تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
در مورد به صليب كشيده شدن حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ دو ديدگاه وجود دارند: 1 . ديدگاه اناجيل اربعه 2 . ديدگاه قرآن.1 . اناجيل اربعه (كتاب مقدس مسيحيان) همگي مسأله مصلوب شدن مسيح ـ عليه السلام ـ و كشته شدن او را ذكر كردهاند و اين موضوع در فصل آخر هر چهار انجيل، متي،[1] لوقا،[2] مرقُس[3] و يوحنا[4] مشروحاً بيان گرديده و اعتقاد عمومي مسيحيان بر همين مسأله استوار است بلكه به يك معني مسأله قتل و مصلوب شدن مسيح، يكي از مهمترين مسائل زيربنايي آئين مسيحيت را تشكيل ميدهد زيرا مسيحيان كنوني حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را پيامبري كه براي هدايت و تربيت و ارشاد به حق آمده باشد نميدانند بلكه او را «فرزند خدا»ميدانند كه هدف اصلي او در اين جهان فدا شدن و بازخريد گناهان بشر بوده است. ميگويند او آمد تا قرباني گناهان ما شود[5] به همين دليل گاهي مسيحيت را مذهب نجات يا فداء مينامند. و اينكه مسيحيان روي مسأله صليب بودن فوقالعاده تكيه ميكنند و شعارشان «صليب» است از همين نقطهنظر ميباشد.ديدگاه اسلام:قرآن در اين رابطه ميفرمايد: «و گفتارشان كه ما مسيح عيسي ابن مريم پيامبر خدا را كشتيم در حالي كه نه او را كشتند و نه بدار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد و كساني كه در مورد قتل او اختلاف كردند از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروي ميكنند و قطعاً او را نكشتند. بلكه خدا او را به سوي خود برد و خداوند توانا و حكيم است.»[6]قرآن به صراحت در آيه فوق مسأله مصلوب شدن حضرت عيسي را رد ميكند و آن را پندار يهوديان ميداند.علاوه بر آيات قرآن دلايل ديگر نيز وجود دارند كه مصلوب شدن مسيح ـ عليه السلام ـ را مورد تأييد قرار نداده و آن را رد مينمايند از اين رو از ديدگاه اسلام و مسلمانان مصلوب شدن حضرت مسيح پنداري بيش نيست زيرا:اولاً: مسيح ـ عليه السلام ـ پيامبري همچون ساير پيامبران خدا بود،نه خدا بود و نه فرزند خدا، خدا يكتا و يگانه است و شبيه و نظير و زن و فرزند ندارد.ثانياً: «فداء» و قرباني گناهان ديگران شدن مطلبي كاملاً غير منطقي است هر كس در گرو اعمال خويش است[7] و راه نجات نيز تنها ايمان و عمل صالح خود انسان است.ثالثاً: عقيده «فداء» گناهكارپرور و تشويقكنندة به فساد، تباهي و آلودگي است. اگر ميبينيم قرآن مخصوصاً روي مسأله مصلوب نشدن مسيح ـ عليه السلام ـ تكيه كرده است با اينكه ظاهراً موضوع سادهاي به نظر ميرسد به خاطر همين است كه عقيده خرافي فداء و بازخريد گناهان امت را به شدت بكوبد. مسيحيان را از اين عقيده خرافي باز دارد تا نجات را در گرو اعمال خويش ببينند، نه در پناه بردن به صليب.رابعاً: قرائني در دست است كه مسأله مصلوب شدن عيسي ـ عليه السلام ـ را تضعيف ميكند.1 . ميدانيم اناجيل چهارگانه كنوني كه گواهي به مصلوب شدن عيسي ـ عليه السلام ـ ميدهد همگي سالها بعد از مسيح ـ عليه السلام ـ به وسيله شاگردان و يا شاگردان شاگردان او نوشته شدهاند و اين سخني است كه مورخان مسيحي به آن معترفاند.[8] و نيز ميدانيم كه شاگردان مسيح ـ عليه السلام ـ به هنگام خطر فرار ميكردند.[9] و اناجيل نيز گواه بر اين مطلب ميباشد. بنابراين مسأله مصلوب شدن عيسي ـ عليه السلام ـ را از زبان مردم گرفتهاند اوضاع و احوال چنان آشفته بوده كه موقعيت براي اشتباه كردن شخص ديگر به جاي مسيح ـ عليه السلام ـ آماده بوده است.2 . عامل ديگر كه اشتباه شدن عيسي را به شخص ديگر امكانپذير ميكند اين است كه كساني كه براي دستگيري حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ به باغ «جستيماني» در خارج شهر رفته بودند گروهي از لشكريان رومي بودند كه در اردوگاهها مشغول وظايف لشكر بودند اين گروه نه يهوديان را ميشناختند و نه آداب و زبان و رسوم آنها را ميدانستند و نه شاگردان عيسي را از استادش تشخيص ميدادند.[10]3 . اناجيل ميگويد: حمله به محل عيسي ـ عليه السلام ـ شبانه انجام يافت و چه آسان است كه در اين گيرودار شخص مورد نظر فرار كند و ديگري بجاي او گرفتار شود.[11]4 . از نوشته همه اناجيل استفاده ميشود كه شخص گرفتار در حضور «پيلاطس» (حاكم رومي در بيتالمقدس) سكوت اختيار كرد و كمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت و از خود دفاع كرد، بسيار بعيد به نظر ميرسد كه عيسي ـ عليه السلام ـ خود را در خطر ببيند و با آن بيان رسا و گوياي خود و با شجاعت و شهامت خاصي كه داشت از خود دفاع نكرده باشد. جاي اين احتمال است كه شخص ديگري به جاي حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ دستگير شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته كه حتي نتوانسته از خود دفاع كند و سخني بگويد و به احتمال قوي اين شخص «يهوداي اسخريوطي» ميباشد كه به مسيح خيانت كرده و نقش جاسوس را ايفا نموده باشد.[12]5 . بعضي از اناجيل موجود (غير از اناجيل چهارگانه مورد قبول مسيحيان) مانند انجيل برنابا رسماً مصلوب شدن عيسي ـ عليه السلام ـ را نفي كرده است.[13]مجموع آنچه تا حال بيان گرديد قرائني است كه گفته قرآن را در مورد اشتباه در قتل و صليب مسيح روشن ميسازد.در نتيجه حضرت مسيح نه مصلوب شد و نه كشته گرديد بلكه طبق صريح آيه مباركه (خدا او را به سوي خود برد و خداوند توانا و حكيم است)[14] نساء آيه 158.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1 . دينهاي بزرگ جهان، ايرج پزشكپناه.2 . مقايسهاي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، دكتر بوكاي. .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.