تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

تاريخ اجمالي اروپا از قرون وسطي ـ رنسانس تا به امروز را بیان فرمایید؟


پاسخ اين سئوال را در چند قسمت ارائه مي کنيم: 1. قرون وسطي: فاصله ميان سال هاي 500 تا 1500م در اروپا به عنوان قرون وسطي، معروف است. دوره قرون وسطي در اروپا عصر حاکميّت کليسا (کليساي کاتوليک) و فئودال ها (مالکان بزرگ) بود. «و فئوداليسم»، نظامي بود مبتني بر توليد دستي با کار انسان و حيوان و دامداري و صنايع کوچک دستي که يکي از ويژگي هاي قرون وسطي است. يکي از طبقات اصلي اين نظام (نظام فئودالي)، طبقه رعيت بود که بر ابزار توليد مانند بيل، داس، خيش و تا حدودي دام، مالکيت داشت. طبقه ديگر طبقه فئودال بود که بر آب و زمين مالکيت کامل و بر زندگي و دارايي رعيّت، مالکيت ناقص داشت و از طريق بهره هاي سه گانه فئودالي ـ کاري و جنسي و پولي ـ طبقه رعيّت را مورد بهره کشي قرار مي داد. زمين به عنوان عمده ترين وسيله توليد در انحصار اربابان زمين دار بود و مي بايست به عنوان موضوع کار، کشت و برداشت شود. محصول اضافي که به کيسه اربابان فئودال سرازير مي شد، اجاره فئودالي نام داشت. هدف نهايي توليد در نظام فئودالي گرفتن اجاره بود. مقدار اجاره، بستگي به نيازمنديهاي شخصي ارباب داشت. ارباب، احتياجات دهقانان و صنعتگران را فقط به منظور حفظ ملک خويش تأمين مي کرد و تنها قوت لا يموتي براي آنها باقي مي گذاشت. موضوع مذهب نيز در قرون وسطي به جنبه ايدئولوژي خالص آن محدود نمي شود. طيّ قرون وسطي سازمان هاي مذهبي نيرومندي به وجود مي آيد که فئوداليسم، آن را به منزله اهرمي براي توسعه و تکامل به کار مي برد. سازمان هاي مذهبي، يا به طور کلي «کليسا» که خود روبناي نظام فئودالي به شمار مي رفت، در عين حال، مکتب نيرومندي بود که در جهت تقويت و استحکام و توسعه اين روبنا، به صورت همه جانبه عمل مي کرد. توسعه کليسا به عنوان يک سازمان اجتماعي نيرومند، ريشه دار و عظيم، جنبه کاملا مشخص قرون وسطايي است. سازمان هاي مذهبي در طيّ تمام دوران قرون وسطي، به منزله ابزار قدرت طبقه حاکم ـ زمين داران فئودال ـ قرار داشتند و مردمي را که فئودالها استثمار مي کردند، تحت تبعيّت خود قرار مي دادند. به طور کلي دوران قرون وسطايي در اروپا مظهر عقب ماندگي، جهل، خرافه پرستي از يک طرف و استثمار و استبداد از طرف ديگر مي باشد. دوران قرون وسطي دوراني است که کليسا و فئودال ها با هماهنگي کامل به استثمار و استعمار توده هاي مردم مشغول بودند و حاصل دست رنج فرو دستان جامعه را به راحتي به جيب مي زدند. دوران قرون وسطي لکه ننگي به خصوص بر پيشاني کليساي کاتوليک است که با رنگ و لعاب مذهبي، مردمان بيچاره را به تبعيت از فئودال ها وادار مي کرد. از ويژگي هاي ديگر اين قرون اين است که مردم اروپايي تحت سيطره کليسا از لحاظ فرهنگي در حدّ توحّش بودند و فاقد هر گونه امکانات بهداشتي و امکانات علمي مثل کتاب و کتابخانه و بيمارستان بودند. به گونه اي که دانشمندان غرب معتقدند 93 درصد مردم اروپا در اين قرون بي سواد بودند و کشيشان که فرهنگ مداران جامعه بودند نوشتن بلد نبودند. 2. رنسانس رنسانس اصطلاحي است که غرب براي آغاز دوره تحولات اقتصادي و صنعتي نام نهاده است. به اين معنا که غرب در اين دوره اصالت خود و گذشته خود را يافته و به آن برگشته است. اما اين نامگذاري تحريف بزرگ تاريخ و انکار حقايق تاريخي است. در دوره قرون وسطي که دوره جهالت و تاريکي غرب بوده، غربيان در اين دوره به سبب عواملي با جهان اسلام و علوم اسلامي و دانشمندان مسلمان آشنا شده و پيشرفت هاي علمي فرهنگي و تمدني آنان را با حيرت و خيرگي ديدند و از آن تأثير پذیرفتند. آنان با ترجمه آثار اسلامي و اقتباس از بناها و معماري مسلمانان، به تدريج به سوي پيشرفت و تعالي گام نهادند. آنها جهت انکار نقش تمدن اسلامي در غرب، اين دوره را رنسانس (برگشت به تمدن غرب باستان) ناميدند. بسياري از دانشمندان غرب به اين حقيقت اعتراف کرده اند که در منابع آنان ذکر شده؛ در اين دوره از اواخر قرن پانزدهم و اوائل قرن شانزدهم ميلادي، حوادثي در اروپا پديد آمد که نتايج آنها سبب پيشرفت ناگهاني و سريع ادبيات، صنايع و علوم گرديد، بدين سبب اين عصر را عصر رنسانس يا تجديد حيات مي نامند. اختراع چاپ، اکتشافات مهم جغرافيائي، فتح قسطنطنيّه به دست ترکان عثماني، کشف قارّه آمريکا و سرپيچي اروپاييان از اطاعت کورکورانه پاپ ها و کشيشها و ساير پيشوايان ديني، از مهم ترين اين حوادث به شمار مي آيند. در اين دوره آثار دانشمندان بزرگ اسلامی مانند ابن سينا، رازي، ابن رشد، زهراوي و... در غرب از استقبال بي نظيري مواجه شد و ترجمه آثار علمی مسلمانان، تأثير فراوان در تمام ابعاد اجتماعي، فرهنگي و سياسي غرب گذاشت. 3. بعد از رنسانس در سال 1453م. شهر قسطنطنيّه به وسيله ترکان عثماني فتح شد. و در سال 1789م انقلاب کبير فرانسه رخ داد. اين دو واقعه از وقايع مهم تاريخ اروپا و حتي جهان هستند. و چون با وقوع آنها تغييرات و تحولات بسياري پديد آمده است، از سوي مورخان اروپايي به عنوان ابتدا و انتهاي قرون جديد در نظر گرفته شده است. قرون جديد که پس از دوره قرون وسطي و عصر رنسانس قرار دارد، عصر نويني در تاريخ اروپا به شمار مي آيد. زيرا در اين دوره، اروپا کاملا از نظر سياسي، علمي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي، دچار تغيير و تحول گرديد و تمدّن جديد غرب را به وجود آورد. 4. عصر ماشين در قرن نوزدهم ميلادي، اروپاييان به لحاظ صنعت، پيشرفت زيادي کردند، به طوري که در هر جا و در هر مکان دستگاه هاي جديد به وفور يافت مي شد. اين دستگاه ها روز به روز پيشرفته تر شده، کار برد آنها آسان تر مي شد. خيابان هاي شهرهاي بزرگ اروپا را سواري، دوچرخه و لوازم حمل و نقل پر کرده بودو... 5. دوران بحران در نيمه اول قرن بيستم، دو جنگ بزرگ، اروپا را به کام خود برد و نظم جهاني قرن نوزدهم را فرو ريخت. پس از پايان جنگ دوم جهاني در سال 1945م. اروپاييان دريافتند که بايد به جاي جنگ و خونريزي، در راه اتحاد سياسي، اقتصادي، نظامي گام بردارند. و لذا ابتدا اتحاديه اقتصادي تشکيل دادند و بعد به تدريج در راه اتحاديه نظامي و سپس سياسي گام برداشتند، به طوري که امروزه بعد از سال هاي متمادي، اروپاييان اتحاديه 27 عضوي را تشکيل داده اند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image