چرا خودکشی در اسلام ممنوع است؟ / اخلاق و تربیت اسلامی / ضد ارزش ها / خودکشی /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

اگر خداوند متعال قبلا تقدیر یک شخص را مشخص کرده است که کجا و چه موقع و چگونه او می میرد، چرا خودکشی در اسلام ممنوع شده است، با به نظر می رسد که آن خودکشی قبلا توسط خداوند متعال قطعی شده است؟


همان طوری که نوشته اید از نظر اسلام، خودکشی (قتل نفس) حرام است. اگر چه شخصی که خودکشی می کند، عمل او در قضا و قدر الهی همین بوده است، ولی از آنجایی که قدر در موجودات مادی قابل تغییر است و حتمی نیست، اشکالی ندارد. برای روشن شدن پاسخ، باید ابتدا معنی و حقیقت قضا و قدر ملعوم گردد و سپس انواع «قدر» بیان شود. کلمه «قضا» در لغت به معنی فیصله دادن و قطعی و پایان دادن به کاری است [1] و کلمه قدر به معنی اندازه و تقدیر به معنی اندازه گیری کردن است. [2] اما حقیقت [3] «قضا الهی» در باره حوادث جهان، این است که این حوادث از ناحیه ذات حق قطعیت و حتمیت یافته اند و حکم قطعی خداوند درباره آنها مشخص شده است. حقیقت «تقدیر الهی» این است که اشیا اندازه خود را از ناحیه الهی کسب کرده اند. و چون خداوند همه افعالش از روی علم و اراده است، بازگشت قضا و قدر به علم و اراده الهی است. در اینجا باید به سؤالی پاسخ داد که آیا قضا و قدر قابل تغییر هستند یا نه؟ جواب اجمالی این است که در موجوات مادی (مانند انسان) قضا قابل تغییر نیست ولی قدر قابل تغییر است. توضیح اینکه اولا: نظام جهان، نظام علت و معلول است و هر معلول خاص، علت خاص دارد و ثابت شده است که علم و اراده الهی وجود هر چیزی را از طریق علت خاص خود ایجاب می کند و موجب وجود آن می شود. ثانیا: موجودات به دو قسم مجرد و مادی تقسیم می شوند که موجودات مجرد، به یک علت بسیط (ساده) مستند هستند و هیچ گونه شرایط فاعلی و قابلی ندارند، به همین دلیل بیش از یک نوع خاص از وجود در آنها نیست و به محض وجود آن علت بسیط، آنها موجود می شوند. مانند مجردات علوی. در این موجودات قضا و قدر حتمی و غیر قابل تغییر و تبدیل است. اما موجودات مادی، علاوه بر علت بسیط موجد، وابسته به یک سلسله شرایط اعدادی و قابلی می باشند که این شرایط قابل تغییر و تبدیل است و با تبدیل آن، وضع شی مورد نظر تغییر می کند. در این قسم از موجودات، بیش از یک نوع خاص وجود دارد. زیرا ماده طبیعی استعداد دارد که با علل و عوامل مختلف مواجه شود و قهرا تحت تاثیر هرکدام، یک حالت و کیفیت و اثر خاص پیدا می کند که با اثر دیگری متفاوت است. پس در غیر مجردات، امکان هزاران نوع مختلف وجود دارد. زیرا هر سلسله عللی را که برای هر معلولی در نظر بگیریم، امکان جانشینی آن با سلسله علت های دیگر هست و یک نوع قضا و قدر سرنوشت آنها را معین می کند و برای آنها قضا و قدر غیر حتمی وجود دارد. این مطلب را به صورت دیگری هم می توانیم بگوئیم که: «قضا» حتمی و تغییر ناپذیر است ولی «قدر» غیر حتمی و قابل تغییر است. یعنی نسبت وجود اشیا به علت تامه آنها قطعی و ضروری و تغییر ناپذیر است ولی نسبت وجود آنها به ذاتشان، و به علت های ناقص آنها، ضروری نیست بلکه ممکن و قابل تغییر است. زیرا قدر و اندازه، از ناحیه شرایط پدید می آید که این شرایط قابل تبدیل است و بعضی از آنها می توانند جانشین بعضی دیگر شوند. حضرت علی علیه السلام در روایتی به این مطلب اشاره فرموده اند: «روزی حضرت در سایه دیوار کجی نشسته بودند و چون آن را مشرف به خرابی دیدند از جای خود حرکت کرده و در زیر سایه دیگری نشستند؛ شخصی به آن حضرت عرض کرد: آیا از قضای خدا فرار می کنی؟ حضرت فرمود:  از قضا خدا به قدر او فرار می کنم.» [4] این حدیث شریف، بهترین جوابی است که می توان به آن فرد غیر معتقد داد. به بیان دیگر، برای وقوع حادثه ای، لازم است علت تامه او تحقق پیدا کند و اختیار انسان در سلسله علت تامه حادثه قرار دارد و قضای الهی بر این تعلق گرفته است که انسان با اختیار خود کاری را انجام دهد. یعنی در داشتن اختیار، ما از خود اختیاری نداریم و این یک قضای حتمی است. پس از این جهت هر طرف را که انسان اختیار کند، به قضای الهی است. حوادث جهان از آن جهت که وقوع آنها در علم و مشیت الهی قطعیت و تحتم یافته، مقضی به قضای الهی و از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده، مقدر به تقدیر الهی می باشند . [5] و لذا اگر کسی بیمار شود و دوا بخورد و نجات پیدا کند، به موجب قضا و قدر است و اگر دوا نخورد و رنجور بماند، و یا دوای زیان بخش بخورد و بمیرد، باز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است و بالأخره هر چه بکند، نوعی قضا و قدر و سر نوشت است و از حوزه قضا و قدر بیرون نیست. [6] چون قضا و قدر، عاملی در عرض سایر عوامل جهان نیست و قضا و قدر، وجود هر موجودی را فقط و فقط از راه علل و اسباب خاص خود او ایجاب می کند و در انسان یکی از علت ها، اختیار انسان است. [7] پس اگر ما می گوئیم که خودکشی به قضا و قدر الهی بوده است بمعنای سلب اختیار نیست و چون چنین شخصی اختیار داشته است و با انتخاب خود می تواند خودکشی بکند یا نکند، این قابلیت برای شارع بوجود می آید که او را تکلیف کند و چنین عملی را حرام کند و بر آن عقاب وضع نماید. .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image