ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

آيا نور در قرآن را مي توان با آتش يا نور در زرتشت مقايسه كرد؟


نور در قرآن هيچ ربطي به آتش يا نور مطرح در زرتشت ندارد و مقايسه آن دو با هيچ معيار و ملاكي درست نمي باشد؛‌ زيرا آتش يك پديده اي است كه از تعامل شيميايي آكسيژن با مواد آلي به وجود مي آيد و خاصيت طبيعي آن سوزندگي و گرمازايي مي باشد و بشر برخي از نيازهاي مادي خود را توسط آن رفع مي سازند. و با شناخته شدن ماهيت و خاصيت آن هيچ جنبه تقدس در آن وجود نخواهد داشت و مانند ساير مواد طبيعي كاربرد داشته و هيچ تفاوتي از اين جهت با ساير مواد طبيعي ندارد. در ديانت زرتشتي فقط آتش مورد تقديس و پرستش قرار مي گيرد و به اين باور اند كه آتش اهريمن را از انسان دور مي كند. اما نسبت به ساير نورها مثل نور آفتاب و لامپ و امثال اينها چنين ديدگاهي ندارند. اما كلمه« نور» معنايى معروف دارد، و آن عبارت است از چيزى كه اجسام كثيف و تيره را براى ديدن ما روشن مى‏كند و هر چيزى به وسيله آن ظاهر و هويدا مى‏گردد، ولى خود نور براى ما به نفس ذاتش مكشوف و هويدا است، چيز ديگرى آن را ظاهر نمى‏كند. پس نور عبارت است از چيزى كه ظاهر بالذات و مظهر غير است، و اجسام قابل ديدن را ظاهر مي گرداند. اين اولين معنايى است كه كلمه نور را براى آن وضع كردند و بعدا به نحو استعاره يا حقيقت ثانوى به طور كلى در هر چيزى كه محسوسات را مكشوف مى‏سازد استعمال نمودند، در نتيجه خود حواس ظاهر ما را نيز نور يا داراى نور كه محسوسات به آن ظاهر مى‏گردد خواندند، مانند حس سامعه و شامه و ذائقه و لامسه و سپس از اين هم عمومى ترش كرده شامل غير محسوسش هم نمودند، در نتيجه عقل را نورى خواندند كه معقولات را ظاهر مى‏كند، و همه اين اطلاقات با تحليلى در معناى نور است، كه گفتيم معنايش عبارت است از ظاهر بنفسه و مظهر غير. نوري كه در آيات متعدد قرآن آمده در همه آنها اين معناي نور وجود دارد. يعني در هر مورد خاصي كه استفاده شده معناي ظاهر بنفس و مظهر غير در آن ملحوظ مي باشد. ما در اينجا برخي از اين آيات را كه كلمه «نور» در آنها استعمال شده ذكر نموده و به معناي آن اشاره مي‌كنيم. 1. در يكي از آيات قرآن «نور» بر خداوند اطلاق شده و مي فرمايد: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنهََّا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَ لَا غَرْبِيَّةٍ يَكاَدُ زَيْتهَُا يُضىِ‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلىَ‏ نُورٍ يهَْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِيمٌ؛ خدا نور آسمانها و زمين است. مثَل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى باشد، آن چراغ درون آبگينه‏اى و آن آبگينه چون ستاره‏اى درخشنده. از روغن درخت پربركت زيتون كه نه خاورى است و نه باخترى افروخته باشد. روغنش روشنى بخشد هر چند آتش بدان نرسيده باشد. نورى افزون بر نور ديگر. خدا هر كس را كه بخواهد بدان نور راه مى‏نمايد و براى مردم مثَلها مى‏آورد، زيرا خدا بر هر چيزى آگاه است.‏ اين آيه شريفه اين حقيقت را به اين بيان ارائه داده كه خداى تعالى داراى نورى است عمومى، كه با آن آسمان و زمين نورانى شده، و در نتيجه به وسيله آن نور، در عالم وجود، حقايقى ظهور نموده كه ظاهر نبود. و بايد هم اين چنين باشد، چون ظهور هر چيز اگر به وسيله چيز ديگرى باشد بايد آن وسيله خودش به خودى خود ظاهر باشد، تا ديگران را ظهور دهد، و تنها چيزى كه در عالم به ذات خود ظاهر و براى غير خود مظهر باشد همان نور است. پس خداى تعالى نورى است كه آسمانها و زمين با اشراق او بر آنها ظهور يافته‏اند، هم چنان كه انوار حسى نيز اين طورند، يعنى خود آنها ظاهرند و با تابيدن به اجسام ظلمانى و كدر، آنها را روشن مى‏كنند، با اين تفاوت كه ظهور اشياء به نور الهى عين وجود يافتن آنها است، ولى ظهور اجسام كثيف به وسيله انوار حسى غير از اصل وجود آنها است. و چون وجود و هستى هر چيزى باعث ظهور آن چيز براى ديگران است، مصداق تام نور مى‏باشد، و از سوى ديگر چون موجودات امكانى، وجودشان به ايجاد خداى تعالى است، پس خداى تعالى كامل‏ترين مصداق نور مى‏باشد، او است كه ظاهر بالذات و مظهر ما سواى خويش است، و هر موجودى به وسيله او ظهور مى‏يابد و موجود مى‏شود. پس خداى سبحان نورى است كه به وسيله او آسمانها و زمين ظهور يافته‏اند، اين است مراد جمله اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، از اينجا استفاده مى‏شود كه خداى تعالى براى هيچ موجودى مجهول نيست، چون ظهور تمامى اشياء براى خود و يا براى غير، ناشى از اظهار خدا است، اگر خدا چيزى را اظهار نمى‏كرد و هستى نمى‏بخشيد ظهورى نمى‏يافت. پس قبل از هر چيز ظاهر بالذات خدا است. 2. نور در آيات قرآن به معناي معرفت و هدايت خاص نيز آمده است كه در ادامه همين آيهمَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ نور خدا را توصيف مى‏كند، با توجه به اينكه كلمه« نور» را اضافه به ضمير خدا كرده، و فرموده «نور او» يعني«نورى كه مال اوست» دليل بر اين است كه مراد وصف آن نور كه خود خداست نيست، بلكه مراد وصف آن نورى است كه خدا آن را افاضه مى‏كند، البته باز مراد از آن، نور عامى كه افاضه‏اش كرده، و به وسيله آن هر چيزى ظهور يافته و عبارت است از وجودى كه هر چيزى به آن وصف مى‏گردد نيست به دليل اينكه بعد از تتميم مَثل فوق، فرموده: «خدا هر كه را بخواهد به سوى نور خود هدايت مى‏كند» و اگر مقصود«وجود» بود كه همه موجودات به آن رسيده‏اند، ديگر به موجود خاصى اختصاص نداشت، بلكه مراد از آن نور، نورى است خاص كه خداى تعالى آن را تنها به مؤمنين اختصاص داده و آن به طورى كه از كلام استفاده مى‏شود حقيقت ايمان است. هم‌چنان كه در ساير موارد قرآن كريم مى‏بينيم خداى سبحان اين نور خاص را به خود نسبت داده، مثلا فرموده: يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ؛ مى‏خواهند نور خداى را با دهن‌هايشان خاموش كنند، ولى خدا نور خود را تمام و تكميل خواهد كرد. و نيز فرموده: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛ آيا كسى كه مرده بود، و ما او را زنده كرديم، و برايش نورى قرار داديم، كه با آن نور در ميان مردم مشى مى‏كند، مثلش مثل كسى است كه در ظلمت‌هايى باشد كه از آن بيرون شدنى نباشد. و نيز فرموده: يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ؛ تا به شما دو برابر از رحمت خود دهد، و براى شما نورى قرار دهد كه با آن زندگى كنيد. و نيز فرموده: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ؛ آيا كسى كه خدا سينه‏اش را براى پذيرفتن اسلام استعداد و وسعت داده، و در نتيجه داراى نورى از پروردگارش شده. و اين نور همان نور ايمان و معرفت است كه گفتيم خداوند به مؤمنين اختصاص داده تا در راه به سوى پروردگارشان از آن استفاده كنند. پس در ادامه آيه نور و نيز آياتي كه ذكر گرديد نور به معناي معرفت و هدايت آمده كه تنها مؤمنين با آن روشن مى‏شوند، و به وسيله آن به سوى اعمال صالح راه مى‏يابند و به وسيله آن دلها و ديده‏هاى مؤمنين در روزى كه دلها و ديده‏ها زير و رو مى‏شود، به آن روشن مى‏گردد، و در نتيجه به سوى سعادت جاودانه خود هدايت مى‏شوند، و آنچه در دنيا برايشان غيب بود در آن روز برايشان عيان مى‏شود. 3. در قرآن كريم بر آيات تورات و انجيل (البته تورات و انجيل اصلي نه تورات و انجيل موجود و تحريف شده) و قرآن نيز نور اطلاق شده است و اين به خاطر اينست كه آیات كتابهاي الهي و قرآن كريم نور هستند كه باعث هدايت انسان‌ها مي شوند. در مورد آيات تورات مي فرمايد: إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ؛ ما تورات را كه در آن هدايت و روشنايى است، نازل كرديم. پيامبرانى كه تسليم فرمان بودند بنا بر آن براى يهود حكم كردند و نيز خداشناسان و دانشمندان كه به حفظ كتاب خدا مأمور بودند و بر آن گواهى دادند. در باره آيات انجيل مي فرمايد: وَ قَفَّيْنا عَلى‏ آثارِهِمْ بِعيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ فيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقين ؛ و از پى آنها عيسى پسر مريم را فرستاديم كه تصديق‏كننده توراتى بود كه پيش از او فرستاده بوديم و انجيل را كه تصديق‏كننده تورات پيش از او بود به او داديم كه در آن هدايت و روشنايى بود و براى پرهيزگاران هدايت و موعظه‏اى. در باره قرآن مي فرمايد: يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين‏؛ اى اهل كتاب، پيامبر ما نزد شما آمد تا بسيارى از كتاب خدا را كه پنهان مى‏داشتيد برايتان بيان كند و از بسيارى درگذرد، و از جانب خدا نورى و كتابى صريح و آشكار بر شما نازل شده است. و نيز مي فرمايد: يَأَيهَُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ اى مردم، از جانب پروردگارتان بر شما حجتى آمد و براى شما نورى آشكار نازل كرده‏ايم. از مطالب بالا روشن شد كه نور در قرآن معاني بسيار بلندي دارد و هرگز با آتشي كه در دين زرتشت تقديس مي شود قابل مقايسه نيست. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image