تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شخصي سياستمدار و دورانديش بود.پيوسته مراقب اوضاع دشمنان و جنب و جوشها و توطئههاي آنان بود و افراد زبردست و توانايي را به عناوين مختلف به اطراف مكّه و ميان تيرههاي مختلفي از مشركان روانه ميساخت تا او را از تصميمات مخالفان و توطئههاي آنان آگاه سازد، ابتكار اين عمل در اسلام به وسيلهي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوده و پس از وي خلفاء اسلام به ويژه اميرمؤمنان مراقبين زيادي را به كارهاي مختلفي ميگمارد. وجود چنين مواردي در سيرهي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بيشتر بوده و معمولاً شیوه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين بوده كه دشمنان و توطئهگران را در مرحلهي توطئهچيني يا سركوب ميكرد و يا آنان را مي بخشيد. در زمان امامت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نيز چنين موردي بوده است و در دورهي خلافت كوتاه مدت امام حسن ـ عليه السّلام ـ نيز چنين موردي به چشم ميخورد كه تفصيلاً به برخي از آنها اشاره ميشود. يكي از اقدامات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از بين بردن يكي از چهرههاي معاند و متنفذ قبيلهي هُذَيل بود، كه در مرحلهي توطئهچيني او را از ميان برده، به گزارش ابن سعد رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ خبر يافت كه سفيان بن خالد از قبيلهي هذيل قصد فراهم كردن نيرو براي جنگ با مسلمانان دارد. آن حضرت در محرم سال چهارم هجری، عبدالله بن أنيس را فرستاد تا وي را به قتل برساند. عبدالله نزد وي آمده و گفت: شنيده است كه او به قصد جنگ با محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيرو فراهم ميكند و وي ميخواهد به او ملحق شود، پس از اینكه آشنايانش از او دور شدند وي را به قتل رساند و به مدينه گريخت. و نيز كشتن كعب بن اشرف بود، او از چهرههاي بارزي بود كه به آزار رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميپرداخت، وي پس از جنگ بدر به مكه رفت. اشعاري در مرثيهي كشته گان قريش خواند و آنان را بر ضد مسلمانان تحريض كرد. و نيز او نام برخي از زنان مسلمان را در اشعار خود ميآورد و سبب آزار آنها ميشد. وقتي كه كعب بن اشرف به مدينه آمد، محمد بن مسلمه و ابو نائله تصميم گرفتند با فريب كعب او را از خانه بيرون آورند، ابو نائله ابتدا براي مكر خويش از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اجازه گرفت. و سپس به نزد كعب رفته و به او گفتند: آمدن اين مرد ـ رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي ما بلا بود ... و نيز گفتند همراه عدهاي قصد خوار كردن رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را دارند. بعداً كعب را از خانهاش بيرون بردند و در راه او را كشتند و گريختند و به سوي مسجد آمدند و پيامبر نيز در مسجد بود و با شنيدن صداي تكبير آنان بيرون آمد و از ايشان استقبال كرد. و از جمله اقدامات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ سركوبي توطئهگران بني نضير بود، كه علت آن توطئهي يهوديان براي قتل پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود. يكي از مسلمانان دو نفر را به خطا كشته بود، چون ميان مسلمانان با يهوديان بني نضير پيمان دوستي بسته شده بود، به موجب آن بايد طرفين در پرداخت ديه مقتولان شركت كنند، پيامبر به نزد آنها رفت تا براي پرداخت ديهي آن دو نفر، از آنها كمك بخواهد، آنها نيز به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گفتند: ما شما را كمك ميكنيم. پس از آن يهوديان از نزد پيامبر رفتند تا دربارهي پرداخت سهم خود از ديهي مقتول اقدام كنند. يكي از آنها گفت: هرگز محمد را چنين آسان به دست نخواهيد آورد، در آن وقت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ پهلوي ديوار يكي از خانههاي يهود نشسته بود. يكي از يهوديان وقتي اين سخن را شنيد گفت: چه كسي ميتواند از بالاي اين خانه سنگي بر سر محمد اندازد و ما را از دست او راحت كند؟ عمرو بن جحاش گفت: اين كار از من ساخته است. بالاي بام رفت تا سنگ بر سر محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ اندازد كه با گروهي از اصحاب خود پاي ديوار نشسته بود. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به وسيلهي وحی از قضيه باخبر شد و از پيش ياران خود برخاست و بيآنكه كسي را خبر كند، راه مدينه را پيش گرفت. ياران پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مدتي در انتظار او بودند، وقتي كه آمدنش به طول انجاميد به جستجويش برخاستند. يك نفر به آنها خبر داد كه محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حال ورود به مدينه ديده است، آنها نيز به مدينه برگشته و علت عزيمت نابهنگام را از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ پرسيدند. حضرت داستان توطئهي يهوديان را كه بدو وحی شده بود با آنها در ميان نهاد و فرمود كه براي پيكار با يهوديان آماده شوند. پس از آن با گروهي از مسلمانان براي جنگ با يهوديان حركت كرد. مسلمانان، يهوديان را محاصره كردند، آنها در منازل خويش مخفي شدند، اين محاصره شش روز طول كشيد. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي اينكه يهوديان را به تسليم وادار كند، فرمان داد تا نخلهايشان را قطع كنند و بسوزانند. آنها وقتي كار را بدين گونه ديدند جز تسليم چارهاي نديدند. از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ تقاضا كردند كه آنها را امان دهد و از خونشان درگذرد و آنها نيز شهر را ترك كنند، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز تقاضاي آنان را پذيرفت. آنها نيز راه خيبر را پيش گرفتند و بعضي هم به سوي شام رفتند. غزوهي بني المصطلق نيز، گروه و تيرهاي از قبيلهي خزائه بودند كه قصد توطئه عليه مسلمانان را داشتند، گزارشهايي به مدينه رسيده بود كه «حارث بن ابي ضرار»، رئيس قبيله، در صدد جمع سلاح و سرباز است و ميخواهد مدينه را محاصره كند، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ همانند مواقع ديگر خواست فتنه را در نطفه خفه كند، با ياران خود به سوي قبيلهي بني المصطلق حركت كردند، و در كنار چاه مريسيع با آنها روبرو شدند، ميان دو دسته درگيري شد. جانبازي مسلمانان و ترسي كه در دل قبائل عرب از ناحيهي مسلمانان افتاده بود سبب شد كه پس از زد و خورد كوتاهي با كشته شدن ده نفر از دشمن و يك نفر از مسلمانان، آن هم به طور اشتباهي، سپاه دشمن متفرق گرديد و سرانجام اموال زيادي نصيب ارتش اسلام گشت و زنان آنها به اسارت درآمدند. در تاريخ اسلام موارد بيشماري بوده كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دشمنان را، اعم از منافقان و مشركين را در مرحلهي توطئهچيني، سركوب نموده كه به مواردي اشاره شد. در زمان امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ نيز ميتوان به توطئهي قتل خالد بن وليد اشاره كرد، وي قصد داشت علي ـ عليه السّلام ـ را در نماز به قتل برساند، و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ از توطئهي او آگاه گشت و او را تنبيه كرد. حتي اينكه خواست خالد بن وليد را بكشد ولي ابوبكر وساطت كرد و حضرت از اين كار منصرف شد. در زمان امامت امام حسن ـ عليه السّلام ـ نيز مورخين و اهل حديث مانند شيخ مفيد و ... نوشتهاند كه چون خبر شهادت اميرمؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ و بيعت مردم با فرزندش امام حسن ـ عليه السّلام ـ به اطّلاع معاويه رسيد، نخستين كاري كه كرد، اين بود كه دو تن را ـ يكي از قبيلهي حمير و ديگري از قبيلهي بني القين ـ به عنوان جاسوسي به عراق فرستاد تا اوضاع آنجا را بررسي كرده و به اطّلاع وي برسانند. مرد حميري به كوفه آمد و آن ديگري به بصره رفت، آن حضرت از جريان آگاه شد و دستور داد آن مرد حميري را كه در نزد حجامت كنندهاي پنهان شده بود، بيرون آورده و گردن بزنند و به بصره نيز نوشت آن مرد ديگر را كه از قبيلهي بني القين بود از ميان قبيلهي بني سليم بيرون آورده و گردن بزنند. نتيجه اينكه: در تاريخ اسلام موارد متعدد بوده كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به وسيلهي افراد زبردست خود و يا از طريق وحي از توطئه و فتنهي دشمنان آگاه گرديده و سعي ميكرد در همان مرحلهي توطئهچيني آنان را سركوب نمايد و بيشتر اوقات بعد از غلبه بر دشمنان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آنها را عفو مينمود. در زندگي امام علي ـ عليه السّلام ـ توطئهي خالد بن وليد برای كشتن امام علي ـ عليه السّلام ـ و آگاهي ايشان و نيز در زندگي امام حسن ـ عليه السّلام ـ كشتن جاسوسان معاويه مشاهده ميشود كه برگرفته از سيرهي پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ است. بنابراين چنين اقدامي در اسلام بوده و مشروع ميباشد. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.