عدم استجابت دعا /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

دربرخی أزروایات گفته شده هرکس فلان آیه رابخواندحافظه أش قوی میشود فلان فضیلت دنیوی نصیبش میشودپس چرابعضی که باإخلاص وایمان که جزو شرایط عامه هرعمل عبادی درخواندن این آیات میباشد عمل میکنندولی نتیجه ای حاصل نمیکنند وبه این أذکارمداومت دارندچرافضیلت دنیوی این آیات نصیبشان نمیشود؟دقت داشته باشیم که دراین روایات أز زبان إمام معصوم به دروغ ویاراست خداعالم أست گفته شده که هرکس دقت کنید [هرکس]فلان ذکرویاآیه رابخواندفلان فضیلت ویاچندصدفضیلت دنیوی دراین دنیا نصیبش میشوداین گفته هاإنکار پذیرنیست زیرادرکتاب مفاتیح وکتاب إحادیتی معتبرذکرشده این چندصد فضیلت دنیوی کجاست چرامانمیبینیم ونصیبمان نمیشود؟


پاسخ کلی برای این مورد و موارد مشابه که در کتب ادعیه مطرح شده است و به نظر بدوی اغراق آمیز است. اینگونه احادیث اگر در کتاب های معتبر و با سند محکم باشد قابل قبول است و الا از اعتبار کافی برخوردار نیست و باید سند آنها بررسی شود. در این مورد چند نکته اساسى را باید در نظر گیرید:1 - این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و ناصحیح هستند. 2 - مقصود از روایت هایى که آثار خاصى را براى برخى از اعمال ذکر کرده اند، این نیست که فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلکه مقصود اقتضاى اثر است. «علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است. تأثیرچنین علتى بر معلول حتمى و ضرورى است، و به هیچ وجه تخلف بردار نیست. در حالى که «مقتضى» یکى از شرایط مؤثر بر یک پدیده است که در صورت فقدان موانع، مى تواند اثر کند، ولى اگر مانعى بر سر راه آن قرار گیرد، توان تأثیرندارد. چنین چیزى در جهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعى نیز هست؛ مثلاً اگر گفته مى شود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضى است؛ یعنى، تا دیگر شرایط مانند وجود اکسیژن پدیدار نشوند و موانع بر طرف نشود، عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر این اگر کسى چوب ترى را در آتش اندازد و با گذشت چند دقیقه از احتراق خبرى نباشد، نباید در آن گزاره تردید کند؛ بلکه باید جست وجو کند که آیا آن گزاره مشروط به شرایطى نیز هست یا نه؟و آیا مانعى براى تأثیر آتش در چوب وجود دارد یا خیر؟ آن گاه خواهد دید که این گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق، مشروط به شرایط متعددى از قبیل وجود اکسیژن و عدم موانعى چون رطوبت در چوب، تناسب میزان حرارت آتش بامقدار مقاومت چوب و ... است.لیکن اگر تمام شرایط و رفع موانع مفروض پدید آمد؛ یعنى علت تامه محقق شد،حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناى کذب گزاره فوق مى باشد. تأثیر این اعمال نیز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضى» است، و همواره با دیگر شرایط عمل مى کند. اما اینکه آن شرایط دقیقاً چیست؟ سهم هر یک تا چه اندازه است؟ آیا تأثیر این عمل و هر شرط دیگر در همه مواردیکسان است؟ یا ممکن است در موردى نقش اصلى ترى را ایفا کند و در جاى دیگر عامل دیگر؟ مکانیسم تأثیر چگونه است؟ آیا دیگر ابزارها را در اثرگذارى تقویت مى کند یا خود مستقیماً اثر مى گذارد؟ اینها و ده ها سؤال دیگر، مسائلی است که ریشه عقلى و فکرى بشر هنوز در حدى نیست که بتواند به طور کاملاً دقیق به آنها پاسخ گوید، و یکى ازخدمات بزرگ انبیا به بشر، آگاه سازى وى از وجود چنین عاملى است که عقل به تنهایى قادر به شناخت آن نیست.آنچه به طور کلى مى توان با ژرف کاوى فلسفى و تحقیق در نصوص دینى دریافت این است که:اولاً، دایره علیّت منحصر به علل و معلولات مادى نیست؛ بلکه علل طبیعى مقهور ماوراء طبیعت هستند. ثانیاً، برخى از شرایط و موانع تأثیر در روایات آمده است؛ از جمله این شرایط مى توان «تقوا» را نام برد و از جمله موانع مى توان از فسق، حقوق والدین، ترک امر به معروف و نهى از منکر، عدم هماهنگى وى با حکمت الهى و سنت هاى خدا در نظام آفرینش سخن به میان آورد. ثالثاً، در نصوص دینى آمده است که پذیرش برخى از اعمال، مشروط به این است که اگر حقى از مردم به ذمه شخص مى باشد آن را ادا کند و اگر واجبى از او فوت شده، قضا نماید. نکته دیگر آن که ثواب هیچ عمل مستحبى نمى تواند جانشین هیچ عمل واجبى گردد.اگر شب تا صبح در مجالس سوگواری شرکت نماید ولی نماز صبح او قضا شود اولا از آنسوگواری بهره کامل را نمی برد ثانیا جای نماز را نمی گیرد بنابر این اگر برای عزاداری امام حسین علیه السلام ثوابهای زیادی وعده داده اند این ثوابها برای کسی است که سایر شرائط را رعایت کند ومومن کاملی باشد زیرا امام (ع) برای احیاء نماز وامر بمعروف وزنده نمودن تعالیم اسلام قیام کرد پیروان آنها هم باید در حفظ اینها بکوشند وتصور اینکه صرف شرکت در مجالس بدون پایبندی به احکام اسلام اجر دارد تصور نا بجائی است.کسی بهشتی می شود که حد نصاب ایمان وعمل صالح را داشته باشد در قرآن کریم 258بار واژه «امنوا»ذکر شده در بیشتر موارد «عمل صالح»هم بدنبال آن ذکر شده است در نتیجه فردی اهل بهشت است که ایمان او درست باشد وعمل صالح هم انجام دهد واین خصوصیت را تا هنگام مرگ حفظ کند ,خیلی از افراد در برهه ای از زندگی بخاطر انجام اعمالی بهشتی شدند ولی در ادامه زندگی جهنمی شدند همچنانکه عکس او نیز اتفاق افتاد که مسیر باطل را کنار گذاشتند واهل بهشت شدند ونمونه های زیادی در طول تاریخ رخ داده است.در هر صورت تصور اینکه ما آزاد هستیم هر عملی را انجام دهیم وبدنبال آن یک عمل مستحبی بجا بیاوریم وپرونده ما بسته شود وسند بهشت را بنام ما بزنند تصوری باطل است ,زیرا اگر این چنین بود حق وباطل بی معنی می شد ودیگر جهاد اکبر وتزکیه نفس واز خود گذشتگی وتحمل رنجها بی مفهوم می شد ودلیلی نداشت که افراد این سختی به خود بدهند واز هواهای نفسانی ومعاصی پرهیز کنند در حالی که می دانیم کار بسیار مشکل است وبدون تحمل رنج وزحمت وجهاد با نفس در طول زندگی,چیزی به کسی نمی دهند. شاهد مهم بر این گفتار زندگی بزرگان دین ماست که در چه حدی از ایمان بودند وچه عبادتهای طاقت فرسائی داشتند ولی در عین حال چه تعبیر های حاکی از کوتاهی در انجام وظیفه در کلمات آنها به چشم می خوردبا مطالعه زندگی آنها ومقایسه وضع خودمان می فهمیم که ما در چه موقعیتی هستیم وچقدر از قافله عقبیم وچه مقدار تلاش وکوشش لازم است تا خود را به آنها نزدیک کنیم ,اگر بهشت رفتن به این سادگی بود نیازی به این همه عبادتها نبود. بنابراین ثواب های ذکر شده: اولا، همه اش سند قطعی ندارند.ثانیا، مشروط است به رعایت سایر شروط مثلا درک ثواب روزه مشروط است به حفظ اعضا و جوارح از گناه.ثالثا، بعضی از اعمال مشتمل بر کیفیتی هستند و آثاری دارند که طبعا اجر آنها هم فراوان است و نکته آخر فضل الهی است که بعدی ندارد و خداوند خواسته با بهانه هایی به مردم عنایت کند و برای یک عمل خالصانه کوچک اجرهای فراوان بدهد. در مورد نماز جمعه و آثار و ثواب های آن نیز باید گفت این هم مشروط است به اموری از جمله معرفت کامل به امیرمومنان میزان اعتقاد انسان به این امور –صحیح انجام دادن عمل – رعایت مشروط صحت نماز (ظاهری و باطنی) کامل بودن سائر اعمال و انجام همه وظایف عبادی. خلاصه کلام این کلام عمل با اجتماع شرائط این شانیت را دارد که گناهان انسان به سبب او آمرزیده شود و شاید همین مسئله باعث تقویت اراده انسان برای ترک همه معاصی بشود زیرا هرگز نباید تصور کرد که ذکراین ثواب ها چراغ سبزی است برای معاف شدن از تکالیف یا خدای ناکرده انجام معاصی. هیچ عملی مصونیت مادام العمر برای انسان به ارمغان نمی آورد. باید به همه وظائف و تکالیف عمل کرد واجبات را انجام داد محرمات را ترک نمود و امید به فضل الهی داشت که این ثواب ها به ما داده وشد زیرا که از فضل الهی بعید نیست .و در یک کلام دادن این همه ثواب و بخشش گناهان بعید نیست، لکن با شرائطی و از جمله شرائط انجام همه دستورات الهی و ترک همه آنچه مورد نهی قرار گرفته است. زیرا انسان تا زنده است و نفس می کشد تکلیف دارد اگر چه ثواب جن و انس را هم به او بدهند زیرا خود معصومین (ع) که گوینده این کلمات بودند با این که از همه ثواب ها برخوردار بودند لکن بیشتر از همه عبادت می کردند. در پایان به دو نکته اشاره می شود:1. طبقه بندی ثواب ها متناسب با میزان تاثیرگذاری در هدایت انسان هاست. لذا اگر برای برخی عبادت ها و یا اعمال ثواب فراوان ذکر شده به این منظور است. به طور مثال برای شرکت در مجلس امام علیه السلام و یا گریه بر امام حسین علیه السلام و یا برخی نمازها، ثواب بسیار ذکر شده است. زیرا بسیار دیده شده که برخی افراد در بهره مندی از یک مجلس امام حسین علیه السلام و یا برگزاری یک نماز خاص نقطه عطفی در زندگی آنها صورت می پذیرد و موجب هدایت همیشگی آنها می شود.2. الزام به تداوم عمل عبادی و یا رفتار صحیح است. به طوری که گفته شود اهل انجام چنین عبادت و یا رفتار است تا مشمول و برکات این گونه روایات شود. گفتنی است که لطف و رحمت خداوند بسیار است و آن چه از شخص کریم انتظار می رود همانا لطف و رحمت بیش از حد معمول است. در غیر این صورت با دیگران تفاوتی نخواهد داشت لذا خداوند با گناهان براساس عدل برخورد می کند. اما در برابر نیکی ها و عبادت ها براساس لطف و رحمت پاداش می دهد.خداوند می خواهد زمینه های امید وبا زگشت را درپیش پای مردم قرار دهد تادر صورت ارتکاب گناه وکوتاهی در عبادت خود را در بن بست نبینند وراه اصلاح وجود داشته باشد.لذا این عبادات مستحبی قرار داده شده تا راه جبرانی باشد باشدبرای آنها که می خواهند در مسیر تکامل قدم بگذارند. و اینکه شما موفق به انجام آن نماز شدید حاکی از ایمان شماست واز این به بعد عباداتی را که سند معتبر دارند با قصد خالص بجا بیاورید .نکته پایانی آنست که محدث قمی ره خبره در فن حدیث بوده و مطالب نقل شده در مفاتیح عموما سند دارد وخود ایشان در مواردی که سند محکم نداشته اشاره و رد کرده اند و یا نحوه صحیح آن را آورده اند.راز عدم استجابت دعا:انسان مرتبط با خدا مى کوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به خدا نزدیک شود. وقتى با کسى آشنا شدى و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صمیمى او به شمار آمدى، در هنگام نیاز به خانه اش مى روى. شرط دوستى را به جا مى آوری . میثاق و محبت را استوار مى سازی. او نیز در را باز مى کند . شما را در اندرون پذیرایى می‌نماید و مورد لطف و عنایت ویژه قرار خواهد داد.بر این اساس هر دعایی از انسان مورد اجابت خدا است؛ زیرا خداوند به طور مطلق و بی هیچ قیدی فرمود : « مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم» ، امااز نظر تعالیم دینی ما، استجابت همواره به معنای برآورده شدن و عملی شدن آنچه ما خواسته ایم نیست. این امر معقول و پذیرفتنی نیست و با سایر سنت های قطعی الهی در عالم همخوانی ندارد. مثلا فرض کنید اگر در شب قدری مادری برای سلامت و بازگشت فرزند رزمنده اش از میدان جنگ دعا کند . از آن سو فرزندش نیز برای شهادت و شهید شدن دعا کند، تکلیف چیست؟ آیا می شود این رزمنده هم شهید بشود و هم نشود؟ البته این یک مثال بسیار ساده و معمولی است. مثال های بسیاری از این دست می توان زد. تازه مثال ها و موارد تنها صورت های ظاهری است که برای ما قابل درک است. به علاوه اگر همه خواسته های انسان ها در دعاهاشان بر آورده شود، لازم می آید همه نظام دقیق عالم به واسطه دعاهای گوناگون بندگان در شرائط خاص استجابت به هم بریزد و ساختار عالم و حوادث آن هر روز بسته به دعاهای بندگان شکل جدیدی به خود بگیرد که این امر معقول و منطقی نیست.معنای درست استجابت همان است که از روایات استفاده می‌شود که به ما گفته شده : هیچ دعایی بی اثر نیست. هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد. هر دعای مقبولی یقیناً به استجابت می‌رسد، اما گونه‌های استجابت آن مختلف است.امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد:یا برای او ذخیره می‌گردد،یا در دنیا برآورده می‌شود،یا بلایی را که می‌خواست به او برسد، ‌از وی برمی‌گرداند». (1)چنان که از روایات برمی آید، برخی از دعاها مورد توجه خداوند قرار نمی گیرند. از آن ها تعبیر به «دعای غیر مسموع » می شود. اما دعا با شرائط خاص و در موقعیت های ویژه مستجاب است .راز عدم استجابت آن جوری که باب میل ما باشد ، در این واقعیت نهفته است که از باطن هستی و مصالح حقیقی خود و جهان بی خبریم. به همین دلیل گاهی می‌پنداریم خیر و مصلحت ما در تحقق و برآورده شدن حاجتی یا دفع و رفع مشکل و مانعی است. بر اساس این پیش فرض وقتی می‌بینیم خواستة ما برآورده نمی‌شود، رنجیده خاطر می‌شویم! در حالی که اگر حجاب از روی «حقیقت باطنی» عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواسته‌ها برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف می‌شویم و خدا را شکر می‌کنیم که خواسته و حاجت جاهلانه ما را آن گونه که می خواستیم، برآورده نکرده است.به بیان دیگر: خداوند نسبت به بندگانش مهربان است. خیر و خوشبختی مؤمنان را می‌خواهد، از این رو اگر خواسته آنان به ضررشان است، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از خداوند آن را می‌خواهند، اجابت نمی‌کند. اما چنان که گفتیم اصل دعای او بی اجابت و بی اثر نخواهد بود.به علاوه عدم اجابت ظاهری دارای آثار وبرکات بسیاری برای او خواهد بود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضی نمی‌شود. امام صادق علیه السلام می‌فرماید:«روز قیامت خداوند می‌فرماید: ای بنده من!‌ مرا خواندی و اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می‌کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی‌شد، برای ثواب و پاداش نیک که می‌بیند».(2)مهم تر از هر دعا و اجابتی در دنیا سنت آزمایش خداوند از بندگان است. حقیقتی که همه بندگان خدا از بزرگ ترین انبیا تا کم ترین افراد از آن مستثنا نشده اند. چه بسا یکی از مهم ترین آزمایش های خداوند برای بندگان خوبی چون شما تاخیر در اجابت ها و سنجش میزان صبر و حسن ظن شما به خداست.البته شیطان در یکی از مواردی که وسوسه می‌کند، تأخیر اجابت دعا است. از این راه انسان را مأیوس می‌کند تا او به خدا بدبین شود. ائمه اطهار علیهم السلام به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشته‌اند.امیرمؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، ‌تو را ناامید نکند که بخشش، ‌بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی‌تر گردد و بخشش خدا کامل‌تر شود. چه بسا چیزی را خواسته‌ای به تو نداده، ولی بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می‌داد، ‌تباهی دین و دنیای خود را در آن می‌دیدی». (3)پس مراقب باشید شیطان با وسوسه هایش شما را در دام خود نکشد و از خدای رحیم و مهربان دورتان نکند.پی‌نوشت‌ها:1. تحف العقول، ص 202.2. اصول کافی، ج 4، ص 247 .3. نهج البلاغه، نامه 31. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image