راه غفلت زدایی /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

تک فرزند دختر دارم. در خانه اغلب مشغول به ایشان و کارهای خانه هستم. از باب این که خداوند ما را در عمری که داده سوال خواهند نمود، چه میزان وقت گذاشتن برای فرزند و همسر و کار در خانه مجاز است؟ با توجه به اینکه رشته ما مهندسی است، صرف عمر برای کارهای علمی و مهندسی تا چه میزان اشکال ندارد؟ به چه میزان به امور مذهبی (مسجد و دعا و خواندن کتابهای مذهبی) بگذاریم تا غافل نباشیم؟ متشکر


از آنجا که انسان از دو بعد جسمی و روحی تشکیل شده و دارای نیازها و امیال متعدد مادی و معنوی است،برنامه ریزی ما هم باید جوابگوی این نیازها باشد. برنامه ریزی غالباً به صورت شخصی است چون هر فردی در هر زمانی نیازهای خاصی دارد. حتی برنامه جوان ، میانسال و پیر،با هم تفاوت دارند. با این حال کلیاتی وجود دارد که هر فرد مؤمنی باید در برنامه خود آن را بگنجاند. امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:ا نسان با ایمان، شبانه روز خود را سه بخش می کند، در بخشی به امور معنوی و عبادت خدا می پردازد، در بخشی به امور معیشتی همت می گمارد و در بخشی هم به استراحت و لذت مجاز و دلپسند خود روی می آورد. (نهج البلاغه حکمت 390)این سخن حضرت ناظر به ابعاد مختلف وجودی انسان بوده و چارت کلی برنامه را مشخص می سازد. بخش اول : امور معنوی و عبادی (خودسازی)لازم به توضیح است که لازم نیست یک انسان 8 ساعت مشغول عبادت شود، بلکه این بخش دارای راهبردی است که شامل کسب علم, تزکیه نفس, اصلاح اخلاق و عبادت می شود. البته می توان گفت: چون علم و تزکیه نفس و اخلاق همه در راستای خدایی شدن و قرب به خداوند است, عبادت محسوب می شود و حضرت (ع) نیز که فرموده اند: بخش اول عبادت, شامل تمامی فرایند خودسازی می شود.روزی امیرالمؤمنین علیه السلام از بازار بصره می گذشت فرمود: ای دنیا پرستان روزها قسم یاد می کنید و شب ها در بسترهای خود به خواب می روید و ... پس چه زمانی زاد و توشه کسب خواهید کرد. مردی از حضرت پرسید: یا امیرالمؤمنین! اینان باید کسب معاش کنند. چه کنیم؟ حضرت فرمود: طلب معیشت از راه حلال، انسان را از عمل آخرت باز نمی دارد. (زهد اسلامی، سید محمد شفیعی مازندرانی ص68(اگر انسان در چارچوب شریعت حرکت کند، حتی کار او هم عبادت محسوب می شود. مهم این است که جایگاه خود را گم نکنیم. طبق این روایت حضرت علی علیه السلام اعتراض به غفلت آنان دارد که دائماً قسم یاد می کنند و فراموش کرده اند کجا هستند.بنابراین عبادت معنای وسیعی دارد و هر فردی در هر جایی که باشد می تواند مشغول عبادت و حرکت به سمت خداوند باشد. برطرف کردن نیازهای مردم در محل کار نیز از بالاترین عبادات است.علاوه بر برنامه های ثابت عبادی یک مؤمن مانند نماز ، روزه و...(انجام عبادات و ترک محرمات)، از برنامه هایی که باید در بخش اول قرار داده شود، ارتباط با قرآن و اهل بیت (ع) به صورت روزانه است. این ارتباط به صورت های مختلف می تواند باشد. حداقل آن خواندن چند آیه و تفکر در آن و سخنان ائمه اطهار (ع) است.حتی قرائت تنهای قرآن هم برکت آفرین است زیرا قرآن تماماً نور است .از دیگر برنامه های عبادی که باید حداقل در برنامه هفتگی خود قرار دهیم ارتباط با دعاهای مذهبی است. دعای کمیل، ندبه ،زیارت عاشورا و... .این دعاها با مضامین و معانی بلندی که دارند، تاثیر به سزایی در سازندگی انسان دارند.البته توجه به امور سیاسی جامعه مانند دشمن شناسی و جهاد و دفاع از دین و خدا و مبارزه با دشمنان و مقاومت در برابر آنان و تبعیت از رهبری دینی نیز از واجباتی است که مومن نباید از آن غفلت کند. بخش دوم:کسب معیشتبخشی از روز هم مخصوص کسب معیشت صحیح و حلال است که در صورت نیاز خانواده و فرزندان از نظر شرعی واجب نیز می باشد.بخش سوم: استراحت و تفریح و لذت مجازاین بخش، بسیار مهم و متأسفانه در میان برخی مؤمنان، فراموش شده است. تفریح، استراحت و لذت مجاز، انسان را شاداب و روح او را سالم نگه می دارد تا بهتر به دو بخش دیگر, یعنی عبادت و کسب معیشت بپردازد. اگر انسان با نیت خالص و برای بهبود کیفیت عبادت و کسب معیشت به استراحت و تفریح بپردازد، حتی این تفریح و استراحت هم عبادت محسوب می شود زیرا در جهتِ رسیدن به معبود است.ورزش نیز در همین بخش می گنجد و برای همه مخصوصاً انسان مؤمن لازم و ضروری است. عقل سالم در بدن سالم است. ما باید همیشه خود را سرباز اسلام و ولایت بدانیم و از آمادگی بدنی خوبی برخوردار باشیم. دستورالعمل و ریز برنامه عبادی:برای داشتن یک برنامه عبادی روزانه، بهترین کار پیروی از سیرة امامان معصوم و تقلید از برنامة زندگی بزرگان دین چون امام خمینی می باشد.به طور خلاصه می توان گفت که در یک برنامه روزانه رعایت موارد زیر لازم است.1- انجام واجبات دینی و ترک محرّمات که از همه مهمتر است.2- عمل به مستحبّات (تا حدّ امکان و با شادابی)3- در صورت امکان همیشه با وضو بودن.4- استغفار دائمی داشتن یا لااقل روزی صد یا هفتاد بار استغفار کردن برای کوتاهی های خود در بندگی خدا، یا ابراز بیزاری از گناه دیگران (بهترین عبادات برای استغفار از نظر اهل عرفان گفتن ذکر شریف یونسیه صد مرتبه، پس از نماز صبح در حالت سجده می باشد : لا اله الا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین : نیست خدایی جز تو، پاکی تو، همانا من از ظلم کنندگان و کوتاهی کنندگان هستم.5- خواندن مداوم قرآن در هر روز، حداقل به اندازه یک یا پنج صفحه، و تا حدّ امکان به اندازة یک جزء و دقت در معانی آن که بسیار راهگشا می باشد.6- خواندن دعاهای هر روز و زیارات مربوط به امامان معصوم در هر روز مخصوصاً دعای صباح، عهد، کمیل و ندبه( البته در صورت داشتن حوصله و حال لازم )7- بجا آوردن نماز در اول وقت و تا حد امکان بجا آوردن نمازهای نافله و نمار جماعت8- خواندن نماز شب یا قضا کردن آن در روز.9- انجام صله رحم و مقید بودن به آن10- کسب علم و مطالعه روزانه در خد امکان11- همنشینی با خانواده و دلجویی از ایشان (پدر، مادر، همسر، فرزندان و )..12- خواستن توفیق از خداوند در تمامی مراحل زندگی و همیشه به یاد خدا بودن و همنشینی با اهل علم و تقوی13- تفکر در احوالات امام زمان و اینکه آن عزیز همیشه ناظر بر اعمال ماست و توسل نمودن به حضرتش که بسیار مورد سفارش بزرگان دین بوده است توضیح بیشتر درباره غفلت و بیداری چیستی خواب غفلت!غفلت را به خواب تشبیه کرده اند. آدم غافل مانند شخص خوابی است که نمی داند در اطراف اش چه می گذرد. خطرات و حوادث مهمی در اطراف او در جریان است، ولی او بی خبر در خوابی عمیق به سر می برد. شما تصور کنید خانه ای آتش گرفته و دارد همه جای آن شعله ور می شود، در همین حال کسی در میان آن خانه در اطاقی کاملا خواب است و دارد خواب های خوش می بیند و خبر ندارد که چه بلایی دارد سرش می آید و ممکن است در اثر این خواب همه چیز حتی جان خود را از دست بدهد. در مقابل کسی را تصور کنید که بیدار شده و خطر را کاملا حس می کند و برای نجات خود و زندگی اش تلاش می نماید.غفلت، یعنی سرگرم شدن به کارهای بی اهمیت زندگی و فراموش کردن امور سرنوشت ساز و اساسی حیات.در جامعه شما با افرادی برخورد می کنید که کاملا چشم و گوش بسته هستند، یعنی انگار از هیچ چیز خبر ندارند. از جریاناتی که در جامعه اتفاق می افتد بی اطلاع اند. شاید تعجب کنید، اما هستند کسانی که نمی دانند نماز چیست یا مثلا زنا کردن و شراب خوردن حرام است و مانند آن. در مورد امور اجتماعی هم اگر سوال کنید الان رئیس جمهور کیست ممکن است ندانند. این افراد یک زندگی بشری دارند و دائم مشغول کارهای روزمره خود هستند و گاهی اصلا انگیزه ای برای کسب اطلاع و آگاهی های بیشتری از زندگی و محیط اطراف خود و جامعه و دین، ندارند.وقتی انسان دقت می کند می بیند که این گروه ظاهرا بیدار هستند و باطنا در خوابی عمیق بسر می برند. زنده هستند و حرکت می کنند، اما معنای زندگی را نمی دانند و زندگی نمی کنند. آدم خواب هم زنده است و قلب اش حرکت دارد، ولی از محیط اطراف خود بی خبر است. در برخی روایات داریم که آدم های جاهل و غافل مانند امواتی هستند که بین احیاء حرکت و زندگی می کنند. اگر ما معیار بیداری را آگاهی از حقایق ماورای طبیعت بدانیم، اکثر افراد جامعه از ماورای طبیعت و حقایق آن بی خبر و غافل اند. قرآن کریم به خاطر همین بسیاری از مردم را غافل معرفی می کند. وَإِنَّ کَثِیرً‌ا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿یونس: ٩٢﴾ بنابر تعریف، غافل کسی است که در اثر سرگرم شدن به امور روزمره زندگی که حیاتی نیستند، نسبت به امور حیاتی و مهم زندگی در بی خبری بسر می برد. و در مقابل بیدار به کسی گفته می شود که این امور مهم را می شناسد، کاملا با چشم باز زندگی می کند و برای نجات از خطرها و رسیدن به اهداف مهم زندگی تلاش می نماید. حضرت علی(ع) می فرمایند: اهل دنیا مانند کاروانی هستند که آنها را می برند، در حالیکه خواب اند و زمانی چشم باز می کنند که عمر به سر آمده و دیر شده و از جوهره انسانیت بی بهره مانده اند. علامت انسان غافل و بیدار! علامت اصلی انسان آگاه و بیدار تلاش دائمی او برای آماده کردن خود برای مرگ و سفر آخرت است و علامت غافل رکون به دنیا و دلخوش بودن به زندگی این جهانی و فراموش کردن سفر آخرت می باشد. انسان بیدار هرگز به دنیا اعتماد نمی کند و احساس امنیت ندارد و دنیا را محل گذر و آماده سازی خود و برچیدن زاد و توشه آخرت می داند. انسان بیدار می داند که مال دنیا و فرزندان در آخرت به کار او نمی آید و برای او نفعی ندارد و خدای متعال تنها به قلب او نظر می کند و از او قلب سلیم می خواهد. یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم. اما انسان غافل مشغول جمع آوری مال و ثروت می شود و به فرزندان فراوان خود افتخار می کند و خیال می کند اینها باعث بقا و خوشبختی او هستند. ان هؤلاء یحبون العاجله و یذرون وراء هم یوما ثقیلا- یعنی این جماعت گناهکار و کفران پیشه به این دنیای زودگذر دلبسته اند و فقط در کسب آن می کوشند و در ورای خود روز قیامت را که به آنها احاطه دارد، پشت سر انداخته اند و بکلی آن را فراموش کرده اند و اگر روزقیامت را (یوم ثقیل ) نامیده به دلیل آنست که شدت آن روز مانند بار سنگینی است که نمی توان آن را به دوش کشید.(انسان، 27)انسان بیدار دائم در حال خودسازی و تغییر دادن خود است. او هیچ گاه از فکر آماده سازی خود برای مرگ رها نمی شود، اما غافلان مرگ را فراموش می کنند و تلاشی برای آماده ساخت خود برای مرگ انجام نمی دهند. یاد مرگ علامت اصلی انسان بیدار است. در روایت دارد که روزی بیست بار یاد مرگ باشید، یعنی دائم به سفر آخرت فکر کنید و خود را برای آن آماده نمایید. انسان بیدار درست مانند جنین در رحم مادر می ماند. جنین در رحم مادر یک لحظه از فکر رشد و آماده شدن برای تولد در این دنیا غافل نیست و کاری جز آمادگی برای تولد انجام نمی دهد.یاد خود و یاد خدا، تابعی از یاد مرگ است. اگر کسی یاد مرگ بود و برای آماده شدن و کسب زاد و توشه آخرت برنامه داشت، حتما به یاد خود هم هست و حتما به یاد خدا هم خواهد بود، چون می داند که انسان تنها با یاد خدا به کمال می رسد و آماده تولد در عالم آخرت می شود. یاد دنیا و مشغول شدن به آرزوهای دراز دنیوی و تلاش روزافزون برای کسب ثروت و رفاه و عیش دنیوی، باعث می شود که انسان غافل هم خودش را فراموش کند، هم خدا را از یاد ببرد و هم به فکر سفر آخرت نباشد. انسان بیدار به لقاء الله باور دارد و برای ملاقات با خداوند آماده می شود اما غافل لقای الهی را فراموش می کند. جهل به حقیقت عامل اصلی غفلت و گمراهی! عامل اصلی انحراف انسان از مسیر اصلی کمال حقیقی و مشغول شدن به اهداف دنیوی و قرار گرفتن در مسیر شرک و کفر، جهل و ناآگاهی است. جهل و غفلت نسبت به حقایق ماورای طبیعی و سوالات اساسی زندگی باعث می شود که انسان سرگرم دنیا و عالم طبیعت شود و هلاک گردد. البته حالت اولیه بشر ناآگاهی و غفلت است، ولی این ناآگاهی و غفلت قبل از بلوغ باید توسط خانواده و مسئولین تربیتی جامعه و پس از بلوغ با همکاری خود او مرتفع گردد. اما متاسفانه نه تنها در این زمینه کار عمیقی صورت نمی گیرد، بلکه عوامل فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی فراوانی نیز در محیط زندگی و جامعه ما وجود دارد که باعث تشدید غفلت می شوند. یعنی علاوه بر ناآگاهی، هجوم فرهنگی دشمن نیز از طرق مختلف و ابزارهای گوناگون با ترویج دنیاپرستی و نفس پرستی و ارزش های مادی، انسان را از خداپرستی و ارزش های معنوی دور و به دنیا مشغول می کند. البته گاهی خود علم حجاب اکبر و عامل غفلت می شود. علم مانند چراغ است که باید راه را روشن کند تا انسان به مقصد برسد، ولی برخی از طالبان علم، آنقدر مشغول همین چراغ می شوند که راه و مقصد را فراموش می کنند. علی (ع) فرمودند: رُبِّ عالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ ، وَ عِلمُهُ مَعَهُ لا ینفَعُهُ.چه بسیاراند دانشمندانی که جهل شان آنها را کشته، در حالی که علم شان با آنها است، اما به حال شان سودی نمی دهد. (نهج البلاغه صبحی صالح ، ص852ح485)علت اینکه در اسلام جهل مورد نکوهش فراوان قرار گرفته، تاثیری است که بر غفلت انسان دارد و در مقابل، علت اینکه از تحصیل علم و مقام عالمان حقیقت شناس، بسیار تمجید شده است، نقشی است که علم و آگاهی در بیداری و کمال انسان ایفا می کند. پیامبر خدا(ص) فرمودند: قَلبٌ لَیسَ فیهِ شَى ءٌ مِنَ الحِکمَةِ کَبَیتٍ خَرِبٍ فَتَعَلَّموا وَعَلِّموا وَتَفَقَّهوا وَلا تَموتوا جُهّالاً فَإِنَّ اللّه لایَعذِرُ عَلَى الجَهلِ.دلى که در آن حکمت نیست، مانند خانه ویران است، پس بیاموزید و تعلیم دهید، بفهمید و نادان نمیرید. براستى که خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذیرد. (نهج الفصاحه، ص600)در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنیا وَالآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ ؛ خیر دنیا و آخرت با دانش است و شرّ دنیا و آخرت با نادانى. (نهج الفصاحه، ص466) امام امیرالمؤمنین علی (ع) در این زمینه می‌فرمایند: «ان من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد. کسی که وضع روزگار و بی‌اعتباری دنیا را بداند از آمادگی برای سفر آخرت غافل نمی‌‌شود.خداوند در سوره اعراف می فرماید: «وَلقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل‌ها (و عقل‌هایی) دارند که با آن چیزی درک نمی‌کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شوند. آنها همچون چهارپایان اند، بلکه بدتراند. آنها همان غافلان اند. (اعراف، 179(راهبرد شیطان برای غافل سازی انسان! راهبرد، یعنی راهی که انسان را می برد و به مقصد می رساند. در زندگی بشر دو نوع راهبرد و راهبری کلی شکل گرفته است، راهبرد توحید و راهبرد شرک. راهبرد حق و راهبرد باطل. راهبری انبیاء الهی و راهبری شیطان. بر این اساس تاریخ زندگی انسان را دو جریان مشرکین و موحدین ساخته اند که به صورت دو جبهه با دو نوع جهان بینی و ایدئولوژی و دو سبک زندگی همواره در مقابل هم ایستاده اند. راهبرد جبهه حق و توحید انسان را به حقیقت هستی می رساند و به کمال مطلوب انسانی سوق می دهد و سعادت آفرین است و راهبرد جبهه باطل و شرک آدمی را از جرگه انسانیت ساقط می کند و شقاوت زا است. ما در این مقاله می خواهیم درباره راهبری شیطان صحبت کنیم. همه می دانیم که بعد از خلقت انسان، ملائکه طبق فرمان الهی بر انسان سجده کردند و ابلیس از روی تکبر و حسادت سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد، به همین دلیل علم دشمنی خود را با انسان برافراشت و قسم خورد که آدمیان را گمراه کند. راهبرد انبیاء الهی توجه دادن بشر به حقایق ماورای طبیعی و ارتباط با خدا و دعوت به پرستش خدای یگانه است. ولی راهبرد شیطان درست برعکس انبیاء گمراه کردن انسان از مسیر خداپرستی است. شیطان وقتی از درگاه الهی رانده شد از خدای متعال مهلت گرفت و سوگند یاد کرد که همه‌ی بنی‌آدم به جز مخلصان را گمراه کند: قالَ فَبِعِزَتِکَ لَأغْوِیَنَّهُمْ أَجّْمَعین* إلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخلَصینَ (ص، آیات 82 و 83)شیطان قسم خورده است که ما را از توحید و صراط مستقیم خداپرستی و انسانیت دور کند.راهکار شیطان برای گمراهی انسان:شیطان بعد از تعیین راهبرد برای رسیدن به خواسته و هدف خود دو راهکار هم ترسیم کرده است. 1. راهکار غافل سازی:یعنی، زینت دادن حیات دنیا و سرگرم کردن انسان به طبیعت و غافل ساختن او از آخرت و ماورای طبیعت. شیطان با زینت دادن حیات دنیا در چشم انسان، آدمی را به تجملات دنیوی می فریبد و او را چنان سرگرم داشته های دنیوی و عالم طبیعت می کند که به کلی ماورای طبیعت و خدا و عالم آخرت را فراموش نماید. قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین- شیطان گفت: خدایا به سبب آنکه مرا گمراه کردی، هر آینه آنچه در زمین است برای مردم زینت می دهم، تا ایشان را گمراه کنم.(حجر، آیه 39(بحث تجمل گرایی و زینت گرایی افراطی مادی یکی از راهکارهای مهم شیطان برای فریب و غافل سازی انسان از ماورای طبیعت است.آماری که امروزه از واردات و مصرف لوازم آرایشی و گرایش به تجملات هست بسیار نگران کننده است. 2. راهکار انحراف پرستشی:راهکار دوم ایجاد انحراف پرستشی در انسان است. بالاخره انسان یک موجود پرستشی است و از طریق پرستش به کمال و خواسته های خود می رسد. شیطان بعد از رانده شدن به خدای متعال گفت: رب بما اغویتنی لاقعدن صراطک المستقیم و لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم شاکرین. ﴿16 و ۱۷اعراف﴾اکنون که مرا گمراه ساختی ، من بر سر راه مستقیم تو ، در برابر آنها کمین می کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر ، و از طرف راست و از طرف چپ آنها ، به سراغشان می روم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت! چرا؟ چون می داند که ریشه همه خوبی ها و کمالات انسان در توحید و خداپرستی و قرب به خدا است و به دلیل دشمنی، نمی خواهد انسان به اهداف انسانی خود برسد.شیطان نیاز پرستشی انسان را از طریق انحراف در پرستش تامین می کند. مانند عرفان های کاذب که نیاز عرفانی انسان را از طریق عرفان های مادی و قلابی تامین می کنند و این هم از ترفتند های شیطانی است. شیطان ابتدا با آموزش بت پرستی به بشر او را شرک جلی دعوت می کند، ولی بعد آنرا به گونه های مختلف شرک گسترش و توسعه داد مانند ستاره پرستی و ماه پرستی و گاو پرستی و مانند آن. و در این زمان که شرک به اوج قله پیشرفت و تکامل خود رسیده است، به شدت پول پرستی و شهوت پرستی و تجمل گرایی و ماده پرستی را ترویج می کند. حقیقت جویی، عامل بیداری! بزرگترین عامل تباهی انسان غفلت از حقیقت است. کسی که به حقایق محیط اطراف خود آگاه نیست، مانند کسی می ماند که در خوابی عمیق بسر می برد و از همه چیز بی خبر است. حقیقت باعث می شود که تو از خواب غفلت بیدار شوی، تا خبری از حقیقت نداری، در خواب زندگی می کنی. ظاهرا بیداری، نفس می کشی، اما در واقع خوابی و زندگی تو در خواب سپری و تمام می شود.راه کمال تو از حقیقت جویی آغاز می شود. حقیقت مانند روح می ماند، تو را زنده و بیدار می کند. پیشرفت انسانی تو از این نقطه آغاز می شود. کسی که در خواب است، خوابگونه آرزوهایی در ذهن خود پرورش می دهد، اما هرگز تلاشی برای رسیدن به آنها ندارد.حقیقت تو را از این خواب عمیق بشری بیدار می کند و به تو می آموزد که به کدام جهت و چگونه حرکت خود را آغاز کنی.پس تو ابتدا باید به اطراف خود خوب نگاه کنی، با چشم عقل و دل، خداوند قدرت شناختن و فکر کردن را به همین خاطر به تو داده است. خیلی از مردم از عقل خود استفاده نمی کنند، فکر نمی کنند، قوای شناختی آنان بی کار مانده است. ولقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ. (اعراف/ 179) ما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل‌ها (و عقل‌هایی) دارند که با آن چیزی درک نمی‌کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شوند. آنها همچون چهارپایان اند، بلکه بدتراند. آنها همان غافلان اند.همه انسان ها به طور طبیعی در ابتدای زندگی خود، خواب اند، تو هم از این قائده مستثنی نیستی. تو نیز اگر عقل خود را تعطیل کنی، برای همیشه خواب می مانی، خام می مانی و هلاک می شوی. اما همواره راهی برای بیدار شدن وجود دارد. کسی که تو را آفریده در بی خبری محض رهایت نکرده، او تمام وسایل هدایت و آگاهی و کشف حقیقت را در اختیار تو قرار داده است. حقیقت جویی چیزی نیست که کسی از بیرون به تو یاد داده باشد، همواره کسی از درون، تو را به شناخت حقیقت فرا می خواند، تو فقط باید به این ندای درون پاسخ مثبت بدهی. مطمئن باش اکسیر حقیقت می تواند تو را بیدار کند و آرمان زندگی برساند.مهمترین حقایقی که در محیط اطراف ما وجود دارد، حقیقت خدا، حقیقت روح انسان، حقیقت زندگی در دنیا، حقیقت مرگ و عالم آخرت، حقیقت شیطان و حقیقت ادیان است، این حقایق است که مانند روح تو را زنده و بیدار می کند. پاسخ یابی برای سوالات اساسی زندگی راهکار خوبی برای شناخت حقایق است. ضرورت جستجوی حقیقت حقیقت!انسان در مسیر زندگی حیران و سرگردان بر سر چند راهی انتخاب، ایستاده است و می داند که برای ادامه حیات، چاره ای جز گزینش راه صحیح ندارد. شما کاملا آگاهید که همه راه ها به سعادت ختم نمی شود، پس راهی که انتخاب می کنید ممکن است آرامش بخش و سعادت آفرین یا خطرناک و شقاوت بار باشد. در حالی که ما در ابتدای زندگی و فصل جوانی آگاهی عمیقی به حقیقت نداریم و دقیق نمی دانیم راه کدام است و چاه کدام !البته کتاب خدا به ما آموخته تنها یک راه مستقیم وجود دارد که انسان را به کمال و سعادت می رساند؛ ما صراط های مستقیم نداریم، بقیه راه ها، راه نیستند، گمراهی اند. و همچنین به ما یاد داده که صراط مستقیم، عبودیت خدا است، و ان اعبدوه هذا صراط مستقیم - و ما تا حدودی در این زمینه اطلاع داریم، اما این نوع اطلاع کافی نیست، شناخت اجمالی و گفته ها و شنیده ها، نیاز ما را به ایمان ثابت و یقینی و اراده قوی برای حرکت و اقدام عملی، تامین نمی کند. انسان به گونه ای ساخته شده است که نمی تواند در راهی قدم بگذارد که حقیقت آن را نمی شناسد و به حقانیت و نتایج مثبت آن اطمینان ندارد. اگر انسان به باطلی به عنوان حق گرایش یابد و در مسیر آن گام بردارد، زمانی از نیرنگ و فریبی که خورده بیدار می شود که دیگر فرصت عمر از دست رفته و مرگ او را در آغوش کشیده است. خداوند در سوره انبیاء بر لزوم شناخت حق از باطل تاکید می کند؛ زیرا انسان بی شناخت و تشخیص حق از باطل نمی تواند در مسیر کمالی گام بردارد و ممکن است امری باطل خود را حق جلوه دهد و اسباب گمراهی و شقاوت ابدی انسان را فراهم آورد.آیا جز خدای یکتا خدایانی برای خود گرفته اند ؟ بگو : برهان تان را بیاورید. این قرآن برای همراهان من مایه یادآوری است و کتاب های آسمانی گذشته نیز برای امّت های پیشین مایه یادآوری بوده است؛ همه آنها از یکتایی خدا یاد کرده و تنها او را شایسته پرستش دانسته اند، بلکه بیشتر کافران حق را نمی شناسند و به همین سبب از آن روی گردانند . (انبیاء، 24)پس چاره ای جز این نیست که قسمتی از عمر خود را به تحقیق و شناخت حقیقت اختصاص دهیم. این موضوع خیلی مهم است، شما باید عمیقا به این نکته توجه داشته باشید که کمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت در گرو شناخت حقیقت است و هیچ راهی غیر از این وجود ندارد!حقیقت کلید واژه اصلی زندگی شما است. حقیقت نقش اساسی در تکامل انسانی ما دارد. قفل وجود انسان با حقیقت باز می شود. انسانیت انسان با حقیقت شکوفا می شود. برتری حضرت آدم (ع) و سجده ملائکه بر او به خاطر علم به حقیقت بود. خداوند تمام حقایق را به انسان آموخت - و علم آدم الاسماء کلها- و سپس فرمان داد تا فرشتگان بر او سجده کنند. نیاز به حقیقت بزرگترین و ریشه ای ترین نیاز روحی و عقلی انسان است و هیچ چیزی جای آنرا پر نمی کند. تاکید می کنم که رشد و شکوفایی تو از شناخت حقیقت آغاز می شود، بسیاری از مردم به این موضوع توجه ندارند اما باید بدانند این موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. در قرآن کریم آمده است: انما یخشی الله من عباده العلماء. تنها عالمان هستند که نسبت به خدا خشیت و عبودیت دارند و از این راه به کمال مطلوب انسانی می رسند. می دانید روایت معروف پیامبر (ص) که فرمود: طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه. علم آموزی بر هر مرد و زن مسلمان واجب است، یعنی چه. این روایت در حقیقت می خواهد بگوید: جستجوی حقیقت بر تمام افراد انسانی واجب و ضروری است. موضوع علم حقیقت است و تمام آنچه در آیات و روایات و کلمات بزرگان در فضیلت علم و دانش بیان شده است، به خاطر نقش مهمی است که شناخت حقیقت در تربیت و شکوفایی انسان دارد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image