تفاوت رزق و روزی ها /

تخمین زمان مطالعه: 25 دقیقه

خداوند فرموده که من روزی هر جنبنده ای را می دهم. ما شیعه هستیم و به آخرین پیامبر و ائمه اطهار اعتقاد داریم و به آنها در زمینه های مختلف علی الخصوص در زمینه رزق به آنها متوسل می شویم؛ اما این توسلات در زمینه روزی می بینیم اتفاق خاصی نمی افتد؛ اما هستند کسانی که دین غیر از اسلام را دارند و فقیر هم نیستند و از توسلات هم چیزی ندارند و اعتقادی هم به آن ندارند مانند بیل گیتس و وارن بوفت (آمریکا) و یا کارلو اسلیم هلو (مکزیک) و ... که سرمایه های هنگفت و کلان دارند آیا اینها از فکرشان استفاده کرده اند و به چنین جایی رسیده اند؟ اشکال کار در کجاست؟ آیا ما به توسلات بسنده کرده ایم (در عین اینکه بدنبال روزی نیز می رویم)؟ امیدوارم منظور خود را رسانده باشم.


براى اینکه به این سوال شما پاسخ دقیق ارائه دهیم ، لازم است که از جنبه هاى مختلف این مساله را بررسى کرده و روشن کنیم که اصلا رزق چیست ؟ آیا رزق همان چیزى است که در ظاهر دیده مى شود یا خیر ؟ چرا رزق ( مطلوب ) افراد متفاوت است ؟ کار و تلاش چه نقشى دارد ؟ دعا چه نقشى دارد ؟ و . . . ما در قالب چند نکته پاسخ را ارائه مى کنیم . امیدواریم با مطالعه دقیق تمام نکات ذکر شده ، بتوانید به پاسخ دست یابید . 1 - رزق چیست ؟ راغب در مفرات گفته است : رزق بخشش مدام و پیوسته است که گاهى دنیوى و زمانى اخروى است . گاهى نصیب و بهره را هم رزق گویند و همچنین به چیزى که به معده مى‌رسد و با آن تغذیه مى‌شود . در صحاح ، رزق را عطا و آنچه از آن نفع برده مى شود معنى کرده است . و در قاموس قرآن گفته شده است : رزق عطایى است که از آن منتفع مى شوند ، خواه طعام باشد یا علم یا غیر آن . در قرآن مجید گذشته از معناى مشهور ، به نبوّت نیز رزق گفته شده « یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّى وَ رَزَقَنِى مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً . . . » ( هود : 88 ) . وهمچنین به امنیت رزق گفته شده « آنها گفتند : ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم ، ما را از سرزمینمان مى‌ربایند . آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى ( از هر شهر و دیارى ) بسوى آن آورده مى‌شود ؟ ! رزقى است از جانب ما ولى بیشتر آنان نمى‌دانند » ( القصص : 57 ) . گاهى رزق ، فقط به خوراک اطلاق شده مثل « . . . وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده ( پدر ) ، لازم است رزق ( خوراک ) و پوشاک مادر را به طور شایسته بپردازد . » ( بقره : 233 ) . در این آیه ى شریفه کسوت ( پوشاک ) را از رزق جدا کرده است . در آیه ى 5 سوره نساء نیز رزق فقط به خوراک اطلاق شده است . در قرآن کریم به باران و چهارپایان اهلى نیز رزق اطلاق شده است . پس معناى رزق بسیار وسیع بوده و شامل رزق هاى معنوى و مادى مى شود . 2 - مصادیق رزق کدامند ؟ رزق به معنى حقیقى کلمه ، همواره از سنخ نعمت است نه از سنخ نقمت . و نعمت از نِعمَ است به معنى « چه نیکو » . همچنین گفته اند نعمت آن چیزى است که از جانب خدا اعطاء مى شود . بنا بر این ، رزق انسان آن چیزى است که از جانب خدا نازل شده ، متضمّن کمالى از کمالات انسان باشد . بر این اساس ، هر امرى براى هر کسى نعمت و خیر نخواهد بود . براى مثال موادّ قندى براى افراد عادى نعمت شمرده مى شوند ولى براى فرد مبتلا به دیابت نه تنها رزق و نعمت نیستند بلکه برعکس ، مانع از کسب برخى کمالات و بلکه زائل کننده ى بعض کمالات وجودى او هستند . به همین نحو ثروت و مقام و شهرت و . . . نیز براى عدّه اى خیر محسوب مى شوند ، که از راه آنها به کمالات جسمى و روحى مى رسند امّا براى عدّه اى دیگر نه تنها خیر نیستند بلکه چه بسا نقمت بوده مایه ى دور افتادن آنها از کمالات انسانى است . « وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ . هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد ، در زمین طغیان و ستم مى‌کنند از این رو به مقدارى که مى‌خواهد ( و مصلحت مى‌داند ) نازل مى‌کند ، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست . » ( الشورى : 27 ) پس چنین نیست که ثروت و مقام و شهرت و امثال این امور همیشه خیر محسوب شوند ولى فقر و گمنامى و مصیبت و امثال این امور ، سلب خیر باشند . توضیح این‌که ، اگر ثروت و قدرت در دست کسى چون حضرت سلیمان و حضرت یوسف ( ع ) باشد به یقین نعمت و خیر است . امّا اگر همین ثروت و قدرت به دست فرعون و قارون و امثال آنها بیفتد نه تنها به نفع آنها نیست که باعث سلب روزى حقیقى آنها نیز مى شود . خداوند متعال این گونه از امور را به عنوان نقمت بر عصیانگران نازل مى کند . « وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلى لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلى لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین . و کافران هرگز مپندارند این مهلت که به ایشان مى‌دهیم به سود آنهاست ، فقط مهلتشان مى‌دهیم تا بار گناه خود را افزون کنند و براى ایشان عذاب خفت بارى است . » ( آل‌عمران : 178 ) « وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ . وَ أُمْلى لَهُمْ إِنَّ کَیْدى مَتینٌ . و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند ، اندک اندک ، از جایى که خود نفهمند به دامشان مى‌کشیم . و به آنها فرصت مى‌دهم ، که مکر و تدبیر من بسى محکم است . » ( اعراف : 182 ، 183 ) این که خدا به بندگان گناهکارش مهلت مى دهد و بلافاصله آنها را عذاب نمى کند ظاهراً نعمت است امّا طبق آیات یاد شده همواره چنین نیست . چنین مهلتى براى اهل ایمان توفیقى الهى است که روزى آنان مى شود امّا براى اهل انکار مکرى الهى است که گریبان گیرشان مى شود . 3 - براى اینکه رزق و نعمت بودن امرى را بتوان به درستى دریافت و خداى نکرده نقمت خدا را نعمت او محسوب نکرد ، لازم است انسان خود را به نگاه عمقى عادت داده دنیا را در کنار برزخ و آخرت ملاحظه نماید تا معلوم شود که حقیقتاً چه چیزى رزق بوده کمالى حقیقى را در پى دارد و چه چیزى به ظاهر نعمت بوده و در باطن سلب رزق است . لذا خداوند متعال فرمود : « اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا فِى الْآخِرَهِ إِلاَّ مَتاعٌ . خدا روزى را براى هر کس بخواهد ( و شایسته بداند ) وسیع ، و براى هر کس بخواهد ( و مصلحت بداند ، ) تنگ قرار مى‌دهد ولى آنها ( کافران ) به زندگى دنیا ، شاد ( و خوشحال ) شدند در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت ، متاعى ناچیز بیش نیست . » ( الرعد : 26 ) نیز فرمود : « وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ . چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیرِ شما در آن است . و یا چیزى را دوست داشته باشید ، حال آنکه شرِّ شما در آن است . و خدا مى‌داند ، و شما نمى‌دانید . » ( البقره : 216 ) همچنین فرمود : « فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً . چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد ، در حالى که خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى‌دهد » ( النساء : 19 ) با توجّه به مطالب پیشین ، معلوم مى شود که خداوند متعال به هر که هر چه مى دهد ، ابتداً براى این است که آن چیز مایه ى تکامل وجودى اوست . امّا اگر کسى راه عصیان در پیش گرفت و گرفتار سنّت استدراج یا املاء گردید از آن پس هر چه به او داده شود نعمت نبوده باعث سلب کمال از او خواهد شد . لذا این پندار که رفاه برخى عصیانگران و عدم رفاه بعضى مومنان با عدل الهى در تضادّ است ، ناشى از دید سطحى به رزق ، نعمت ، نقمت ، انسان و عالم است . 4 - در مورد جایگاه دعا و توکّل و امثال این امور نیز باید یادآور شد که اوّلاً خود از سنخ رزق و نعمت بوده باعث ترقّى وجودى انسان مى شوند . ثانیاً در جلب نعمات دیگر نیز نقش زمینه سازى دارند . دعا و توکّل نوعى قابلیت و ظرفیت در وجود انسان فراهم مى کنند . و این قابلیت و ظرفیت باعث مى شود که شخص بتواند کمالات و نعمات و ارزاق خاصّى را به واسطه حقیقت ملکوتى خود از خداوند متعال دریافت نماید . ( توجه داشته باشیم که رزق منحصر در رزق دنیوى نیست ) 5 - چرا روزى مردم یکسان نیست ؟ شکى در این نیست که تلاش افراد در مقدرا روزى آنها دخیل است . یعنى اگر افراد دنبال روزى خود نروند در موارد بسیارى از آن محروم مى شوند . درست است که خداوند متعال روزى رسان است ولى چنین نیست که خدا روزى هر کسى را در دهانش بگذارد . بلى ، افرادى هستند که خداوند متعال بى واسطه یا باواسطه روزى آنها را بدون اینکه تلاشى براى کسب آن بکنند مى رساند . مثل کودکان شیر خوار و غیر شیر خوار و از کارافتادگان . ولى به هر حال خداوند متعال روزى همه را چنین قرار نداده و روزى تعدادى از انسانها و افراد تحت تکفّل آنها را در گرو تلاش خود آنها قرار داده است . چرا که اگر چنین نمى کرد کمتر کسى حاضر مى شد مسئولیتهاى اجتماعى خود را انجام دهد . و هر کسى مؤظّف است براى بقاء اجتماع بشرى تلاش کند . لکن اگر خدا روزى مردم را به کار آنها گره نمى زد کمتر کسى حاضر مى شد به این وظیفه ى شرعى خود عمل نماید . بنا بر این ، تلاش برخى افراد براى رسیدن به روزى لازم است ولى چنین هم نیست که هر کس بیشتر تلاش نمود حتماً روزى بیشترى نیز به چنگ آورد . این امرى است که نیاز به اثبات ندارد چرا که با اندک توجّهى به جامعه ى انسانى مى توان این حقیقت را دریافت که گاه برخى افراد که هم اهل تدبیر و حساب و کتابند ، هم اهل تلاش و کوشش ، در کسب روزى بیشتر شکست مى خورند و در مقابل افرادى بدون کمترین تلاش و یا حتّى بدون هیچ تلاشى به ثروتهاى هنگفت مى رسند . این حقیقت عینى نشان مى دهد که دست دیگرى نیز در کار است و اساساً یکى از حکمتهاى تفاوت ارزاق نیز همین است که انسانها از این راه متوجّه وجود خدا شوند و بدانند که همه ى امور به دست اوست . لذا امیرالمومنین ( ع ) فرمود : « عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ خدا را از راه به هم خوردن تصمیمها ، گشوده شدن گرهها و نقض شدن اراده ها شناختم . » ( نهج البلاغه : حکمت 250 ) به تصریح قرآن کریم توسعه و تنگى روزى در دست خداست « إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً همانا پروردگار تو روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مى‌کند ، و براى هر کس بخواهد محدود مى‌سازد همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است . » ( اسراء : 30 ) . از تعبیر نهایى آیه به دست مى آید که قبض و بسط روزى ، روى عللى بوده و بى حکمت نیست ، که خدا به بندگان دانا و به صلاح آنها عالم است . مشابه این آیه در رعد : 26 ، قصص : 82 ، عنکبوت : 62 ، سباء : 36 ، زمر : 52 ، نحل : 71 نیز آمده است . البته بازهم تاکید مى شود تلاش انسان و وارد شدن از راههاى صحیح در کثرت روزى بى تأثیر نیست ولى به عنوان جزئى از علّت و به عنوان علّت معدّ ( علّت زمینه ساز ) که قابلیت قابل را تتمیم مى کند ، تاثیر دارد . براى خوردن یک لیوان آب از شیر لوله کشى شهر ، حرکت شخص لازم است ولى این حرکت در مقابل هزاران و بلکه میلیاردها عاملى که به اذن خدا باعث شده اند تا این آب به لوله هاى خانه ى انسان برسد چه قدرى دارد . یا انسان براى رسیدن به نان باید گندم بکارد . ولى نقش انسان در روییدن گندم همین است که گندم را بر زمین بپاشد و در وقت درو آن را برداشت کند . آنکه یک گندم را صد گندم مى کند خداست . لذا فرمود : « آیا هیچ درباره ى آنچه کشت مى‌کنید اندیشیده‌اید ؟ ! آیا شما آن را مى‌رویانید یا ما مى‌رویانیم ؟ ! » ( واقعه : 64 و 63 ) . بنا بر این در هر کارى میلیاردها شرائط و مقدمات لازم است که جور کردن همه ى آنها در اختیار بشر نیست . لذا قبض و بسط روزى در دست خدا است و کار و تلاش بشر تنها یکى از آن عوامل است . بنا بر این ، طبق مفادّ آیات ، هیچ موجودى محروم از روزى مکفى نیست . لکن در مواردى ، یکى از شروط رسیدن به روزى ، تلاش خود افراد است . و این نکته را نیز توجه داشته باشیم که مراد از تلاش نیز صرفاً کار کردن نیست بلکه ( علاوه بر کار ) گاهى تلاش به این است که شخص یا جامعه حقّ خود را از دیگران بگیرد . مقدار غذا و پوشاک و وسائل راحتى که بر روى زمین وجود دارد چندین برابر نیاز بشر موجود است . لکن تنبلى ، بى تدبیرى ، و کج فهمى عدّه اى از مردم باعث شده که حدود هشتاد درصد ثروت روى زمین در دست بیست درصد مردم قرار گیرد . آیا اگر این هشتاد درصد محروم براى احقاق حقّ خود قیام کنند نمى توانند حقّ خود را از آن بیست درصد مردم بگیرند ؟ ! روشن است که اگر بخواهند مى توانند ولى نمى خواهند . آیا اگر مردم فلسطین ، مردم عراق ، مردم افغانستان و مردم دیگر ممالک گرفتار فقر ، یکپارچه برخیزند نمى توانند از عهده ى اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهاى جهانخوار بر آیند ؟ ! اگر بخواهند مى توانند ولى اختلافات فکرى ، مذهبى ، تنبلى ها ، ترسها و اندیشه هاى نادرست اجازه ى چنین کارى را نمى دهد . انبیاء ( ع ) آمده اند تا بشر را با هم یکرنگ کنند تا در سایه یکرنگى ، همه از مواهب خدادادى عادلانه استفاده نمایند . لکن مردم تن به این تعالیم نمى دهند و تا مردم تن به تعالیم الهى ندهند ، این بى عدالتى در تقسیم رزق ، همواره خواهد بود . این سنّت خداست که هر کس آخرت را رها کرده و فقط دنیا را بخواهد به آن مى رسد و هر کس براى آخرتش تلاش کند و مجرى احکام خدا باشد او هم به اندازه ى کفاف به دنیا مى رسد هم به آخرت . « آن کس که ( تنها ) زندگى زودگذر ( دنیا ) را مى‌طلبد ، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم مى‌دهیم سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد ، که در آتش سوزانش مى‌سوزد در حالى که نکوهیده و رانده شده است . و آن کس که سراى آخرت را بطلبد ، و براى آن سعى و کوشش کند ، در حالى که ایمان داشته باشد ، سعى و تلاش او ، ( از سوى خدا ) پاداش داده خواهد شد . » ( الإسراء : 18 و 19 ) . و فرمود : « کسى که زراعت آخرت را بخواهد ، به کشت او برکت و افزایش مى‌دهیم و بر محصولش مى‌افزاییم و کسى که فقط کشت دنیا را بطلبد ، کمى از آن به او مى‌دهیم امّا در آخرت هیچ بهره‌اى ندارد » ( الشورى : 20 ) این دو آیه ى شریفه مربوط به فرد است یعنى اگر فردى فقط به دنبال دنیا باشد ، و آخرت و ایمان را رها کند ، دچار سنّت استدراج مى شود و خدا او را غرق در خواسته هایش مى کند و در نهایت او را وارد جهنّم مى کند و اگر کسى طالب آخرت باشد و در راه آن تلاش کند او نیز به آخرتش مى رسد و از دنیا نیز بى بهره نمى ماند . امّا اگر یک جامعه در مسیر خدا و آخرت قرار گیرند ، نه تنها آخرت مردم آن جامعه تأمین مى شود ، در دنیا نیز غرق در نعمت مى شوند و از آفات آسمان و زمین ایمن مى شوند . خداوند متعال مى فرماید : « و اگر اهل شهرها و آبادیها ، ایمان مى‌آوردند و تقوا پیشه مى‌کردند ، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى‌گشودیم ولى ( آنها حق را ) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم » ( الأعراف : 96 ) بنا بر این ، یکى دیگر از عوامل ازدیاد رزق ، دیندارى یا عدم دیندارى است . اگر اجتماع متدینین حقیقتاً از دین تبعیت کنند نعمات الهى به آن جامعه سرازیر مى شود و همه به اندازه ى کفاف از نعمات دنیایى بهره مى برند . امّا اگر جامعه اى ادّعاى دیندارى کند ولى دیندار واقعى نباشد ، برکت از آن جامعه برداشته مى شود و در چنین فضایى فقط کسانى به ثروت مى رسند که فقط طالب دنیا هستند و اگر از دین هم حرفى مى زنند فقط براى این است که به دنیا برسند . این از یک طرف مجازات خود آن شخص است که گرفتار سنّت استدارج شده است و از طرف دیگر مجازات جامعه ى مدّعى دیندارى است . چون در ادّعاى خود صدق تامّ ندارند . ( پس در اینجا لازم است دقت کنیم که ایا واقعا افرادى دیندار بوده و آموزه هاى دین را اجرا مى‌کنیم ؟ یا اینکه فقط ادعا مى‌کنیم ؟ ) 6 - حکمت تفاوت در میزان ارزاق . 6 - 1 - تفاوت در رزق باعث مى شود که عدّه اى کارفرما و عدّه اى کارگزار و کارگر شوند و به این وسیله چرخ زندگى اجتماعى مى چرخد . در واقع خداوند به هر کسى استعدادهاى خاصّى را روزى کرده است . یکى از روزى سلامتى و قدرت بدنى برخوردار است و دیگرى از روزى هوش و ابتکار و سومى از مال و منال دنیوى بهره ى بیشتر برده است ، و چهارمى حس هنرى خوبى دارد و . . . . و همه اینها از سنخ روزى است . لذا همه از روزى برخوردارند لکن سنخ روزیها متفاوت است و همین امر باعث مى شود که همه ى مردم به همدیگر محتاج باشند . و این احتیاجهاى متقابل ، باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن مى شود . خداوند متعال مى فرماید : « أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِى الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ . آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مى‌کنند ؟ ! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا برخى ، بعضى دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آورى مى‌کنند بهتر است . » ( الزخرف : 32 ( 6 - 2 - گاه تفاوت در رزق براى امتحان برخى بندگان است تا از این راه استعدادهاى فطرى افراد شکوفا شود . خداوند متعال مى فرماید : « امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش ، اکرام مى‌کند و نعمت مى‌بخشد ( مغرور مى‌شود و ) مى‌گوید : « پروردگارم مرا گرامى داشته است . » و امّا هنگامى که براى امتحان ، روزیش را بر او تنگ مى‌گیرد ، مى‌گوید : « پروردگارم مرا خوار کرده است . » » ( الفجر : 15 و 16 ( 6 - 3 - گاه تفاوت رزق براى این است که خداوند متعال حضور خویش را در تدبیر عالم به بندگانش نشان دهد و بفهماند که کثرت مال دنیا ، ارزش نبوده و علامت عنایت خاصّ خدا به کسى نیست . خداوند متعال مى فرماید : « [ روزى قارون ] با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد ، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند : اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم . به راستى که او بهره عظیمى دارد . اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند : واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام مى‌دهند بهتر است ، اما جز صابران آن را دریافت نمى‌کنند . سپس ما ، او ( قارون ) و خانه‌اش را در زمین فرو بردیم ، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند ، و خود نیز نمى‌توانست خویشتن را یارى دهد . و آنها که دیروز آرزو مى‌کردند بجاى او باشند ( هنگامى که این صحنه را دیدند ) گفتند : واى بر ما ! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى‌دهد یا تنگ مى‌گیرد ! اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود ، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد . اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمى‌شوند . » ( قصص : 8279 ( و مى فرماید : « و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم ، از آن خوشحال مى‌شوند و هر گاه رنج و مصیبتى به خاطر اعمالى که انجام داده‌اند به آنان رسد ، ناگهان مأیوس مى‌شوند . آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مى‌سازد ؟ ! در این نشانه‌هایى است براى گروهى که ایمان مى‌آورند . پس حقّ نزدیکان و مسکینان و در راه‌ماندگان را ادا کن ! این براى آنها که رضاى خدا را مى‌طلبند بهتر است ، و چنین کسانى رستگارانند . » ( روم : 36 38 ( 6 - 4 - روزى افزون ، گاه از باب مجازات الهى است . یعنى خداوند متعال کسانى را که خدا را فراموش کرده و به دنیا چسبیده اند ، با امور دنیایى مشغول مى کند تا بدون اینکه خود بدانند ناگهان خود را در آتش جهنّم ببینند . خداوند متعال مى فرماید : « خدا روزى را براى هر کس بخواهد وسیع ، و براى هر کس بخواهد تنگ قرار مى‌دهد ولى آنها ( کافران ) به زندگى دنیا ، شاد و خوشحال شدند در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت ، متاع ناچیزى است . » ( الرعد : 26 ) . و فرمود : « آن کس که ( تنها ) زندگى زودگذر ( دنیا ) را مى‌طلبد ، آن مقدار از آن را که بخواهیم ، و به هر کس اراده کنیم ، مى‌دهیم سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد ، که در آتش سوزانش مى‌سوزد در حالى که نکوهیده و رانده شده است . و آن کس که سراى آخرت را بطلبد ، و براى آن سعى و کوشش کند - در حالى که ایمان داشته باشد - سعى و تلاش او ، ( از سوى خدا ) پاداش داده خواهد شد . » ( الإسراء : 18 و 19 ( 6 - 5 - گاه تنگ نمودن روزى براى این است که بنده ى خدا طغیان نکند . یعنى همانطور که خدا روزى برخى افراد فاسق را از باب مجازات افزایش مى دهد ، روزى برخى افراد مومن را هم کاهش مى دهد تا همواره خود را محتاج خدا ببیند و راه طغیان پیش نگیرد . همچنین اگر همه در یک سطح بودند به استخدام همدیگر در نمى آمد ، لذا افراد براى این که از داشته هاى دیگران استفاده نمایند متوسل به زور مى شدند ، همان گونه که کشورهاى ثروتمند سعى مى کنند با افزایش قدرت نظامى خود دیگر کشورهاى ثروتمند را مطیع خود کنند یا خود را از تجاوز آنها در امان نگه دارند . بین کمپانیهاى ثروت و سرمایه داران نیز چنین رقابتهاى سخت و بعضاً خونبار وجود دارد . خداوند متعال مى فرماید : « چنین نیست ( که شما مى‌پندارید ) به یقین انسان طغیان مى‌کند از اینکه خود را بى‌نیاز ببیند . » ( علق : 6 و 7 ) و مى فرماید : « بخورید از روزیهاى پاکیزه‌اى که به شما داده‌ایم و در آن طغیان نکنید ، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود ، سقوط مى‌کند . » ( طه : 81 ) و ایضاً فرمود : « « وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد ، در زمین طغیان و ستم مى‌کنند از این رو به مقدارى که مى‌خواهد ( و مصلحت مى‌داند ) نازل مى‌کند ، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست » ( شورى : 27 ) . همچنین فرمود : « اى کسانى که ایمان آورده‌اید ! هنگامى که در راه خدا گام مى‌زنید ( و به سفرى براى جهاد مى‌روید ) ، تحقیق کنید ! و به خاطر اینکه سرمایه ى ناپایدار دنیا ( و غنایمى ) به دست آورید ، به کسى که اظهار صلح و اسلام مى‌کند نگویید : « مسلمان نیستى » زیرا غنیمتهاى فراوانى ( براى شما ) نزد خداست . شما قبلاً چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد ( و هدایت شدید ) . پس ، ( به شکرانه این نعمت بزرگ ، ) تحقیق کنید ! خداوند به آنچه انجام مى‌دهید آگاه است » ( النساء : 94 ( حاصل کلام : 1 رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست بلکه هر چیزى که بشر از آن سود مى برد جزء رزق است . لذا وجود ، انسان بودن ، سلامتى ، دین ، علم ، امنیت ، انبیاء و ائمه ( ع ) ، استعدادها و . . . همه جزء رزق محسوب مى شوند . در اینجا از شما سوال میکنیم از کجا معلوم رزق هاى دیگر شما ( مانند رزق هاى معنوى ) از کافر پولدار زیادتر نباشد ؟ از طرف دیگر از کجا معلوم آن اموالى که کافر دارد واقعا به نفعش باشد ؟ شاید آنها نوعى بلا ونقمت براى اوست ؟ حتى اگر هم فرض کنیم اموالش کاملا به نفع او بوده و در دنیا بیشترین استفاده را از آن مى برد باز هم در مقابل رزق‌هاى اخروى که براى افراد با ایمان هست قلیل بوده و قابل مقایسه نیست . پس بهتر است به انواع دیگر رزق هم توجه داشته باشیم . 2 همه ى موجودات از رزق الهى بهره دارند و موجودى نیست که از خدا دم به دم روزى نگیرد . در بین انسانها نیز همه از روزى الهى بهره دارند . ولى روزیهاى گوناگون به صورت متفاوت بین مردم تقسیم شده تا انسانها محتاج یکدیگر باشند و در نتیجه اجتماع انسانى شکل گیرد و در متن اجتماع استعدادهاى فطرى انسانها شکوفا شود . حتّى دیگر موجودات عالم نیز محتاج یکدیگرند تا به این وسیله با هم پیوند یافته جهان را بسازند . امّا این مطلب را که چه چیزى به نفع شخص خاصّى است فقط خدا مى داند چرا که او خبیر و علیم است . چه بسا انسان با علم ناقص خود چیزى را به ضرر خود بداند و حال آنکه نفع او در همان است . خداوند متعال مى فرماید : « . . . وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ . چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیرِ شما در آن است یا چیزى را دوست داشته باشید ، حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا مى‌داند ، و شما نمى‌دانید . » ( البقره : 216 ) و ایضاً فرمود : « فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا . چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد ، در حالى که خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى‌دهد » ( النساء : 19 ( 4 - تفاوت رزق افراد داراى حکمتهاى فراوانى است که انسانهاى اهل ایمان و فکر به آنها پى مى برند در نتیجه بر قوّت ایمانشان افزوده مى شود . 5 - اما در مورد کار و تلاش توجه داشته باشیم که روزى فقط و فقط به دست خداست و تلاش انسان فقط معدّ است . رزق از سنخ مخلوق است و هیچ انسانى قادر به خلق روزى نیست . کار و تلاش فقط راهى است براى رسیدن به رزقى که خدا خلق نموده است . و خدا به خاطر مصالحى ، این دو را در موارد زیادى به هم گره زده است . به بیان دقیق تر و کاملتر : دو نوع روزى داریم الف - روزى طالب ( یا محتوم ) و ب - روزى مطلوب . رزق طالب همان روزى تضمین شده است و به هرحال چه بخواهیم و چه نخواهیم خدا به ما مى دهد . ولى رزق مطلوب براى کسى است که آن را طلب کند و سعى کند با کارهاى مختلف آن را بدست آورد . عوامل مختلفى مى تواند باعث وسعت « رزق مطلوب » مى شود از قبیل کار وتلاش ، دعا ، صله رحم و . . . . به بیان دیگرمقدار « رزق طالب » تضمین شده است ولى مقدار « رزق مطلوب » بستگى به عوامل مختلفى از قبیل کار , دعا , و . . . غیره دارد . پس کار و تلاش هم یکى از راههاى جلب روزى است . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image