تخمین زمان مطالعه: 29 دقیقه
در مورد حوادث پس از انتخابات که در تعبیرات فراوانى از مصادیق فتنه دانسته شده است ، نکته قابل ذکر اینکه ، در هر کشور و نظامى موضوعى وجود دارد به نام فصلالخطاب . یعنى نهاد یا کسى که سخن نهایى را در مسائل بیان کرده همگان به آن تسلیم باشند . به این صورت که در هنگام بروز چالش به سمت فصل الخطاب بروند اگر چه آن فصل الخطاب مطابق میل تمامى افراد نیز سخن نگوید . این مسئله در بسیارى از کشورها مورد توجه است . براى مثال در ایالات متحده پس از رسوایى اخلاقى بیل کلینتون ، و مسائلى که در این باره پیش آمد ، دادستان عالى این کشور اعلام کرد که دیگر بحث در مورد این مسئله ممنوع مىباشد . این نظر مورد رعایت تمامى احزاب و افراد در این کشور قرار گرفت . حال کشورى به مانند ایران که مبتنى بر اخلاق و دیانت اداره مىشود ، این فصلالخطاب نه به یک فرد بلکه به نهادى تعلق گرفته که با رعایت موازین شرع و قانون سخن مىگوید . در تبیین اقدامات و عملکرد رهبرى در مسائل پس از انتخابات که دغدغه ذهنى شما نیز بوده است ، ابتدا باید کلیت فضایى که پس از انتخابات دهم ریاستجمهورى شکل گرفت را تبیین ، سپس به تحلیل استراتژىهاى مهار آن پرداخت . گروههاى مختلفى در مسائل رخ داده پس از انتخابات دخیل بوده هرکدام به نوبه خود عملکردهاى متفاوتى داشتند ، هم عملکردهاى منفى در تشدید و هم مثبت در مهار . نقش ولىفقیه در این باره هماهنگى هر چه بهتر میان گروههاى موثر در مهار و جلوگیرى از عملکردهاى ناصواب در تشدید بوده است . نکته دیگرى که در این زمینه قابل ذکر است اینکه یک نظام سیاسى را نمىتوان تنها با موعظه اداره کرد و مردم هم نباید توقع داشته باشند رهبر تنها به موعظه بسنده کند . رهبر در یک نظام سیاسى ، باید نسبت به مسائلى که در جامعه رخ مىدهد حساس باشد به خصوص در مسائلى که کلیت نظام را با چالش مواجه مىکند . حتى در برخى موارد با قاطعیت عمل نماید . بعضى گمان مىکنند چون رهبر یک روحانى است تنها باید موعظه کند . معناى ولى امر یعنى فرمانده ، که در موارد لازم دستور داده و اجرا را از تمامى ارکان جامعه بخواهد . از این جهت است که مىبینیم رهبرى معظم که به حق بهترین فرد براى رهبرى این انقلاب پس از دوران حیات امام بودند ، زیرا به مانند امام خمینى ( ره ) در برابر فشارهاى دشمنان اسلام و انقلاب با صلابت ایستادند ، در مواقع حساس یک قدم به عقب برنداشتهاند ، پس از مسائل به وجود آمده ، ابتدا طرفین را به منطق و قانون دعوت نموده با صدور فرمانهاى مختلف به نهادها و افراد ، به صورت منطقى و قانونى سعى در حل و فصل مسئله داشتند . پس از آن که مشاهده شد ، ابزار منطق براى برخى از افراد مغرض جوابگو نیست ، دست به روشنگرى عموم مردم زدند . که روشى بسیار مؤثر در ریزش برخى اطرافیان ناآگاه جریان فتنه بود . در کنار همه این مسائل روشهاى برخورد قانونى با سران و مغرضان فتنه اجرا شد که از طریق محاکمه قانونى مورد پیگیرى قرار گرفت . در همه این موارد رهبرى معظم با تدابیر خود آتشى را که به دنبال بود در خرمن انقلاب شعله اندازد مهارکرده یکى از حساسترین چالشهاى نظام طى سى سال گذشته را به فرصتى براى بالارفتن فضاى فکرى و فرهنگى نظام تبدیل نمودند . اما اگر بخواهیم نقش رهبرى را تحلیل بکنیم ، باید بگوییم که اساساً توانمندى هر مدیرى در مواقع بحرانى خودش را نشان مىدهد . اینکه مدیران چگونه بحرانها را مدیریت مىکنند و با کمترین هزینهها جامعه را از مشکلات بزرگ مىرهانند ، مسئلهاى بسیار مهم است . این اتفاقات هم محدود به کشور ما نیست ، بلکه در هر کشورى ممکن است چنین اتفاقاتى رخ دهد . اتفاقاً در کشورهایى که مردمسالارى بیشترى وجود دارد ، زمینه چنین اتفاقاتى بیشتر خواهد بود . لذا چگونگى مدیریت این حوادث بسیار مهم است و خودش یک شاخص اساسى است . در تبیین این امر مىتوان عملکرد رهبرى را در مسائل اخیر در سه مقطع بررسى نمود . مقام معظم رهبرى قبل از انتخابات ، در حین و بعد از انتخابات چه تدابیرى اتخاذ کردهاند و این تدابیر آیا مىتوانسته در وضعیت بهترى هم باشد یا نه ؟ به صورت کلى ، رفتار رهبر انقلاب در قبل ، حین و بعد از انتخابات یک رفتار مدبرانه ، اخلاقى ، مبتنى بر قانون و در جهت مصالح و تعالى کشور بوده است . 1. قبل از انتخابات در این مقطع رهبرى به مانند برگزارى تمامى انتخابات گذشته که دستگاههایى در کشور اعم از مجریان و ناظران مسئول آن هستند ، ضمن تاکید بر مشارکت حد اکثرى و پرهیز از شایعات دشمنان مبنى بر وقوع تقلب ، هیچگونه جانبدارى و موضعگیرى صریحى نیز نسبت به کاندیداها نداشتند . تنها برخى رهنمودها را براى مسائل بیان مىنمودند . در این باره مىتوان به پیام رهبرى به بعضى از کاندیداها اشاره کرد که از ایشان خواسته بودند ، که اسمى را قبل از اینکه مسئلهاى ثابت شود نبرند و این نشان مىدهد که رهبرى در پیشگیرى از حوادثى اقدام کردند که احساس مىکردند امکان دارد اتفاق بیفتد . رهبرى در این برهه ، ضمن اینکه بنا به یک وظیفهى الهى مردم را به شرکت حداکثرى در این انتخابات تشویق کردند . تدابیرى را هم انجام دادند که تمام جناحهاى سیاسى بتوانند در این انتخابات شرکت کنند تا میزان مشارکت افزایش پیدا کند و درواقع آن اقتدار سیاسى نظام بتواند خودش را نشان بدهد . در عین حال شاخصهایى را هم مشخص کردند که به شخص خاصى متوجه نبود ، بلکه مىشد در بین کاندیداها با نسبتهاى مختلف براى آن مصادیق پیدا کرد . مدعى این امر این است که بعضى روزنامهها که طرفدار جناحهاى مختلف بودند ، هرکدام آن شاخصهاى مد نظر رهبرى را با کاندیداى خودشان تطبیق مىدادند . لذا به طور کلى مىتوان گفت که قبل از انتخابات ، رهبرى تمام تلاش و تدبیر خودشان را به کار بردند که جامعه به دور از تشنج و درگیرى بتواند در یک رقابت پرشور وارد انتخابات شود . 2. در طول انتخابات هم رهبر انقلاب از هرگونه اظهار نظرى که توازن انتخاباتى را به نفع یکى از کاندیداها تغییر بدهد خوددارى کردند . ایشان همچون برنامه انتخابات گذشته در اولین ساعات حضور پیدا کرده و ضمن انتخاب کاندیداى مورد نظرشان ، همگان را به شرکت در انتخابات و حفظ آرامش و اتحاد دعوت نمودند . این روش هر ساله ایشان نوعى ایجاد آرامش در جامعه است که توجه به آن مىتواند باعث برگزارى یک انتخابات پرشور و سالم شود . 3. اما بعد از انتخابات موقعیتى شکل گرفت که خارج از ادارهى نهادهاى جمهورى اسلامى بود . در آن موقعیت باز رهبرى بهترین و اثرگذارترین تدابیر را به کار بردند . آن فتنهاى را که همه فکر مىکردند که تا ماهها ممکن است رشد کند و جامعه را به سوى مسائل غیرقابل پیشبینى ببرد ، با تدابیر رهبرى و البته با اتکاء به خداوند و آموزههاى اسلامى و نیز حمایت تودههاى مردم ، یعنى تشکیل سه اصل اسلام رهبرى و مردم ، با حداقل هزینه آرام شد . درواقع بردبارى مقتدرانهى رهبرى ، آن اخلاق الهى و انصاف ، قانونمدارى و حقمدارى واقعبینانهى ایشان و مهمتر از همه سطح بصیرت عموم مردم ، توانست کسانى را هم که دچار غفلت یا حتى تردید شدند ، بهتدریج هوشیار کند . رهبرى با تبیین و ارائهى تحلیل ، با گذر زمان و حوادثى که بعداً اتفاق افتاد ، زمینه را فراهم کردند تا حتى برخى از کسانى که دچار لغزش شده بودند ، خودشان متوجه و متنبه شوند . با وجود اینکه در فضاى منفى بعد از انتخابات ، قدرتطلبى بعضى جناحها ، بىانصافىها ، تهمتها ، خودخواهىها و کینهورزىها نسبت به رهبرى و نظام و انقلاب موج مىزد ، ما مىبینیم که خوشبختانه ایشان با مدیریت بسیار عالى و خویشتندارى ، بدون شتابزدگى ، با آن اعتماد قلبى که نسبت به توان و همراهى مردم داشتند و با توکل به خداوند متعال توانستند بسیار مدبرانه جامعه را از این مسیر عبور بدهند . به نظر مىرسد خود این جریانهاى یک سال گذشته که به تعبیر مقام معظم رهبرى امتحان بزرگ بود براى همهى اقشار جامعه ، براى شخص رهبرى هم یک امتحان الهى بزرگتر بود که ایشان بسیار سربلند و سرافراز از آن بیرون آمدند . امروز هیچ کس نمىتواند بگوید که رهبرى بهخاطر رفاقت یا نسبتهاى خاصى که با برخى اشخاص داشتند ، از آنها حمایتهاى خاصى کردند . هیچ کس نمىتواند بگوید که رهبرى در این جریانها از یک جناح خاص جانبدارى غیر قانونى کردند . هیچ کس نمىتواند بگوید که رهبرى راه را براى تبیین و اعتراض منطقى معترضان بستند ، چرا که در همان چند روز اول حاضر شدند که بنشینند و با نمایندگان کاندیداها بهطور صریح صحبت کنند و مسائلشان را مطرح کنند . رهبرى از لحاظ قانونى شاید چنین وظیفه و تکلیفى نداشتند . ولى براى رهبرى انجام تکلیف الهى ، حفظ کشور و نظام و انقلاب و پیشبرد جریان امور در جهت مصالح کشور بر همه چیز اولویت داشته و دارد . به طور کلى در قضایاى یک سال اخیر رهبرى نظام در مقام این نبود که اقتدار حکومتى خویش را به رخ معترضان بکشد ، بلکه بهعکس ، دائماً معترضان را هم به عنوان بخشى از مردم و به عنوان کسانى تلقى مىکردند که به هر حال اگر حرف قانونى دارند ، باید شنیده شود . به نظر مىرسد که خود همین برخورد ، قضایا را براى خیلى از افراد روشن کرده است . به همین جهت موجب شد که آن پشتیبانى اجتماعى که بعضىها توانسته بودند با یک نوع اغواگرى و فریب براى خودشان به دست بیاورند ، بهشدت تضعیف شد و جریان فتنه دچار ریزش شدیدى شود . بهگونهاى که امروز وقتى آنها حرفى مىزنند و اقدامى انجام مىدهند ، اساساً در جامعه هیچ گوشى به سمت آن برنمىگردد و هیچ چشمى به آنان نگاه نمىکند . بنابراین خودبهخود مىشود گفت که آنها در حاشیه قرار گرفتهاند . البته این به آن معنى نیست که ما آن لایههاى عمیق این فتنه را نادیده بگیریم و از طراحىهاى دشمن غافل باشیم ، ولى به نظر مىرسد آنچه را که تا امروز پشت سر گذاشتهایم ، بهترین وضعیتى بوده و این خودش یکى از نمادهاى توانمندى و کارآمدى رهبرى ولایى است . در ادامه جهت مطالعه بیشتر توجه شما را به مقاله اى جلب مى نمائیم : ( نقش رهبرى در مدیریت بحرانهاى سیاسى ) غایله پس از انتخابات و حواشى آن باز هم سند مظلومیتى براى رهبر انقلاب است . هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانى وارد شده و از بروز هزینه ها براى کشور و نظام جلوگیرى مى کنند ، ولى عدم توجه به هشدارهاى ایشان از سوى مسئولین و نخبگان سیاسى سندى بر مظلومیت ایشان است . به عبارت بهتر ، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند . بحران ها و چالش هاى سیاسى - امنیتى که نظام جمهورى اسلامى با آن ها دست و پنجه نرم کرده ، چندان کم نیستند . ماهیت نظام جمهورى به گونه اى است که حقد و کینه دشمنان را برمى انگیزد و آنان از هر فرصتى براى ضربه زدن به منافع این ملت ، بهره مى برند . تاریخ انقلاب هم مملو از این گونه چالش هاست از غایله هاى تجزیه طلبانه آغازین روزهاى پیروزى انقلاب ، تا حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهورى و تلاش براى سازمان دهى انقلاب مخملى در ایران ، همه و همه نمونه هایى از تلاش دشمنان براى ضربه زدن به ثبات این کشور است . رهبر انقلاب همواره سعى کرده اند با هشدارهاى خود ، انقلاب را در مسیر تعالى آن به جلو هدایت کنند و مانع انحراف از اصول و ارزش هاى مبتنى بر آرمان ها و افکار حضرت امام ( ره ) شوند . هرچند از اولین روزهاى رهبرى آیت ا . . . خامنه اى طیفى از نخبگان سیاسى به علت عدم توانایى در بازشناسى جایگاه حقوقى و نه شخصى ولى فقیه زمان ، در مسیر زاویه گرفتن با مواضع رهبرى قدم گذاشتند و در مواقع مختلف و از جمله انتخابات دومین دوره مجلس خبرگان رهبرى على رغم تأکید رهبرى بر برگزارى پرشور این انتخابات با ارایه طرحى سه فوریتى به مجلس سوم ، در پى به تعویق انداختن این انتخابات برآمدند . اما رهبرى موضع گیرى چندان صریحى در قبال آن ها نداشتند و آنان نیز کم و بیش به این گونه رفتار که در بیشتر مواقع به ضرر منافع ملى کشور نیز بود ، ادامه مى دادند تا این که بالاخره در پى بالاگرفتن التهابات سیاسى در کشور و کارشکنى هایى که در مسیر کار دولت از سوى تعدادى از گروه هاى سیاسى انجام مى گرفت ، رهبر انقلاب در سخنانى درباره انتخابات مجلس چهارم فرمودند : بنده بسیارى از فتنه گرى ها را در این مجلس دیدم و به مردم نگفتم چون نخواستم خاطر عزیز مردممان را آزرده کنم . گفتم ، این دوران ، مىگذرد و تمام مىشود و مىرود . مردم چگونه حاضرند به کسانى که فتنهگرى کردند و حقایق را در نظر آن ها باژگونه جلوه دادند ، رأى بدهند که دوباره وارد مجلس شوند ؟ ! البته تعداد فتنهگرها ، معدود بود . اکثریت قاطع نمایندگان مجلس ، از هر جاى کشور که بودند - چه از تهران و چه از شهرهاى دیگر - مردمانى شریف ، دلسوز و علاقهمند بودند . یکى از مهم ترین اتفاقاتى که در این دوره از تاریخ جمهورى اسلامى ایران رخ داد ، حمله عراق به کویت و متعاقب آن حمله آمریکا به عراق است . در آن سال ها گروهى از نخبگان سیاسى بر این باور بودند که در حمله آمریکا به عراق باید به سود عراق وارد جنگ شد ، آن ها در نطقهاى پیش از دستور خود به انتقاد از این عدم مداخله به سود عراق پرداختند و حتى در این راه تظاهراتهایى هم به راه انداختند و در نامهاى به مقام معظم رهبرى از ایشان خواستد ایران از بىطرفى خارج شده و به همراه صدام بر علیه آمریکا وارد جنگ شود . البته به نظر مى رسد در عرصه سیاست خارجى باید به این نکته توجه کرد که هرچند دولت اصلى ترین شکل دهنده سیاست خارجى جمهورى اسلامى است ، ولى با توجه به ساختار قدرت ، باید سازوکارى بالاتر از سطح دولت مدیریت سیاست خارجى کشور را در دست داشته باشد چراکه مثلا در همان دوره که عده اى از مخالفین دولت بر جنگ با آمریکا اصرار مى ورزیدند ، عده اى از دولت مردان بر گفت و گوى با ایالات متحده و غرب و همراهى با آن ها براى کسب منافع تجارى و تسهیل توسعه اقتصادى تأکید مى کردند . رهبر انقلاب در تاریخ بیست و سوم خرداد 1370 در پیام به حجاج بیت ا . . . الحرام در این باره فرمودند : هنگامى که ارتش عراق براى ارضاى جاهطلبى و افزون خواهى سران رژیم آن کشور ، به کشور کویت حمله و آن را تصرف کرد و بهانهاى نقد به دست آمریکا براى حضور بىسابقه نظامى و بالطبع نفوذ شوم سیاسى و اقتصادى در منطقه خلیج فارس داد و منطقه خلیج فارس از هر دو طرف - رژیم عراق و متحدین غربى - به آتش کشیده شد ، کسانى از مسلمین غالبا از روى سادهاندیشى خیرخواهانه ، و شاید معدودى از سر بدخواهى و حساب گرانه ، به جمهورى اسلامى مصرانه پیشنهاد مىکردند که به کمک رژیم بعثى عراق شتافته ، به سهم خود ابعاد جنگ را گستردهتر سازد . . . اسلام دفاع از چنین رژیمى را جهاد نمىشمرد و آن را جایز نمىداند لیکن این پیشنهادکنندگان بعضا تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصتطلبانه مسئولان ویرانى عراق ، که در برهه اى کوتاه براى جلب نظر سادهلوحان ، به دروغ دم از اسلام و مقدسات دینى مىزدند و بعضا با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم ، دفاع از ملت عراق را انگیزه خود از این پیشنهاد مىدانستند ، ما به آنان یادآورى مىکردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است ، اما ورود در جنگ به نفع رژیم عراق و تحکیم سلطه آن رژیم ، کمک به مردم عراق نیست بلکه کمک به رژیم ضد مردمى عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس ، جنگى ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است . رفتارهاى مدیریتى و هشدارهاى سیاسى و امنیتى رهبر انقلاب کم و بیش ادامه داشت اما باید اوج این هشدارها را در سال هاى بعد از دوم خرداد 1376 جست وجو کرد . قتل هاى زنجیره اى یکى از نخستین حوادثى بود که نشان از ورود کشور به دوره اى جدید از بحران هاى امنیتى مى داد که تنها در سال هاى اولیه پیروزى انقلاب ، نمونه هایى از آن دست مشاهده شده بود . در این قتل ها که در پاییز سال 1377 رخ داد ، چند نویسنده گمنام و یکى از فعالین سیاسى روزهاى اول انقلاب که البته در سال هاى اخیر کمتر نامى از او به میان آمد و همسرش به قتل رسیدند . بعد از قتل این افراد ، وزارت اطلاعات در بیانیه اى اعلام کرد تعدادى از افراد خودسر این وزارتخانه مسئول وقوع این قتل ها بوده اند . این اتفاق که با پوشش رسانه اى و تبلیغاتى رادیو تلویزیون هاى بیگانه همراه بود ، التهابات زیادى را در جامعه و به خصوص محافل سیاسى و مطبوعاتى به وجود آورد . رهبر انقلاب در سخنانى ضمن تأکید بر ضرورت تلاش وزارت اطلاعات براى روشن کردن دست هاى پشت پرده این ماجرا ، نکاتى را در این باره مطرح کردند که تأثیر زیادى در تنویر اذهان و خنثى شدن توطئه برعلیه نظام داشت ، ایشان فرمودند : این قتل ها به ضرر ملت ایران بود ، به ضرر دولت بود ، به ضرر حکومت بود . یک گروه داخلى که جزو وزارت اطلاعات هم باشند ، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بناى این کار را داشته باشند ، در سطوحى از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند ، امکان ندارد دست به چنین قتل هایى بزنند . این افرادى که کشته شدند ، بعضى ها را ما از نزدیک مىشناختیم . این ها کسانى نبودند که یک نظام ، اگر بخواهد اهل این حرف ها باشد ، سراغ این ها برود . اگر نظام جمهورى اسلامى اهل دشمنکشى است ، دشمنان خودش را مىکشد چرا سراغ فروهر و عیالش برود ؟ ! مرحوم فروهر ، قبل از انقلاب دوست ما بود اولِ انقلاب همکار ما بود بعد از پدید آمدن این فتنه هاى سال شصت دشمن ما شد اما دشمن بىخطر و بىضرر . . . ایشان معروفیتى در میان مردم نداشت نفوذى نداشت دشمن بىخطرى بود انصافا آدم نانجیبى هم نبود . البته ما دشمنانى هم داریم که انصافا نجیب نیستند اما مرحوم فروهر و مخصوصا عیالش نه آدم ها نانجیبى نبودند . حالا شما فکر کنید ، کسى که مثل فروهر را مىکشد ، آیا مىتواند دوست نظام باشد ؟ ! مىتواند براى نظام کار کند ؟ ! چنین چیزى معقول است ؟ ! من این را باور نمىکنم . آشنایى من با مسایل سیاسى این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایى با اشخاص ، آشنایى با جریانات سیاسى ، آشنایى با توطئه هاى گوناگونى که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمىدهد که من باور کنم این کار عناصرى است که با نظام مسئلهاى ندارند و نمىخواهند علیه نظام کار کنند . بعضى از این دو ، سه نفر نویسندهاى هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند ، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم . الان بنده غالبا مجلات و کتاب ها و تازه هاى فرهنگ را مىبینم . من آدمى نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفى در کشور باشد و او را نشناسم . البته شاید مثلا در بعضى از محافل فرهنگى یا غیرفرهنگى خارجى ، این ها را مىشناختند اما در داخل آنقدر معروف نبودند که بنده اسم این ها به گوشم خورده باشد . بعضى هایشان را هم که اسم هایشان را شنیده بودم ، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند . افرادى که مردم این ها را نمىشناسند ، مردم از کتاب ها و نوشته ها و آثار فکرىشان هیچ خبرى ندارند و کسى از این ها حرفى نمىشنود ، برد تبلیغى ندارند . آن دستى که به فکر مىافتد بیاید این ها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانه هایشان ، یا در میان راه ، یا در خیابان ، یا در بیابان - مگر مىتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحى شدهاى نباشد ؟ ! در حالى که چندین ماه از سخنان و تأکید رهبرى براى روشن شدن ماهیت افراد پشت پرده این جنایت ها مى گذشت ، ولى هیچ نتیجه مثبتى از روشن شدن موضوع و مشخص شدن عوامل قتل ها دیده نمى شد و فقط اخبار مبهم در فضاى رسانه اى منتشر مى شد که فقط اوضاع را ملتهب تر مى کرد . در این شرایط ، بحرانى دیگر سر باز کرد حادثه اى که بعدها به کوى دانشگاه مشهور شد . ماجرا از این قرار بود که مجلس شوراى اسلامى تصمیم به بازنگرى قانون مطبوعات براى حذف نکات مبهم آن گرفت . اما تعدادى از گروه هاى دوم خردادى با این کار مخالف بودند . روزنامه سلام که در اختیار طیفى از نیروهاى استحاله طلب دوم خردادى بود با انتشار سندى از اسناد محرمانه وزارت اطلاعات مدعى شد ، سعید امامى که پیش از این از سوى مطبوعات دوم خردادى به عنوان عامل اصلى قتل هاى زنجیره اى معرفى شده بود ، تدوین کننده طرح بازنگرى و اصلاح قانون مطبوعات است . در این شرایط وزارت اطلاعات از این روزنامه به خاطر انتشار این سند محرمانه شکایت کرد و بدین ترتیب روزنامه سلام توقیف شد . در شامگاه روز هفدهم تیر 1378 تعدادى از دانشجویان ساکن در کوى دانشگاه تهران با برگزارى تجمعات اعتراض آمیز نسبت به توقیف این روزنامه اعتراض کردند . این تجمعات صد و یا دویست نفره کم کم به بیرون از محوطه کوى رسید و اراذل و اوباش هم با سوء استفاده به شرایط به معترضین پیوسته در مناطقى از مرکز تهران دست به آشوب زده و به اموال مردم خسارت زدند . هر روز ابعاد این آشوب ها بیشتر مى شد تا این که رهبر انقلاب در یک سخنرانى تاریخى و مهم براى پایان دادن به این بحران از ملت دعوت کردند تا به صحنه بیایند . نکته جالب توجه دعوت از ملت و نه نیروهاى نظامى و انتظامى براى پایان دادن به فتنه ها و اغتشاشات بود . ایشان در این سخنرانى ضمن محکوم کردن حمله به خوابگاه دانشجویان تأکید کردند : این حادثه تلخ ، قلب مرا جریحهدار کرد حادثه غیرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود . حمله به منزل و مأوا و مسکن جمعى - به خصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نیست . جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعه ها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد ، براى من بسیار سخت و سنگین است . هر کسى بوده ، فرق نمىکند چه در لباس نیروى انتظامى ، چه در غیر آن . مسلما با کسانى که در نظام جمهورى اسلامى تخلف مىکنند ، باید برخورد شود اما با کسى که تخلفى نکرده است کسىکه در خانه خود در حال استراحت است ، آن هم در محیط جوان دانشجویى ، کار بسیار خطا و ناروایى است اگر برخورد شود . رهبر انقلاب همچنین در پایان نکته اى را که در آن سال ها معمولا بر آن تأکید داشتند ، بازهم به مسئولین و گروه هاى سیاسى یادآورى کردند : آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایش هاى سیاسى هستید ، حالا برسید به این حرفى که ما مىگوییم . شما خودى ها وقتى سر قضایاى بیهوده اینطور با هم درگیر مىشوید ، دشمن سوءاستفاده مىکند بفرمایید ، این یک نمونه دیدید دشمن چطور استفاده کرد ؟ ! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد ؟ ! این مسایل را کنار بگذارید . البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى ، حدى قایل شوید و خط قرمزى بگذارید . اغتشاشات مربوط به غایله کوى دانشگاه با حضور گسترده مردم پایان یافت ، اما بازهم تعدادى از گروه هاى سیاسى در رقابت ، خطوط قرمز و منافع ملى را نادیده گرفتند . اوج این مسایل را باید در انتخابات مجلس ششم و هفتم مشاهده کرد . در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضى حوزه هاى رأى گیرى بود که پس از بازشمارى آراى تهران اختلافات فاحشى در تعداد آرا پدید آمد و شوراى نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد . جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات مى دانست و البته مناصب کلیدى در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت ، بر مواضع خود تأکید مى کرد و حملات شدیدى را بر علیه نهادهاى نظارتى تدارک دید و از تمکین نظر آن ها امتناع کرد . در این شرایط ، شوراى نگهبان در نامه اى به رهبر انقلاب ماوقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشمارى تعدادى از صندوق ها را بازگو کرد و با توجه به مدت زمان زیادى که بازشمارى آرا مى گرفت ، از ایشان راهنمایى خواست . رهبر انقلاب ضمن تشکر از شوراى نگهبان براى انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید کردند : . 1 صندوق هایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابل تأیید نیست ، باید ابطال گردد . . 2 به نظر مىرسد که بازشمارى بقیه صندوق ها که طبق آن چه در نامه خود مرقوم داشتهاید ، جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است ، وظیفه اى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمىسازد ، زیرا وجود تخلف در آن ها محرز نیست . . 3 وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوق ها به جز آن چه در بند یک آمده است ، ملاحظه و نتایج آن به عنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود . . 4 دستگاه قضایى و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوق هاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند . در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانى دیگر از سوى تعدادى از گروه هاى سیاسى براى نظام پدید آمد . در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادى از نمایندگان مجلس که از طیف استحاله طلبان دوم خرداد بودند ، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادى از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شوراى اسلامى ، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزارى انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود بر اساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود ، شدند . علاوه بر این نمایندگان تعدادى از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامه اى از مناصب خود استعفا دادند . رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که براى گله از شوراى نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند ، بر رعایت قانون تأکید کردند : اگر [ مسایل ] به جاى حساسى برسد و محتاج تصمیمگیرى باشد ، و اگر نوبت از مراحل قانونى بگذرد و به رهبرى برسد ، شکى نیست که بنده وارد مىشوم و به آن چه تشخیص مىدهم وظیفه است ، عمل خواهم کرد کما اینکه تا الان هم چنین چیزى اتفاق افتاده است در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همینطور خواهد بود اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و دیگرى رد کرد ، یا شما رد کردید و دیگرى او را قبول داشت ، لازم باشد رهبرى وسط بیاید و بین شما و آن ها داورى کند نه ، مجراى قانونى و روش قانونى وجود دارد . یا مثلا اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد ، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضى هم نباشم اما من هیچ وظیفهاى ندارم بیایم جلوى این آدم را بگیرم مجراى قانونىاش را طى مىکند . دو روز بعد رهبر انقلاب با هیئت هاى اجرایى هم دیدار داشتند و در آن دیدار در مورد بررسى صلاحیت کسانى که در دوره ششم نماینده مجلس بوده اند ، تأکید کردند : آقایان احراز را حتمى بگیرید اما دایره محرز را خیلى تنگ نگیرید . . . فرض کنید جوانى است که در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفتهاند و او هم حرفى زده ، یا در جلسهاى که دو ، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت مىکنند ، جملهاى گفته که این جمله ممکن است در صحبتى دوستانه قابل قبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى نظام - اما نمىتوان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده ، حاکى بدانیم از اینکه این شخص از صلاحیت ساقط شده است . این مطلب را براى توضیح معناى تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم . شرایطى هست که باید احراز شود منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف ، ممکن است مختلف باشد همچنان که آن مسایلى که حاکى از وجود یا فقدان این شرایط هست ، آن ها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مىکند . بعد از این سخنان رهبر انقلاب ، شوراى نگهبان صلاحیت ها را مجددا مورد بررسى قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد . این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد به عبارت بهتر ، براى هر کرسى نوزده داوطلب وجود داشت ولى باز هم استحاله طلبان راضى نشده بودند و دم از تعویق انتخابات مى زدند . با ادامه یافتن زمزمه ها براى سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن ، آیت ا . . . خامنه اى در سخنانى بر برگزارى انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلال گران در برگزارى انتخابات تأکید کردند . انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتى یک روز تأخیر انجام گیرد . من متأسفم از اینکه بعضى افراد از روى غفلت ، همان حرف هایى را تکرار مىکنند که دشمنان این ملت مىزنند . آن ها با تبلیغات و روش هاى سیاسى و حیله هاى خود برخى از مسئولان اجرایى را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونى تشویق مىکنند . مگر اجرا و برگزارى انتخابات ، حق کسى از مسئولان است که بگوید من این حق را مىخواهم یا نمىخواهم ؟ وظیفه است وظیفه قانونى دستگاه هاى مشخص دولتى است باید این وظیفه را انجام دهند این حق مردم است . مگر کسى در داخل کشور مىتواند بگوید چون من این پدیده را نمىپسندم ، یا فلان روش را نمىپسندم ، آن چه را که قانون به عنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمىدهم ؟ مگر مىشود چنین کارى کرد ؟ ! شانه خالى کردن از مسئولیت ، به صورت کنارهگیرى و استعفا و غیر این ها ، براى این مسئولان ، هم خلاف قانون است ، هم حرام شرعى است . مگر مىشود با این حق بزرگ مردم بازى کرد ؟ ! بعد از این سخنان ، آقایان خاتمى و کروبى در نامه اى به رهبر انقلاب بر اطاعت امر ایشان و برگزارى انتخابات در موعد مقرر تأکید کردند که آیت ا . . . خامنه اى نیز در پاسخ به آن ها تأکید کردند . اما على رغم خواست رهبرى ، بازهم تعدادى از گروه هاى دوم خردادى همراه با اپوزیسیون خارج نشین این انتخابات را تحریم کردند ، ولى نتیجه این انتخابات براى آنان ، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضاى سیاسى ایران بود . شکست در انتخابات بعدى که اوج آن نهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى بود ، نمود بارز حذف این جریان از فضاى سیاسى ایران بود . این پایان غایله هاى سیاسى و امنیتى در تاریخ پر فراز و نشیب جمهورى اسلامى نبود . انتخابات دهمین دوره ریاست جمهورى آخرین نمونه از این غایله ها بود که متأسفانه به علت عدم رعایت منافع ملى و خط قرمزها در رقابت هاى سیاسى ، هزینه هاى مادى و معنوى زیادى را بر نظام وارد ساخت و سرمایه اجتماعى ناشى از حضور هشتاد و پنج درصدى مشارکت در انتخابات را از بین برد . اندکى دقیق شدن در علت به وجود آمدن چنین غایله اى ما را به این حقیقت مى رساند که توجه به هشدارهاى رهبرى از کاندیداها و طرفداران آن ها گرفته تا صدا و سیما و رسانه ، تأثیر به سزایى در رخ ندادن چنین غایله اى داشت و البته این غایله و حواشى آن باز هم سند مظلومیتى براى رهبر انقلاب است . هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانى وارد شده و از بروز هزینه ها براى کشور و نظام جلوگیرى مى کنند ، ولى عدم توجه به هشدارهاى ایشان از سوى مسئولین و نخبگان سیاسى سندى بر مظلومیت ایشان است . به عبارت بهتر ، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند درست همانند جمهورى اسلامى که خود ایشان فرمودند : من سالهاست این را گفتهام - جمهورى اسلامى نظامى است که تمام ارکان اقتدار معنوى در او جمع است مقتدر است ، اما مقتدر مظلوم . این ها با هم منافات ندارد . مظلوم است به خاطر چى ؟ . . . یکىاش این است که دشمنان جمهورى اسلامى براى این که فکر و آرمان جمهورى اسلامى در بین جامعه عظیم مسلمانها گسترش پیدا نکند ، انواع و اقسام دروغها را به جمهورى اسلامى بستهاند از دروغ هاى اعتقادى و فکرى بگیرید تا دروغهاى فرقهاى و سیاسى و اجرایى . این کار را مىکنند ، آن کار را مىکنند ، این جور مى گویند ، آن جور مى گویند ، این جور فکر مى کنند ، آن جور عمل مى کنند . سى سال است که دارند علیه ما دروغ مى بافند . (نقش رهبرى در مدیریت بحرانهاى سیاسى ، على فرازمند ، فارس ) .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.