تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

فلسفه تعدد زوجات چيست؟


از مسائلى كه از دير زمان فكر حقوقدانها را به خود مشغول داشته است و درباره آن نظريه هايى داده اند، مساله تعدد زوجات (داشتن همسرهاى متعدد) است و چون اسلام به طور صريح تعدد زوجات را جايز شمرده است براى دانشجويان و سايرطبقات اشكالها و سوالهايى به شرح زير مطرح مى شود: 1- فلسفه تعدد زوجات چيست؟ 2- روابط زناشويى با عشق و عاطفه انسان نيز سر و كار دارد و چون عشق و عاطفه قابل تقسيم نيست قهرا كسى كه چند همسر اختيار كند به يكى از آنان علاقه پيدامى كند و زنهاى ديگر از مزاياى زندگى عاطفى و احساسى محروم خواهند بود. 3- تعدد زوجات باعث مى شود كه زنان ضد يكديگر و احيانا ضد شوهر اقدام كنند و كانون خانواده را كه بايد آكنده از مهر و محبت و نيز محيط تربيتى و آموزشى باشد، به ميدان جنگ و جدال مبدل سازند به طوريكه فرزندان آنها هم به دشمنى و عداوت بگرايند. 4- اجازه تعدد زوجات، باعث زياده روى در شهوترانى است و انسان را از مقام بزرگ انسانيت تنزل مى دهد. 5- چرا پيامبر اسلام و ساير امام عليهم السلام كه به تمام معنى از شهوترانى دوربودند، چند همسر اختيار كردند. نخست بايد بدانيم كه همسرهاى متعدد موضوعى نيست كه تنها اسلام آنرا تجويز كرده باشد بلكه قرنها پيش از اسلام بين مردم مرسوم بوده است. البته اسلام اين قانون را كاملا اصلاح كرد و به صورت بسيار مفيدى درآورد؛ مثلا قبل از اسلام تعدد زوجات و چند همسرى نامحدود بود چنانكه يك نفر مى توانست صدها زن داشته باشد ولى اسلام آنرا محدود كرد و فرمود يك نفر نمى تواند بيش از 4 زن دائم داشته باشد. در صدر اسلام اشخاصى كه اسلام مى آوردند و بيش از چهار زن داشتند مجبور بودند كه زائد بر چهار زن را رها كنند. يك زردشتى كه هفت زن داشت در زمان امام صادق (ع) مسلمان شد؛ مردم از آن حضرت پرسيدند تكليف اين مرد چيست؟ امام فرمود بايد سه همسر خود را رها كند.) 1 (و نيز اسلام اجازه نداده است كه مرد ميان زنان خود و حتى فرزندان آنها تبعيضى قائل شود اما پيش از اسلام اصل عدالت هيچ رعايت نمى شد و مردان خود را مختارمى دانستند كه بين زنها تبعيض قائل شوند. رسول گرامى اسلام صلى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس دو زن داشته باشد و در حقوق مالى و معاشرت با آنان عدالت نكند، در روز قيامت به غل و زنجير بسته مى شود و كشان كشان به جهنم داخل مى گردد.) 2 (راستى اگر افراديكه چند همسر اختيار مى كنند همين شرط را مراعات كنند جاى هيچ اشكال و ايرادى باقى نمى ماند اما متاسفانه چون نوع افراد به اين شرط توجه كامل نمى كنند مفاسدى به بار مى آيد كه اين قانون مورد اشكال و انتقاد قرار مى گيرد ولى بايد توجه داشت كه اين مفاسد ربطى به اصل قانون تعدد زوجات ندارد بلكه مربوطبه نحوه عمل و بى توجهى به شرايط آنست. 1- فلسفه تعدد زوجات از آنجا كه قوانين اجتماعى و مدنى بايد با طبيعت اجتماع و احتياجات جوامع انسانى منطبق باشد ما در اينجا اوضاع و احوال حوائج اجتماعات بشرى را در زمينه ازدواج و توليد مثل بررسى مى كنيم تا بدانيم كه قانون تعدد زوجات با احتياجات بشر منطبق است يا نه. همه مى دانند كه دختران زودتر از پسران بالغ و براى توليد مثل آماده مى شوند. مثلا فرض كنيد در مناطق معتدل دختران در سن 10 سالگى براى توليد مثل آماده مى شوند اما پسران نوعا در سن پانزده سالگى؛ پس اگر فرض كنيم در يك محل هر سال 50 دختر و 50 پسر متولد شود پس از گذشت 20 سال (اگر از اين دختران و پسران كسى نميرد) 1000 دختر و 1000 پسر به جمعيت آنجا افزوده مى شود آنگاه از هزار دختر 550 نفر كه متولد سال آنها تا يازدهم هستند آماده توليد مثل مى باشند در صورتيكه از هزار پسر فقط 300 نفر كه متولد سال اول تا ششم هستند آمادگى دارند، پس درطول 20 سال تعداد دخترانيكه آماده توليد مثل هستند تقريبا دو برابر پسران خواهندشد و اين يك امتياز طبيعى است كه خود دستگاه آفرينش به جنس زن داده است، پس اگر بخواهيم قانون با طبيعت اجتماع و احتياجات جوامع انسانى منطبق شود ناگزيريم كه تعدد زوجات را جايز بدانيم و در غير اينصورت حق آن دسته از زنها كه آمادگى براى توليد مثل دارند و بى شوهر مى مانند از بين مى رود. 2- عشق و عاطفه قابل تقسيم است: درست است كه روح ازدواج عاطفه و احساسات است و نيز صحيح است كه احساسات قلبى تحت اختيار آدمى نيست اما اينكه در ضمن اشكال ها گفته مى شود كه: احساسات اصلاقابل تقسيم نيست، مغالطه يى بيش نيست زيرا همه ما مى بينيم كه يك پدر ده فرزنددارد و به همه آنها علاقمند است و براى همه آنها فداكارى مى كند. بنابراين ممكن است يك مرد چند همسر داشته باشد و به همه آنها هم علاقمند باشد وهمه آنها از زندگى عاطفى بهره مند شوند. 3- سوء استفاده ها از قانون تعدد زوجات صحيح است كه در بعضى از موارد تعدد زوجات مفاسدى به بار مى آورد اما بايد متوجه باشيم كه آيا اين مشكلات و مفاسد مربوط به اصل قانون تعدد زوجات است يا مربوط به سوء اخلاق و سوء تدبير مردها و همسرها؟ مثلا گاهى اتفاق مى افتد كه يك زن و شوهر با كمال صفا و صميميت با هم زندگى مى كنند. ناگهان مرد فريفته و دلباخته دخترى مى شود و بدون تدبير و حساب با او ازدواج مى كند و اصلا همسر اول خود را فراموش مى كند و در نتيجه اين بى مهرى و يانامردى احساسات همسر اولش تحريك شده و دست به خرابكارى هايى مى زند و كانون زندگى را به صورت نامطلوبى درمى آورد. اينجا ما نبايد خيال كنيم كه قانون چند همسرى اين مطلب را ايجاد كرده است بلكه بايد متوجه باشيم كه سوء تدبير مرد و هوسرانى و نامردى او اين قبيل موضوعات را پيش آورده و راستى اگر آن طور كه اسلام دستور داده رفتار كنند اين مشكلات پيش نمى آيد همانطور كه تاريخ گواهى مى دهد كه بسيارى از مردان متدين داراى همسرهاى متعددى بودند كه با كمال صفا و صميميت تا آخر عمر با هم زندگى مى كردند. و اگر با رعايت شرايط اسلامى باز برخى از زنان اظهار نارضايتى كنند و ضد مردو يا ساير زنان اقداماتى به عمل آورند به علت ضعف اخلاقى اين زنان است و چنين زنانى بايد بدانند كه خود خواه هستند و سعادت نوع خود را در نظر نمى گيرند و هرچه زودتر بايد از اين اخلاق زشت دست بكشند و خود را اصلاح كنند چرا كه خود خواهى و سود شخصى را در نظر گرفتن، از بدترين صفات روحى و اخلاقى محسوب مى گردد. عالى ترين طرح براى تعديل نيروى شهوت قبلا بايد بدانيم؛ كه طبيعت انسان در اثر دو چيز طغيان مى كند و آرامش را بهم مى زند يكى محروميت و ديگر آزادى كامل و برداشتن همه قيود. مسأله چند همسرى با آن حدود و قيودى كه اسلام براى آن قرار داده است درست حدوسط بين محروميت و آزادى بى قيد و بند است و به هيچ وجه با اخلاق منافات ندارد ونيز موجب تنزل مقام روحى انسان نمى گردد زيرا در بعضى از شرايط كه آميزش با زنان ممكن نيست اگر برخى از مردان چند همسر نداشته باشند به آلودگى ها و بدبختيهاى اخلاقى دچار خواهند شد. بنابراين لازم است چنين قانونى تجويز شود تا آنان بتوانند از راه مشروع غريزه جنسى خود را تعديل كنند. تقاضاى طبيعى و جنبه هاى سياسى استفاده از غريزه جنسى يك امر طبيعى است و خوددارى از آن موجب اختلالات و عقده هاى روانى مى گردد و چون تقاضاى اين غريزه در افراد مختلف است بايد هر كسى مطابق خواسته هاى طبيعى خود به آن پاسخ دهد. بنابراين مى توانيم در مورد تعدد زوجات امامان معصوم و پيامبر اسلام عليهم السلام بگوييم طبيعت و مزاج آنان كه در كمال صحت بوده است چنين اقتضايى داشته وخوددارى از آن باعث ناراحتى مى شده است، چنانكه پيش از پيامبر اسلام (ص) نيزبرخى از پيامبران به همين منظور زنان زيادى مى گرفتند. بديهى است اين كار، شهوترانى نيست بلكه تعديل غريزه جنسى ناميده مى شود تا درسايه تعديل اين نيرو از ساير غرايز بهتر بهره بردارى شود. اضافه بر اين در مورد پيامبر اسلام تعدد زوجات، جنبه هاى سياسى هم داشته كه درپيشرفت اسلام موثر بوده است چنانكه در تاريخ مى خوانيم ازدواجهاى رسول گرامى اسلام (ص) موجب اتحاد و تحكيم روابط مسلمين و آزادى گروهى از اسيران كه با زنان آنان حضرت خويشى داشتند و ديگر چيزها گرديد. 1- وسائل ج 14 ص 4042- وسائل ج 15 ص 84 بيست پاسخ، هيئت تحريريه موسسه در راه حق .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image