علاقه به دختر همکلاسی  /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

علاقه به دختر همکلاسی


پرسش: سوال من درباره ازدواجه. من 27 سالمه و به یک خانم که همکلاسیم هم هست علاقمند شدم. خانم خوبیه از نظر حجاب و دین هم کامله ولی این وسط یه مشکلی دارم و اون هم اینکه دانشجو هستم و بیکار و از طرفی هم چون به ایشون علاقه دارم نمی خوام از دستش بدم. قضیه رو هم با خانوادم درمیون نذاشتم چون خانوادم می گن اول برو سرکار بعد زن بگیر. الان موندم چی کار کنم. آیا برم و با این خانوم حضوری صحبت کنم و درد دلم رو بهش بگم یا اینکه ... نمی دونم. لطفا راهنماییم کنید. با تشکر   پاسخ: در خصوص مسئله ای که مطرح نموده اید به چند نکته اشاره می کنم : 1. شاید بتوان گفت که مهم ترین رویداد زندگی ما که چگونگی آن تا حد زیادی به نگرش ها و رفتارهای ما بستگی دارد، رویداد ازدواج است. ازدواج و انتخاب همسر مسئله ای است که اگر عاقلانه، با احتیاط و به دور از شتاب و هیجان زدگی انجام شود و فرد (چه دختر و چه پسر) همسر مناسب و متناسب خود را به درستی گزینش کند، موجب گشوده شدن فرصت های پرشماری برای آرامش، عشق، معنویت و لذت جویی حلال برای جسم و جان او می شود و اگر خدای ناکرده انتخابی نادرست و از روی هیجان زدگی اتفاق افتد، ممکن است بسیاری از فرصت های خوب زندگی او تباه شده و در حسرت یک زندگی مطلوب، همواره تلخ کام بماند یا طعم گزنده جدایی را بچشد و یا سردی و نامهربانی یک زندگی ناشاد و پرتنش را در همه عمر تجربه کند.   2. برای یک انتخاب مطلوب و رضایت بخش که آرامش و صمیمیت و شادکامی را به دنبال داشته باشد، توجه به جوانب گوناگون موضوع ازدواج بسیار حائز اهمیت است. هرگونه بی اعتنایی یا سهل انگاری می تواند پیامد های تلخی را در پی داشته باشد. بدون تردید، یک انتخاب درست، مبتنی بر شناخت کافی از کسی است که می خواهیم او را انتخاب کنیم. برای شناخت کافی و مطلوب، نیازمند داشتن معیارها و ملاک های روشن و تصریح شده برای خود هستیم و رسیدن به این ملاک ها، متوقف بر یک خودشناسی کارآمد و کامل است. تا وقتی به روشنی نمی دانی اهدافت در زندگی، باورهایت نسبت به موضوعات مهم زندگی، ارزش هایت، نیازها، ویژگی های شخصیتی، علایق و سلایق و انتظاراتت از همسر آینده چیست، یقینا نخواهی توانست فردی را انتخاب کنی که بتواند تو را به خواسته هایت نزدیک کرده و در کنار او احساس آرامش و اطمینان خاطر داشته باشی. شوربختانه باید گفت که اغلب دختران و پسران علیرغم پندارشان، در واقع، نمی دانند به دنبال چه هستند و باید چه چیزی یا چه کسی را برای رسیدن به خواسته هایشان برگزینند! و اصلا بسیاری نمی دانند که هدفشان در زندگی و یا ازدواج چیست؟ اما پس از انتخاب و مسدود شدن راه بازگشت، آهسته آهسته پی  می برند که چه می خواسته اند و چه چیز را به دست آورده اند! رشد سرسام آور طلاق و بدتر از آن، طلاق عاطفی در جامعه ما، ریشه اصلیش را باید در همین سهل انگاری و بی توجهی به مسأله مهم و سرنوشت ساز انتخاب همسر جستجو کرد. برای رسیدن به یک معرفت مطلوب از خود و یافتن معیارهای واقعی، نیازمند مدیریت هیجان ها و احساسات هستیم. باید عینک دلبستگی ها و علاقه های عاطفی را از چشم ها برداشته و با واقع بینی و جامع نگری به همه مسایلی که برایمان اهمیت دارد و چارچوب یک زندگی سعادتمندانه و رضایت بخش را فراهم می آورد بنگریم و بیندیشیم. موضوع خودشناسی و کشف معیارها و ملاک های شخصی برای انتخاب، باید الزاما پیش از آغاز گفتگو با گزینه هی همسری صورت گیرد.    3. یکی از مسایل مهم و قابل توجه در مسأله انتخاب همسر، که پیش بینی کننده مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت یک ازدواج به شمار می رود، این است که زن و مرد از لحاظ جنبه های مختلف شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی، همگن و مشابه باشند. تناسب و تشابه زوجین که در ادبیات دینی از آن با تعبیر «کفویت» نام برده شده است، موجب می شود همسران علاوه بر درک بهتر و شناخت کامل تر از ویژگی های یکدیگر بتوانند به گونه مناسب تری به انتظارات هم پاسخ گفته و تفاوت های فاحش در زمینه های گوناگون دینی، تحصیلاتی، خلق و خو، اقتصادی، ... به عاملی برای دلخوری، سوءتفاهم و تنش در روابط آنها تبدیل نشود. بدیهی است که دو نفری که از جنبه های گوناگون به هم نزدیک ترند بهتر و پویاتر می توانند ارزش ها، انتظارات، علایق، حساسیت های مثبت و منفی یکدیگر را درک کرده و در برابر آن واکنشی به هنگام و متناسب داشته باشند. بی توجهی اکثر مردم نسبت این مسأله مهم و سرنوشت ساز چیزی از اهمیت و تأثیر گذاری آن نمی کاهد؛ بلکه تنها موجب می شود در زندگی مشترک به بسیاری از خواسته ها و اهداف خود نرسند. آمار بالای طلاق و بدتر از آن جدایی عاطفی در میان خانواده ها گویای این حقیقت است که بیش تر خانواده ها برای این رویداد مهم، استراتژی و راهبردهای لازم و مطلوب را آماده نمی کنند. متأسفانه بسیاری از دختران و پسران نه تنها فاقد ملاک های روشن و برآمده از تفکر و تأمل و مشاورت هستند، که تلاش کافی و مورد نیاز برای شناخت کاندیدای ازدواج با خودشان را هم انجام نمی دهند؛ البته باید توجه داشته باشیم که تناسب و کفویت کامل و صد در صد میان زوجین هرگز در ابتدای آشنایی و شاید تا آخر زندگی به وجود نمی آید زیرا زن و مرد به خاطر تفاوت هایی که از لحاظ بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، جسمی، روان شناختی، سبک تربیتی والدین، میزان و کیفیت آموخته ها و نیز تجارب پرشمار دوران کودکی و نوجوانی دارند، دارای علایق انتظارات و نگرش های متفاوتی هستند، اما هر چه این تفاوت ها کم تر باشد به تعامل بهتر و پویاتر آنها کمک بیشتری کرده و این امکان را برای آنها فراهم می کند که با تکیه بر مشترکات و تشابه ها، راه هایی را جهت سازگاری و واکنش بهتر در برابر تفاوت ها اتخاذ کنند. ازدواج موفق و رضایت بخش همانند تندرستی و سلامت بدنی است. همان گونه که اکثر مردم از شیوه صحیح تغذیه، خواب، فعالیت بدنی... غفلت کرده و توصیه های پزشکان و متخصصین امر را به هیچ می انگارند و همین مسأله موجب ابتلا بسیاری از آنان به انواع بیماری های قلبی- عروقی، دیابت، سرطان، فشارخون، ... شده و می شود و در این میان اقلیتی از مردم به این امور اهمیت می دهند، در ازدواج نیز، اقلیتی از خانواده ها و دختران و پسران، به ملاک های درست و حقیقی بها داده و کوشش لازم را برای یک انتخاب مطلوب به کار می گیرند.   4. پسران و دخترانی که در دام دلبستگی های نیرومند پیش از ازدواج می افتند و از دریچه  آن به ازدواج وارد می شوند، اغلب با دیدن برخی خصوصیات ظاهری و رفتاری از طرف مقابل، گمان می برند که همین خصوصیات یرای یک زندگی رضایت بخش کافی است. مثلا، برخی دختران شیفته استقلال یا غرور پسر و برخی دلداده قد و قامت یا شوخ طبعی و ... او می شوند و تمامی شخصیت او را با همین یک یا چند خصوصیت برای خود تحلیل کرده و می پندارند که شخصیتش ایده آل و کامل است و می توانند در کنار او به آرامش دست یافته و خوشبخت شوند. پسران اغلب، یا دلشده اندام زیبا و روی فریبا، یا فریفته متانت و تکبر، یا حتی حجاب نیکوی دختر می شوند و می پندارند که همین یک یا چند خصلت زیبا، نشانگر شخصیت کامل و زیبای اوست؛ اما حقیقت این است، که نه هر آنچه ما در بادی امر، زیبا و ارزشمند تصور می کنیم واقعا زیباست و نه یک یا چند خصلت زیبا می تواند دلیل بر شخصیت مطلوب فرد باشد. به قول کارل یونگ، اکثر ما آدم ها برای آنکه وارد اجتماع شویم و مقبولیت اجتماعی پیدا کنیم، به طور هشیار و یا ناهشیار، به خود ماسک می زنیم و چهره ای دیگرپسند از خود به نمایش می گذاریم؛ دیگران ما را با این ماسک می شناسند، امّا شخصیت واقعی ما همواره پنهان می ماند، جز برای کسی که برای تمامی عمر، شریک زندگی ما خواهد بود. بنابر این عاقلانه و حکیمانه است که تا از متناسب بودن مجموعه ویژگی های شخصیتی و خانوادگی فرد مورد نظر اطمینان حاصل نکرده اید و مطمئن نشده اید که موانعی برای ازدواج شما با او وجود ندارد، اجازه پدید آمدن دلبستگی و نیروگرفتن آن را به خود ندهید. زیرا وقتی دلبستگی پیدا شد، هرچه دلبستگی نیرومندتر می شود هم پای آن، قضاوت عقلانی و مبتنی بر شناخت واقع بینانه دشوار و گاه ناممکن می گردد. دلبستگی، رفته رفته موجب پیدایش اضطراب جدایی، بی قراری و افسردگی می شود. این حالات آزاردهنده هنگامی که به محبوب دسترسی نباشد و به خصوص اگر در کنار ما باشد و هر روز او را ببینیم، وضعیت روانی فرد را آشفته تر می کند. اکنون که به هر علت به آن خانم علاقه مند شده اید، مسلما انکار، سرکوب و یا پنهان کردن این علاقه و دلبستگی کار درست و سودمندی نیست، زیرا وقتی دلبستگی شکل می گیرد ممکن است به دنبال آن، تعارض های عاطفی و شناختی هم پیدا شوند و شرایط آزاردهنده ای را به وجود آورند که گویا در مورد شما چنین مسأله ای رخ داده است. تعارض ها وقتی پدید آمدند، باید به گونه درستی حل و فصل شوند و گرنه آرامش خاطر را از ما می گیرند. از این رو هر گونه تعلل در این خصوص عاقلانه به نظر نمی رسد. زیرا ممکن است دست دست کردن شما موجب شود که در این میان خواستگار دیگری مطرح شود و فرصت از شما گرفته شده و حسرت آن برایتان بماند. از سوی دیگر ممکن است خانم ازدواج کرده و یا در آستانه ازدواج باشد و یا به هر علت نخواهد با شما ازدواج کند و تعلل شما باعث ماندن در حالت تعارض بشود. بهترین شیوه این است که از دختر مورد نظر خواستگاری کنید. خواستگاری، به شیوه صحیح، موضوع دلبستگی را در مسیری طبیعی و منطقی قرار می دهد. برای این کار می توانید یکی از استادان متأهل و نسبتا بزرگسال خودتان را واسطه قرار داده و از ایشان بخواهید نظر خانم درباره ازدواج با شما را جویا شده و در صورت امکان وسیله آشنایی خانواده های شما شود. هم چنین می توانید خیلی مؤدبانه و به دور از هیجان زدگی از دختر خانم بخواهید که شماره پدرش را به شما بدهد تا از طریق خانواده موضوع خواستگاری را پی گیری کنید. راه دیگر این است که از خواهر یا مادر خودتان بخواهید در صورت امکان به دانشگاه آمده و با دخترخانم صحبت کنند. خواستگاری از خود دختر بدون اطلاع خانواده، در بسیاری از مواقع موجب سوء تفاهم شده و ممکن است به سرانجام خوبی منتهی نشود. علاوه بر اینکه خواستگاری از طریق خانواده دختر، شأن و آبروی او را بهتر حفظ می کند. بسیار دیده ایم که خواستگاری پسر از خود دختر، موجب شده که این امر برای دختر دلبستگی ایجاد کرده و ذهن او را بی جهت درگیر مسأله ای نموده که سرانجامش روشن نیست. وقتی موضوع را با خانواده دختر در میان بگذارید، کم کم همه جوانب موضوع برای طرفین روشن شده و اگر صلاحیت و تناسب لازم را در شما بیابند مطمئنا با برخی کاستی ها (و از جمله نداشتن شغل) کنار آمده و به شما فرصت خواهند داد آن ها را برطرف کنید. خانواده های اصیل و فهیم بیش از هر چیز به شخصیت سالم، اخلاق و ایمان فرد اهمیت داده و به او فرصت خواهند داد شرایط لازم مانند اشتغال، اتمام تحصیلات، ... را فراهم کند. بنابراین به نظر می رسد که مسأله اشتغال در آغاز کار چندان مهم نباشد. آنچه مهم است توانایی، همت و اراده لازم برای به عهده گرفتن مسئولیت همسری و تلاش برای فراهم کردن زمینه های ضروری ایفای این نقش، از جمله شغل مناسب است. نکته دیگری که تذکر آن را لازم می دانم این است که هرگز مسأله علاقه  خودتان را با دوستان و هم کلاسی هایتان در میان نگذارید. این کار ممکن است موجب شود که این مسأله سرزبان ها افتاده و حرف و حدیث های نادرستی را بزاید و یا برخی با پیشنهادهای نادرست مسیر منطقی و عاقلانه را منحرف کنند. از آنجا که در جامعه ما خانواده نقش مهمی در شکل گیری و موفقیت ازدواج جوانان و به خصوص دختران دارند، هرگونه گفتگو و قراری میان دختر و پسر باید از طریق خانواده و یا با اطلاع آنها انجام شود.  موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید. احمد فامیل دردشتی .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image