امی بودن پیامبر(ص) /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

قرآن مجید طرفدار مقام علم و قلم است و چنین فرموده: «خدا دانش را به وسیله قلم آموخت» (علق آیه ۳ و ۴) تا آنجا که نام یکی از سوره های قرآن قلم است بنابرین آیا می توان باور کرد که با این همه طرفداری از قلم پیامبر که مأمور تعلیم قرآن است از به کار بردن قلم اجتناب کند؟


در این که قرآن کریم و اسلام طرفدار علم هستند در آن شکی نیست. خداوند متعال در وصف علما فرمود: « ای پیامبر بگو آیا آنان که می دانند با آنان ک نمی دانند با هم برابرند. تنها صاحبان خرد و اندیشه اند که خدا را یاد می کنند»(زمر/9) اما باید توجه داشت که علم با سواد یکی نیست،‌ چنین نیست که هر عالمی باسواد باشد یا هر باسوادی عالم باشد. بسیاری از افراد هستند که سواد خواندن و نوشتن دارند ولی از علوم و به خصوص علوم الهی بی بهره اند. کسانی هم هستند که دارای علمند ولی از سواد خواندن و نوشتن بی بهره یا کم بهره اند. در زمان پیامبر اسلام یکی از معدود کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشت معاویه بن ابی سفیان بود ولی از جاهلترین افراد بود.در قرن اخیر شخصی به نام کربلایی کاظم وجود داشت- جسم شریف ایشان در قبرستان قم نو مدفون است- که به عنایت امام زمان(عج) حافظ کل قرآن شده بود و قرآن را به شکل نور می دید در حالی که فاقد سواد بود(شرح حال ایشان چاپ شده است می توانید مطالعه فرمایید). بنابراین علم با سواد تلازم ندارد. نوشتن یکی از راههای حفظ علم و یکی از راه های اطلاع از علم است. یعنی صرفا یک وسیله است. مخزن علم جان آدمی است نه ورق کاغذ.اما اینکه چرا پیامبر(ص) هیچ گاه به مکتب نرفت، سرش این است که او همه علم را از خداوند متعال گرفته بود و نیازی به خواندن و کتاب نداشت. او یقینا نوشتن و خواندن را هم می دانست ولی هیچ اقدام به نوشتن و خواندن نکرد؛ چون پیامبر(ص) درمیان قومی مبعوث شده بود که اهل شعر و ادبیات بودند اقوام بعد از او نیز تا به قیامت همگی اهل علم خواهند بود لذا معجزه جاوید او یعنی قرآن کریم از سنخ علم و هنر و ادبیات است تا حجت را به مردمان مدعی علم تمام کند. پیامبر(ص) قلم به دست نگرفت و به مکتب نرفت تا معلوم شود که او قرآن را از کسی یاد نگرفته است و از پیش خود ننوشته است تا روز قیامت کسی نمی تواند اشکالی بر قرآن وارد کند و کسی نمی تواند معادل آن را بیاورد و این در حالی است که آن را یک بی سواد آورده است پس کسی نمی تواند بگوید که او یک نویسنده زبردست بوده است که قرآن را نوشته است چون کسی قبول نمی کند که یک شخص بی سواد توانایی نوشتن یک اثر بی مانند را داشته باشد.اعراب به پیامبر اسلام تهمت می زدند که او قرآن را از برخی از افراد عالم فرا گرفته است یا می گفتند او کاهن است یا می گفتند او شاعر است.(ر.ک آیات 29 الی 34 طور و 13 و 14 دخان  5 انبیاء و 41 حاقه) و هیچ کدام این تهمت ها در مردم اثر نمی کرد چون همه می دانستند که پیامبر(ص) نه پیش کسی چیزی آموخته و نه کتابی خوانده و نه مطلبی نوشته است و کسی با این سابقه نمی تواند کتابی چون قرآن را از پیش خود بنویسد.اما در مورد آیاتی که ذکر فرموده اید، گفتنی است که در این آیات مراد از قلم، قلمهای ساخته دست بشر نیست. قلم اسم موجودی است مجرد از ماده و از سنخ ملائک که موجودات به واسطه او آفریده شده اند. او موجودی است که خداوند از وجود او کلمات وجودی را پدید آورده است. امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: « ن و القلم و ما یسطرون فالقلم قلمٌ من نور و کتاب من نور»(بحارالانوار، ج2 ص318)(در آیه «ن و القلم و ما یسطرون» مراد از قلم، قلمی از نور است و مراد از « ما یسطرون» کتابی از نور است) باز در روایتی آمده است که:« جبرئیل امر کرد به پیامبر که نامه ای به یهود و نصارا بنویسد و کاتب آن حضرت، سعد بن ابی وقاص بود جبرئیل املا کرد پس به یهود نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. از محمدبن عبدالله بی سواد و درس نخوانده به یهودیان خیبر، اما بعد ... » یکی از علمای یهود نزد پیامبر آمد با هزار مسأله و پیامبر سوالات او را جواب داد یهودی پرسید چه کسی اینها را به تو خبر می دهد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل پرسید جبرئیل از چه کسی خبر می گیرد، فرمود:  از میکائیل، پرسید میکائیل از که می گیرد، فرمود از اسرافیل. پرسید اسرافیل از که خبر می گیرد، فرمود: از لوح محفوظ فرمود لوح محفوظ از که خبر دریافت می کند فرمود از قلم. پرسید قلم از که می گیرد،‌ فرمود از رب العالمین ...»(ر.ک بحارالانوار،‌ج9، ص338)و باز فرمود: « نون، لوح محفوظ است و قلم نور ساطع است».(بحارالانوار، ج9، ص342)و باز در روایت است که ن و قلم وجود ملکوتی پیامبر(ص) است.(ر.ک بحار، ج26، ص3)رسول اکرم(ص) فرمودند: « همانا اول چیزی که خدا خلق کرد قلم بود پس به او گفت بنویس و قلم نوشت هر آنچه را که موجود است.» و در روایت دیگر فرمود: « اول چیزی که خدا خلق کرد نور من بود» و در روایت دیگر فرمود: « اول چیزی که خدا خلق کرد عقل بود»(بحار، ج1، ص97) و باز فرمود: « اول چیزی که خدا خلق کرد روح من بود»(بحار، ج54، ص309)از جمع این روایت استفاده می شود که قلم و عقل و روح پیامبر(ص) و نور وجود آن حضرت همگی یک حقیقت اند. فلاسفه از این حقیقت تعبیر می کنند به عقل اول.این حقیقت را از آن جهت قلم گفته اند که کلمات وجودی به واسطه او آفریده شده اند و او واسطه فیض خداست و موجودات را کلمات الهی می گویند چون همگی آیات خدا هستند و بر وجود خدا دلالت می کنند وکار کلمه نیز دلالت کردن بر معنای خود است. از این روست که خداوند متعال حضرت عیسی(ع) کلمه الله نامید و فرمود: «انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و کلمه القاها الی مریم ... »(نساء/171) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image