لیبرال دموکراسی /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

لیبرال دموکراسی « Liberal Democracy » گونه ای ایدئولوژی و نظام سیاسی است که در بیشتر کشورهای غربی رواج دارد . علیرغم کاربرد زیاد این اصطلاح ، هیچ تعریف جامعی از لیبرال دموکراسی وجود ندارد .


لیبرال دموکراسی « Liberal Democracy » گونه ای ایدئولوژی و نظام سیاسی است که در بیشتر کشورهای غربی رواج دارد . علیرغم کاربرد زیاد این اصطلاح ، هیچ تعریف جامعی از لیبرال دموکراسی وجود ندارد . اغلب اندیشمندان سیاسی تفاوتی میان لیبرال دموکراسی و یا دموکراسی لیبرال قائل نشده و معنای واحدی از این دو ارائه داده اند ، و آن این که « دموکراسی لیبرال شکلی از دموکراسی غیرمستقیم یا دموکراسی بر اساس نمایندگی است که اعتقاد به حقوق طبیعی و مدنی انسان، برابری حقوق سیاسی و قضایی همه شهروندان، از مشخصه های اصلی آن به شمار می رود .» از این رو همواره در توضیح این واژه بیشتر تلاش می شود تا مشخصه های نظام های لیبرال دموکراسی را تبیین کنند، شاید به این جهت که نظریه لیبرال دموکراسی را تلاشی تعارض آمیز، برای امتزاج مواضع لیبرالیستی و دموکراتیک در هیات یک نظریه واحد می دانند .هرچند با بررسی دقیق منابع متعدد، می توان دریافت که لیبرال دموکراسی، نه دموکراسی است و نه لیبرالیسم، بلکه لیبرال دموکراسی ترکیبی از برخی از ویژگی های دموکراسی و لیبرالیسم را به تنهایی در خود دارد، و در عین حال تفاوت هایی میان نظام لیبرال دموکراسی و دموکراسی و لیبرالیسم به چشم می خورد؛ از جمله اینکه دموکراسی جمع گراست، بر خلاف آن، لیبرالیسم به تصمیم گیری و اصالت فردی اهمیت می دهد؛ دموکراسی بر عمومی بودن قلمرو افراد، لیبرالیسم بر خصوصی بودن آن و لیبرال دموکراسی به قلمرو تحدید شده تاکید دارد، ولی لیبرال دموکراسی، دموکراسی را تا جایی مطلوب می داند که به آزادی فردی لطمه ای وارد نسازد . بنابراین، دموکراسی در نقطه مقابل لیبرالیسم، به تقدم منافع فردی بر منافع جمعی می اندیشد . البته لیبرال دموکراسی می کوشد، منافع فردی و جمعی را زیر یک سقف گرد آورد؛ با این وصف، میل به اکثریت در آن بیش از اقلیت گرایی است . دموکراسی یک نظام حکومتی و لیبرالیسم یک نظام فکری است . لیبرال دموکراسی، دموکراسی را یک روش برای تصمیم گیری در چارچوب ارزش های لیبرالیسم تلقی می کند، از این رو، دموکراسی بر نوعی ایده آلیسم استوار است . لیبرال دموکراسی، نه تنها به آزادی دموکراسی و رفاه لیبرالیستی، بلکه به ترکیب و ارایه توأم رفاه و آزادی می اندیشد .در ادامه جهت تبیین دقیق تر مفهوم لیبرال دموکراسی اشاره ای گذرا به چگونگی شکل گیری این ایدئولوژی می پردازیم :واژه « Liberal » در اصطلاح به یک گونه طرز تفکر در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی گفته می شود که تکیه اصلی آن بر آزادی هر چه بیشتر و توجه به حقوق طبیعی افراد است. مفهوم اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم ، آزادی شهروندان در سایه حکومت محدود به قانون است و قانون گرایی ، تفکیک قوا ، رعایت حقوق بشر و حکومت مبتنی بر نمایندگی از اصول آن محسوب می شود. مکتب لیبرالیسم اولین بار به عنوان یک حزب سیاسی در سال 1850 م در انگلیس مطرح گردید . آزادی های بی حدو مرز، بازار کاملا آزاد و سود جویی های سیری ناپذیر، نابرابری های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ناشی ازتفکرات«لیبرالیسم کلاسیک » و اندیشه های «جان لاک » و «آدام اسمیت » نه تنها اهداف و امید های اولیه این مکتب را محقق نساخت ؛ بلکه موجب سلب شدن همان آزادی های فردی از افراد بی شمار و پدید آمدن توده انبوه کارگران فقیر در کنار انباشت ثروت کارفرمایان و هزاران مشکل فردی و اجتماعی دیگر گردید ودر صحت و اتقان اندیشه های لیبرالیسم اولیه ، شک و تردید انداخت. از این رو در اوائل قرن بیستم بسیاری از اندیشمندان لیبرال، در لیبرالیسم افراطی اولیه تجدید نظر کردند . این نسل از لیبرالیست ها - موسوم به لیبرال دموکرات- با توجه به چالش ها و بحران های جدید ، معتقد به افزایش فعالیت و دخالت دولت برای رفع نارسایی ها شدند . در نتیجه حمایت از «اقتصاد مختلط » و فروکاستن از آزادی های اقتصادی جزو اندیشه لیبرالی در اوایل قرن بیستم شد . و به مفهوم « برابری در فرصت ها» به عنوان هدف اصلی از دخالت دولت در امور اقتصادی توجه گردید. بدین ترتیب اندیشه «برابری » در کنار اندیشه «آزادی » در ایدئولوژی لیبرالیسم جای گرفت . دولت در فلسفه جدید لیبرالیسم مکلف شد تا از طریق مداخله اقتصادی از تأثیر نابرابری های اجتماعی کاسته و حداکثر بهروزی و رفاه و شادی را برای حداکثر مردم تامین کند . این اندیشه مبنای نظری «دولت رفاهی » قرار گرفت؛بر اساس آن دولت موظف شد که برای تمامی شهروندان، ایمنی، رفاه، امکانات درمانی، بیمه و . . . را تامین کند . و مشارکت سیاسی همه طبقات اجتماعی ، مبارزه با فقر و بیکاری ، را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد. بدین ترتیب دنیای غرب، دموکراسی رایج سده های قبل از قرن 17 و لیبرالیسم کلاسیک قرن 18 را پشت سر گذاشته، و در اواخر قرن 19 پا به عصر و عرصه لیبرال دموکراسی نهاد . هرچند با وجود مشکلات ، کاستی ها و بحرانهای ناشی از تناقضات و چالش های نظری و عملی لیبرال دموکراسی گونه ای جدید از لیبرالیسم به نام نئولیبرالیسم در دهه آخرین قرن 20، با افول دولت های لیبرالی و رفاهی، به وجود آمد که آن هم برای ایجاد زمینه های انعطاف پذیری در برخی آرای اقتصادی و اجتماعی، به منظور نجات لیبرالیسم از گرداب ها، تناقض ها و تنش های نظری و عملی تلاش می نماید . چهت آشنایی بیشتر و مطالعه ر.ک :1. فرهنگ واژه ها، عبدالرسول بیات و جمعی از نویسندگان، مؤسسه اندیشه و فرهنگی دینی2 . لیبرالیسم غرب، آنتونی آرپلاستر، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز3. . اندرو هی وود، درآمدی بر ایدئولوژیهای سیاسی، ترجمه محمود رفیعی مهرآبادی، تهران ؛ وزارت امور خارجه ، 1379 .4 . درآمدی بر چالش های لیبرال دموکراسی، علیرضا محمدی، نشریه معرفت،‌ ش 1025 . آنتونی آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم، ترجمه عباس مخبر ، تهران؛ نشر مرکز،6 . عبدالرحمن عالم، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، تهران؛ وزارت امور خارجه، مرکز چاپ وانتشار، 1377 .7 . عبدالرسول بیات، فرهنگ واژه ها ، قم؛ مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1381.8 . علی اصغر حلبی، اندیشه های سیاسی قرن بیستم، تهران؛ اساطیر ، 1375.9 . حسین بشیریه، اندیشه‌های سیاسی قرن بیستم، جلد دوم:لیبرالیسم و محافظه کاری10 . انتقاداتی بر لیبرال دموکراسی ، مرتضی شیرودی ، پگاه حوزه ، ش 112 . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100102075) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image