تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
متکلمان اشاعره تعریف جدیدی از عقل ارائه نکردند، بلکه مباحث آنها در کتابهای کلامی در تبیین استدلالها نظیر مباحث فلاسفه است.[1]برای عقل معانی متعددی بیان کردند. برخی عقل را بر چهار معنا اطلاق مىکنند.معناى اوّل: عقل جوهرى مجرّدی است که آنرا به اجسام، تعلّق تدبیر و تصرّف نباشد. این تعریف فلاسفه است و مدّعای آنان این است که: عقل اوّل اعظم ملائکه و از مبدعات است. به تفسیرى دیگر میگویند که عقل ماهیّتى مجرّد از مادّه و علائق به ماده دارد؛ و به این معنا بر خداوند متعال و بر ملائکه اطلاق میکنند. البته متکلّمان متقدّم این معنا را قبول ندارند.معنای دوم: عقل نیرویی نظرى است؛ یعنی نیرویی از نیروهای نفس است که به واسطه او نفس از معلولات به مجهولات میرسد. این نیرو دارای چهار مرتبه است:مرتبه اول؛ صرف استعداد است، که اطفال نیز در ابتدای خلقت از آن برخوردارند. و آنرا عقل هیولانى خوانند.مرتبه دوم؛ حصول علم به نظریّات به گونهای که هر وقت بخواهد که نظریات را حاضر کند، بتواند. و آنرا عقل بالفعل گویند.مرتبه چهارم؛ حصول نظریّات، بر وجهى که بالفعل حاصل باشد. و آنرا عقل مستفاد گویند. این معناى دوم نیز مصطلح فلاسفه و حکیمان است.[2]معناى سوم: عقلى که مناط تکلیف است، و جنون در مقابله آن است، و آن اصطلاح عامه مردم است. معتزله آنرا به نیرویی تفسیر کردهاند که به سبب آن حسن و قبح افعال معلوم میشود و به این وسیله میان خیر و خیّر تمییز داده میشود. بعضى از اشاعره گفتهاند: عقل که مناط تکلیف است، علم است. و بهترین تفسیر براى عقل به معناى سوم آن است که عقل نیرویی غریزی در نفس است که در صورت سلامتی آلات و ابزار ادراکی علم به ضروریّات را به دنبال خواهد داشت.معناى چهارم: عقل معاش. این معنا نیز معنای عقل در نظر عموم مردم است؛ زیرا در عرف، هرگاه لفظ عقل را بکار ببرند ذهن آنان به عقل معاش سبقت میگیرد. بهترین تفسیرى که از این معنای چهارم عقل کردند، آن است که: عقل نیرویی غریزی در نفس است که شناخت مصالح و عمل به مقتضای آنها را به دنبال میآورد.[3] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.