دین و محبت-بنیان دین /

تخمین زمان مطالعه: 19 دقیقه

نقش محبت در دینداری چیست؟


دین داری و محبت بنیان دین بر محبت استوار است. یکى از اصحاب امام باقر(ع) مى گوید: «در محضر امام باقر (ع) بودم. مسافرى از خراسان که آن راه دور را پیاده طى کرده بود، به حضور امام شرفیاب شد، پاهایش را که از کفش در آورد ترک برداشته بود. گفت به خدا سوگند مرا نیاورد از آنجا که آمدم مگر دوستى شما اهل بیت. امام فرمود: «هل الدّین الاّ الحب؟ آیا دین چیزى غیر از دوستى است؟» جاذبه و دافعه على (ع) ، ص 101.امام به این نکته اشاره دارد که دیندارى خشک و بی روح نیست که فقط تحت تأثیر عقلانیت باشد بلکه علاوه بر عقل، دیندارى حکایت از دلبستگى دارد. البته این محبت یکجانبه نیست بلکه دو سویه است هر نداى محبت آمیز با پاسخ مشتاقانه محبوب مواجه مى شود تا آنجا که محبوب از شادمانى محب، شاد مى شود و باغم او غمگین. و هرگاه دست به دعا بردارد محبوب، آمین مى گوید و آن زمان که سکوت کند محبوب به جایش دعا می کند.دوستی اهل بیت (ع)مودت و محبت شرط پذیرش بندگی و علامت ایمان است.در زیارت جامعه است که: به سبب ولایت شما طاعت واجب پذیرفته مى شود و «مودت واجب »براى شماست. «بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة ». پیامبر خداصلى الله علیه وآله در حدیثى مفصل، خطاب به سلمان و ابوذر و مقداد فرموده است: مودت اهل بیت من بر هر مرد و زن با ایمان، واجب است. «ان مودة اهل بیتى مفروضة واجبة على کل مؤمن ومؤمنة...». بحارالانوار، ج 22، ص 315.امام على علیه السلام فرمود: بر شما باد محبت دودمان پیامبرتان، که این حق خدا بر گردن شماست. «علیکم بحب آل نبیکم فانه حق الله علیکم » غرر الحکم، حدیث 6169. . پیدایش محبتانسان مى داند گمشده اى دارد و در طلب آن گمشده به هر درى مى زند و چون در عمق ضمیر، طالب کمال مطلق است، دستیابى به کمال هاى محدود روح ناآرام او را راضى نکرده و باز جستجو را از سر مى گیرد. در این مسیر افرادى که جلوه اى از جمال الهى را دارند طالبان حق را به سوى خویش جذب کرده و محبوب آنها واقع مى شوند. هر کس این جمال را بیشتر نشان دهد محبوبتر و سرّ محبوبیّت اولیاء الهى و ائمه معصوم همین نکته است.على (علیه السلام) از آن نظر محبوب است که پیوند الهى دارد. دلهاى ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق، سر و سرّ و پیوستگى دارد و چون على را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مى یابند به او عشق مى ورزند، در حقیقت پشتوانه عشق على، پیوند جانها با حضرت حق است که براى همیشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها جاودانى است مهر على نیز جاودان است» جاذبه و دافعه على (ع) ، انتشارات صدرا، ص 101. همان طور که ایمان و عشق به خدا داراى مراتبى است، ایمان و ارادت به ائمه معصوم نیز داراى درجاتى است. روحى که شیفته مظاهر دنیوى است نمى تواند زیبائیهاى روحى على (ع) و فرزندانش را درک کند عشق و محبت برخى صحابه رسول اکرم (ص)بود. که وقتی قریش پس از واقعه رجیع به یکى از صحابه پیامبر اکرم دست یافتند، از او پرسیدند: آیا دوست ندارى که الآن محمد (ص) به جاى تو بود و ماگردن او را مى زدیم و تو راحت به نزد زن و فرزندانت مى رفتى؟ او پاسخ داد: «سوگند به خدا که من دوست ندارم که در پاى محمّد خارى برود و من در خانه ام نزد زن و فرزندم راحت نشسته باشم و ابوسفیان پس از شنیدن این سخن گفت: به خدا قسم من هرگز ندیدم یاران کسى او را آنقدر دوست بدارند که یاران محمّد، محمّد را دوست دارند» کامل فى التاریخ، جلد دوم، ص 168.دوست داشتن در فطرت انسان هست، منتهی شکوفایی آن نیاز به اسبابی دارد . آدمی از درون احساس می کند که خوبی را دوست دارد و به انسان های خوب محبت دارد، ولی این بدین معنا نیست که این احساس نیاز به پرورش ندارد، دوست داشتن هم مانند هر حالت و رفتار انسانی دیگر ، نیازمند شکوفایی است، هنری است که باید به نمایش درآید و آتشی است که باید افروخته گردد.اسباب محبت 1- شناخت: او.لین و مهمترین اسباب محبت معرفت است. هرگونه ارتباط محبت آمیز و قلبى مبتنى بر معرفت و شناخت است. اگر عشقى بر اثر یک آشنایى و دیدار زودگذر حاصل شود احتمال زوال و فروپاشى آن بسیار زیاد است، ولى محبتى که بین دو یار قدیمى و یا دو همسر پس از مدت زمانى ایجاد مى شود چون مبتنى بر معرفت و شناخت از روحیات اخلاقى و ویژگیهاى شخصى وى است، به راحتى از هم گسسته نمى شود، علاقه و محبت قلبى به اهل بیت(ع) که اگر پس از معرفت مقام و جایگاه ایشان(ع) بدست آید هیچگاه زایل نشده و بلکه هر لحظه رو به تزاید بوده و صاحب آن را به فلاح و رستگارى و همنشینى با ائمه اطهار(ع) در دنیا و آخرت موفق مى سازد.2- لذت: انسان از هر چه لذت می برد و با آن احساس راحتی می کند، دوست دارد یاد و نام او را همیشه در ذهن بیاورد و با او همنشین باشد.3- احسان: انسان به کسی که به او مهربانی می کند و در هنگامه سختی به کمکش می شتابد عشق می ورزد و بنده احسان و نیکی است.4- قرب: نزدیکی و دوری هم در شدت و ضعف محبت تاثیر دارد. به هر چیزی که انسان نزدیک تر است ، احساس محبت بیشتری دارد؛ تقویت محبت اهل بیت(ع) نیز بدون این امور امکان پذیر نیست. ما به هر مقدار که ایشان را می شناسیم و با کمالات آنها آشنا می شویم ، محبتمان به آنها فزونی می گیرد. به اندازه ای که با آنها رابطه برقرار می کنیم و از این رابطه لذت می بریم ، دوستی مان عمیق می گردد. هنگامی که از آنها چیزی می خواهیم ، به خواسته ای می رسیم و مهربانی آنها را در زندگی مان احساس می نماییم، علاقه مندی بیشتری به ایشان احساس می کنیم و در صورتی که در عمل بدانها نزدیک شویم و با آنها سنخیت یابیم، محبتمان واقعی تر خواهد شد. توسل ، زیارت ، شرکت در مجالس ذکر و ابراز شادی و غم در هنگامه ای که ایشان شاد و یا غمگین هستند ، نیز از روشهایی است که می تواند محبت انسان را نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت افزون سازد.محبت حقیقی و حقیقت محبتدر محبت اهل بیت علیهم السلام ، باید از یکسونگرى،هم پرهیز داشت . آمیختن «محبت » به «عمل »، کاراصلى ما است.محبت، در صورتی که ناب و عمیق باشد، دوست و دوستدار را همرنگ وهمراه مى سازد. محبت چه به خدا باشد، یا پیامبر، یا امامان یا هر شخص دیگر، اگر واقعى باشد، انسان را از مخالفت و ناراضى ساختن محبوب و کاری که برخلاف خواسته ، میل و رضاى او باشد، بازمى دارد. اگر در عین ادعاى عشق ودوستى، کارى کنیم که دوست را برنجاند، عاشق و دوستدار نیستیم، بلکه یک مدعى هستیم که دلیلى بر اثبات ادعا نداریم. امام صادق علیه السلام در حدیثى خطاب به مفضل، ضمن دسته بندى شیعیان نسبت به محبت اهل بیت می فرماید: گروهى ما را دوست دارند، سخن ما را حفظ مى کنند، فرمان ما را پیروى مى کنند و با کار ما مخالفت نمى کنند. اینان از مایند و ما از آنانیم.«وفرقة احبونا و حفظوا قولنا واطاعوا امرنا ولم یخالفوافعلنا، فاولئک منا و نحن منهم». [تحف العقول، ص 514]. امام صادق (ع) در روایتى دیگر می فرماید: «ما اساس هر خوبى و خیر هستیم و هرچه نیکى است از فروع ماست و در شمار نیکیهاست: توحید و نماز و روزه و خشم فرو خوردن و خطاکار را بخشیدن، دلجویى از فقیران و رعایت حال همسایگان و اعتراف به فضل صاحبان فضل و دشمنان ما ریشه و اصل هر شر و بدى هستند و هرچه پلیدى است از شاخه هاى آنهاست و دروغ و بخل و سخن چینى، قطع رحم، رباخورى، تعدى به مال یتیمان، زنا و سرقت و ارتکاب هرگونه خطا و تبهکارى از آنها ناشى مى گردد. پس دروغ گفته است کسى که پنداشته است با ماست در حالى که به گواهى اعمال زشتش وابسته به غیر ماست. روضه کافى، ج 8ص 242. هم چنین امام صادق علیه السلام درباره ادعاى محبت خدا فرموده است: تعصى الاله وانت تظهر حبه هذا محال فى الفعال بدیع لو کان حبک صادقا لاطعته ان المحب لمن یحب مطیع خدا را نافرمانى مى کنى در حالى که اظهار محبت او را مى کنى، این محال است و در میان کارها پدیده تازه اى است. اگر عشق تو راست باشد او را اطاعت مى کنى، چرا که عاشق، نسبت به محبوب خود، فرمانبردار است. بحارالانوار، ج 70، ص 15.حدیثى از امام رضاعلیه السلام گویاى همین نکته است. نه عمل صالح و تلاش در عبادت را به اتکاى محبت اهل بیت علیهم السلام رهاکنید و نه محبت و دوستى اهل بیت علیهم السلام و تسلیم آنان بودن را به اتکاى عبادت، چرا که هیچ کدام بدون دیگرى پذیرفته نیست. «لاتدعوا العمل الصالح والاجتهاد فى العبادة اتکالا على حب آل محمد ولاتدعوا حب آل محمد والتسلیم لامرهم اتکالاعلى العبادة، فانه لایقبل احدهما دون الاخر» بحار الانوار، ج 75، ص 347. على علیه السلام فرمود: هر که ما را دوست بدارد، باید مثل ما عمل کند و پرهیزکارى را همچون جامه و پوشش (جلباب) خود قرار دهد. من احبنا فلیعمل بعملنا ولیتجلبب الورع.درباره حب عملى امام محمد باقر(ع) مى فرمایند: اى جابر از طرف من به شیعه من سلام برسان و به آنها اعلام کن که هیچ قرابت و خویشاوندى بین ما و خداى عزوجل نیست و فقط با طاعت و بندگى به درگاه الهى تقرب جسته مى شود اى جابر هرکس اطاعت خدا را کند و(همراه آن) به ما محبت ورزد و دوست و محب ما مى باشد و هرکس معصیت خدا را کند حب ما برایش نافع نمى باشد.یا جابر بلغ شیعتى عنى السلام و اعلمهم انه لا قرابه بینا و بین الله عزوجل و لا یتقرب الیه الابالطاعه یا جابر من اطاع الله و احبنا فهو ولینا و من عصى الله لم ینفعه حبنا.دوستدارى و شیعه گرى، جز با متابعت عملى و پیروى به اثبات نمى رسدو شیعه یعنى پیرو.علامت محبت حقیقیگاهى امر، بر خود انسان هم مشتبه مى شود و خود را شیعه یا محب اهل بیت مى پندارد، در حالى که شعار و ادعایى بیش نیست. براى شناخت «محبت اهل بیت »، باید سراغ نشانه هاى آن رفت. نشانه هاى عشق راستین نسبت به اهل بیت، عبارت است از: 1- عشق به دوستان اهل بیت علیهم السلام. اگر شیفته اهل بیتیم، باید دوستان آنان را هم دوست بداریم.محبتهاى طولى و سلسله اى، نشانه محبت به محبوب است. اگر کسى رادوست مى داریم، بطور طبیعى باید از کارها و اشخاصى که مورد محبت اوست نیز خوشمان آید. مى توان این عشق طولى را چنین ترسیم کرد: محبت به خدا محبت به رسول خدا محبت به اهل بیت محبت به شیعیان اهل بیت. امام على علیه السلام فرموده است: هرکس خدا را دوست بدارد، پیامبر را هم دوست مى دارد. کسى که دوستدار پیامبر باشد ما (اهل بیت) را هم دوست دارد و هر که ما رادوست بدارد، پیروان ما را هم دوست خواهد داشت. من احب الله احب النبى، ومن احب النبى احبنا، و من احبنااحب شیعتنا اهل البیت، فى الکتاب و السنة، ص 421. امام على علیه السلام فرمود: هرکس خوش دارد که بداند آیا دوستدار ماست یادشمن ما، قلب و دل خود را بیازماید (و به دل خود رجوع کند) اگر دوست مارا دوست بدارد، پس دشمن ما نیست و اگر دوست ما را دشمن بدارد، پس دوستدار ما نیست.به فرموده امام صادق علیه السلام: «من تولى محبنا فقد احبنا». هر که با دوست ما دوستى کند، ما را هم دوست داشته است. بحارالانوار، ج 100، ص 124 و ج 35، ص 199.2- بیزارى از دشمنان اهل بیت(ع) ‌‌‌‌‍‌( تبری).دشمن شناسى امرى لازم بر هر فرد شیعه است، از امام صادق (ع) نقل شده: «هیهات، دروغ مى گوید کسى که ادعاى محبت ما را بنماید و از دشمنان ما بیزارى نجوید. بحارالانوار، 1403، ج 27،ص 58. یکی از عوامل مهم بازدارنده در برابر تهاجم فرهنگی غرب، تقویت روحیه بیزاری نسبت به دشمنان در میان جوانان است. و شاید بتوان گفت از عوامل مهم خود باختگی و از دست دادن حسن اعتماد به نفس، همان روحیه بیزاری در برابر دشمنان است.امام باقرعلیه السلام، در ذیل آیه اى که مى فرماید: خداوند براى هیچ کس دودل در سینه اش قرار نداده است ما جعل الله لرجل من قلبین فى جوفه (احزاب، آیه 4) از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده که فرمود: محبت ما و محبت دشمنان ما در دل یک انسان جمع نمى شود، چون خداوند براى انسان دو قلب قرار نداده که با یکى این را دوست بدارد بایکى آن را دشمن بدارد. لایجتمع حبنا و حب عدونا فى جوف انسان اهل البیت فى الکتاب والسنه، ص 423. . دوستدار ما باید محبت خود را براى ما خالص سازد، همچنان که طلا دردل آتش خالص وبى آلایش مى شود. پس هرکه مى خواهد محبت ما را بشناسد دل خود را امتحان کند، اگر در دل او درکنار محبت ما محبت دشمن ما هم باشد، از ما نیست، ما هم ازاونیستیم. در حدیث دیگر، امام صادق علیه السلام در پاسخ کسى که گفت: فلانى ولایت شما را دارد ولى نسبت به برائت از دشمنانتان سست است، فرمود: آنکه مدعى ولایت و محبت ماست، ولى از دشمن ما بیزارى نمى جوید،دروغ مى گوید.هیهات! کذب من ادعى محبتنا ولم یتبرء من عدونا». همان، ص4234- آمادگى براى بلا و رنج. اینکه دوستداران اهل بیت علیهم السلام باید آماده رنجها و سختیها باشند،نشان دیگرى از این است که محبت و ولایت، بدون آمادگى براى تحمل سختى لوازم آن، پذیرفته نیست. به فرموده امام على علیه السلام: هر کس ما اهل بیت را دوست مى دارد، پس وسایل و مقدمات تحمل بلاو سختى را آماده سازد. من احبنا اهل البیت فلیستعد عدة للبلاء همان، ص 425. راه عشق و محبت، راه دشوار و پرخطر و بلاخیز است و عاشق صادق هرگز از این رنجها نمى گریزد، بلکه به استقبال آن مى شتابد و رنج در راه معشوق برایش لذت بخش است. به گفته حافظ: نازپرود تنعم نبرد راه به دوست عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد بحرى است بحر عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند، چاره نیستنیز، خون دل خوردن و تحمل کردن، نشان دیگرى از عشق است. جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در دایره قسمت، اوضاع چنین باشدهمواره «ولا» با «بلا» و عشق با سختی همراه بوده است: «البلاء للولاء».هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند.استاد شهید مطهرى، براى عشق به طور کلى، آثارى ذکر نموده که از جمله این آثار مى توان به نکات ذیل اشاره کرد:«عشق خلق و خوى انسان را متحول مى کند، عشق از ترسو انسانى شجاع، از بخیل بخشنده و از کم طاقت انسانى شکیبا مى سازد، روحى که از غلظت برخوردار بود، با عشق لطیف و رقیق مى شود، عشق استعدادهاى نهفته انسان را بر ملا ساخته، قواى خفته را بیدار مى کند، انسان عاشق موفق به انجام امورى مى شود که پیش از پانهادن در ورطه دلباختگى تصور آن را هم نمى نمود. قدرت عشق آنچنان است که قهرمان سازى مى کند، بسیارى از شاعران، فیلسوفان و هنرمندان حیات هنرى و علمى خود را مدیون یک محبت نیرومند مى دانند. عشق نفس را تکمیل و استعدادهاى حیرت انگیز باطنى را ظاهر مى سازد. از نظر قواى ادراکى، الهام بخش است و از نظر قواى احساسى، اراده و همت را تقویت مى کند و آنگاه که در جهت علوى متصاعد شود، کرامت و خرق عادت بوجود مى آورد. عشق تصفیه گراست و روح را از مزیجها و خلطها پاک مى کند و صفات رزیله ناشى از خود خواهى را از بین مى برد. عشق و محبت قطع نظر از اینکه از چه نوع باشد، انسان را از خودپرستى بیرون مى آورد. خودپرستى محدودیت و حصار است. عشق به غیر مطلقاً این حصار را مى شکند. جاذبه و دافعه على (ع) ، ص 26 تا 62. همه نکاتى را که استاد به عنوان آثار محبت ذکر نموده در عشق به اهل بیت مى توان یافت. رمز آنکه قرآن، پاداش سالهاى درد و رنج تبلیغ پیامبر (ص) را محبت به خاندان او معرفى مى کند همین است: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاالمودّة فى القربى؛ بگو از شما مزدى نمى خواهم مگر دوستى خویشاوندانم». سوره شورى، آیه 23.محبت و قرب بزرگترین اثر عشق به اهل بیت، یافتن طریق قرب الهى است. قرب و وصل الهى که غایت حرکت یک انسان عارف است، آسان به دست نمى آید و ورود در این مسیر نیازمند مشعل دارى است به نام امام معصوم که خود از ولایت تکوینى برخوردار است و مأموم مى تواند با هدایت وى درجاتى از این نوع ولایت را کسب کند. استاد فرزانه شهید مرتضى مطهرى درباره ولایت تکوینى معتقد است: «نظریه ولایت تکوینى از یک طرف مربوط است به استعدادهاى نهفته در این موجودى که به نام انسان در روى زمین پدید آمده است و کمالاتى که این موجود شگفت بالقوه دارد و قابل به فعلیت رسیدن است و از طرف دیگر، مربوط است به رابطه این موجود با خدا. مقصود از ولایت تکوینى این است که: انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت، به مقام قرب الهى نائل مى گردد و اثر وصول به مقام قرب - البته در مراحل عالى آن - این است که: معنویت انسانى که خود حقیقت و واقعیتى است در وى متمرکز مى شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویات، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان مى شود زمین هیچگاه از ولیى که حامل چنین معنویتى باشد و به عبارت دیگر «انسان کامل» خالى نیست. ولاءها و ولایتها ، 1377، ص 57. بر اثر عبودیت و اخلاص که در نتیجه تبعیت از امام معصوم حاصل مى شود، انسان عادى مى تواند درجاتى از ولایتى را که استاد در آخرین فصل از کتاب ولاها و ولایتها به آن اشاره دارد کسب کند. این درجات به ترتیب عبارتند از: 1- تسلط بر خواهشهاى نفس.2- تسلط بر اندیشه هاى پراکنده و غلبه بر نیروى مخیّله.3- بى نیازى به بدن (خلع بدن) در بسیارى موارد.4- تحت فرمان در آوردن کامل بدن، به طوریکه در حوزه بدن از خود شخص اعمال خارق العاده سر مى زند.5 - تحت نفوذ در آوردن طبیعت خارجى و انجام کرامات. ولاءها و ولایتها ، ص 74 تا 82.در همین زمان، بوده اند کسانى که به واسطه اخلاص و ارادت نسبت به معصومین و برخوردارى از تقوا، مراتب بالاى قرب الهى را تجربه کرده از برخى توانمندیهاى ذکر شده برخوردار شده اند.محبت دو سویهنباید پنداشت که جریان محبت از طرف محبان نسبت به خاندان نبوت و امامت یک جریان یک سویه است. بیش و پیش از اینکه ما به ایشان ارادت بورزیم و محبت خویش را نثار آنها نماییم ، ائمه معصومین به شیعیان و علاقه مندان خود عنایت دارند و همواره اهل محبت و ولایت را مورد لطف وافر خود قرار می دهند. به طورکلی محبت یک علاقه دو طرفه است ، تا که از جانب دلدار نباشد کششی- کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد. رابطه محبت آمیز میان شیعیان و اهل بیت (ع) هم یک رابطه طرفینی است و به همین دلیل هم بسیار موثر ، سازنده و کارگشا می باشد.این رابطه باعث آن شده است که اهل ولایت و محبت، در تمام زندگی و چالش های فرا روی خود، دست توسل به دامن رهبران معصوم و صاحبان ولایت و محبت بزنند، چشم به شفاعت آن پاکان بدوزند و همواره از فیض وجود و عنایت ایشان برخوردار باشند.ولاء محبت در عصر غیبت زمین هیچگاه از حجت حق که همان انسان کامل است خالى نمى ماند. چه بشارتى بزرگتر از حضور حجت حق در زمین، مادام که حیات در این کره ادامه دارد و آیا اسفبار نیست که حجت خدا، یعنى رشته اتصال بین زمین و آسمان نزد ما باشد و ما از فیض ارتباط با او محروم باشیم؟«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة فرا رسیدن مرگ انسان در حالت بیگانگى نسبت به امام عصر همانند مرگ در عصر جاهلیت (به حالت شرک) است. اصول کافى، جلد 1،ص 1377.براى آنکه چون مشرکان عصر جاهلیت از دنیا نرویم تنها نام مسلمانى کافی نیست. باید امام زمان خویش را بشناسیم و مایه خرسندیش را فراهم کنیم. این سخن امام صادق (ع) است: «ما را دولتى است که هرگاه خداوند بخواهد آن را مى آورد. هرکس مشتاق است که از یاران قائم ما باشد باید منتظر ظهور او باشد و پرهیزکارى پیشه کند و داراى اخلاق نیکو باشد و بدینگونه انتظار او کشد. اگر در این حالت بمیرد و بعد از مرگ او قائم قیام نماید، ثواب کسى دارد که آن حضرت را درک کرده است. بحارالانوار، ج 52، ص 140.سعدى، اگر عاشقى کنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمدبرای مطالعه بیشتر:1- عشق برتر، جواد محدثی22- امام شناسى، علامه طهرانى (11 جلد) 3- فرازهاى برجسته از سیره امامان شیعه، محمدتقى عبدوس، محمد محمدى اشتهاردى (در چند مجلد) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image