بررسی دیدگاه‌های دین‌شناختی پائولو کوئلیو/ بخش اول /

تخمین زمان مطالعه: 26 دقیقه

در نگاه پائولو راه انسان‌ها، دنبال کردن آرزوهای شخصی است و کسی به شریعت و نبوت نیازی ندارد. به نظر او راهنمایان راه تنها کسانی هستند که به انسان در راه رؤیاهایش شهامت می‌بخشند. چکیده


در نگاه پائولو راه انسان‌ها، دنبال کردن آرزوهای شخصی است و کسی به شریعت و نبوت نیازی ندارد. به نظر او راهنمایان راه تنها کسانی هستند که به انسان در راه رؤیاهایش شهامت می‌بخشند. چکیده امروزه آثار پائولو کوئلیو در ردة عرفان‌های نوظهور جای گرفته است. آثار پائولو بیشتر در قالب رمان است و یافتن مبانیِ اندیشه‌ای او، چندان ساده نیست؛ حال آنکه برای خوانندگان پرشمار آثار او، درک اصول اندیشه‌هایش بسیار مهم است. در این مقاله دیدگاه‌های دین‌شناختی پائولو بررسی خواهد شد. برای این کار همة کتاب‌های پائولو را به دقت مطالعه و فیش‌برداری، و سپس با دقتی بیشتر اطلاعات را جمع‌آوری و طبقه‌بندی کردیم. در مرحلة آخر آموزه‌های او را که اینک انسجام یافته بودند و در کنار هم مرادشان آشکار شده بود کانون نقد و تأمّل قرار دادیم. خلاصه‌ای از نظرات دین‌شناسه پائولو را چنین می‌توان گزارش داد: پائولو تمایل دارد دین را نوعی قرارداد اجتماعی بداند که تنها کارکرد آن فراهم کردن نیایش جمعی است. او هر انسان را متفاوت با دیگران، و وظیفة هر کس را پی‌گرفتن رؤیاهای خود می‌داند. از این‌رو اعلام می‌کند که نیازی به نبوت و شریعت نیست و هر کس می‌تواند راه را خود بپیماید. در فرجام‌شناسی نیز پائولو معتقد به تناسخ است و کوشیده است آن را موجه بنمایاند. کلیدواژه : پائولو کوئلیو، دین، خاستگاه دین، شریعت، راهنماشناسی، شیطان، تناسخ. مقدمه پائولو کوئلیو، نویسندة معاصر برزیلی است که آثار او در ردة پر‌فروش‌ترین کتاب‌های دنیا قرار گرفته است. او پس از عمری سرگردانی در بحران‌های روحی و روانی، سرانجام با تأثیرپذیری از عرفان‌ سرخ‌پوستی و فرقة رام، زندگی جدیدی را تجربه کرده است. وی در نوشته‌های خود که اغلب به شکل رمان منتشر شده‌اند، کوشیده است این نوع تجربة جدید از زندگی را به خوانندگان خود القا کند. بازخوانی رمان‌های او و بررسی مبانی نظری شیوة زندگی مقبول از نظر او، شاید دشوار باشد؛ اما کاری بایسته است که تاکنون انجام نشده و بیش از این تأخیر را نشاید. محمدتقی فعالی در کتاب آفتاب و سایه‌ها مکتب پائولو را معرفی کرده‌اند.این معرفی بسیار مختصر و مجمل است. نیز کتاب نگرشی بر آراء و اندیشه‌ های پائولو از مجموعة هشت‌گانة جنبش‌های نوظهور معنوی، هرچند تک‌نگاری است، باز هم در اجمال است و اندیشه‌های او را به گونة نظام‌مند بیان نکرده است. در این کتاب نویسنده به ترتیبِ کتاب‌های پائولو، به برخی از عناصر هر کتاب پرداخته است. این کتاب بیشتر جنبة توصیفی دارد و از این‌رو سازمان ملی جوانان به صورت محدود آن را برای خواص منتشر کرده است. رویکرد مظاهری سیف در نوشته‌هایشان در نقد پائولو، انتقادی است. جامع‌ترین نوشتة ایشان، «سحر و جادو در آثار پائولو کوئلیو» است که در شمارة 45 کتاب نقد چاپ شده است. این اثر به رغم عنوان خاصش، بررسی عامی دارد؛ اما این اثر نیز در تبیین جامع اندیشه‌های کوئلیو بسنده نیست .مجموعه‌ای از مقالات ایشان نیز در کتاب جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور گرد آمده است. این کتاب نیز بیشتر به نقد کلی عرفان‌های کاذب پرداخته است. اثر ارجمند احمدحسین شریفی نیز با عنوان درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب، نگاهی کلی به همة عرفان‌های نوظهور است. به نظر می‌رسد ظرافت پائولو در رمان‌نویسی و پرشماری آثارش، این مجال را نداده است که کسی به دقت آنها را بررسی کند. برای نمونه نظام مبانی معرفت‌شناختی و یا انسان شناختی، دین‌شناختی و ارزش‌شناختی پائولو را هنوز کسی بررسی نکرده است. در کتاب‌های مزبور نیز در همان موضوعات مورد توجه، ارجاعات درخوری به نوشته‌های او داده نشده است.باید اعتراف کرد که این تکه‌گویی‌ها از مبانی او، راه را برای فهم مبانی او میسر نمی‌کنند. بی‌شک اگر منظومه‌ای نظام‌مند و جامع از اندیشه‌های او با ارجاع‌دهی شایسته به نوشته‌هایش ارائه شود، راه فهم و نقد این اندیشة وارداتی برای نسل جوان، ساده‌تر خواهد شد. در همین راستا همة کتاب‌هایی را که از پائولو منتشر شده بود، به دقت خواندیم و با فیش‌برداری دقیق، مجموعة آموزه‌های دین‌شناسی او را طبقه‌بندی کردیم. در این مجال تنها به این پرسش پاسخ داده‌ایم که دین در نگاه پائولو، چگونه است؟ طبیعی است در پاسخ به این پرسش، به مقوله‌هایی می‌پردازیم که پائولو کوئلیو دربارة آنها اظهارنظر کرده است؛ نه همة اصول دین‌شناسی. در بخش اول مقاله، خاستگاه دین و کارکرد آن را از نگاه پائولو بررسی و نقد می‌کنیم. در بخش دوم به این پرسش می‌پردازیم که آیا به نظر پائولو، انسان نیاز به شریعت دارد؟ بخش سوم دربردارندة نظرات او دربارة راهنماشناسی و نقد آن است. زندگی پس از مرگ نیز موضوع کلام در بخش چهارم است. 1. دین در نگاه پائولو کوئلیو 1-1. خاستگاه دین یکی از مباحث مهم در دین‌شناسی برون‌دینی، بررسی منشأ ادیان است. برخی مانند مارکس آن را زاییدة شرایط اقتصادی و نظام طبقاتی فرض کرده‌اند و برخی چون راسل آن را نتیجة ترس بشر از ناشناخته‌ها، دانسته‌اند. در این میان پیروان ادیان الهی معتقدند که دین، نیاز بشر بوده است؛ خداوند از نیاز بشر به نقشة راه آگاهی داشته و برای تأمین آن، راه را به انبیای الهی وحی کرده است. پائولو کوئلیو هرچند یک کاتولیک است، در برخی رمان‌هایش چونان بی‌دینان به داوری نشسته و برای برخی احکام مسلم دینی، منشئی غیرالهی بیان کرده است. یکی از احکامی که همة شریعت‌های الهی به آن هشدار داده‌اند، رعایت حریم امور جنسی است. در همة ادیان الهی، روابط جنسی خارج از قلمرو مجاز خود در کانون خانواده، حرام اعلام شده است. پائولو منشأ این باور را نه حکم الهی بلکه، قراردادی برای مقابله با مسئلة کمبود تغذیه اعلام کرده است.1 پائولو در بیان دیگری از قول مورخ انستیتوی کاتولیک در ترویج پرستش چهرة مادینة خداوند می‌گوید: در آیین مادر اعظم آن چیزی که گناه می‌خوانیم و معمولاً به معنای تخطی از احکام اخلاقی قراردادی است، دیگر وجود ندارد. روابط جنسی و عادات انسانی آزادانه‌تر شده است؛ چراکه بخشی از طبیعت است و نمی‌توان آن را ثمرة شر دانست.2در این بیان، پائولو احکام دینی را احکام اخلاقی قراردادی خوانده است و آن را ریشه‌دار در قراردادهای اجتماعی می‌داند. کلمات پائولو در رمان زهیر، نگاه او را دربارة خاستگاه ادیان روشن‌تر کرده است. او در این کتاب ادیانی چون بودیسم، هندویسم، کاتولیک و اسلام را در کنار هم، در ردیف خرافات نام می‌برد.3 پائولو در اشاره‌ای دیگر به خاستگاه دین، آن را نوعی نظم بخشیدن به رؤیاهای دین‌داران می‌داند.4 طبیعی است اگر شکل‌گیری ادیان، نوعی تمرکز برای نظم بخشیدن به رؤیاها دانسته شود، منشئی الهی برای دین در نظر گرفته نشده و دین تنها برآیند خواسته‌های یک مجتمع خواهد بود. نقد و بررسی 1. برای توجیه هر مسئله‌ای ممکن است فرضیه‌های گوناگونی داده شود. این فرضیه‌ها پیش از اثبات ارزش یک حدس و احتمال را دارند. قراردادی بودن دین، حداکثر فرضیه‌ای است که باید ثابت شود. 2. نبوت و ارسال رسل از جانب خداوند، دلیل عقلی دارد.5 شواهد تاریخی نیز مؤید این است که انسان‌های وارسته و فرزانه‌ای مروجان دین بودند که هیچ نیت برتری‌جویانه و هیچ انگیزه‌ای برای تنظیم سند حاکمیت اجتماعی نداشتند. بیشتر پیامبران در عصر خود مهجور بودند و برخلاف جریان قوم خود، ایستادگی می‌کردند تا با قراردادهای ننگین عصر خود مقابله کنند. 3. از آنجاکه پائولو در دامن جامعة مسیحی پرورش یافته، چنین نگاهی از او به دین بعید نیست. اناجیل پس از عیسی(ع) نوشته شدند و نامه‌های رسولان که بخش اعظم عهد جدیدند، به مرور زمان به آن افزوده شوند. آیین‌های مقدس کلیسایی، آیین‌هایی هستند که به مرور زمان شکل و قاعده گرفته‌اند. این مراسم در شیوة اجرا، متنی که در آنها خوانده می‌شود و زمانی که باید برپا شوند، در طول تاریخ مسیحی در تغییر بوده‌اند. اکنون نیز فرقه‌های گوناگون مسیحی در آن اختلاف بسیار دارند.6 همة اینها به امثال کنت‌ول اسمیت اجازه می‌دهد که دین را سنت‌های برهم‌انباشته بخوانند.7 شاید این برداشت از شکل‌گیری دین دربارة مسیحیت صحیح باشد؛ اما نمی‌توان آن را به همة ادیان تعمیم داد. دست‌کم دربارة دین اسلام باید گفت همة حقایق و اصول آن در عهد پیامبرش تدوین یافته و هیچ سنتی پس از پیامبر به سنت‌های آن افزوده نشده است. مورد خاص اسلام چنان است که خود کنت‌ول اسمیت که برای نخستین بار نظریه سنت‌های برهم‌انباشته را مطرح می‌سازد، درباره اسلام درنگ می‌کند و آن را متفاوت با ادیان دیگر می‌داند. او در کتابش (The Meaning And End Of Religion) فصلی دارد با عنوان The Special Case Of Islam (مورد ویژة اسلام) و در این فصل اسلام را دینی خوانده است که از آغاز، نام و رسمی ویژه داشته است. 2-1. کارکرد دین می‌توان گفت پائولو نگاهی پراگماتیستی به دین دارد. او ادیان را تنها از جهت کارکرد مثبتشان می‌خواهد و چون کارکرد همة آنها را فراهم کردن بستری معنوی می‌داند، نوع دین برایش فرق نمی‌کند. تنها انتظار او از دین این است که شیوه‌هایی داشته باشد که بتواند حالتی معنوی را در انسان پدید آورد. شعار مکتب معنوی پائولو، این است که به مذهب خود هر چه هست عمل کنید؛ همة ما تنها نیازمند منزلگاهی روحانی هستیم.8 به نظر او مذهب نحوة گروهی پرستش است، نه اطاعت.آدم می‌تواند بودا، الله یا خدای مسیح را بپرستد؛ فرقی نمی‌کند. آنچه مهم است اینکه انسان در لحظه‌ای خاص بتواند در کنار گروهی از متدینان با غیب ارتباط برقرار کند.9 در این نگاه آنچه از مذهب مهم دانسته می‌شود، فراهم ساختن زمینه برای افرادی است که به گونة گروهی با جهان غیب ارتباط برقرار می‌کنند، و نه کسانی که اجرای آیین‌ها را بر عهده دارند.10 البته به نظر می‌رسد حتی پائولو دین را در این کارکرد خود نیز موفق نمی‌داند و معتقد است کسی نباید مسئولیت جست‌و‌جوی معنوی خود را بر عهدة دین بگذارد.11 نقد و بررسی 1. پذیرفتنی است که یکی از کارکردهای دین، فراهم کردن منزلگاه روحانی و زمینه‌سازی برای نیایش جمعی است؛ اما کارکردهای دین به همین مورد خلاصه نمی‌شوند. همین زمینه‌سازی نیز خود مقدمات بسیاری دارد که بر عهدة دین است. رسیدن به چنین منزل روحانی‌ای، راه و وسایلی می‌خواهد که بیان آن بر دوش دین است. علاوه بر این، حالات و نیایش‌های مزبور وقتی پایدار خواهند بود که همراه معارفی باشند؛ معارفی که حقیقت آن را به سالک نشان دهند. سالک باید مبدأ و مقصد را به خوبی بشناسد و ضرورت رهسپاری به چنین منزلگاهی را بداند. بیان این آموزه‌ها نیز بر عهدة دین است. قطعاً عقل و علم در شناخت نقشة راه با کاستی‌ها و یا اختلاف‌هایی روبه‌رو می‌شوند و ضرورت دارد که خداوند، خود هدایت را به دست گیرد. 2. به نظر می‌رسد با توجه به شکل‌گیری اندیشه‌های پائولو در سنت مسیحی، او اصلاً با مفهوم وحی، به آن معنا که نزد مسلمانان معهود است، آشنا نیست. در سنت اسلام، وحی به معنای الفاظی است که خداوند برای هدایت بشر توسط پیامبران فرستاده است؛ اما نظریة غالب در سنت مسیحی، وحی را به معنای انکشاف خداوند در کالبد فرزندش مسیح می‌داند. از این‌رو واژة معادل وحی در فرهنگ مسیحی revelation به معنای انکشاف است. اناجیل بیشتر کتاب خاطرات و سرگذشت سفرهای عیسی(ع) است و نه یک کتاب الهیات و راهنمای زندگی. اصلاً «کتاب مقدس برای علم الهیات تألیف نشده است و آن کتاب، اعتقادات مسیحی را به طور کامل و منظم بیان نمی‌کند. نویسندگان عهد جدید نیز در نوشته‌های خود فقط ایمان خویش به عیسی مسیح را اظهار داشته‌اند.»12 مضمون همة اناجیل در شرح زندگی عیسی(ع)، مسافرت‌ها، معجزه‌ها و شفا دادن‌های حضرت خلاصه شده است. تنها چیزی که گاه آن را به یک کتاب راهنمای زندگی همانند می‌کند، چند دستور اخلاقی است. در کل صفحات اناجیل تنها 36 سخن از حضرت مسیح نقل شده است.13 با این وضع، طبیعی است که پائولو با وحی معارف به منزلة یکی از کارکردهای دین آشنا نباشد. 3-1. ستیز با کلیسا با توجه به نگاه کوئلیو در باب منشأ دین و نظر او در باب کارکرد آن، طبیعی است که او تقدسی برای دینی ویژه قایل نباشد. او به رغم اینکه خود یک کاتولیک است و کاتولیک‌‌ها برخلاف پروتستان‌ها، تقدس والایی را برای نظام کلیسایی در نظر می‌گیرند، بارها در نوشته‌های خود به کلیسا و کشیشان توهین کرده است. پائولو در کتاب شیطان و دوشیزه پریم کلیسا را جایی دروغین برای سرگرم کردن مؤمنان خوانده است.14 او حتی با سنت‌های کلیسایی هم مبارزه می‌کند و در ادبیات خود این تنفر را به خوانندگان نیز القا می‌کند. در رمان ساحرة پورتوبلو وقتی آتنا از شوهرش طلاق می‌گیرد، خسته و رنجور به کلیسا پناه می‌برد تا کشیش به نان و شراب او را متبرک کند؛ اما کشیش با ترس و لرز از سنت‌های کلیسا و به رغم تمایلش، او را متبرک نکرد؛ چراکه در سنت آنها به زنان مطلقه نمی‌توان تبرک داد. آن وقت آتنا می‌گوید: پس لعنت بر اینجا! لعنت بر کسانی که هیچ‌وقت کلام مسیح را نفهمیدند، که از پیام او فقط یک ساختمان سنگی ساختند. مسیح می‌گوید به سوی من آیید ‌ای کسانی که در عذابید. من در عذابم؛ اما مرا پیش او راه نمی‌دهند. امروز فهمیدم کلیسا پیام مسیح را عوض کرده است.15در سفرنامه زائر کوم پستل وقتی پائولو با راهنمای خود از دهکده‌ای در حال گذرند، پطرس می‌گوید: «در این دهکده، کلیسا در اواسط قرن بیستم یک کولی را به اتهام جادوگری سوزانده ‌است.» پطرس این جنایت را جنایتی به نام مسیح می‌خواند.16 اعتراض پائولو به نظام کلیسایی موجب می‌شود از زبان عیسی به دخترکی که می‌خواست عیسی را در کلیسا ببیند بگوید: «مرا نیز بیرون راندند. مدت‌هاست که مرا هم به کلیسا راه نمی‌دهند.»17 القای نفرت نسبت به کلیسا و کارهای کلیسا، آن هم در قرن بیستم و نه قرون وسطا، جزو نیش‌های قلم پائولوست. کلیساها در نظر او چنان بی‌ارزش و کم‌مشتری شده‌اند که به آسانی در کتاب‌هایش می‌نویسد: مردم امروز زمین کلیساهای از رونق افتاده را برای ساختن سکس‌شاپ می‌خرند و متصدیان امر، گاه در ازای شرط کاربری فرهنگی آنها را به یک یورو می‌فروشند. جالب‌ اینکه متصدی این فروش کسی است که پنج سال در تلاش باشد پائولو را ببیند.18این نوع نگارش چنین القا می‌کند که کار دین کلیسایی به اتمام رسیده و معنویت پائولویی در صدر قرار گرفته است. علاوه بر حمله به کلیسا، کشیشان نیز از حملات پائولو در امان نمانده‌اند. کشیش‌ها مردم را بی‌جهت به دوزخ تهدید می‌کنند19 و با تهدیدهایشان به شکنجة ابدی، تنها موجب می‌شوند مردم که بیشتر به سمت جنایت بروند.20 در رمان ساحرة پورتوبلو نیز کشیش است که اجازه نمی‌دهد مردم زندگی معنوی و شاد خویش را دنبال کنند.21 در رمان‌ شیطان و دوشیزه پریم، وقتی وسوسه‌های شیطانی، اهل دهکدة ویکسوز را وسوسه می‌کنند، کشیش دهکده هم در جانب حمایت از وسوسه‌های شیطانی است و جایز بودن کشتن یک انسان بی‌گناه را توجیه می‌کند و او نیز شریک جنایت می‌شود.22 او حتی برای رهایی اهل ده از عذاب وجدان، نقشه‌ای طراحی می‌کند.23 همة اینها به پائولو اجازه می‌دهند توهین به کشیش‌ها را به اوج برساند و مجوزی می‌شود تا در آب‌نمای دهکدة ویکسوز، خورشید نماد برتای پیرزن باشد و قورباغه نماد کشیش.24 به دلیل همین نگاه‌هاست که او به خود اجازه می‌دهد کشیش‌ها را تاریک‌اندیش25 و بوقلمون‌صفت بخواند.26 نقد و بررسی 1. این فراز از سخنان پائولو، در اصلْ کلیساستیزی است و نه دین‌ستیزی. بسیاری از بزرگان کلیسا نیز با سنت‌های کلیسا و یا انحراف آبای کلیسا به مبارزه پرداختند. مارتین لوتر که پروتستان را پایه‌گذاری کرد، خود یک مسیحی دین‌دار بود؛ اما با برخی از سنت‌های کاتولیکی موافق نبود. بسیاری دیگر از مسیحیان نیز به نقد جنایت‌های کلیسا در قرون وسطا پرداخته‌اند. دین‌دار واقعی کسی است که در مقابل دین به انحراف‌رفته قیام می‌کند. 2. شاید اگر خشم مردم از عملکرد بد کلیسا، اعتراض مردم به تجاوز جنسی اداره‌کنندگان کلیسا به کودکان و ناتوانی اربابان کلیسا و مسیحیت تحریف‌شده در سیراب کردن نهاد معنوی انسان‌ها را در نظر بگیریم، آن وقت نشود به پائولو خرده گرفت که چرا رونق کلیسا را با عیاش‌خانه‌ها مقایسه می‌کند و یا تمثال کشیش را از یک قورباغه می‌سازد. هدف او خیزش دوباره به سمت معنویت است و در این راه مجبور است با معنویت و معنوی‌های دروغین مبارزه کند. با این نگاه می‌توان گفت درافتادن با کلیسا و کشیش‌های دروغین آن، از امتیازات کوئلیوست. 2. نیاز به شریعت مراد از شریعت، آیین و مناسکی ویژه است که یک دین برای طریق رستگاری به ارمغان می‌آورد. در این معنا، پائولو به شریعتی ویژه اعتقاد ندارد. در نگاه او باید برای همیشه فراموش کرد که راه، ابزاری است برای رسیدن به مقصد.27 در نگاه او شریعت تنها برای گروهی مشغله شده است و حال آنکه خدا در شریعتی ویژه نیست؛ بلکه خدا جایی است که انسان مایل است او را ببیند. می‌توان چون فلیسی داکتین، شاهزاده عابد و زائر بود؛ عاشقانه و عابدانه خدا را عبادت کرد، اما با این حال خدای واتیکان را از یاد برد.28 پائولو مایل است کشیشان را از موعظه‌های راه‌شناسانه بپرهیزاند و راه را به خود مردم بسپارد. او معتقد است خدا وظیفة خود را انجام داده و اکنون دیگر نوبت انسان است.29 در این نگاه، خداوند برنامه‌ای ویژه برای هدایت انسان ندارد.30 از آنجاکه در اندیشة پائولو، عمل چندان اهمیت ندارد، بدون دین نیز می‌توان به خدا نزدیک شد.31 در نگاه تکثرگرایانة پائولو، راه هر دینی با هر منسکی به یک‌ مقصد می‌انجامد. مهم این است که جویندة معنویت بتواند در خود یک خلأ ایجاد کند؛ حال فرقی نمی‌کند چه در جمع کلیسا و چه در جمع دشمنان کلیسا.32 «داشتن یک زندگی روحانی، مستلزم ورود به صومعه و روزه‌داری، ریاضت و پاک‌دامنی نیست.فقط کافی است به خدا ایمان داشته باشیم. از آن به بعد هرکس به راه خدا تبدیل می‌شود.33 حتی کشیش صومعه هم می‌داند راه خدا تنها از صومعه نمی‌گذرد؛ چراکه راه‌های بسیاری برای خدمت به خدا هست. تنها وظیفه این است که شاد بود و شادی ارمغان آورد.34 کوئلیو حتی بدش نمی‌آید در ضربه زدن به مناسک دینی، منسکی بسازد که نامش را منسک هدم مناسک گزارد. این نام به یکی از تمرین‌های کتاب والکیری‌ها داده شده است. درخور توجه اینکه پائولو برای دیدن فرشته‌اش باید در این تجربه شرکت کند. در این تجربه، دو رزم‌آور کاری می‌کنند که نفرت را در برابر هم تجربه کنند و بعد نوبت بخشایش است.35 در نظر پائولو هر کس خودش باید مسئول اعمال خود باشد. کسی حق ندارد مسئولیت اعمالش را به گردن دینش گذارد.36 چه کاتولیک و چه مسلمان و چه یهودی، سرانجام در تلاش‌‌های معنوی خود به یک کانون نور می‌رسند. جویندة معنویت نباید مسئولیت تصمیمات خود را به گردن کشیش، خاخام یا امام خود بیندازد. هر کس خودش باید به فکر خویش باشد.37 نقشة راه در نظر پائولو، دنبال کردن افسانه‌های شخصی است. در نگاه او خدا وقتی راضی است که انسان در پی رؤیاهایش بگردد38 و به دنبال یافتن عشق در جست‌وجوی نیمة گم‌شده‌اش باشد.39 پس اگر شریعتی هم در کار باشد، آن شریعت شیوه دنبال کردن آرزوهاست و یافتن عشق. اگر یگانه وظیفة هر کس، تحقق بخشیدن به رؤیاهای خود باشد،40 دیگر نیازی به شریعت نیست. به نظر پائولو رسیدن به هدف، مطلوب است و هر راهی که به آن برسد، هرچند روسپیگری باشد، شایسته است. او ماریا و اراده‌اش را می‌ستاید که برای رسیدن به پول حاضر می‌شود تن به فاحشگی بدهد.41 به رغم هرزگی نیز می‌توان به خدا رسید. چه‌بسا راهبی که در اندیشة نهی زن بدکاره است، جهنمی ‌شود و آن زن بهشتی شود.42 در این شریعت تنها آزمون، عشق ورزیدن به هم‌نوع است و تنها عشق‌ورزی است که ذخیره می‌شود.43 نقد و بررسی 1. پائولو در جامعة مسیحی پولسی رشد کرده است و شریعت‌گریزی یکی از ویژگی‌های چنین مسیحیتی است. در نظر پولس، در عهد جدید دیگر برای رستگار شدن نیاز به شریعت و مناسک ویژه نیست. پولس شریعت را به ازدواج تشبیه می‌کند.در این تشبیه می‌گوید تا آن زمان که شوهر زنده است، زن باید در بند مقرّرات باشد؛ اما هنگامی‌ که شویش مرد دیگر آزاد است. به همین سان بدن گناه‌آلود انسان نیز پس از به صلیب رفتن عیسی(ع) مرده و دیگر برای تطیهر آن به شریعت نیازی نیست؛44 چرا که «مسیح، عداوت، یعنی شریعت احکام را که فرایض بود، به جسم خود نابود ساخت.45 «ما به عیسی مسیح ایمان آورده‌ایم تا از راه ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم؛ زیرا از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد.»46 با این حال باید گفت نیاز به شریعت چنان مشهود است که پس از آنکه پولس مسیحیت را از شریعت تهی کرد، ارتدوکس‌ها در اصلاحات‌ خود، تصریح کردند که نجات از راه ایمان و عمل به دست می‌آید و نه ایمانِ تنها. پدران کلیسای کاتولیک نیز چون فقدان شریعت را احساس کرده بودند، دست به ابداع سلسله عبادت‌هایی چون عشای ربانی، نماز و روزه زدند.47 2. در کلام اسلامی گفته می‌شود که خدا، حکیم و مهربان و در غایتِ کمال است. او می‌خواهد بندگانش را نیز به کمال برساند و چون علمش نیز بی‌نهایت است، پس بهترین راه را او می‌شناسد. اوست که انسان را آفریده و به اسرارش آگاه است؛ پس اگر حکمی کند، به تدبیر علمش بوده و از سر لطف و رحمتش. «محبت الهی اقتضا می‌کند که نزدیک‌ترین راه رسیدن به کمال را به بهترین وجه ممکن برای مردم بیان کند و در اختیار آنان قرار دهد.»48 از این‌رو از پیامبر اکرمˆ نقل شده که خطاب به مردم فرمودند: چیزی نبود که شما را به بهشت نزدیک کند و از آتش دور کند؛ مگر اینکه شما را از آن با خبر کردم.49 خداوند، بنابر لطف و حکمتش، محال است که دین را ناقص نازل کرده باشد و وظیفة یافتن راه سعادت را به دوش انسان گذارده باشد.50 خداوند خود رؤیای بهشت و رضوان الهی را در دل نهاده است و خود باید راه آن را نشان دهد. از این‌رو در قرآن بیش از 500 آیه به آیات‌الاحکام تعلق گرفته است و پیامبر و امامان معصوم، مأمور تعلیم و تبیین آن شده‌اند. علاوه بر این آیات، آیات دیگری نیز هست که می‌توان آنها را آیین سیر و سلوک اسلامی دانست: آیات تفکر و تأمّل، ذکر و توجه دایمی، سحرخیزی و شب‌زنده‌داری، روزه‌داری، سجده و تسبیح طولانی در شب‌ها، خضوع و خشوع، گریه کردن و به خاک افتادن به هنگان شنیدن آیات الهی، اخلاص در عبادت، انجام کارهای نیک از سر عشق و محبت به خدا، رضا و تسلیم در برابر پروردگار.51 3. شکوفایی معنویت، نیازمند فراهم شدن مقدماتی ویژه است؛ چه اینکه اگر بدون تحصیل این مقدمات معنویت برای همگان حاصل می‌شد، اصلاً بشر برای تعالی معنوی خود نیازی به ادیان و مکاتب نداشت و خودبه‌خود این حالت برایش فراهم بود.نیاز به طی طریقت خاص برای رسیدن به زندگی معنوی، در نگاهی به زندگی افراد جامعه نیز هویداست. تنها همان گروهی که برای زندگی معنوی خویش در تکاپو بوده‌اند و به آدابی ویژه پایبندند، بسته به جدیت و راهشان، به درجاتی از معنویت دست یافته‌اند. پائولو نیز از این امر مهم غافل نمانده است و هرچند شریعت‌گریزی کرده، خود شریعت و مناسکی ویژه مقرر کرده است. او در کتاب خاطرات یک مغ، یازده تمرین را برای شکوفایی معنوی به سالکان داده است. در کتاب بریدا نیز مناسکی را از سنت ماه نقل کرده است. او در داستان والکیری‌ها برای دیدن فرشته، مناسکی ویژه را پشت‌سر گذاشته است و در رمان ساحره رقص و موسیقی را منسکی جدید برای تعالی معنوی معرفی کرده است. به هر حال پائولو نیز می‌پذیرد که برای رسیدن به حالات معنوی، اعمالی ویژه باید انجام شود. این برنامة عملی اگر از سوی خداوند و به واسطة پیامبران به انسان برسد، شریعت نام دارد و باید اعتراف کرد شریعت الهی، بهترین راه شکوفاسازی استعداد‌های نهفتة عرفانی است. 4. پائولو کوشیده است که بگوید عمل، در تعالی معنوی نقش مهمی ندارد. با نگاهی به برخی از فواید عمل به شریعت، انسان متوجه اهمیت شریعت و مناسک آن خواهد شد. در ادامه به برخی از این فواید اشاره می‌کنیم: الف) مناسک یادآور راه، خدا و جایگاه انسان هستند. به دلیل استمرار قوت امیال حیوانی، وسوسه‌های شیطانی و پیچیدگی راه رشد، بشر همچنان به مناسکی یادآور نیاز دارد.شریعت آمده است تا ایمان را یادآور باشد؛ تا آغاز و انجام‌ را به یاد آورد. از این‌رو «اسلام با موجباتی که روح عبادت یعنی تذکر را از میان برمی‌دارد و غفلت ایجاد می‌کند، مبارزه کرده است. هرچه که موجب انصراف و غفلت انسان از خدا بشود، به نوعی ممنوع (حرام یا مکروه) است.»52 حتی در اسلام افراط در خوردن، خوابیدن و صحبت کردن نیز ناپسند شمرده شده است؛ چراکه این دسته از امور، روح انسان را سنگین می‌کنند و موجبات غفلت را فراهم می‌آورند. در اسلام مهم‌ترین عمل عبادی نماز است و فلسفة آن اقامه یاد خداست.53 ب) شریعت گوهر دین‌داری را می‌پروراند و حفظ می‌کند. دین اگر از شریعت معین جدا شود، آن وقت هر کسی آیینی ویژه را نشان دین‌داری می‌داند. این آیین‌های ویژه رفته‌رفته به منش‌ها و نگرش‌های ویژه می‌انجامند. شریعت مانند نسخة مادری است که محتوا را حفظ می‌کند. از این‌رو بسیاری از عارفان اسلامی به پایبندی به شریعت عنایت ویژه‌ای داشته‌اند. سیدحیدر آملی رابطة شریعت، طریقت و حقیقت عرفان را به بادام، مغز بادام و روغن بادام تشبیه می‌کند. او شریعت را دربردارندة همة مراتب می‌داند.در این تشبیه، بادام است که داخل پوستة خود، مغز و روغن بادام را پرورش می‌دهد و محافظت می‌کند.54 قشیری پس از آنکه در مقدمة رساله‌اش از احوال بسیاری از عارفان نام‌دار یاد می‌کند، در جمع‌بندی نهایی می‌گوید: «غرض‌ اندر ذکر پیران این جماعت ‌اندر این موضوع آن بود که تنبیه افتد بر آنکه ایشان مجتمع بودند بر تعظیم شریعت.»55 ج) عمل به شریعت، راهی برای تثبیت ایمان است. عمل صالح ایمان را در دل تثبیت می‌کند. هر آنچه انسان برایش بهایی پرداخته باشد، قدرش را بیشتر می‌داند. ایمانی ارزش خواهد داشت که بهای کاملش پرداخته شده باشد. در این هنگام است که ایمان در لوح دلمان تثبیت می‌شود و به فتنه‌های دنیا، شعله‌اش خاموشی نمی‌گیرد. د) شریعت، آزمون عاشقی است. پائولو که به دنبال ساختن زندگی بر پایة عشق است، باید بداند که عمل به شریعت، خود راهی برای نشان دادن عشق به خداست. از این‌رو خداوند در قرآن می‌گوید: اگر مرا دوست دارید، از رسول من پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست داشته باشد.56 در ادبیات دینی مسلمانان آمده است: دین چیزی جز محبت نیست.57 مناسک را می‌توان به این دید نگریست که مشق عشق است. ه‍ ) عمل به شریعت موجب ارضای میل پرستش است. یکی از نیازهای بشری، میل پرستش است. انسان در باطن خویش، خود را ستایشگر آن حقیقتی می‌بیند که او را آفریده است و می‌کوشد با سلوکی از خلق به خالق برسد. دست حکیم خداوند این میل را درون انسان به ودیعت نهاده تا مقصد و مقصود خویش را فراموش نکند. ارضا نکردن این میل، تعادل روحی روانی فرد را به خطر خواهد انداخت و او را تا سرحد درهة پوچی خواهد راند. 5. باید اعتراف کرد که عمل به تنهایی نمی‌تواند اثرگذار باشد. همان‌طور که گفته شد. عمل در کنار ایمان مؤثر خواهد بود. البته عمل، شرایط دیگری نیز دارد؛ برای نمونه اینکه باید با توجه و اخلاص باشد. از این‌رو شریعت باید با طریقت همراه باشد تا آداب عمل به ظواهر شریعت نیز آموخته شود. «شریعت احکام ظاهری نماز را تعیین می‌کند و طریقت عهده‌دار راه‌های تمرکز حواس و حضور قلب در آن و شروط کمال عبادت است.»58 6. پائولو معتقد است که نمی‌شود مسئولیت راه زندگی را بر عهدة دین گذاشت؛ حال آنکه اگر خدا درست شناخته شود، آن وقت معلوم می‌شود که خداوند زیبا، ساختة دست خود را تنها رها نمی‌کند.59 رهایی انسان نه با حکمت خداوند سازگار است؛ نه با لطف و مهرش و نه با عدالتش. 7. همان‌گونه که در نقد بی‌نیازی از نبوت خواهد آمد، انسان به خاطر کاستی‌هایش در شناخت علمی و عقلی، نمی‌تواند به تنهایی همة جزئیات راه را کشف کند. پی نوشت: 1. پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمة آرش حجازی، ص 169 و 170. 2. همو، ساحره پورتوبلو، ترجمة آرش حجازی، ص 160. 3. همو، زهیر، ص 239 و 240. 4. همو، دومین مکتوب، ترجمة آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 23. 5. برخی از این ادله در نقد بحث بی‌نیازی از نبوت خواهد آمد. 6. ر.ک: گورون اس. ویکفیلد، «معنویت و عبادت»، ترجمة محمدحسن مظفر، ‌هفت آسمان، ش 16، ص 77-81؛ توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمة حسین توفیقی، ص 97. 7. او کتابی در این زمینه با عنوان The Meaning And End Of Religion (معنا و غایت دین) نوشته است. یک فصل از این کتاب، «سنت‌های برهم انباشته» نام گرفته است. 8. پائولو کوئلیو، دومین مکتوب، ص 97. 9. همو، اعترافات یک سالک، ترجمة دل آرا قهرمان، ص 33 و 34. 10. همان، ص 36. 11. همان، چون رود جاری باش، ترجمة دل آرا قهرمان، ص 269. 12. توماس میشل، همان، ص 116 13. دائرة المعارف کتاب مقدس، ص 525 و 526 14. پائولو کوئلیو، شیطان و دوشیزه پریم، ترجمة آرش حجازی، ص 142. 15. همو، ساحره پورتوبلو، ص61. 16. همو، زائر کوم پوستل، ترجمة حسین نعیمی، ص 131. 17. همو، ساحره پورتوبلو، ص 62 . 18. همو، چون رود جاری باش، ص 56-59. 19. همو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمة آرش حجازی، ص 220. 20. همو، شیطان و دوشیزه پریم، ص 147. 21. همو، ساحره پورتوبلو، ص 248-252. 22. همو، شیطان و دوشیزه پریم، ص 130. 23. همان، ص 199. 24. همان، ص 232. 25. همو، ساحره پورتوبلو، ص 286. 26. همان، ص 294. 27. همو، ساحره پورتوبلو، ص 103. 28. همو، زائر کوم پوستل، ص 86. 29. همو، قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، ترجمة آرش حجازی، ص 101. 30. همو، راه‌نمایی رزم‌آور نور، ترجمة آرش حجازی، ص 47. 31. همو، دومین مکتوب، ص 53و54. 32. همو، اعترافات یک سالک، ص 36. 33. همو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، مترجمة آرش حجازی، ص 151. 34. همان، ص 121. 35. همو، والکیری‌ها، ترجمة آرش حجازی و حسین شهرابی، ص 146-153. 36. همو، چون رود جاری باش، ص 172. 37. همان، ص 269. 38. همو، مکتوب، ترجمة آرش حجازی، ص 148 و همو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ص 166. 39. همو، بریدا، ترجمة آرش حجازی و بهرام جعفری، ص77 و همو، زهیر، ص 285. 40. همو، کیمیاگر، ترجمة آرش حجازی، ص 40. 41. همو، یازده دقیقه، ترجمة کیومرث پارسایی، ص 139. 42. همو، قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، ص 176-177. 43. همو، عطیه‌ برتر، ترجمة آرش حجازی، ص21 و 105. 44. رومیان 7: 4-6 و کولسیان 2: 20 -21. 45. افسسیان 2: 15. 46. غلاطیان 2: 16. 47. حامد حسینیان، مسیحیت آیین بی‌شریعت، ص 100. 48. محمد تقی، مصباح، در جستجوی عرفان اسلامی، ص 198 49. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 83 50. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 284 51. به عنوان نمونه ر.ک: بقره: 165؛ مائده: 54؛ انسان: 26؛ زمر: 2 و 3؛ آل عمران: 191؛ اسراء: 79 و 109؛ نور: 37. 52. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 185. 53. طه: 14. 54. سید حیدر، آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 345. 55. عبدالکریم بن هوازن قشیری، رساله قشیریه، ترجمة ابوعلی حسن‌بن احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزان‌فر، ص 85. 56. آل عمران:31. 57. محمد‌بن یعقوب کلینی، همان، ج 8، ص 79. 58. محمد تقی مصباح، همان، ص 63. 59. قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى . (طه:50) حامد حسینیان/ کارشناس ارشد، دین شناسی منبع: فصلنامه معرفت کلامی شماره5 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image