قدرت نیست. هنگامی که ما دعا می کنیم ویک بیمار صعب العلاج شفا پیدا می کند ، این شفا می تواندخیلی اعجاب انگیز باشد؛ اما این یک درمان کیفی است وبا مداخله کیفی در وجود فرد درمان رخ داده است نه یک مداخله کمی مثل مصرف دارو یا عمل جراحی . این عرفان قدرت نیست. در این صورت سوالی پیش میآید و آن این که اگر تسخیر دیگران به وسیله دارو نباشد آیا آن هم یک کار کیفی به حساب نمیآید؟) وی در نسبت جریان خود با حکومت دینی گوید: «یکی از رسالت هایی که ما برای خودمان قائلیم و در چارچوب عرفان دنبال می شود ، بحث کیفیت شناسی در عبادات است .عبادتها ، مراسم ومناسک ما یک جنبه کمی وفیزیکی دارد ویک جنبه کیفی که همان جنبه معرفت مناسک را بررسی می کند. برای مثال نماز یک جنبه کمی دارد . یعنی تعداد رکعات ، شرایط مکان وزمان و لباس ومانند آن . اماآیا جنبه کیفی هم دارد یا نه؟آیا ده نفر که نماز می خوانند جنبه کیفی نمازشان یکسان است؟
برای مثال دو کارمند هنگام ورود و خروج ساعت می زنند. این ساعت حضور، مشخصه هایی را در کار این افراد تعیین می کند که همه عددی است . چند ساعت حضورداشته وچند پرونده را پی گیری کرده است . اما برخی نکات مربوط به کیفیت حضور اوست . مسایلی مانند دلسوزی ، دقت ، توجه و عشق او به کارش ، کیفی است و به ساعت حضور او مربوط نمی شود. عبادت ها کیفیت های متفاوت دارند. یک نفر برای رفع تکلیف و ساقط شدن مسئولیت نماز می خواند و دیگری در نمازش حس حضور دارد و عبادت اش را با عشق انجام می دهد و بهره کیفی فوق العاده ای از عبادتش می برد. بدیهی است کیفیت بالا در عبادات ، معرفت را در پی خواهد داشت . مراسم حج برای یک جنبه تشریفات دارد که آداب و مناسک آن است . اما در پس هریک از این آداب، باطنی نهفته است که تعیین می کند این مراسم عبادی باچه معرفتی انجام شده است . این موضوعی در باب کیفیت شناسی است که باطن ومعرفت حج را مورد بررسی قرار می دهد . عرفان وظیفه کیفیت شناسی را بر عهده دارد. همچنین است مراسم عبادی ماه مبارک رمضان که اگر به آن نگاه کمی داشته باشیم هرگز به معرفت آن نخواهیم رسید. چرا که معرفت روزه داری در بعد کمی آن نیست .موضوع نگرش کیفی می تواند در لحظه لحظه عمر،و در موردتک تک اعمال و رفتار، مصداق داشته باشد که اگر به آن توجه شود ، ارتقاء و کمال را در پی خواهد داشت. در مجموع ، بازتاب فعالیت هایی که تا کنون انجام داده ایم، نشان می دهد در بعد کیفی تأثیر مثبتی درافراد ایجادشده است. یعنی به شهادت کتبی هزاران نفر، آموزهای عرفان کیهانی حلقه درمجموع باعث ارتقاء کیفی اعمال عبادی ایشان شده است و در یک منظر کلی تر ارتقای کیفی زندگی را به همراه داشته است؛ چرا که بر انگیزه اعمال،درگیری های درونی، ناآرامی های رفتاری، بیماری های جسمی وروانی وذهنی، آثار مثبت داشته است. واضح است که هیچ فرآیندی بدون جامعه آماری و تجربه عملی قابل ادعا نیست. به ویژه که موضوع کیفی باشد.( این جملات گرچه در نظر اول بسیار هماهنگ با فطرت و شیرین به نظر میرسند اما هنگامی که با گفتههای مسترهای این حلقه در کلاس ها مقایسه میشود که تنها یک شبکه رحمت عام الهی قائل بوده و واسطه رسیدن به این شبکه نیز مرکزیت یا به عبارت دیگر موسس عرفان حلقه میباشد و این که هر انسانی در هر وضعیتی و هر دینی که باشد میتواند به راحتی با این شبکه در ارتباط باشد و نیز انکار انبیاء و اهل بیت به عنوان پیام آوران الهی و این که این بزرگواران مفسر شریعت محسوب شده و همین نماز و روزه ای که آقای طاهری از آن بحث می کنند، توسط ایشان از منابع بیان شده است؛ مقایسه میکنیم پی به تناقضات آشکار سخنان موسس این فرقه میبریم.)
وی درجای دیگر در مورد دیدگاه خود نسبت به جهان هستی میگوید:«شب هنگام، وقتی به آسمان نگاه میکنیم، منظرهی زیبایی در مقابل دیدگان خود میبینیم. ستارگان زیادی را رؤیت کرده که عظمت آنها، چشمان ما را خیره میکند. آیا آن چه را که مقابل چشمان خود میبینیم، حقیقت دارد و یا مجازی است؟در جواب باید گفت که آن چه را مشاهده میکنیم، تصویری مجازی از گذشته است و هیچ یک از چیزهایی را که میبینیم، در همان محل رؤیت قرار ندارند؛ بلکه متعلق به زمان های گذشته میباشند جهان هستی از حرکت افریده شده است» (مقاله عرفان حلقه، ص5)و در جای دیگر اضافه میکند:«با دید علمی، جهان هستی از حرکت به وجود آمده؛ اما از دید عارف، جهان هستی از رقص آفریده شده که در واقع همان حرکت است. عرفای ما همگی به صراحت عنوان میکنند که آنچه را میبینیم، جواب و خیال است و ما در واقع مانند کسی هستیم که در خواب به سر میبرد و در جایی این پردهی «وهم» در روز محشر بیفتد، متوجه خواهیم شد که آنچه را که میدیدیم و حقیقت میپنداشتیم، وهم و پندار و خیالی بیش نبوده است.» (کشف رمز،ص 2)(اگر این بیان با منطق قران محک زده شود بی پایگی ان روشن است چرا که از منظر قران نه فقط هستی، بلکه حتی عالم دنیا در حالیکه عین حقیقیت است، نشانه خداوند و مظهر او به شمار میرود و دنیای مادی هم مزرعه اخرت است و هم حقیقت. در منطق قران، حقیقت و مخلوق بودن با هم دیگر جمع شده است . کدام عالم و عارف را سراغ دارید که قائل باشد جهان از رقص افریده شده است؟ عرفای ما همه قائلند مخلوقات همه جلوه اویند نه وهم و مجاز. چقدر فاصله است بین مفاهیمی مثل جلوه، ایت، نشانه با وهم.بنا براین مهمترین اشکال بر نتیجه ای که ایشان گرفته است وارد میشود که مدعی است جهان هستی حقیقت ندارد و مجاز است و همه منظره های جهان هستی حقیقتی ندارد و مجاز است.) وی از منظر خود عبادت را چنین معنا میکند: «ما باید در خدمت تجلیات و مخلوقات باشیم و در دنیای عرفان: عبادت به جز خدمت خلق نیست و « من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » . در این بحث، نجات فردی اهمیتی ندارد و مبحث مهم؛ نجات جمعی است و برای این مهم می توان با آگاهی از حلقه ها از آن استفاده نمود.» (عرفان از منظر دیگر)(شکی نیست که خدمت به خلق یکی از عبادت هایی است که در مکتب اسلام بسیار به ان سفارش شده است اما آیا عبادت منحصر در خدمت به دیگران است و بس؟ پس تکلیف واجبات دیگر چه میشود؟ اگر عمل واجب نتواند به اندازه عمل مستحب انسان را به خداوند نزدیک کند پس واجب شدنش چه معنایی دارید؟ کدام عارف گفته است نجات فرد اهمیتی ندارد؟عرفای بزرگ ما که بر مبنای دستورات قرآن کریم سلوک میکنند هیچگاه به نام نجات دیگران نجات خود را فراموش نمیکنند. قرآن کریم درقدم اول دستور توجه به خود ( قواانفسکم واهلیکم نارا) (خودتان واهلتان را از اتش نجات دهید.) را سرلوحه کار قرار میدهد.فرض میکنیم نجات جمعی هدف باشد چگونه میتوان با آگاهی از حلقه ها به این نجات دست یافت؟ اگر آگاهی از حلقه ها می تواند باعث نجات جمعی باشد چرا دین اسلام از این مهم غفلت نموده است؟ )وی معتقد است: در عرفان کیهانی راه صلح با خدا بسیار آسان است و انسان با یک سری از ادراکات و مباحثات به صلح با خدا می رسد که آسانترین آن بخشی است که انسان می تواند به صلح با آن برسد.پیداست که بسیاری از عرفانهای خدامحور، شعار آشتی با خدا را مطرح میکنند اما سوال اساسی به این نکته برمیگردد که برنامه عملی این شعار کدام است؟ سالک کدام مشی را باید در پیش بگیرد که برنامه صلح با خدا تحقق یابد؟وی تفسیری معما گونه و رمزآلود از هستی ارائه میکند که به ظاهر فقط خود وی میتواند آنرا بفهمد و دیگران راهی به این عرصه پرابهام ندارند.وی اشاره میکند:مطرب > ساز > آهنگ > رقصخدا > هوشمندی >قوانین >اعداددر نمودار فوق، ملاحظه میشود که خداوند، «هوشمندی» را (که معادل «ساز» است) خلق نموده و از این هوشمندی، قوانین حاکم بر جهان هستی پدیدار گشته است .)(مقاله جهان تک ساختاری)براستی این کلمات مبهم چه ارتباطی با واقعیات دنیای خارج دارند؟ برخی از انحرافات این فرقه به طور تیتروار عبارتند از: ۱- رد شفاعت و توسل به ائمه معصومین.۲- تعبیر دین به خرافه.۳- کلاسهای خلاف شرع و عرف (کلاسهای مختلط زن و مرد بدون رعایت پوشش اسلامی و عرفی) تحت عنوان نام موسسهای به نام موسسه «فرهنگى هنرى عرفان کیهانى»: این موسسه به صورت هرمی عمل میکند. در راس این هرم آقای طاهری قرار دارد و بخشى از درآمد شاگردانى را که دارند دیگران را آموزش می دهند به دست می آورد و این درآمد رقم بزرگى را تشکیل می دهد.تعداد شاگردان وی را در ایران و خارج از ایران حداقل ده هزار نفر تخمین می زنند. علاوه بر در آمد ناشى از ثبت نام در کلاسها کتابها و ویدیوهاى ایشان نیز خود، منبع درآمد دیگرى است. کمکهاى مریدان ثروتمند را نیز باید در نظر داشت. اگر شرکت هاى هرمى باید کالایى را به فروش برسانند. کالاى فروشى این شرکت هرمى حرفهایی است که هیچ ارزش علمی ندارد و ماده اولیه نمی خواهد. می بینید که ایشان زرنگتر از شرکت هرمى گلد کوییست است، چون این شرکت دست کم می بایست مقدارى طلا به خریدارانش بفروشد. ۴- کسب درآمدهای غیرقانونی (به عنوان مثال نامبرده برای برگزاری شش دوره کوتاهمدت از هر نفر سیصد هزار تا پانصد هزار تومان دریافت میکرده است).۵- تبلیغ پلورالیسم دینی (برابری ادیان با یکدیگر اعم از الهی و غیر الهی).۶- وابستگان این فرقه، منکر شفاعت و توسل به ائمه هستند این در حالی است که برای خود نوعی ولایت قائلند که مرتبطین حلقه از طریق آنها میتوانند به روحالقدس متصل شوند.۷- طرح مسائلی درخصوص احضار ارواح و رابطه با جنیان .۸- بازی با کلمات و الفاظ و مصادره به مطلوب آن جهت اعمال فرقهای.۹- بیبندوباری و فحشای معنوی.۱۰- درمانگری با استفاده از روشهای شیطانی: در این رابطه شاید ذکر خاطرهای مستند از کسی که خود در کلاسهای عرفان حلقه شرکت کرده خالی از لطف نباشد. وی در این رابطه می گوید:« در یکى از محفلهاى یکى از مریدان استاد شرکت کردم تا درمان به روش متافیزیک را از افراد دست اول این گروه یاد بگیرم. استاد که انتقاد و انکار مرا نسبت به درمان های متافیزیک دید از من خواست تا مرا اتصال دهد و شعور را در من جارى کند تا بلکه من هم آن را باور کنم و به خیل مریدان بپیوندم. ایشان مرا به اصرار در کنار خودش نشاند. سپس دستش را بر روى کاسه زانوى من گذاشت و از همه خواست سکوت کنند و چشمهایشان را ببندند. همگى به مدت دوازده دقیقه در سکوت مطلق با چشمان بسته نشستیم. سپس استاد به آرامى گفت که چشمهایمان را باز کنیم. من به استاد گفتم که هیچ اتصالى دریافت نکردم و شعور را احساس نکردم». (بنا بر اصول علمی وقتى هر محرک صوتى و تصویرى را به مدتى قطع کنید، انسان احساس آرامش پیدا می کند و به عنوان مثال یک چرت ۲۰ دقیقه ای در بعد از ظهر ها احساس خوبی را به انسان منتقل می کند و انسان را پر از انرژی می نماید.)البته این تکنیک آقاى استاد تکنیک قدیمى است که مدعیان انرژى درمانى، هیپنوتیست ها، و مسیحیان بنیادگراى مدعى ایمان درمانى براى تبلیغ کارهاى خود به کار می برند. وقتى دست را روى زانوى می گذارند، حرارت تن هر نفر که در حدود ۳۷ درجه است راه فرارى ندارد و به تدریج جمع شده و زانو را گرم می کند و این حرارت دیرتر به اطراف می رسد به علت اینکه بین هردو پارچه شلوار قرار دارد. توجه داشته باشید که در زیر بغل که پوست بازو و تنه با فاصله کمى از هم قرار دارند حرارت ایجاد شده و عرق ترشح می شود. این مدعیان این حرارت را به اتصال به مبداء غیبى، انرژرى درمانى، و غیره نسبت مى دهند.در کلاسهایی که برای افراد معتقدتر به این فرقه تشکیل میشود، بعضى کارهاى شعبده بازى انجام می شود. در یکی از کلاسها «استاد» با عملیات نمایشى خود، کالبد ذهنى (جن) یک بیمار تسخیر شده (جن زده شده) را بیرون می آورد. در جلسه دیگرى احضار ارواح می کند. در جلسه دیگرى ایجاد هاله به دور افراد می کند. افراد کلاسهاى بالاتر منع شده اند از این که این موضوعها را براى افراد «غیر خودى» بیان کنند. در ظاهر شاگردان این طور توجیه می شوند که افراد دیگر به این مرحله از تعالى نرسیده اند و لزومى نیست این کرامات را براى آنها بیان کرد.(این در حالی است که ارائه مکاشفات بر طبق نقل آقای طاهری برای همه است و نباید در آن بخل ورزید.)۱۱- توهین به مقام الوهیت.۱۲- جعل مدرک و عنوان: برخی از مسترهایی که از ابتدایی ترین سطح تحصیلات آکادمیک نیز برخوردار نبودند برای اغوای فریب خوردگان فرقه با پولهای باد آورده که از کیسه مریدان گمراه جمع آوری شده و در حسابهایی در فرانکفورت و مکانهای دیگر ذخیره شده بود با ارتباط با چند دانشگاه غیر معتبر در کشورهای آسیا میانه با پرداخت مبالغ هنگفت به دنبال دریافت دکتری افتخاری می افتند در حالی که به علت بی سوادی به راحتی می توانستند در اینترنت با پرداخت مبلغی کمتر چنین مدارک بی محتوایی را دریافت کنند در این خصوص شاید حمایتی که از سوی سرویسهای جاسوسی این کشورها به عمل آمده نیز بی تاثیر نبوده است.13- ادعای داشتن معجزهای با نام برگردان صدا یا (Back masking ): در این معجزه آقای طاهری مدعی است که اگر اشعار سروده شده توسط اشخاص را برگردان کنید میتوانید پی به شیطانی بودن و یا رحمانی بودن وی ببرید. در حالیکه ماجرای “برگردان صدا” تنها یک تکنیک و نوعی تردستی مربوط به دهه ۱۹۶۰ و دارای قدمتی ۵۰ ساله در کشور آمریکا بوده و Back masking خوانده می شود ، اما ، آقای طاهری این کار را معجزه آخر الزمان دانسته و نیز در مقاله ای تحت عنوان ” اسب تراوا” می گوید : « انجام این کار به کمک تکنیک امکانپذیر نیست و این کار در حد یک اعجاز میباشد» وی در مقاله اسب تراوا می گوید:« از آنجا که ما با کمال میل آن ترانه را گوش میدهیم، اطلاعات نابجای پشت آن مانند اسب تراوا وارد قلعهی وجودی ما شده و در فرصت مناسب اثر خود را به جای خواهد گذاشت. جالب اینجاست که معکوس شعری که شنیده میشود هیچ ارتباطی به خود شعر ندارد که اگر شعر را معکوس بنویسیم به آن دسترسی پیدا کنیم. نکتهی دیگر این که انجام این کار به کمک تکنیک امکانپذیر نیست و این کار در حد یک اعجاز میباشد.»اما با کمی بررسی می بینید که این ” اعجاز” به گفته ایشان ، امری “دانسته ” ! از دهه ۱۹۶۰ می باشد:ویکی پدیا در این خصوص آورده : نهانسازی در برگردان یا واروننگاری به انگلیسی: (Back masking) روشیاست برای ضبط صدا که در آن نوا یا پیام گفتاری، با پخش وارونه در درون آهنگی که باید به گونه عادی پخش شود، قرار گرفته و مخفی میشود. واروننگاری کاربردی دانسته است، که به واسطه آن پیغامی که از وارون همین آواها گرفته میشود، میتواند ناخواسته باشد.نخستین بار بیتلز (گروه بیتل ها) با بهره جستن از برگردان آوازها و موسیقیشان در ضبط آلبوم خود با نام «روُلور» ، واروننگاری را به مردم شناساندند. از آن زمان هنرمندان موسیقی از این شگرد برای جلوههای مختلف هنری، فکاهی و هزلی در آثارشان — چه به صورت آنالوگ و چه دیجیتال — استفاده کردهاند. این روش همچنین برای سانسور واژهها یا عبارتهای نامناسب و پدیدآوردن یک نسخه پاکسازیشده از ترانه، نیز مورد استفاده قرار میگیرد.چه کسانى جذب این فرقه می شوند؟نتیجهای که از خواندن گزارش معتقدین به این فرقه، حاصل میشود نشان میدهد که طیف وسیعى از افرادی که جذب این فرقه می شوند عموما درک درستى از دانش و قوانین علمى و روشهاى پژوهشى ندارند، اگرچه ممکن است مدارک دانشگاهى هم داشته باشند اما با روشهاى عقلانى علم بیگانه اند. بیشتر آنها را زنانی تشکیل میدهند که به علت مشکلاتى مانند مجرد بودن در جامعه اى که به زنان مجرد با احترام نگریسته نمى شود و آنها را ناموفق در یافتن زوج میداند، کسانى که ازدواج کرده و تجربه زناشویى ناموفقى داشته اند و هم چنین مردانى که تحصیلات علمى وکار پر درآمدى ندارند و به امید پیوستن به این فرقه فکر می کنند که به آسانى و به ارزانى و به سرعت، یک دانش نوینى را یاد می گیرند و درآمد خوبى به دست میآورند. طیف دیگرى از مریدان را بیماران روانى با شدت هاى متفاوت تشکیل می دهند. مانند بیمارانى که دچار افسردگى هاى مختلف، شیزوفرنى، پارانویا هستند. به طور مثال از جمله مراجعین آقای طاهری میتوان به موارد زیر اشاره نمود:خانمى که احساس می کند که همیشه یک نفر به طور مداوم در مقابلش است.خانمى که همیشه از حیوانى می ترسد که نمى تواند تصویر یا مجسمه اش را ببیند و یا نامش را روى کاغذ و یا کتابى ببیند و آن را خط می زند و پاره می کند.خانمى که معتقد است که زنى نیمه شب از داخل دیوار بیرون آمده و به سوى او رفته و او را قلقلک داده و همیشه سر او جیغ می کشد و به او می خندد.خانمى که معتقد است که ارواح در خانه اش ساکن هستند و لوستر خانه اش خود به خود بر زمین افتاده و کیف پولش گم شده است.خانمى که یک سگ خیلى بزرگ که کت و شلوار پوشیده وروزنامه می خوانده است مرتب در نظرش مجسم می شده است.شخصى که جن به دیدن او آمده بود و طلسم شده بود.به دنبال دستگیری موسس عرفان حلقه به جرم دخالت بی مورد در امر درمان و ، عدهای از افراد معلومالحال که در فعالیتهای این فرقه فعالیت میکردند، بر سر جانشینی نامبرده به اختلاف و درگیری می افتند.این افراد با بهرهگیری از نبود نامبرده، شورایی تشکیل داده و نام آن را شورای وحدت گذاشتند.این در حالی است که اقدام افراد مورد اشاره، مخالف با روش و تشکیلات موسس بود، چرا که نامبرده بارها خود را تنها فرد دارای صلاحیت برای زعامت این گروهک میدانسته است.البته اعمال این افراد با مخالفت حلقههای پایینتر روبهرو شده است، زیرا در اساسنامه این سازمان که به کادرهای سطح پایین داده میشود، هیچ چگونه محدودیت یا رابطی برای اتصال به شعور الهی نیست، در حالی که شخص آقای طاهری به کادرهای سطح بالای خود همواره القا میکرده که بر خلاف اساسنامه، طوری مسأله را جا بیندازید که کادرهای پایین، تنها من را رابط اتصال شعور الهی بپندارند. از جمله اعمالی که شورای نامبرده در دستور کار خود قرار می دهد ، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:۱- ارتباطگیری با برخی از هنرپیشههای دسته سوم۲- ارتباط با چهرههای نیمه مطرح جامعه۳- نامهنگاری به مجامع بینالمللی درباره مظلوم نمایی «طاهری»۴- نامهنگاری با برخی از مراجع تقلید، برای القای این مطلب که این فرقه هیچ گونه مشکل عقیدتی نداشته و با مراجع نیز در ارتباط است.در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که بهترین راه مبارزه و شناخت چنین جریانات انحرافی، معرفت کامل به اصول و فروع دین میباشد و در واقع کسی که با این معارف آشنایی کاملی داشته باشد هر نوع جریان انحرافی را به خوبی تشخیص داده و نه تنها از آن دوری میکند بلکه به مبارزه با آن نیز میپردازد.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.