تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

پرسش : در آیه 3 سوره توبه : و َأَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ ۚ رسوله بعد از مشرکین آورده شده (أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ۙ وَ رَسُولُهُ) در حالیکه رسوله باید در کنار الله می آمد و اینجوری می شد(أَنَّ اللَّهَ وَ رَسُولِهِ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ). حالا به آیه وضو توجه کنید:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ : در اینجا 3 کلمه وُجُوهَكُمْ أَيْدِيَكُمْ أَرْجُلَكُمْ می بینیم که هر سه دارای فتحه مفعولی هستند پس می توان گفت که کلمه أَرْجُلَكُمْ در واقع باید در کنار أَيْدِيَكُمْ می آمد، ولی بعد از فعل «امسحوا» آمده است، اما میبینیم که بعد از فعل امسحوا کلمه رُءُوسِكُمْ آمده است که دارای کسره است . آیا نمی شود گفت که کلمه أَرْجُلَكُمْ مفعول سوم برای اغسلوا بوده است که در جای خودش نیامده است همانند آیه قبل که رسوله در کنار الله نیامده و بعد از مشرکین آمده است؟


پاسخ : لطفا در پاسخ به چند نکته توجه فرمایید در آیه أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ اگر کلمه رَسولُهُ در کنار الله می آمد باید رَسُولَهُ می شد نه رَسُولِهِ چون از نظر ادبیات عرب غلط و اشتباه می شد زیرا رسوله عطف به الله می شود و اعراب آن باید مانند الله منصوب باشد.. .در آیه وضو هم همان گونه که خداوند بیان فرموده درست است و کلمه رُءُوسِكُمْ که مجرور شده بخاطر باء جاره می باشد که بر سر این کلمه آمده است مطابق قرائت مشهور لام «اَرجُلكُم» به فتح خوانده شده و منصوب است. در ادبیات عرب علت منصوب بودن این کلمه یکی از دو علت است: «اَرجُلَكُم» عطف بر «بِرُؤوسِكُم» باشد که مفعول «اِمسَحُوا» و «مَحَلّاً منصوب» است، در این صورت پاها باید مانند سر مَسح شوند. «ارجُلَكُم» عطف بر «وُجوهَكُم» باشد که مفعول «اغسِلوا» و منصوب است، در این صورت پاها نیز مانند صورت و دست‌ها باید شسته شوند. گرچه کلمه «رُؤوسِکم» مجرور است، امّا مجموع آن و حرف «باء جَر»: بِرُؤوسِكُم، مفعول اِمسَحُوا بوده، در محل نصب و محلاً منصوب است، کلمه «اَرجُلَكُم» عطف به محل «بِرُؤوسِكُم» و محکوم به حُکم آن یعنی مَسح است، پس باید پاها را نیز مانند سر مسح نمود. شیعیان معتقدند علاوه بر سنت و روایات که احتمال اول را تأیید می‌کند، طبق قواعد زبان عربی، احتمال دوم با فصاحت قرآن ناسازگار است؛ زیرا در جایی که امکان عطفِ «اَرجُلَكُم» بر کلمه نزدیکی باشد، عطف بر مفعول جملۀ قبلی که پایان یافته و با «اِمسُحوا» جمله جدیدی شروع شده غیر فصیح و نامأنوس است. علت آمدن حرف جر «باء» بر سر «رُؤوسکم» نیز این است که مسح بخشی از سر و پاها (از نوک انگشت تا مفصل پا) کافی است(1). برخی از دانشمندان اهل سنت گفته‌اند شستن در آیه وضو شامل مسح هم می‌شود؛ یعنی شستن عبارت است از: تری و رطوبت بیشتر، اما عکس آن درست نیست؛ یعنی مسح شامل شستن نمی‌شود. بنابر این اگر کسی پاها را بشوید، حتما وظیفه‌اش را در وضو انجام داده است؛ زیرا بر فرض وجوب مسح، کسی که پا را شسته مسح هم نموده است، و اگر واقعاً شستن واجب باشد وضو با مسح صحیح نیست چرا که فقط مسح نموده، در حالی که شستن واجب بوده است.(2) در پاسخ می‌توان گفت شستن و مسح کردن دو ماهیت جدا از هم هستند و هیچکدام بر دیگری صدق نمی‌کنند؛ یعنی نه به شستن مسح گفته می‌شود و نه به مسح شستن، و در عرف مردم اگر کسی پایش را بشوید نمی‌گویند مسح کرده است. اگر چنین چیزی صحیح بود اگر کسی به جای مَسح سر، آن را می‌شست وضویش صحیح بود، در حالی که خود اهل سنت چنین اعتقادی ندارند. .

كانون گفتگوی قرآنی

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/27



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image