تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
در کتاب لغت، شخصی که از وطن خود دور افتاده باشد را غریب نامیدهاند. (مجمع البحرین، ج2، ص132) حضرت امیر (علیهالسلام) فرمودهاند: الغریب من لم یکن له حبیب _ غریب کسى است که دوستى نداشته باشد. (نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 31).بنابراین غربت امام رضا (علیهالسلام) را در دوری از وطن و اهل و عیال و نیز نداشتن یار و یاور در دوران تبعیدشان به خراسان و همچنین شهادت مظلومانه و غریبانه آن حضرت باید معنا کرد. از خود حضرت رضا (علیهالسلام) نقل است که فرمودهاند: هر که مرا در غربتم و دوری مزارم زیارت کند، روز قیامت در سه جا به فریادش می رسم، تا از هول و وحشت آن مکان ها نجاتش دهم: هنگامی که نامه ها به چپ و راست تقسیم می شود، هنگام صراط، و هنگام سنجش اعمال. (امالی شیخ صدوق رحمه الله علیه، ص 106، ج 220، کامل الزیارات، ص 304، ح 4، عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2، ص 25، ح 2). از هروی روایت شده است که گفت: از حضرت امام رضا (علیهالسلام) شنیدم که فرمودند: به خدا قسم هیچ یک از ما نیست، جز این که کشته و شهید شود. عرض کردند: یابن رسول الله، شما را چه کسی خواهد کشت؟ فرمودند: بدترین خلق خدا در زمان من، مرا به وسیله ی زهر می کشد، سپس مرا در مکانی دور افتاده و سرزمین غربت دفن می کند، بدان هر که مرا در غربتم زیارت کند، خداوند عزوجل اجر صد هزار شهید و صد هزار صدیق و صد هزار حج کننده و عمره کننده و صد هزار مجاهد را برای او می نویسد، و با ما محشور می شود، و در درجات عالی بهشت همراه ما می باشد. (عیون اخبار الرضا (علیهالسلام) ، ج 2، ص 256، ح 9، امالی شیخ صدوق، ص 61) .همچنین از حضرت رضا (علیهالسلام) روایت شده است که فرمودند:من در زمین غربت کشته و مسموم و مدفون می شوم، این را از سخنانی دانستم که پدرم از پدرش که از پدرانش علی بن ابی طالب (علیهمالسلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای من وصیت می کرد، همانا هر که مرا در غربتم زیارت کند، من و پدرانم شفاعت کنندگان او در روز قیامت هستیم، و هر که ما شفیع او باشیم، نجات می یابد حتی اگر گناهان انس و جن را بر دوش داشته باشد.(عیون اخبارالرضا(علیهالسلام)،ج2،ص263،ح33،امالی شیخ صدوق،ص499).به نقل کتب تاریخی وقتی امام رضا (علیهالسلام) مجبور به حرکت به سوی خراسان شد قبل از مهاجرت اقوام و عشیره خود را جمع نمود و با اشاره به سفر خود به خراسان و اشاره به عدم مراجعت به مدینه و غربت و شهادت خود هم دیگران و هم حضرتش گریستند و این حادثه از جهاتی قابل بررسی است:الف) این سفر با سفر امام حسین (علیهالسلام) از این حیث که انتهای سفر با شهادت آن بزرگواران همراه بود شباهت دارد، این مهم چه در نهضت امام حسین (علیهالسلام) ، چه در مهاجرت امام رضا (علیهالسلام) از اینکه با علم به شهادت آغازشد،حائز اهمیت است .ب) اقوام و عشیره حضرتش بدانند که این دعوت و فراخوانی مامون که به ظاهر برای ارادت و علاقه به حضرتش بود چیزی جز حلیه و نیرنگ نیست و هدف اصلی حاکمیت، حصر امام و حذف جایگاه امام در عرصه سیاسی و اجتماعی است. اینکه نزدیکان امام (علیهالسلام) بدانند که احترامی در کار نیست بلکه هدف مامون کنترل امام و از میان برداشتن قدرتی بزرگ در برابر حاکمیت باطل است. ج) این محفل، کراهت امام (علیهالسلام) از این سفر و اعتراض او به حاکمیت وقت را بیان می نماید و نیز می فهماند این حاکمیت در تعارض با فرزندان رسول خدا (صلیالله علیه و آله) است و مهمتر اینکه عده ای می پندارند که امام (علیهالسلام) برای معاونت و کمک مامون اقدام به مهاجرت به سوی خراسان نمود. چه بسا این حرکت آگاهی بخش از سو ی امام رضا (علیهالسلام) نبود عده ای از نزدیکان امام (علیهالسلام) نیز از عمق ماجرا باخبر نبوده و متاثر از حرکت ظاهری مامون می شدند و او را می ستودند و حاکمیت او را مشروع می دانستند.شاید یک سوال مطرح شود و آن اینکه حالا که زمینه حکومت ائمه (علیهمالسلام) فراهم شده چرا امام رضا (علیهالسلام) از پذیرش آن سرباز زد؟ اما با اندک تاملی، منطق با درایت امام (علیهالسلام) را خواهیم پذیرفت چرا که امام (علیهالسلام) با کدام زمینه، با کدام نیرو، با کدام افراد مورد اعتماد به حکومت مدنظرش خواهد رسید؟ قطعا مامون با آن نیت خود جزء سران حکومت امام (علیهالسلام) خواهد شد و هر عمل و نیرنگ و خیانتی که انجام دهد در سایه حکومت فرزند رسول خدا (ص) به آن مشروعیت می بخشد و مهمتر آنکه حمایت مومنین و شیعیان را که سرمایه بزرگی برای حکومت به حساب می آمد همیشه با خود خواهد داشت و دیگر هیچ تهدید اجتماعی را به صورت نهضت و یا شورش علوی احساس نخواهد کرد. بهترین سوال این است که آیا در صورت زمامداری امام (علیهالسلام) مامون خود مهمترین تهدید برای حکومت وی نبود؟! آیا آنچه در زمان مامون گذشت که در نهایت به شهادت امام رضا علیه اسلام منجر شد گواه محکمی بر این مدعا نیست؟ مامون پس از آنکه از این نقشه مایوس شد درصدد برآمد بهر شکل ممکن او را در کنار حاکمیت خود به عنوان سندی معتبر و مشروع نگهدارد. لذا طرح ولایت عهدی امام رضا (علیهالسلام) را مطرح ساخت اما چه کسی است که نداند انگیزه مامون از این نقشه چیست؟ لذا امام (علیهالسلام) با علم و تدبیر درصدد مخالفت برآمد آنقدر مخالفت کرد که تهدید به قتل شد و مجبور به پذیرش این امر گردید. نوع کلمات و مواضع امام و جملاتی که از سوی آن حضرت برای هدایت جامعه اسلامی آن زمان بیان می شد هرگونه ابهام و ناآگاهی در بین مردم را منتفی می گرداند چرا که بیان و جملات امام (علیهالسلام) نقطه ابهام و جای سوالی در زمینه وظیفه شیعیان و تشخیص حکومت سالم و غیر سالم باقی نمی گذارد امام (علیهالسلام) در حدیث معروف سلسله الذهب در نیشابور زیباترین و رساترین جمله را در تعیین وظیفه موحدان بیان فرمود: “کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی” سپس بعد از تاملی فرمود: “بشروطها وانا من شروطها.” یعنی راه رسیدن به وحدانیت و خداپرستی جز از میسر ما میسر نیست. یعنی ماییم که مسلمان بودن را معنی می بخشیم، ماییم که انسان مومن را به ایمان کامل می رسانیم به عبارت دیگر نفی بت پرستی و رسیدن به حصار محکم خداپرستی در سایه ولایت و امامت ما ممکن و عملی خواهد بود. شنوندگان و نویسندگان این حدیث را شنیدند و نوشتند اما چه کردند؟ امام (علیهالسلام) در روایتی برای آنکه خط خود و دشمنانش را جدا کند و وظیفه شیعیان را در این مهم تبیین کند می فرماید:« شیعتنا المسلمون لامرنا الاخذون بقولنا و المخالفون لاعدائنا فمن لم یکن کذالک فلیس منا_ پیروان ما دستورات ما را می گیرند و به کار می بندند و با دشمنان ما مخالفند و کسی که چنین نباشد از ما نیست .»در روایتی دیگر می فرماید: من واصل لنا قاطعا او قطع لنا و اصلا او مدح لنا عایبا او اکرم لنا مخالفا فلیس منه_یعنی هرکه به دور شده از ما نزدیک شود و یا از بستگان ما دوری کند یا کسی را که به ما عیب می بندد ستایش کند یا دشمن ما را اکرام نماید از ما نیست و ما هم از او نیستیم معلوم نیست شیعیان در عصر امام رضا (علیهالسلام) چگونه رفتاری داشتند که حضرتش برای تنویر افکار عمومی چنین جملاتی را بیان می کند؟ ظاهرا برای شیعیان و پیروان حضرتش دوستی با هر کس و دشمنی با هر کس مهم نبوده و مهمتر آنکه جایگاه امامت شیعه و دشمنانشان چندان روشن نبوده است یا اینکه امام (علیهالسلام) از اینکه شیعیان به حکومت وقت ابزار علاقه و دوستی می کنند و چندان موقعیت امامت شیعه را بر نمی تابند اینگونه دردمندانه سخن می گوید. گرچه در تاریخ همه مواضع و بیانات امام (علیهالسلام) روشن نیست و بعضا روایتی از این دست نقل شده است اما این خود گواه معتبری است بر اینکه امام (علیهالسلام) چه رنجی می بردند از دستگاه خلافت مامون و چه رنج مضاعفی می بردند از مومنین و مسلمانان و شیعیان. اگر جملات امام (علیهالسلام) و نگاه ایشان را به شیعیان خوب بررسی کنیم نوعی اعتراض و گلایه از رفتار شیعیان که مبتنی بر دوستی و محبت واقعی با حضرتش نبوده مشاهده می شود؟ چقدر از اهل علم و خواص که گرداگرد امام رضا (علیهالسلام) بودند درصدد نشر معارف امامت برآمدند؟ چقدر برای روشن شدن حقایق پنهان امامت تلاش کردند؟ چقدر امام(علیهالسلام) را در مسیر احیای امامت واقعی یاری رساندند؟ آیا این جملات امام (علیهالسلام) نوعی شکوائیه از فهم و درک و همت مردم نیست؟ آیا این اعتراضی به انتخاب خلیفه توسط مسلمین نیست؟ آیا خراسان اکثرا از شیعیان و علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت نبودند؟ چرا امام (علیهالسلام) بر حق را منزوی نمودند و خلیفه غاصب را امیرالمومنین خواندند؟ درست است که غربت امام رضا (علیهالسلام) به خاطر بعد مسافت از مدینه بود اما غربت واقعی امام (علیه السلام) در بین پیروان و شیعیان خود بود! برخی محققین معتقدند، غربت امام رضا (علیه السلام) در تهمت «کاخنشینی» به ایشان نهفته است! و آنچه سبب شده امام رضا (علیهالسلام) غریبالغربا خوانده شود، نسبت دادن تهمت کاخنشینی و سازش با مامون است. در حالی که این حرکت امام رضا (علیهالسلام) مشت ظلم و چهره سیاه و ریاکارانه مامون را آشکار کرد. البته نکتهای که در پایان لازم به تذکر است این است که،حسب تحقیق مختصری که انجام شد غیر از مواردی که در ابتدای این نوشتار در باب غربت امام رضا (علیهالسلام) از روایات آوردیم به روایت یا زیارتی برخورد نکردیم که آن حضرت را «غریبالغربا» نامیده باشند، درحالیکه در زیارات مربوط به حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) این تعبیر به چشم میخورد. مرحوم سیدبن طاووس در فصل 53 کتاب شریف اقبال زیارتی را برای امام حسین (علیهالسلام) در اول ماه رجب و نیز نیمه ماه شعبان ذکر میکند که در آن زیارت چنین عبارتی وجود دارد:... السَّلامُ عَلَیْکَ یا غَرِیبَ الْغُرَباء ... (الإقبال بالأعمال الحسنةفیمایعمل مرةفی السنة، ج 3، ص347) همچنین محدث قمی در کتاب مفاتیحالجنان در ادب بیستم از آداب زیارت سید الشهدا (علیه السلام) خواندن دعایی را ذکر می کند که تعبیر «غریبالغربا» در آن وجود دارد: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا غَرِیبَ الْغُرَبَاءِ (مفاتیح الجنان ص422) .غربت امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا، یک غربت فکری بود. در روز عاشورا کسانی مقابل امام حسین (علیهالسلام) صفآرایی کرده بودند که حضرت را میشناختند. تعدادی از آنها در کوفه پدر امام حسین (علیهالسلام) را درک کرده بودند و حتی برخی نیز دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله) را دیده بودند. غربت امام حسین (علیهالسلام) از این جهت بود که سخن، فکر و اندیشهاش مورد قبول کوفیان قرار نگرفت و آن چیزی که امام حسین (علیهالسلام) از مردم کوفه میخواست را آنها متوجه نمیشدند.در روایتی امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: ... زیارة جدی الحسین بن علی (علیهماالسلام) فإنه غریب بأرض غربة ... (کامل الزیارات، ص 325).اما غربت امام رضا (علیهالسلام) از این نوع نبود یا لااقل کمتر بود، چراکه امام (علیهالسلام) با آگاهسازی ایرانیان نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام) باعث تأثیرگذاری بسیار به خصوص در نیشابور که مرکز علمی وقت ایران بود، شد و سمت و سوی جدیدی در علمای متفکر جامعه ایرانی ایجاد کرد. تربیت شاگردان عالم، بیان سخن تازه و معرفی چهره جدید از اسلام توسط امام رضا (علیهالسلام) باعث شد تا ایرانیان بیشتری به تشیع گرایش پیدا کنند و ایران شیعه خانه اهل بیت (علیهمالسلام) شود بنابراین نوع غربت ایشان با غربت جدشان حضرت حسین (علیهالسلام) متفاوت بودهاست.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.