تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

امام علي ـ عليه السلام ـ پس از بيعت مردم با خليفه اوّل ، به اين خلافت راضي شد و خود نيز پس از مدّتي در مجلس وعظ ابوبکر حاضر شد و با او بيعت کرد و بارها به ابوبکر کمک کردند، پس چرا مدعی مخالفت علی (ع) با خلفا هستید ؟


حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پس از رحلت پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در رابطه با مسئله رهبري در دو راهي سرنوشت ساز قرار گرفتند. ايشان يا مي بايست به کمک رجال خاندان رسالت و علاقه مندان راستين خويش که حکومت جديد را مشروع و قانوني نمي دانستند، بپاخيزد و با توسل به قدرت، خلافت و حکومت را قبضه کند و يا آن که وضع موجود را تحمل کرده و در حدود امکان به حل مشکلات و انجام وظائف خود بپردازد. امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در خطبه شقشقيه از اين دو راهي دشوار و حساس و رمز انتخاب راه دوم چنين ياد مي کند: «... من رداي خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن در پيچيدم (و کنار رفتم)، در حالي که در اين انديشه فرو رفته بودم که آيا دست تنها (بدون ياور) بپاخيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پرخفقان و ظلمتي که پديد آورده اند، صبر کنم؟ محيطي که پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگي به رنج وامي دارد. عاقبت ديدم بردباري و صبر، به عقل و خرد نزديکتر است، لذا شکيبايي ورزيدم، ولي به کسي مي ماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود مي ديدم ميراثم را به غارت مي برند»! حضرت امير ـ عليه السّلام ـ بردباري و صبر در مقابل مسئله رهبري را به عقل و خرد نزديکتر مي داند. البته بايد دانست که سکوت در اين جا به معناي عدم قيام در مقابل ابوبکر است و الا همه مي دانستند که رهبري و حکومت ظاهر به مسلمين همچنان حکومت باطني تنها و تنها حق علي ـ عليه السّلام ـ است و تنها از عهده ايشان بر مي آيد. حال بايد ديد چه عواملي باعث شد که حضرت امير صبر و بردباري در مقابل اين مسئله را به عقل نزديکتر بداند. البته ما از درک کامل شرايط آن زمان عاجزيم، ليکن آنچه قابل درک است وجود پنج عامل مهم است: اول: پرهيز از اختلاف اگر امام با توسل به قدرت و قيام مسلحانه درصدد قبضه حکومت و خلافت بر مي آمد، بسياري از عزيزان خود را که از جان و دل به امامت و رهبري او معتقد بودند، از دست مي داد. علاوه بر اينها گروه بسياري از صحابه پيامبر که به خلافت امام راضي نبودند، کشته مي شدند. اين گروه، هر چند در مسئله رهبري در نقطه مقابل امام موضع گرفته بودند و روي کينه ها و عقده هايي که داشتند، راضي نبودند زمام امور در دست علي ـ عليه السّلام ـ قرار بگيرد، ولي در امور ديگر اختلافي با امام نداشتند، و با کشته شدن اين عده که به هر حال قدرتي در برابر شرک و بت پرستي و مسيحي گري و يهودي گري به شمار مي رفتند، قدرت مسلمانان در مرکز به ضعف مي گراييد. دوم: خطر مرتدان عامل دوم خطر مرتدان و قبايلي بود که در سالهاي آخر عمر پيامبر مسلمان شده بودند و چون خبر رحلت پيامبر را شنيدند به دليل آن که هنوز آموزشهاي لازم اسلامي را نديده بودند، پرچم ارتداد برداشته و به سمت بت پرستي بازگشتند. امام علي ـ عليه السّلام ـ در يکي از نامه هاي خود که به مردم مصر نوشته است به اين نکته اشاره مي کنند و مي فرمايند: «... به خدا سوگند هرگز فکر نمي کردم و به خاطرم خطور نمي کرد که عرب بعد از پيامبر، امر امامت و رهبري را از اهل بيت او بگردانند و خلافت را از من دور سازند! تنها چيزي که مرا ناراحت کرد، اجتماع مردم در اطراف فلاني (ابوبکر) بود که با او بيعت کنند. (وقتي که چنين وضعي پيش آمد) دست نگه داشتم تا اين که با چشم خود ديدم گروهي از اسلام بازگشته و مي خواهند دين محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را نابود کنند. (در اين جا بود) که ترسيدم اگر اسلام و اهلش را ياري نکنم بايد شاهد نابودي و شکاف در اسلام باشم که مصيبت آن براي من از محروم شدن از خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود، چرا که اين بهره دوران چند روزه دنيا است که زائل و تمام مي شود، همان طور که سراب تمام مي شود و يا ابرها از هم مي پاشند، پس در اين پيش آمدها به پا خاستم تا باطل از ميان رفت و نابود شد و دين پابرجا و محکم گرديد». و در جايي ديگر در روزهاي نخستين زمامداري خود مي فرمايند: «هان اي مردم! آگاه باشيد روزي که پيامبر گرامي از ميان ما رخت بربست، فکر مي کرديم کسي با ما درباره حکومتي که او پي افکنده بود، نزاع و رقابت نمي کند، و به حق ما چشم طمع نمي دوزد زيرا ما و ارث و ولي و عترت او بوديم. امّا برخلاف انتظار، گروهي از قوم ما به حق ما تجاوز کرده و خلافت را از ما سلب کردند و حکومت به دست ديگران افتاد. ... به خدا سوگند اگر ترس از ايجاد شکاف و اختلاف در ميان مسلمانان نبود و بيم آن نمي رفت که بار ديگر کفر و بت پرستي به سرزمين اسلام بازگردد و اسلام محو و نابود شود، با آنان به گونه ديگري رفتار مي کرديم». عامل سوم: خطر مدعيان نبوّت عامل سوم مدعيان نبوت و پيامبران دروغين مانند «مُسَيلمه»، «طُلَيعَه»، «سَباح» بودند که در صحنه ظاهر شده و هر کدام طرفداران و نيروهايي دور خود گرد آورده بودند و قصد حمله به مدينه را داشتند که با همکاري و اتحاد مسلمانان پس از زحماتي نيروهاي آنان شکست خورد. عامل چهارم: خطر حمله روميان خطر حمله احتمالي روميان نيز مايه نگراني ديگري براي جبهه مسلمين بود، زيرا تا آن زمان مسلمانان سه بار، با روميان رو در رو درگير شده بودند و روميان مسلمانان را براي خود خطري جدي تلقّي مي کردند و در پي فرصتي بودند که به مرکز اسلام حمله کنند. عامل پنجم: حفظ عترت حفظ عترت پيامبر که وارثان اصلي پيامبر و حاميان راستين دين بودند، آنان همتاي قرآن، دومين يادگار گرانبهاي پيامبر و مفسران شريعت بودند و اسلام ناب و اصيل را پس از پيامبر به مردم نشان دادند، نابودي آنان ضربه اي جبران ناپذير بود. امير مؤمنان مي فرمايد: «... پس انديشه کردم، ديدم در آن هنگام به غير از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ خود ياوري ندارم، راضي نشدم که آنها کشته شوند». حال کاملاً مشخص است که سکوت حضرت امير ـ عليه السّلام ـ (البته به معناي عدم قيام در مقابل ابوبکر) معلول چه علتهايي است، حضرت امير در طي اين 25 سال چشم پر از خار و خاشاک خود را بسته و با گلوي استخوان گير کرده خود تلخي حوادث و وقايع روزگار را به جان خريد، امّا به نفع مصلحت دين به اتمام رساند، تحمل رنج و درد حضرت امير ـ عليه السّلام ـ و سکوت ايشان مهمترين عامل در حفظ اسلام در آن دوران بوده است. همچنین درباره مسئله بیعت امام (ع) با ابوبکر بایستی گفت که این مسئله بالاجبار و با اکراه و نه از روی میل باطنی بوده است و در بسیاری از منابع ذکر شده است که حداقل تا زمان شهادت حضرت زهرا (س) علی (ع) بیعت نکرده بود . پس حال قابل درک است که سکوت ايشان نه تنها بيعت و موافقت با خلافت ابوبکر و عثمان نبوده، بلکه سکوت ايشان نشانه شناخت درست شرايط زماني و در نظر گرفتن مصلحت اسلام بوده است و اگر هم در برخی محافل و مجالس حکومتی شرکت می کردند تنها برای حفظ وحدت و اساس اسلام بوده است . .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image