فصل (۵۴): (همت بلند و عزم بر سلوک )  /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

فصل (۵۴): (همت بلند و عزم بر سلوک ) اى عزیز! قدم در نه که آدمى صنیع خداست و قوتى در او هست که روى به هر چه آورد و سست نشود از پیش برد. از این جاست که بزرگان گفته اند:


فصل (54): (همت بلند و عزم بر سلوک ) اى عزیز! قدم در نه که آدمى صنیع خداست و قوتى در او هست که روى به هر چه آورد و سست نشود از پیش برد. از این جاست که بزرگان گفته اند: اگر گویى که بتوانم قدم درنه که بتوانى و گر گویى که نتوانم برو بنشین که نتوانى اى عزیز! اسیر لذت تن گشته اى و گرنه ترا چه عیشهاست که در ملک تن مهیا نیست و تا به بلا و مصایب او را امتحان ننمایند و خالص نگردانند به آن لذات روحانیه نمى رسد. ان الذهب لیجرب بالنار، و ان العبد الصالح لیجرب بالبلاء. و الحکمة فى امتحان الله تعالى عباده الصالحین اظهار ما فى ضمایرهم من صدق الدعوى و کذبه . و فى مصباح الشریعة : و المدعى یطالب بالبینة لا محالة و هو مفلس ، فیفتضح . و الصادق لا یقال (له ): لم .(550) ....طلا با آتش آزموده مى شود و بنده صالح با بلاء. حکمت آزمایش خداى متعال بندگان صالح خود را، اظهار صدق و کذاب ادعایى است که در باطن دارند. و در مصباح الشریعة فرموده است : و مدعى ناگزیر از وى دلیل خواهند و چون از داشتن دلیل تهیدست است رسوا خواهد شد، ولى به راستگو نمى گویند دلیلت چیست ؟ و فى فردوس العارفین : و یروى ان الله تعالى قال فى بعض الکتب : لو ترکت العباد على حسب علمى بهم من غیر ان یظهروا للغیر ما انا اعلم فیهم اذا لزمنى التهمة بالمیل . فاولى بى ان اظهر ذلک لهم فى الابتلاء. و در فردوس العارفین گوید: و روایت است که خداى متعال در بعضى کتابهاى آسمانى فرموده است : اگر بندگان را با همان علمى که به آنان دارم رها کرده بدون آن که آن چه را من از آنان مى دانم براى دیگران اظهار کنند، آن گاه مورد این تهمت قرار مى گیرم که به آنان توجه و میل خاصى داشته ام . از این رو براى من شایسته تر است که با ابتلاء و آزمایش ‍ آن را بر ایشان آشکار سازم . و لذا قیل : من عبد الله على بساط المحنة افضل ممن یعبده على بساط النعمة ، لان الانبیاء کانوا افضل مرتبة و اعلى منزلة من دونهم ، فامتحن الله عامتهم بانواع المحن و البلایا؛ و لقوله صلى الله علیه و آله : اشد البلاء للانبیاء ثم الامثل فالامثل .(551) و از این رو گفته اند: هر کس خدا را بر بساط رنج و گرفتارى عبادت کند برتر است از کسى که او را بر بساط نعمت عبادت مى کند، زیرا پیامبران از نظرمرتبه و منزلت برتر و بالاتر از دیگران بودند و خداوند همه آنان را با انواع گرفتاریها و بلاها آزمایش فرموده است ؛ و نیز به دلیل این فرمایش رسول خدا صلى الله علیه و آله که : شدیدترین بلاها براى انبیاست سپس براى هر که بهتر و داراى منزلتى بالاتر است . نعم لیس من عبدالله على حظ نفسه کمن عبده على حب ربه . فالشاکر یطلبه من وراء الحجاب ، و الصابر یطلبه من دون الحجاب . و الشاکر یعبده على حظ نفسه ، و الصابر یعبده على حب ربه . و الشاکر مفتخر بملکه ، و الصابر مفتخر بملیکه . و الشاکر حبس نفسه مع النعمة ، و الصابر حبس نفسه مع المنعم . و الشاکر مدیون المولى ، و المولى مدیون الصابر. قال الله تعالى : الذین اذا اصابتهم مصیبة (552) - الایة . آرى ، کسى که خدا را با توجه به لذت نفسش مى پرستد مانند کسى نیست که خدا را بنابر دوستى پروردگارش عبادت مى کند. بنابراین ، شاکر خدا را از پشت حجاب مى طلبد و صابر او را بدون حجاب مى جوید. شاکر خدا را بنابر لذت نفسش مى پرستد و صابر بنابر دوستى پروردگارش . شاکر به ملک و دارائیش افتخار مى کند و صابر به ملیک و پادشاهش . شاکر نفس خود را با نعمت حبس کرده است و صابر با منعم . شاکر مدیون مولاست و صابر، مولا مدیون اوست . خداى متعال فرموده : آنان که چون مصیبتى برایشان وارد شود.... عن وهب بن منبه : انا نجد فى الکتب المنزلة : ان عباد الله الصالحین کانوا اذا سلک بهم طریق النعمة و الرخاء حزنوا و اشفقوا و خافوا الاستدراج ، و اذا سلک بهم طریق البلاء و الشدة فرحوا و استبشروا و قالوا:الان یتعهدنا ربنا. وهب بن منبه گوید: ما در کتابهاى آسمانى مى یابیم که نوشته است : همانا بندگان صالح خدا چنین بودند که چون خداوند آنان را به راه نعمت و آسایش مى برد اندوهگین شده و دلهره داشتند و از غافلگیرى خداوند مى هراسیدند، و چون آنان را به راه بلاء و سختى مى برد خوشحال و مسرور شده مى گفتند: الان پروردگارمان به سراغ ما آمده و از ما تفقد مى کند. پس اى عزیز! معلوم شد که دنیا محل راحت و آسایش نیست بلکه وسیله دار عیش و آسایش است که : الدنیا مزرعة الاخرة .(553) قال الصادق علیه السلام : لا راحة للمومن على الحقیقة الا عند لقاء الله تعالى : و ما سوى ذلک ففى خمسة اشیاء: صمت تعرف به حال قلبک و نفسک فیما یکون بینک و بین بارئک ، و خلوة تنجوبها من الوساوس ، و حلم تنجوبه من آفات الزمان ظاهرا و باطنا، و جوع تمیت به الشهوات ، و سهر تنور به قلبک و تصفى به طبعک و تزکى به روحک .(554) امام صادق علیه السلام فرمود: در حقیقت مومن را آسایشى نیست مگر هنگام ملاقات با پروردگارش ، و در غیر این صورت در پنج چیز دیگر است : 1 - سکوتى که با آن حال دل و نفس خود را در رابطه با خود و آفریننده ات بشناسى . 2 - خلوتى که بدان سبب از وسوسه ها رهایى یابى . 3 - حلمى که با آن از آفات ظاهرى و باطنى زمان نجات پیدا کنى . 4 - گرسنگى اى که با آن شهوات را سرکوب کنى . 5 - بیدارى شب که با آن دلت را نور، طبعت را صفا و روحت را پاکیزگى بخشى . و فى حدیث آخر: لا راحة للمومن من دون جوار الله تعالى . و در حدیث دیگرى است که : مومن را بدون آرمیدن در جوار خداى متعال آسایشى نیست . پس اى عزیز! ظاهر شد که اگر ناملایم به انسان نرسد خام است و خام بماندو شایسته بساط خداوندى نگردد. و اگر گوشت خام بى تبش آتش پخته شود شاید که آدمى نیز بى تعب و مصایب پخته شود. و گاه هست که به شخصى مکروه مى رسد و او ادعا مى کند که خدایا بر من رحم کن و این مکروه را از من بردار، و خداى عز و جل مى فرماید: از رحم من است که این مکروه را بر تو گماشته ام . پس باید که مکروه را به بشر و طلاقت تلقى نماید که : لیس للعارف دعوى ، و لا للمحب شکوى . ...عارف را ادعا و محب را شکایتى نباشد. و قیل لابراهیم علیه السلام : باى شى ء وجدت خلته ؟ قال : بانقطاعى الى ربى ، و اختیارى ایاه على ما سواه . به ابراهیم علیه السلام گفتند: دوستى خدا را با چه به دست آوردى ؟ فرمود: با دل بستن به خدا و برگزیدن او بر هر چه غیر اوست . و قالت رابعة البصریة : الهى همى و مرادى فى الدنیا من الدنیا، و فى الاخرة من الاخرة رویتک ، ثم افعل بینهما ماشئت . و رابعه بصریه گوید: خدایا همه اندیشه و مقصود من در دنیا از دنیا و در آخرت از آخرت دیدار توست ، سپس در این میان هر چه خواهى بکن . اى عزیز! چگونه دنیا محل آسایش است و چگونه در دنیا مطمئن البال مى توان بود و حال آن که جناب امام جعفر صادق علیه السلام مى فرماید: و ربما عمل العبد سیئة فیراه الرب سبحانه فیقول : و عزتى و جلالى لا اغفرلک بعدها ابدا.(555) ....و بسا بنده گناهى مى کند و خداى سبحان او را مى بیند و مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند که هرگز پس از این گناه ، تو را نخواهم آمرزید! پس باید انسان دایم در خوف بوده سر تفکر در جیب تدبر فرو برده با نفس خود در محاربه و مصارعه باشد تا آن که جذبه الهى شامل حال او شود. چند خواهى زیست مردانه درآى عقل برهم سوز و دیوانه درآى قال ابویزید رحمه الله : قلت لربى : یا عزیزى کیف الوصول الیک ؟ فالقى الى : یا ابا یزید، دع نفسک و تعال . ابویزید (ره ) گوید: به پروردگارم گفتم : عزیز من ! وصول به تو چگونه است ؟ چنین به من القاکرد که : اى ابایزید، خود را رها کن و پیش بیا. قال الصادق علیه السلام : و ان کنت راضیا بما انت فیه فما احد اشقى منک و اضیع عمرا،فاورثت حسرة یوم القیامة . (556) امام صادق علیه السلام فرمود: و اگر به حالى که دارى خشنودى پس هیچ کس از تو بدبخت تر و عمر را تباه کننده تر نیست ، پس در قیامت حسرتى را به ارث خواهى برد. اى عزیز! چگونه مى توان راضى بود در دنیا به آن چه در اوست ، مع ان الدنیا لیست الا حب غیر الله ، فیندرج فى ذلک جمیع المهلکات الباطنة کالحقد و الریاء و غیرهما. فاذا عرفت حقیقة دنیاک ، فدنیاک و ما فیها لذة فى العاجل ، و هى مذمومة کالاکل للتلذذ، و ممدوحة اذا کان للتقوى . و الیه الاشارة بقوله صلى الله علیه و آله : الدنیا مزرعة الاخرة .(557) و بقوله صلى الله علیه و آله : الدنیا ملعونة و ملعون ما فیها الا ما کان لله منها.(558) ....با آن که دنیا جز دوستى غیر خدا نیست ، پس در این معنى تمام مهلکات باطنى چون کینه و ریا و....داخل است . حال چون حقیقت دنیایت را شناختى ، پس دنیاى تو و آن چه در آن است لذت در همین زندگانى فعلى است و آن نکوهیده است مانند خوردن براى لذت بردن ، و ستوده است اگر براى نیرو گرفتن (براى عبادت ) باشد. و اشاره به همین است حدیث : دنیا کشتزار آخرت است و حدیث : دنیا و آن چه در آن است ملعون است مگر چیزهایى از آن که براى خداباشد. الا تتامل قول خضر علیه السلام لموسى علیه السلام حیث صاحبه و طمع الاجر بقوله : لو شئت لاتخذت علیه اجرا: هذا فراق بینى و بینک . (559) فالطمع فى الدنیا راس البعد عن الله تعالى . و قد قیل فى قوله تعالى : انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا،(560) اراد دنس الطمع . و قیل فى قوله تعالى : فک رقبة ،(561) فکه من ذل الطمع . و للشافعى ابیات فى هذا المعنى : امت مطامعى و ارضیت نفسى فان النفس ما طمعت تهون و احییت القنوع و کان میتا و فى احیائه عرض مصون اذا طمع احل بقلب عبد علته مذلة و علاه هون آیا تامل نمى کنى قول خضر علیه السلام را به موسى علیه السلام - آن گاه که موسى با او همراه شده و (در ساختن آن دیوار خراب ) طمع اجرت نمود و گفت : اگر خواهى بر این کار اجرتى بگیر - که فرمود: اینک وقت جدایى من و توست ! پس طمع در دنیا راس دورى از خداى متعال است . و در تفسیر این آیه : جز این نیست که خدا اراده کرده است تا هر گونه پلیدى را از شما خاندان ببرد و شما را پاکیزگى شایسته بخشد. گفته شده : مراد پلیدى طمع است . و در تفسیر این آیه : آزاد ساختن بنده اى گفته شده : آزاد ساختن آن از ذلت طمع است . و شافعى در این معنى اشعارى دارد: طمعهاى خود را سرکوب کرده و نفسم را راضى نمودم ، زیرا نفس تا طمع دارد خوار است . و قناعت را که مرده بود زنده ساختم ، و درزنده کردن آن آبرو مصون مى ماند. چون طمع در دل بنده اى جاى گیرد، خوارى و پستى و سرشکستگى بر او خیمه خواهد زد. و فى قطع الطمع من الدنیا قال مولینا امیرالمومنین علیه السلام : ایها الناس مثلکم حمار معصوب العین مشدود فى طاحونة یدار لیلة و نهاره فیما نفعه قلیل و عناوه طویل ، و مع هذا انه یعتقد قد قطع المراحل و بلغ المنازل حتى اذا کشف عیناه قد اصبح و راى مکانه لم یبرح ، اخذ ما فیه و عاد الى ما کان علیه ، فالحق بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فى الحیوة الدنیا و هم یحسبون یحسنون صنعا. (562) و على هذا مضت القرون طرا وهلم جرا. فرحم الله امرعا اعد لنفسه ، و استعد لرمسه ، و علم من این و فى این و الى این . و در مورد قطع طمع از دنیا مولایمان امیر مومنان علیه السلام فرموده است : اى مردم ، داستان شما به الاغى ماند که چشمان او را بسته و او را در آسیابى بسته اند، شب و روزش را در آن چه سود اندک و رنج دراز دارد دور مى زند و با این حال پندارد که مراحلى را پیموده و به منازلى رسیده است ، تا وقتى که چشمانش را باز کنند جاى خود را مشاهده مى کند و مى بیند که از جایش تکان نخورده است ، دوباره به کار قبلى ادامه داده و به حال اول باز مى گردد، بنابراین (چنین کسى ) به زیان کننده ترین مردم از نظر عمل ملحق مى شود، یعنى : آنان که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم و نابود شده ، با این حال گمان مى کنند که کار نیک انجام مى دهند. قرنهاى گذشته بر همین منوال گذشت و آینده نیز بر همین گونه . پس خدا رحمت کند مردى را که براى خود توشه فراهم کند و آماده قبر (و برزخ ) خود باشد و بداند که از کجاست و در کجاست و به کجا خواهد رفت . و از شیخ کبیر پرسیدند که : من الاین الى الاین ؟ فرمود: من العلم الى العین . ...از کجا به کجا؟ فرمود: از دانستن به مشاهده و دیدن . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image