اديان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

من مشغول تحقيق درباره اديان و مذاهبم تا به يكي از انها ايمان بياورم .شما پيروان شيعه اثني عشري معتقديد 1. كاملترين نسخه رستگاري در دستان شماست ؟ 2. پيروان اديان ديگر نجسند؟ 3. پيروان اديان ديگر بهره كاملي از حقيقت ندارند، در حاليكه ...... 1. شما تنها سهم اندكي از بندگان خداوند را تشكيل ميدهيد و سخت است باور كنم نظام افرينش به گونه اي سامان يافته كه اين تنها نسخه كامل به گروه اندكي برسد 2. پيروان اين مذهب در طول تاريخ به واسطه پيروي از اين مذهب درخششي نداشته اند و اينگونه نبوده كه نشان دهند صاحب برترين برنامه زندگي بوده و با انسانهاي ديگر متفاوتند 3. ميان پيروان اين مذهب تفسيرهاي متعدد و گاه متناقضي از مباني اين مذهب وجود دارد كه به اختلاف نظرهاي جدي انجاميده است ؟ با اين وصف ..... من چگونه بپذيرم كاملترين نسخه رستگاري در دستان كساني است كه فقط اندكي از انسانها را تشكيل ميدهند و در ميان همان اندك هم بسياري به دستورات مذهب عمل نميكنند و باز ميان اندك افراد باقيمانده اختلاف نظر جدي درباره ان مذهب وجود دارد(از بعضي مراجع شيعه در ايران حتي اسمي برده نميشود ...) آيا اين با حكمت خداوند سازگار است ؟ خواهشمندم خود را به جاي كسي بگذاريد كه مذهب شما را موروثي نپذيرفته و از شما براي گرويدن به تشيع استدلال ميخواهد.


قبل از بيان هر چيزي ذکر چند نکته ضروري است.نکته اول: تمام مسلمانان جهان دين اسلام را يک دين کامل و نسخه نجات بخش بشريت مي دانند و به تعبيري نسخه رستگاري توسط آخرين پيامبر خدا براي جهانيان ابلاغ شده است. فمن اوحي اليّ هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ. لذا از ميان فرق اسلامي تنها شيعه نيست که معتقد باشد که نسخه رستگاري در دستان آنهاست.نکته دوم: اما اين که پيروان اديان ديگر نجسند يک بحث فقهي است و مجال طرح آن در يک نوشتار کوتاه نيست ولي از باب روشن شدن شما بحث کوتاهي را طرح مي کنيم؛فقهاي اسلام بر اساس آيات قرآن و روايات رسيده از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان شيعه ـ عليهم السلام ـ معتقدند انکار کسي که نبوت او با معجزه ثابت شده است تالي فاسد مهمي که دارد همانا کفر است بدليل اين که انکار نبوت آن پيامبر انکار خداي متعال است يعني انکار اين است که خدا چنين رسولي را نفرستاده است. لذا وقتي پيروان اديان ديگر معتقد به نبوت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نباشند در حقيقت انکار آن حضرت را نموده­اند و بر آن کافر شده­اند و در اسلام نجاسات متعددي مطرح است که يکي از آنها کفر و انکار نبوت پيامبر اسلام است و به همين خاطر نجاسات آنها يک نجاست ذاتي نيست بلکه به خاطر انکار نبوت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است و نجاست عرضي است.نکته سوم: حقانيت يا غير حقانيت دين و آئيني دائر مدار قلت و کثرت افراد و مؤمنان به آن نيست و ربطي به نظام آفرينش ندارد به دليل اين که نظام آفرينش عالم بر اساس حکمت الهي جريان دارد نه بر اساس مقولاتي هم چون کثرت و قلت اين اولاً و ثانياً نظام آفرينش در دعوت به احاديث نژاد پرستانه عمل نمي کند بلکه معتقد است که به حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن بايد مردم را به آئين حق دعوت کرد و ثانياً فرمايش شما يادآور اين فکر زمان انبياء است که باور کردنش سخت بود که يک نفر از ميان آنها با سهم يکي به نبوت مبعوث شود. اين که از ميان خيل مردم يک نفر به نبوت مبعوث شود آيا بايد گفت باور کردنش سخت است که نظام آفرينش به گونه اي سامان يافته که تنها يک نفر از ميان آن همه قوم به رسالت مبعوث شود و يا در طول تاريخ ظالمان و ستمگراني بر امت هاي پيشين ظلم رانده اند آيا نظام آفرينش نقشي دارد. لذا نمي توان اقبال و عدم اقبال به آئيني را متوقف به نظام آفرينش ساخت و ثالثاً کثرت و قلت نمي تواند ملاکي براي تشخيص حقانيت يک دين و مذهبي قلمداد شود.نکته چهارم: پيروان مذهب شيعه در طول تاريخ به واسطه پيروي از امامان خود آن قدر درخشش داشته و دارند كه انکار آن بسان انکار خورشيد در روز روشن است که به عنوان نمونه مواردي را ذکر خواهيم کرد و ثانياً نبايد گمان برد که آئين اسلام و تشيع بسان يک المپيک است که بايد در تمام رشته‎ها دنبال مقام و رتبه بود در عين حالي که انتظار شيعيان از مذهب خود در اين موارد نيست بلکه آنها به دنبال کسب سعادت دنيوي و اخروي خود هستند. و از مذهب خود چنين انتظاري دارند. با اين حال هم درخششهاي زيادي را به ثبت رسانده اند و ثالثاً در طول تاريخ ستم هاي خلفاي بني اميه و بني عباس بر شيعه را فراموش نکنيد که صفحات تاريخ از آن ستم ها پر است. کساني که به جرم شيعه علي ـ عليه السلام ـ بودن دار زده شدند و شيعيان علي ـ عليه السلام ـ از حق اولي خود و سهم بيت المال هم ممنوع بودند. گذري کوتاه بر تاريخ تشيع گواه صادقي بر اين مدعا است. هزاران منبري که دشنام بر امير المؤمنان را جايز مي‎شمردند و كسي حق نداشت به عنوان شيعه علي(ع) فضائل رسيده از پيامبر را در مورد آن حضرت نقل كند! چرا اينک برخي انتظار دارند حقانيت تشيع را به کثرت پيروان آن گره بزنند.نکته پنجم: شيعه بدليل تأسي از پيامبر اسلام و عمل به دستورات قرآن در مورد اهل بيت به آنها اقتدا كرده و از كمي ياران خود و هراس به دل راه نخواهند داد چرا كه در مسير سعادت تأسي از كساني كه درب شهر پيامبرند نگراني ندارد.در اين جا به يک نمونه معاصر از درخشش اين مذهب که به خاطر پيروي از اين آيين به دست آورده اند اشاره اي کوتاه مي نماييم.مطالعه انقلاب هايي که در جهان به وقوع پيوسته است و تاريخ به عنوان يک انقلاب و رويداد مهم در عرصه بين الملل به حافظه خود سپرده است اندک و از انگشتان يک دست تجاوز نمي کند که انقلاب فرانسه و روسيه از همين باب است يکي از انقلاب هاي بزرگي که تاريخ هم اکنون شاهد جريان آن است و هنوز بر تلاطم امواج آن افزوده مي شود.انقلاب بزرگ اسلامي ايران است که به رهبري يک شخصيت شيعي به وقوع پيوست و طوفاني به راه انداخته است که با تسخير تمام سنگرهاي کليدي جهان در انتظار برپايي حکومت صالحان بر زمين است و ثمرات مبارکي که از اين انقلاب براي تمام آزادي خواهان رسيده است استقلال و آزادي است و مبارزه با طاغوت هاست و از جمله ثمرات آن شکوفايي علم و دانش در اين سرزمين مقدس است که فناوري هسته اي و سلول هاي بنيادي و صدها درخشش علمي از ثمرات توليد علم اين کشور شيعي است و جهانيان امروز اين کشور شيعي را به عنوان يک ابر قدرت منطقه اي و تأثير گذار بر جريان هاي سياسي و اسلامي مي شناسند.در اين جا دلايل نقلي عقلي حقانيت شيعه و اسلام را باز گو مي کنيم و قضاوت را به عهده شما پرسشگر گرامي مي گذاريم و از اطاله كلام عذر مي‎خواهيم.و اما دلايل عقلي حقانيت مذهب شيعه؛ حكم كلي عقل اين است هر مذهبي كه پيشوايش به پيامبر و منبع وحي نزديك باشد به حق هم نزديك است، قرآن و سنت مي گويند اهل بيت (ع) چنين بوده ‏اند، پس مذهب شيعه كه برگرفته از صميم اسلام و پيامبر و اهلبيت است برحق است.پاسخ تشريحي: عقل بطور كلي چنين حكم مي‏كند كه هر مذهبي كه امام و پيشواي آن از جانب وحي معرفي شده باشد، معصوم و به پيامبر نزديك باشد مؤيد به علم الهي و صالح براي امر امامت باشد. چنين مكتب و مذهبي بر حق است؛ اين كبري كلي را قرآن كريم و روايات بسياري از منابع اهل سنت و شيعه در مورد مذهب شيعه دوازده امامي تأييد مي‏كنند: به تعدادي از آيات و رواياتي كه حكم كلي عقل را منطبق بر عقيده شيعه در مورد امامت و پيروي از معصوم و اينكه پيشوايان اين مذهب مورد عنايت خاص الهي و منصوص و معرفي شده از جانب وحي اند اشاره مي‏شود و منابعي از اهل سنت در پاورقي جهت مطالعه و تحقيق مطلب ذكر مي‏شود. 1- "اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً"(1) 2- "يا ايّها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم..."(2) فخر رازي از علماي معروف اهل سنت از اين آيه معصوم بودن اولوالامر را استفاده كرده(3) كه كاملاً صحيح است؛ اما اينكه اولوالامر معصوم چه كساني هستند قرآن و سنّت ائمه اهل بيت‏عليهم السلام را معرفي مي‏كنند؛ اما قرآن آياتي متعدد دارد كه شأن نزول و يا مصداق آن ائمه اهل بيت‏عليهم السلام است. به عنوان مثال "انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت...(4) كه به تفسير ابن كثير، ج 3، ص 491، شواهد التنزيل: حاكم حسكاني، ج 2، ص 18. المستدرك علي الصحيحين: حاكم نيشابوري، ج 3، ص 148 و... مراجعه فرماييد تا معلوم شود كه امامان اهل بيت معصوم‏اند. اما در سنت نيز روايات متعددي وارد شده است به عنوان مثال حديث منزلت(5)، حديث اطاعت(6) مي‏گويند. علي‏عليه السلام به منزله هارون به موسي نسبت به پيامبرعليه السلام است و اطاعت علي‏عليه السلام اطاعت از پيامبر و اطاعت از پيامبر اطاعت از خداست كه مضمون آيه شريفه اطاعت را تفسير و بيان مي‏كند. روايتي را فخر رازي نقل مي‏كند كه بهترين شاهد و مؤيد براي حكم عقل است كه بايد از علي‏عليه السلام پيروي و تبعيت كنيم چون مورد اطمينان و تأييد وحي است. "...فقد ثبت بالتواتر، و من اقتدي في دينه بعلي بن ابيطالب فقد اهتدي و الدليل عليه قوله (ص) اللهم ادر الحق مع علي حيث دار... ومن اتخذ عليّاً اماماً لدينه فقد استمسك بالعروة الوثقي في دينه و نفسه"(7) يعني.... به تواتر ثابت شده و هر كسي در امور دينش به علي بن ابي طالب اقتدا كند هدايت يافته است و دليل اين گفتار حديثي از پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم است كه فرمود: خدايا حق را به دور علي بچرخان هر جا علي‏عليه السلام بچرخد... و هر كسي كه علي‏عليه السلام را امام و پيشواي ديني خود قرار دهد به ريسمان محكمي در دين و در نفسش چنگ زده است. سبط بن الجوزي از ابي سعيد خدري نقل مي‏كند كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به علي‏عليه السلام نگاه مي‏كرد و مي‏فرمود: اين مرد و شيعيان او در قيامت از نجات يافتگان هستند.(8) آيت الله جعفر سبحاني دو دليل عقلي مي‏آورند كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم امام و پيشواي مسلمين را معرفي كرده است و حق انتخاب رهبر و پيشوا را به عهده مردم نگذاشته است و مسلم است كه مذهبي بر حق خواهد بود كه از شخصي معرفي شده از ناحيه وحي متابعت و پيروي كند. عقل بديهي حكم مي‏كند كه اگر فرد مصلحي با زحمات زياد طرحي و روش جديدي را براي جامعه بشري ابداع كند حتماً براي حفظ و استمرار آن چاره مي‏انديشد. پيامبر كه از بيان كوچكترين مسايل مربوط به سعادت بشر دريغ نكرده چگونه معقول است در مورد رهبري كه سرنوشت ساز است سكوت كند (و يا اينكه انتخاب را به مردم واگذار كند در حالي كه خودش از همه بهتر به شخص واجد شرايط آگاهتر است). خطر سه گانه مثلث دوم، ايران و منافقين به اضافه نظام قبيله عرب متعصب به روشني لزوم معرفي و نصّ منصب امامت را اثبات مي‏كند. لذا بوعلي سينا(9) مي‏گويد: تعيين جانشين از طريق نص پيامبر بر آن به واقع نزديكتر است چون با تعيين جانشين هر نوع نزاع و اختلاف ريشه كن مي‏شود.(10)معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: - راهنماشناسي آيت اللّه مصباح يزدي؛ - شناخت امام فقيهي ايماني، منشور جاويد بخش امامت، آيت اللّه سبحاني. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image