تخمین زمان مطالعه: 25 دقیقه
براى اینکه به این سوال شما پاسخ دقیق ارائه دهیم ، لازم است که از جنبه هاى مختلف این مساله را بررسى کرده و روشن کنیم که اصلا رزق چیست ؟ آیا رزق همان چیزى است که در ظاهر دیده مى شود یا خیر ؟ چرا رزق ( مطلوب ) افراد متفاوت است ؟ کار و تلاش چه نقشى دارد ؟ دعا چه نقشى دارد ؟ و . . . ما در قالب چند نکته پاسخ را ارائه مى کنیم . امیدواریم با مطالعه دقیق تمام نکات ذکر شده ، بتوانید به پاسخ دست یابید . 1 - رزق چیست ؟ راغب در مفرات گفته است : رزق بخشش مدام و پیوسته است که گاهى دنیوى و زمانى اخروى است . گاهى نصیب و بهره را هم رزق گویند و همچنین به چیزى که به معده مىرسد و با آن تغذیه مىشود . در صحاح ، رزق را عطا و آنچه از آن نفع برده مى شود معنى کرده است . و در قاموس قرآن گفته شده است : رزق عطایى است که از آن منتفع مى شوند ، خواه طعام باشد یا علم یا غیر آن . در قرآن مجید گذشته از معناى مشهور ، به نبوّت نیز رزق گفته شده « یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّى وَ رَزَقَنِى مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً . . . » ( هود : 88 ) . وهمچنین به امنیت رزق گفته شده « آنها گفتند : ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم ، ما را از سرزمینمان مىربایند . آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى ( از هر شهر و دیارى ) بسوى آن آورده مىشود ؟ ! رزقى است از جانب ما ولى بیشتر آنان نمىدانند » ( القصص : 57 ) . گاهى رزق ، فقط به خوراک اطلاق شده مثل « . . . وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده ( پدر ) ، لازم است رزق ( خوراک ) و پوشاک مادر را به طور شایسته بپردازد . » ( بقره : 233 ) . در این آیه ى شریفه کسوت ( پوشاک ) را از رزق جدا کرده است . در آیه ى 5 سوره نساء نیز رزق فقط به خوراک اطلاق شده است . در قرآن کریم به باران و چهارپایان اهلى نیز رزق اطلاق شده است . پس معناى رزق بسیار وسیع بوده و شامل رزق هاى معنوى و مادى مى شود . 2 - مصادیق رزق کدامند ؟ رزق به معنى حقیقى کلمه ، همواره از سنخ نعمت است نه از سنخ نقمت . و نعمت از نِعمَ است به معنى « چه نیکو » . همچنین گفته اند نعمت آن چیزى است که از جانب خدا اعطاء مى شود . بنا بر این ، رزق انسان آن چیزى است که از جانب خدا نازل شده ، متضمّن کمالى از کمالات انسان باشد . بر این اساس ، هر امرى براى هر کسى نعمت و خیر نخواهد بود . براى مثال موادّ قندى براى افراد عادى نعمت شمرده مى شوند ولى براى فرد مبتلا به دیابت نه تنها رزق و نعمت نیستند بلکه برعکس ، مانع از کسب برخى کمالات و بلکه زائل کننده ى بعض کمالات وجودى او هستند . به همین نحو ثروت و مقام و شهرت و . . . نیز براى عدّه اى خیر محسوب مى شوند ، که از راه آنها به کمالات جسمى و روحى مى رسند امّا براى عدّه اى دیگر نه تنها خیر نیستند بلکه چه بسا نقمت بوده مایه ى دور افتادن آنها از کمالات انسانى است . « وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ . هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد ، در زمین طغیان و ستم مىکنند از این رو به مقدارى که مىخواهد ( و مصلحت مىداند ) نازل مىکند ، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست . » ( الشورى : 27 ) پس چنین نیست که ثروت و مقام و شهرت و امثال این امور همیشه خیر محسوب شوند ولى فقر و گمنامى و مصیبت و امثال این امور ، سلب خیر باشند . توضیح اینکه ، اگر ثروت و قدرت در دست کسى چون حضرت سلیمان و حضرت یوسف ( ع ) باشد به یقین نعمت و خیر است . امّا اگر همین ثروت و قدرت به دست فرعون و قارون و امثال آنها بیفتد نه تنها به نفع آنها نیست که باعث سلب روزى حقیقى آنها نیز مى شود . خداوند متعال این گونه از امور را به عنوان نقمت بر عصیانگران نازل مى کند . « وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلى لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلى لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین . و کافران هرگز مپندارند این مهلت که به ایشان مىدهیم به سود آنهاست ، فقط مهلتشان مىدهیم تا بار گناه خود را افزون کنند و براى ایشان عذاب خفت بارى است . » ( آلعمران : 178 ) « وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ . وَ أُمْلى لَهُمْ إِنَّ کَیْدى مَتینٌ . و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند ، اندک اندک ، از جایى که خود نفهمند به دامشان مىکشیم . و به آنها فرصت مىدهم ، که مکر و تدبیر من بسى محکم است . » ( اعراف : 182 ، 183 ) این که خدا به بندگان گناهکارش مهلت مى دهد و بلافاصله آنها را عذاب نمى کند ظاهراً نعمت است امّا طبق آیات یاد شده همواره چنین نیست . چنین مهلتى براى اهل ایمان توفیقى الهى است که روزى آنان مى شود امّا براى اهل انکار مکرى الهى است که گریبان گیرشان مى شود . 3 - براى اینکه رزق و نعمت بودن امرى را بتوان به درستى دریافت و خداى نکرده نقمت خدا را نعمت او محسوب نکرد ، لازم است انسان خود را به نگاه عمقى عادت داده دنیا را در کنار برزخ و آخرت ملاحظه نماید تا معلوم شود که حقیقتاً چه چیزى رزق بوده کمالى حقیقى را در پى دارد و چه چیزى به ظاهر نعمت بوده و در باطن سلب رزق است . لذا خداوند متعال فرمود : « اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا فِى الْآخِرَهِ إِلاَّ مَتاعٌ . خدا روزى را براى هر کس بخواهد ( و شایسته بداند ) وسیع ، و براى هر کس بخواهد ( و مصلحت بداند ، ) تنگ قرار مىدهد ولى آنها ( کافران ) به زندگى دنیا ، شاد ( و خوشحال ) شدند در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت ، متاعى ناچیز بیش نیست . » ( الرعد : 26 ) نیز فرمود : « وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ . چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیرِ شما در آن است . و یا چیزى را دوست داشته باشید ، حال آنکه شرِّ شما در آن است . و خدا مىداند ، و شما نمىدانید . » ( البقره : 216 ) همچنین فرمود : « فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً . چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد ، در حالى که خداوند خیر فراوانى در آن قرار مىدهد » ( النساء : 19 ) با توجّه به مطالب پیشین ، معلوم مى شود که خداوند متعال به هر که هر چه مى دهد ، ابتداً براى این است که آن چیز مایه ى تکامل وجودى اوست . امّا اگر کسى راه عصیان در پیش گرفت و گرفتار سنّت استدراج یا املاء گردید از آن پس هر چه به او داده شود نعمت نبوده باعث سلب کمال از او خواهد شد . لذا این پندار که رفاه برخى عصیانگران و عدم رفاه بعضى مومنان با عدل الهى در تضادّ است ، ناشى از دید سطحى به رزق ، نعمت ، نقمت ، انسان و عالم است . 4 - در مورد جایگاه دعا و توکّل و امثال این امور نیز باید یادآور شد که اوّلاً خود از سنخ رزق و نعمت بوده باعث ترقّى وجودى انسان مى شوند . ثانیاً در جلب نعمات دیگر نیز نقش زمینه سازى دارند . دعا و توکّل نوعى قابلیت و ظرفیت در وجود انسان فراهم مى کنند . و این قابلیت و ظرفیت باعث مى شود که شخص بتواند کمالات و نعمات و ارزاق خاصّى را به واسطه حقیقت ملکوتى خود از خداوند متعال دریافت نماید . ( توجه داشته باشیم که رزق منحصر در رزق دنیوى نیست ) 5 - چرا روزى مردم یکسان نیست ؟ شکى در این نیست که تلاش افراد در مقدرا روزى آنها دخیل است . یعنى اگر افراد دنبال روزى خود نروند در موارد بسیارى از آن محروم مى شوند . درست است که خداوند متعال روزى رسان است ولى چنین نیست که خدا روزى هر کسى را در دهانش بگذارد . بلى ، افرادى هستند که خداوند متعال بى واسطه یا باواسطه روزى آنها را بدون اینکه تلاشى براى کسب آن بکنند مى رساند . مثل کودکان شیر خوار و غیر شیر خوار و از کارافتادگان . ولى به هر حال خداوند متعال روزى همه را چنین قرار نداده و روزى تعدادى از انسانها و افراد تحت تکفّل آنها را در گرو تلاش خود آنها قرار داده است . چرا که اگر چنین نمى کرد کمتر کسى حاضر مى شد مسئولیتهاى اجتماعى خود را انجام دهد . و هر کسى مؤظّف است براى بقاء اجتماع بشرى تلاش کند . لکن اگر خدا روزى مردم را به کار آنها گره نمى زد کمتر کسى حاضر مى شد به این وظیفه ى شرعى خود عمل نماید . بنا بر این ، تلاش برخى افراد براى رسیدن به روزى لازم است ولى چنین هم نیست که هر کس بیشتر تلاش نمود حتماً روزى بیشترى نیز به چنگ آورد . این امرى است که نیاز به اثبات ندارد چرا که با اندک توجّهى به جامعه ى انسانى مى توان این حقیقت را دریافت که گاه برخى افراد که هم اهل تدبیر و حساب و کتابند ، هم اهل تلاش و کوشش ، در کسب روزى بیشتر شکست مى خورند و در مقابل افرادى بدون کمترین تلاش و یا حتّى بدون هیچ تلاشى به ثروتهاى هنگفت مى رسند . این حقیقت عینى نشان مى دهد که دست دیگرى نیز در کار است و اساساً یکى از حکمتهاى تفاوت ارزاق نیز همین است که انسانها از این راه متوجّه وجود خدا شوند و بدانند که همه ى امور به دست اوست . لذا امیرالمومنین ( ع ) فرمود : « عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ خدا را از راه به هم خوردن تصمیمها ، گشوده شدن گرهها و نقض شدن اراده ها شناختم . » ( نهج البلاغه : حکمت 250 ) به تصریح قرآن کریم توسعه و تنگى روزى در دست خداست « إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً همانا پروردگار تو روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مىکند ، و براى هر کس بخواهد محدود مىسازد همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است . » ( اسراء : 30 ) . از تعبیر نهایى آیه به دست مى آید که قبض و بسط روزى ، روى عللى بوده و بى حکمت نیست ، که خدا به بندگان دانا و به صلاح آنها عالم است . مشابه این آیه در رعد : 26 ، قصص : 82 ، عنکبوت : 62 ، سباء : 36 ، زمر : 52 ، نحل : 71 نیز آمده است . البته بازهم تاکید مى شود تلاش انسان و وارد شدن از راههاى صحیح در کثرت روزى بى تأثیر نیست ولى به عنوان جزئى از علّت و به عنوان علّت معدّ ( علّت زمینه ساز ) که قابلیت قابل را تتمیم مى کند ، تاثیر دارد . براى خوردن یک لیوان آب از شیر لوله کشى شهر ، حرکت شخص لازم است ولى این حرکت در مقابل هزاران و بلکه میلیاردها عاملى که به اذن خدا باعث شده اند تا این آب به لوله هاى خانه ى انسان برسد چه قدرى دارد . یا انسان براى رسیدن به نان باید گندم بکارد . ولى نقش انسان در روییدن گندم همین است که گندم را بر زمین بپاشد و در وقت درو آن را برداشت کند . آنکه یک گندم را صد گندم مى کند خداست . لذا فرمود : « آیا هیچ درباره ى آنچه کشت مىکنید اندیشیدهاید ؟ ! آیا شما آن را مىرویانید یا ما مىرویانیم ؟ ! » ( واقعه : 64 و 63 ) . بنا بر این در هر کارى میلیاردها شرائط و مقدمات لازم است که جور کردن همه ى آنها در اختیار بشر نیست . لذا قبض و بسط روزى در دست خدا است و کار و تلاش بشر تنها یکى از آن عوامل است . بنا بر این ، طبق مفادّ آیات ، هیچ موجودى محروم از روزى مکفى نیست . لکن در مواردى ، یکى از شروط رسیدن به روزى ، تلاش خود افراد است . و این نکته را نیز توجه داشته باشیم که مراد از تلاش نیز صرفاً کار کردن نیست بلکه ( علاوه بر کار ) گاهى تلاش به این است که شخص یا جامعه حقّ خود را از دیگران بگیرد . مقدار غذا و پوشاک و وسائل راحتى که بر روى زمین وجود دارد چندین برابر نیاز بشر موجود است . لکن تنبلى ، بى تدبیرى ، و کج فهمى عدّه اى از مردم باعث شده که حدود هشتاد درصد ثروت روى زمین در دست بیست درصد مردم قرار گیرد . آیا اگر این هشتاد درصد محروم براى احقاق حقّ خود قیام کنند نمى توانند حقّ خود را از آن بیست درصد مردم بگیرند ؟ ! روشن است که اگر بخواهند مى توانند ولى نمى خواهند . آیا اگر مردم فلسطین ، مردم عراق ، مردم افغانستان و مردم دیگر ممالک گرفتار فقر ، یکپارچه برخیزند نمى توانند از عهده ى اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهاى جهانخوار بر آیند ؟ ! اگر بخواهند مى توانند ولى اختلافات فکرى ، مذهبى ، تنبلى ها ، ترسها و اندیشه هاى نادرست اجازه ى چنین کارى را نمى دهد . انبیاء ( ع ) آمده اند تا بشر را با هم یکرنگ کنند تا در سایه یکرنگى ، همه از مواهب خدادادى عادلانه استفاده نمایند . لکن مردم تن به این تعالیم نمى دهند و تا مردم تن به تعالیم الهى ندهند ، این بى عدالتى در تقسیم رزق ، همواره خواهد بود . این سنّت خداست که هر کس آخرت را رها کرده و فقط دنیا را بخواهد به آن مى رسد و هر کس براى آخرتش تلاش کند و مجرى احکام خدا باشد او هم به اندازه ى کفاف به دنیا مى رسد هم به آخرت . « آن کس که ( تنها ) زندگى زودگذر ( دنیا ) را مىطلبد ، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم مىدهیم سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد ، که در آتش سوزانش مىسوزد در حالى که نکوهیده و رانده شده است . و آن کس که سراى آخرت را بطلبد ، و براى آن سعى و کوشش کند ، در حالى که ایمان داشته باشد ، سعى و تلاش او ، ( از سوى خدا ) پاداش داده خواهد شد . » ( الإسراء : 18 و 19 ) . و فرمود : « کسى که زراعت آخرت را بخواهد ، به کشت او برکت و افزایش مىدهیم و بر محصولش مىافزاییم و کسى که فقط کشت دنیا را بطلبد ، کمى از آن به او مىدهیم امّا در آخرت هیچ بهرهاى ندارد » ( الشورى : 20 ) این دو آیه ى شریفه مربوط به فرد است یعنى اگر فردى فقط به دنبال دنیا باشد ، و آخرت و ایمان را رها کند ، دچار سنّت استدراج مى شود و خدا او را غرق در خواسته هایش مى کند و در نهایت او را وارد جهنّم مى کند و اگر کسى طالب آخرت باشد و در راه آن تلاش کند او نیز به آخرتش مى رسد و از دنیا نیز بى بهره نمى ماند . امّا اگر یک جامعه در مسیر خدا و آخرت قرار گیرند ، نه تنها آخرت مردم آن جامعه تأمین مى شود ، در دنیا نیز غرق در نعمت مى شوند و از آفات آسمان و زمین ایمن مى شوند . خداوند متعال مى فرماید : « و اگر اهل شهرها و آبادیها ، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند ، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم ولى ( آنها حق را ) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم » ( الأعراف : 96 ) بنا بر این ، یکى دیگر از عوامل ازدیاد رزق ، دیندارى یا عدم دیندارى است . اگر اجتماع متدینین حقیقتاً از دین تبعیت کنند نعمات الهى به آن جامعه سرازیر مى شود و همه به اندازه ى کفاف از نعمات دنیایى بهره مى برند . امّا اگر جامعه اى ادّعاى دیندارى کند ولى دیندار واقعى نباشد ، برکت از آن جامعه برداشته مى شود و در چنین فضایى فقط کسانى به ثروت مى رسند که فقط طالب دنیا هستند و اگر از دین هم حرفى مى زنند فقط براى این است که به دنیا برسند . این از یک طرف مجازات خود آن شخص است که گرفتار سنّت استدارج شده است و از طرف دیگر مجازات جامعه ى مدّعى دیندارى است . چون در ادّعاى خود صدق تامّ ندارند . ( پس در اینجا لازم است دقت کنیم که ایا واقعا افرادى دیندار بوده و آموزه هاى دین را اجرا مىکنیم ؟ یا اینکه فقط ادعا مىکنیم ؟ ) 6 - حکمت تفاوت در میزان ارزاق . 6 - 1 - تفاوت در رزق باعث مى شود که عدّه اى کارفرما و عدّه اى کارگزار و کارگر شوند و به این وسیله چرخ زندگى اجتماعى مى چرخد . در واقع خداوند به هر کسى استعدادهاى خاصّى را روزى کرده است . یکى از روزى سلامتى و قدرت بدنى برخوردار است و دیگرى از روزى هوش و ابتکار و سومى از مال و منال دنیوى بهره ى بیشتر برده است ، و چهارمى حس هنرى خوبى دارد و . . . . و همه اینها از سنخ روزى است . لذا همه از روزى برخوردارند لکن سنخ روزیها متفاوت است و همین امر باعث مى شود که همه ى مردم به همدیگر محتاج باشند . و این احتیاجهاى متقابل ، باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن مى شود . خداوند متعال مى فرماید : « أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِى الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ . آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مىکنند ؟ ! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا برخى ، بعضى دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآورى مىکنند بهتر است . » ( الزخرف : 32 ( 6 - 2 - گاه تفاوت در رزق براى امتحان برخى بندگان است تا از این راه استعدادهاى فطرى افراد شکوفا شود . خداوند متعال مى فرماید : « امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش ، اکرام مىکند و نعمت مىبخشد ( مغرور مىشود و ) مىگوید : « پروردگارم مرا گرامى داشته است . » و امّا هنگامى که براى امتحان ، روزیش را بر او تنگ مىگیرد ، مىگوید : « پروردگارم مرا خوار کرده است . » » ( الفجر : 15 و 16 ( 6 - 3 - گاه تفاوت رزق براى این است که خداوند متعال حضور خویش را در تدبیر عالم به بندگانش نشان دهد و بفهماند که کثرت مال دنیا ، ارزش نبوده و علامت عنایت خاصّ خدا به کسى نیست . خداوند متعال مى فرماید : « [ روزى قارون ] با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد ، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند : اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم . به راستى که او بهره عظیمى دارد . اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند : واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند بهتر است ، اما جز صابران آن را دریافت نمىکنند . سپس ما ، او ( قارون ) و خانهاش را در زمین فرو بردیم ، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند ، و خود نیز نمىتوانست خویشتن را یارى دهد . و آنها که دیروز آرزو مىکردند بجاى او باشند ( هنگامى که این صحنه را دیدند ) گفتند : واى بر ما ! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مىدهد یا تنگ مىگیرد ! اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود ، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد . اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمىشوند . » ( قصص : 8279 ( و مى فرماید : « و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم ، از آن خوشحال مىشوند و هر گاه رنج و مصیبتى به خاطر اعمالى که انجام دادهاند به آنان رسد ، ناگهان مأیوس مىشوند . آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مىسازد ؟ ! در این نشانههایى است براى گروهى که ایمان مىآورند . پس حقّ نزدیکان و مسکینان و در راهماندگان را ادا کن ! این براى آنها که رضاى خدا را مىطلبند بهتر است ، و چنین کسانى رستگارانند . » ( روم : 36 38 ( 6 - 4 - روزى افزون ، گاه از باب مجازات الهى است . یعنى خداوند متعال کسانى را که خدا را فراموش کرده و به دنیا چسبیده اند ، با امور دنیایى مشغول مى کند تا بدون اینکه خود بدانند ناگهان خود را در آتش جهنّم ببینند . خداوند متعال مى فرماید : « خدا روزى را براى هر کس بخواهد وسیع ، و براى هر کس بخواهد تنگ قرار مىدهد ولى آنها ( کافران ) به زندگى دنیا ، شاد و خوشحال شدند در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت ، متاع ناچیزى است . » ( الرعد : 26 ) . و فرمود : « آن کس که ( تنها ) زندگى زودگذر ( دنیا ) را مىطلبد ، آن مقدار از آن را که بخواهیم ، و به هر کس اراده کنیم ، مىدهیم سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد ، که در آتش سوزانش مىسوزد در حالى که نکوهیده و رانده شده است . و آن کس که سراى آخرت را بطلبد ، و براى آن سعى و کوشش کند - در حالى که ایمان داشته باشد - سعى و تلاش او ، ( از سوى خدا ) پاداش داده خواهد شد . » ( الإسراء : 18 و 19 ( 6 - 5 - گاه تنگ نمودن روزى براى این است که بنده ى خدا طغیان نکند . یعنى همانطور که خدا روزى برخى افراد فاسق را از باب مجازات افزایش مى دهد ، روزى برخى افراد مومن را هم کاهش مى دهد تا همواره خود را محتاج خدا ببیند و راه طغیان پیش نگیرد . همچنین اگر همه در یک سطح بودند به استخدام همدیگر در نمى آمد ، لذا افراد براى این که از داشته هاى دیگران استفاده نمایند متوسل به زور مى شدند ، همان گونه که کشورهاى ثروتمند سعى مى کنند با افزایش قدرت نظامى خود دیگر کشورهاى ثروتمند را مطیع خود کنند یا خود را از تجاوز آنها در امان نگه دارند . بین کمپانیهاى ثروت و سرمایه داران نیز چنین رقابتهاى سخت و بعضاً خونبار وجود دارد . خداوند متعال مى فرماید : « چنین نیست ( که شما مىپندارید ) به یقین انسان طغیان مىکند از اینکه خود را بىنیاز ببیند . » ( علق : 6 و 7 ) و مى فرماید : « بخورید از روزیهاى پاکیزهاى که به شما دادهایم و در آن طغیان نکنید ، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود ، سقوط مىکند . » ( طه : 81 ) و ایضاً فرمود : « « وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد ، در زمین طغیان و ستم مىکنند از این رو به مقدارى که مىخواهد ( و مصلحت مىداند ) نازل مىکند ، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست » ( شورى : 27 ) . همچنین فرمود : « اى کسانى که ایمان آوردهاید ! هنگامى که در راه خدا گام مىزنید ( و به سفرى براى جهاد مىروید ) ، تحقیق کنید ! و به خاطر اینکه سرمایه ى ناپایدار دنیا ( و غنایمى ) به دست آورید ، به کسى که اظهار صلح و اسلام مىکند نگویید : « مسلمان نیستى » زیرا غنیمتهاى فراوانى ( براى شما ) نزد خداست . شما قبلاً چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد ( و هدایت شدید ) . پس ، ( به شکرانه این نعمت بزرگ ، ) تحقیق کنید ! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است » ( النساء : 94 ( حاصل کلام : 1 رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست بلکه هر چیزى که بشر از آن سود مى برد جزء رزق است . لذا وجود ، انسان بودن ، سلامتى ، دین ، علم ، امنیت ، انبیاء و ائمه ( ع ) ، استعدادها و . . . همه جزء رزق محسوب مى شوند . در اینجا از شما سوال میکنیم از کجا معلوم رزق هاى دیگر شما ( مانند رزق هاى معنوى ) از کافر پولدار زیادتر نباشد ؟ از طرف دیگر از کجا معلوم آن اموالى که کافر دارد واقعا به نفعش باشد ؟ شاید آنها نوعى بلا ونقمت براى اوست ؟ حتى اگر هم فرض کنیم اموالش کاملا به نفع او بوده و در دنیا بیشترین استفاده را از آن مى برد باز هم در مقابل رزقهاى اخروى که براى افراد با ایمان هست قلیل بوده و قابل مقایسه نیست . پس بهتر است به انواع دیگر رزق هم توجه داشته باشیم . 2 همه ى موجودات از رزق الهى بهره دارند و موجودى نیست که از خدا دم به دم روزى نگیرد . در بین انسانها نیز همه از روزى الهى بهره دارند . ولى روزیهاى گوناگون به صورت متفاوت بین مردم تقسیم شده تا انسانها محتاج یکدیگر باشند و در نتیجه اجتماع انسانى شکل گیرد و در متن اجتماع استعدادهاى فطرى انسانها شکوفا شود . حتّى دیگر موجودات عالم نیز محتاج یکدیگرند تا به این وسیله با هم پیوند یافته جهان را بسازند . امّا این مطلب را که چه چیزى به نفع شخص خاصّى است فقط خدا مى داند چرا که او خبیر و علیم است . چه بسا انسان با علم ناقص خود چیزى را به ضرر خود بداند و حال آنکه نفع او در همان است . خداوند متعال مى فرماید : « . . . وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ . چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیرِ شما در آن است یا چیزى را دوست داشته باشید ، حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا مىداند ، و شما نمىدانید . » ( البقره : 216 ) و ایضاً فرمود : « فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا . چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد ، در حالى که خداوند خیر فراوانى در آن قرار مىدهد » ( النساء : 19 ( 4 - تفاوت رزق افراد داراى حکمتهاى فراوانى است که انسانهاى اهل ایمان و فکر به آنها پى مى برند در نتیجه بر قوّت ایمانشان افزوده مى شود . 5 - اما در مورد کار و تلاش توجه داشته باشیم که روزى فقط و فقط به دست خداست و تلاش انسان فقط معدّ است . رزق از سنخ مخلوق است و هیچ انسانى قادر به خلق روزى نیست . کار و تلاش فقط راهى است براى رسیدن به رزقى که خدا خلق نموده است . و خدا به خاطر مصالحى ، این دو را در موارد زیادى به هم گره زده است . به بیان دقیق تر و کاملتر : دو نوع روزى داریم الف - روزى طالب ( یا محتوم ) و ب - روزى مطلوب . رزق طالب همان روزى تضمین شده است و به هرحال چه بخواهیم و چه نخواهیم خدا به ما مى دهد . ولى رزق مطلوب براى کسى است که آن را طلب کند و سعى کند با کارهاى مختلف آن را بدست آورد . عوامل مختلفى مى تواند باعث وسعت « رزق مطلوب » مى شود از قبیل کار وتلاش ، دعا ، صله رحم و . . . . به بیان دیگرمقدار « رزق طالب » تضمین شده است ولى مقدار « رزق مطلوب » بستگى به عوامل مختلفى از قبیل کار , دعا , و . . . غیره دارد . پس کار و تلاش هم یکى از راههاى جلب روزى است . .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.