گناه علی رغم آگاهی /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

چرا با اینکه علم به حرام و گناه بودن افعال داریم،مرتکب آن میشویم؟


یکى از مشکلات بیشتر انسان ها این است که کمتر موفق مى شوند به دانسته هاى خود عمل کنند؛ عوامل گوناگونى باعث این ناکامى مى شود:یکم. بسیارى از دانسته ها، به باور و اعتقاد تبدیل نشده است؛ باید این دانسته ها را تبدیل به باور کنیم. در این صورت جزء وجود ما مى شود و با شخصیت ما عجین مى گردد؛ آن گاه مى توانیم به آنها عمل کنیم.امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه و در ضمن دعاى «مکارم الاخلاق» مى فرماید: «ایمان مرا به کامل ترین ایمان برسان، و یقینم را برترین یقین قرار ده و نیتم را به نیکوترین نیت ها ختم فرما و کردارم را به نیکوترین کردارها پایان بخش» صحیفه سجادیه، ترجمه على شیروانى، انتشارات دارالفکر، چاپ سوم، 1382. از این دعا استفاده مى شود که تنها دانستن کافى نیست و براى اینکه داشته هاى خود را به عمل و رفتار در آوریم، باید اینها به یقین (مرتبه بالاترى از علم) مبدل شود. نیت نیز که نقش مهمى در رفتار دارد، به بهترین نیت ها تبدیل گردد؛ یعنى، یقین و نیت خالص جزء ساختار شخصیت ما شود. در این صورت مى توان انتظار داشت علم و عمل انسان، با هم هماهنگ شود. رسیدن به این مرتبه از کمال، نیاز به تمرین، مراقبت و پشتکار مداوم دارد و از همه مهم تر براى دستیابى به آنها، همواره باید از خداوند مدد جست و دست توکل به دامن کبریایى او زد.دوم. دنیاطلبى، لذت خواهى و دنبال ارضاى غرایز حیوانى بودن، یکى دیگر از موانع است. همه ما مى دانیم نگاه به نامحرم حرام است و دروغ گفتن یا تهمت زدن کار بدى است؛ ولى هنگامى که اسیر شهوت و لذت نفسانى شدیم - برخلاف دانسته هاى خود - به همه این گناهان آلوده مى شویم! در این گونه موارد، باید با هواى نفسانى خود مبارزه کنیم و خود را از چنگال نفس اماره نجات دهیم. در غیر این صورت نفس اماره همواره ما را به بدى ها دعوت مى کند و ظواهر دنیا را در نظر ما زیبا و لذت بخش جلوه مى دهد و در این حالت ما دچار نوعى غفلت مى شویم.سوم. وسوسه هاى شیطان یکى دیگر از عوامل فریب، غفلت و فراموشى است؛ باید دائماً با این وسوسه ها مقابله کنیم.دوست خوبم؛ علم را باید داشت، امّا با علم خالی کسی اهل عمل نمی شود؛ بلکه باید بعد از کسب علم، کسب ایمان کرد. ایمان است که شهدای کربلا را آن گونه بی باک کرده است. ایمان است که حسین فهمیده را زیر تانک می برد. اینها با هزاران خروار برهان عقلی درست شدنی نیست. امّا ایمان را از کجا کسب کنیم؟ایمان با دو پلّه پدید می آید. پلّه ی نخست تفکّر است و پلّه ی دوم تلقین. کسی با استدلال مؤمن نمی شود، با تلقین صرف نیز ایمان درست کمتر حاصل می شود. لذا ابتدا شخص باید مطلب حقّ را با تفّکر و استدلال عقلی بیابد؛ آنگاه با تلقین مداوم، که تکرار، یکی از شروط آن است، این مطلب عقلی به حیطه ی قلب راه یابد. ایمان، به معنی دانستن نیست؛ بلکه به معنی تسلیم شدن به دانسته ی خود است. لذا، چه بسا کسی به چیزی علم داشته باشد ولی ایمان نداشته باشد. از همین رو خداوند متعال در مورد فرعون و اطرافیانش فرمود: « وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ؛ و از روى ظلم و سرکشى، آن (معجزات) را انکار کردند، در حالى که نفسشان به آن یقین داشت.» (النمل:14). اکثر انسانها یقین دارند که مرده بی خطر است؛ و کاری از دستش بر نمی آید؛ امّا اکثر مردم از مرده می ترسند و حاضر نمی شوند یک شب در کنار مرده بخوابند. چرا؟ چون فقط علم دارند که مرده بی خطر است؛ امّا ایمان به این معنا ندارند. امّا مرده شورها، نه تنها به این معنا علم دارند، بلکه ایمان هم دارند؛ لذا بی هیچ مشکلی می توانند شب را در میان صدها جنازه هم بخوابند. پس بعد از طیّ مرحله ی تفکّر و رسیدن به یقین عقلی، نوبت به این می رسد که ما یقین عقلی خویش را به مرحله ی قلب برسانیم ؛ و این مهمّ حاصل نمی شود مگر با ابزار تلقین و تمرین. مثلاً وقتی کسی از راه عقلی دانست که لازمه ی رحمت خدا این است که او را مورد انواع امتحانها قرار دهد تا استعدادهای معنوی او شکوفا شوند ، باید در هر حادثه ای مدام متوجّه این معنا باشد که خداوند رحیم او را در معرض حوادث قرار می دهد تا رشد وجودی نماید ؛ همانند معلّمی دلسوز که شاگرد خود را وادار به حلّ تمرینات گوناگون می کند و مدام از او امتحانات دشوار می گیرد تا باعث رشد و ترقّی او گردد. پس وقتی این حقیقت را دانست باید در زندگی روز مرّه مدام این حقیقت را به خود یاد آور شود و خود را وادارد که حوادث را از این زاویه نگاه کند که زاویه عقل است نه از زوایای دیگر که نفس امّاره پیشنهاد می کند. اکثر مردم از آنجا که چنین نگاهی ندارند در برابر امتحانات الهی و حوادث تلخ زندگی زبان به شکوه می گشایند ، امّا اولیای الهی خود طالب سختی ها هستند. پس راه رسیدن به یقین قلبی (ایمان) آن است که ما یقین عقلی خویش را از طریق تلقین مداوم، به قلب خود تزریق نماییم ؛ و این همان راهی است که احکام شریعت پیش پای ما می گذارند و نام مبارک این طریقه را « ذکر » نامیده اند ؛ و ذکر یعنی یادآوری و همواره در خاطر آوردن؛ که به سه صورت زبانی و علمی و قلبی است. برای مثال نماز ، که از مصادیق بارز ذکر می باشد.علاوه بر آنچه گفته شد، راه کارهاى زیر نقش مؤثرى در حل این مشکل دارد؛ بکوشید به طور جدى راه کارهاى زیر را عملى سازید:- ایمان خود را تقویت کنید و بهترین راه براى تقویت ایمان، عمل به آموزه هاى دینى و انجام تکالیف واجب و ترک محرمات و گناهان است.- دفترچه اعمالى براى خودتان تهیه کنید ؛ هر شب حدود ده دقیقه اعمال روزانه خود را کنترل کنید و اشتباهات و موفقیت هاى خود را در آن یادداشت کنید.- بدون اینکه خود را سرزنش کنید و نگاه منفى نسبت به خود داشته باشید ؛ نقاط ضعف رفتارى خود را شناسایى کنید.- یک برنامه هفتگى یا ماهانه براى خود طراحى کنید ؛ مثلاً بگویید: من مى خواهم نمازم را سر وقت بخوانم یا در سلام کردن پیش قدم شوم و... تغییر یا اصلاح آن را آغاز کنید ؛ مطمئن باشید اگر از امور کوچک و آسان شروع کنید و پشتکار داشته باشید، به تدریج مى توانید رفتارهاى خود را اصلاح کنید.- به خود تلقین کنید و اطمینان بدهید که من مى توانم در خودم تغییر رفتارى ایجاد کنم.- با خود تعهد اخلاقى ببندید که اگر در انجام رفتار مورد نظر کوتاهى کردید، جریمه بپردازید (مثلاً مبلغى به صندوق صدقات بیندازید یا یک روز روزه بگیرید).- در پایان هفته مجدداً خود را ارزیابى کنید ؛ اگر احساس کردید در عمل به برنامه در طول هفته موفق بوده اید، به خودتان امتیاز بدهید و بلافاصله شکر خدا را به جا آورید و از او بخواهید در ادامه کار به شما کمک کند.- اگر به هر دلیلى در اجراى برنامه شکست خوردید، مأیوس نشوید و دوباره تصمیم بگیرید آن را عملى سازید ؛ آن قدر تکرار کنید تا موفق شوید.- با افراد مؤمن و اهل عمل و در عین حال منظم و جدى، بیشتر معاشرت داشته باشید و از تجارب آنها استفاده کنید. ـ از کار آمدترین اذکار، یاد مرگ است؛ مربیّان عرفان در ابتدای عمر شاگردان خود را امر می کنند به یاد مرگ و برزخ و آخرت. می گویند: هفته ای یک بار حتماً به قبرستان بروید و نیم ساعت در قبرستان بنشینید و در عاقبت خویش فکر کنید. بار اوّل که می روید سعی کنید مقداری راه پیاده داشته باشد و از مسیری بروید حدّ الامکان در معرض دید افراد نباشید و کسی شما را به حرف نکشد. خود را مجسّم کنید که در حادثه رانندگی یا در اثر یک بیماری یا ... مرده اید، آنگاه تمام اقداماتی که بعد از مرگ شخص انجام می دهند را در مورد خودتان تصوّر کنید، و آماده ی تشیع جنازه ی خودتان شوید. در ظرف ذهن، تابوت خویش را بر دوش گرفته به سمت قبرستان راه بیفتید و همان اذکاری را که هنگام تشیع جنازه می گویند با خود بگویید؛ خود را در قبرستان دفن کنید و مراسم دفن را هم در ذهنتان انجام دهید. آنگاه در قبرستان نشسته و تصوّر کنید که در برزخ(عالم قبر) بر شما چه می گذرد و چه سوالاتی را باید جواب دهید. و تصوّر کنید که در مقابل اعمالی که تاکنون کرده اید چه جوابی برای گفتن دارید و ملائک عذاب با شما چه می کنند. این فکرها را بکنید و به حال خود گریه کنید.از آن به بعد هفته ای حدّ اقلّ یکبار به قبرستان رفته سر قبر خیالی خود نشسته و به احوال گذشته و حال و آینده ی خود فکر کنید و ببینید آیا خواهید توانست از عهده ی حساب برزخ و آخرت برآیید؟در طول هفته نیز سعی کنید همواره مرگ را به خاطر داشته باشید. حقیقتی که دیر یا زود به سراغتان خواهد آمد.ـ یکی از عواملی که همّت را خشک می کند و چشمه ی ایمان را می خشکاند و از جوشش می اندازد، انباشته شدن گناهان است؛ و راه خلاصی از آن هم توبه است. لذا بعد از تشیع جنازه ی خودتان شروع کنید به فکر کردن و تمام حقّ الناس و حقّ الله هایی که بر گردن دارید را به یاد آورید و در کاغذی ثبت نمایید. حقّ الله از سنّ بلوغ و حقّ الناس از آن زمان که به یاد دارید، مثلاً از سنّ شش هفت سالگی. وقتی همه را نوشتید، شروع کنید به توبه نمودن از آنها. اموری که نیاز به استغفار دارند، از آنها استغفار نموده و رویشان خط بکشید. اموری که باید قضا شوند، قضا کنید. اموری که کفّاره دارند، به اداء کفّاره اقدام کنید. اگر نیاز طلب حلالیّت است اقدام کنید به طلب حلالیّت. در مورد غیبت، اگر به گوش طرف مقابل رسیده، کسب حلالیّت کنید و الّا برای او و خودتان طلب استغفار کنید. خمس و زکات هم یادتان نرود. به دفتر مرجع تقلیدتان مراجعه کنید و تا برایتان سر سال تعیین کنند، و اگر سال خمسی دارید بروید صحبت کنید و ببینید که آیا درست انتخاب کرده اید یا نه؟ چون تعیین سال خمسی روشی خاصّ دارد و چنین نیست که فرد سر خود روزی را معیّن کند.ممکن است این توبه مدّت زیادی هم طول بکشد؛ ولی به هر حال باید انجام دهید. البته هر چه سریعتر بهتر؛ چون مرگ خبر نمی کند. چه بسا همین امروز یا فردا جناب عزرائیل(ع) سراغتان را بگیرد. مرگ با کسی تعارف ندارد. اینکه بنده از باب تعارف بگویم: ان شاء الله صد سال دیگر، جناب عزرائیل دست نگه نمی دارد. هر چه در توبه بیشتر پیش روید، همان اندازه صفای باطن زیادتر خواهد شد و انگیزه برای عمل بیشتر می شود.ـ دو کتاب را حتماً مطالعه فرمایید، یکی رساله ی لقاء الله، نوشته ی عارف ربّانی میرزا جواد ملکی تبریزی و دیگری رساله لبّ اللباب، تألیف علّامه طهرانی که تقریرات درس عرفان علّامه طباطبایی است.ـ بعد از نماز صبح، تسبیحات حضرت زهرا را که گفتید، به سجده روید و در حال سجده صد بار بگویید: استغفر الله ربّی و اتوب الیه. و بعد از آن زیارت عاشورا بخوانید به این نیّت که متوّسل می شوم به امام حسین(ع) که مرا یاری کند در مسیر خود سازی. در زیارت عاشورا، مواردی که فرموده اند صد بار تکرار شود، یک بار هم بگویید کافی است. این برنامه حدّ اقلّ چهل روز ادامه داشته باشد.ـ تلاش کنید نماز را اوّل وقت به جای آورید. یعنی جوری برنامه ریزی کنید که نمازتان به تأخیر نیفتد.ـ نماز شب را مداومت کنید. نماز شب خلاصه، حدود یک ربع وقت می برد. بیست دقیقه یا نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار شدن به جایی برنمی خورد ولی برکات ایمانی عظیمی دارد. ـ ده بیست دقیقه قبل از اذان مغرب، زیارت آل یس را بخوانید به نیّت توسّل به امام زمان(عج) که کمک کنند شما را در پیمودن مسیر خودسازی.ـ دائم الوضو باشید، که نورانیّت قلب می آورد.ـ از عصبانیّت و غضب و حسد بترسید مثل ترسیدن از گرگ گرسنه ای در وسط بیابان بدون درخت و سر پناه یا مثل ترسیدن از ورود در خانه ای که آتش گرفته است.ـ هر روز قرآن تلاوت کنید. بهتر است حدّ اقلّ روزی پنجاه آیه را تلاوت فرمایید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image