امامت در اندیشه سیاسی ملا صدرا /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

امامت در اندیشه سیاسی ملا صدرا ملاصدرا در اندیشه سیاسى خود بر جایگاه ویژه انسان در میان دیگر موجودات تأکید خاص دارد. زیرا او انسان را نسخه پیچیده همه عالم و مثال خداوند مى داند، که خدا بواسطه ویژگى هاى خاص انسان، از جمله عقل و آزادى، او را شایسته خلافت و جانشینى خود قرار داده است.


امامت در اندیشه سیاسی ملا صدرا ملاصدرا در اندیشه سیاسى خود بر جایگاه ویژه انسان در میان دیگر موجودات تأکید خاص دارد. زیرا او انسان را نسخه پیچیده همه عالم و مثال خداوند مى داند، که خدا بواسطه ویژگى هاى خاص انسان، از جمله عقل و آزادى، او را شایسته خلافت و جانشینى خود قرار داده است. حکیم، فیلسوف و متالّه نامی اسلامی صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا در چنین روزی چشم به دنیا گشود او کسی بود که توانست حکمت متعالیه را بنیان نهد و به یکی از بزرگ ترین فیلسوفان و متالهین جهان اسلام در سده یازدهم هجری قمری تبدیل گردد. از این رو بر آن شدیم تا در سالروز ولادت این متالّه و فیلسوف بزرگ اسلامی به بررسی اجمالی نقطه نظرات وی در باب ولایت سیاسی انبیا، ائمه و مجتهدان بپردازیم. حکیم صدر المتالهین در سال ۹۷۹ هجری در شیراز متولد شد. وی تنها پسر ابراهیم شیرازی بود. ابراهیم از چهره های قدرتمند سیاسی و اجتماعی آن سامان به شمار می رفت. ملاصدرا پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی، رهسپار کاشان و اصفهان گردید. در اصفهان علوم نقلی را نزد شیخ بهایی و علوم عقلی را در محضر میرداماد فرا گرفت. وی بنا به دعوت شاه عباس اول، به شیراز رفت و مدرسه خان را کانون اصلی آموزش علوم عقلی و نقلی قرار داد و در نهایت، به هنگام بازگشت از هفتمین سفر حج در سال ۱۰۴۵ هـ. ق، در بصره بدرود حیات گفت و طبق وصیتش او را در کنار مرقد امام علی (ع) دفن کردند. زندگی علمی ملاصدرا را می توان به پنج دوره تقسیم کرد که عبارت اند از: ۱. دوره سیر در افکار فلسفی و کلامی دیگران؛ اعم از مشائی، اشراقی، اشاعره و معتزله: ملاصدرا این دوره را «حسنات الابرار سیئات المقربین»، اوقات تلف شده عمر خود دانسته، از آن استغفار می کند. ۲. سیر از خلق و به سوی حق و مشاهده مبدأ آفرینش در پایان این سفر، و رسیدن به آغاز ولایت. ۳. سیر از حق به سوی حق به همراه حق و مشاهده اسمای حسنای خداوند. ۴. سیر از حق به خلق و مشاهده آثار خداوند در مظاهر گوناگون جلال و جمال آن حضرت. ۵. سیر از خلق به سوی خلق به همراه حق و رساندن پیام حق، به مظاهر وی در کسوت کثرت؛ این دوره با بازگشت مجدد وی از کهک به شیراز و تدریس وتألیف وی مقارن است و بالطبع عرصه تفکر سیاسی و اجتماعی وی نیز در این دوره شکل گرفته است. اندیشه سیاسی ملاصدرا، بخشی از میراث عظیم اسلامی است؛ اهمیت اندیشه سیاسی وی از این رو است که ایشان، هم وضعیت نا به سامان زمانه اش را آسیب شناسی می کرد و هم راه حل های قابل قبول برای درمان آسیب های فرهنگی ـ سیاسی و اجتماعی ارائه می داد. درمکتب ملاصدرا، سیاست به معنای تدبیر و هدایت جامعه از دنیا به سوی آخرت، به منظور تقرب به خدای متعال است. چنین سیاستی به انبیاء ائمه و علمای واجد شرایط اختصاص دارد. به نظر ملاصدرا، سیاست و شریعت در پارادایم قدرت در تعارض اند؛ اما در مکتب هدایت، سیاست از تربیت جدایی ناپذیر است. به نظر ملاصدرا، سیاست زمانی دینی است که ارکان زیر را در اختیار داشته باشد: قانون، قانون گذار، مجری قانون و هدف. ملاصدرا سیاست را تدبیر و تلاش انتخابى و عقلایى و مبتنى بر کشش هاى فطرى و طبیعى انسان ها مى داند که براى اصلاح زندگى جمعى و به منظور نیل به سعادت و غایات الهى مى باشد. انبیاء، امامان و علما طریق هدایت اند. به عبارت دیگر در اندیشه سیاسى ملاصدرا، انسان به تنهایى در این دنیا قادر به زندگى و رسیدن به اهداف عالیه خود نیست. او هم براى معاش دنیایى خود و هم براى سیر خود به هدف غایى، نیاز به راهنمایى و هدایت دارد. چرا که دین و دنیا، دین و سیاست، دنیا و آخرت و ماده و معنا مکمل، لازم و ملزوم هم هستند. لذا او بر آن است که «انسان ناچار شارعى مى خواهد که معین نماید از براى مردم منهجى را که به سلوک آن منهج، معیشت ایشان در دنیا منظم گردد.» بنابراین مى توان گفت اندیشه سیاسى ملاصدرا، اندیشه اى غایتمند و هدف دار است که در آن، همه عناصر و لوازم نظرى و عملى سیر به سوى خدا و وصول الى الله و کسب سعادت نهایى منظور است. از اینرو وى تصریح مى کند که مقصود اصلى از وضع قوانین الهى، سوق دادن آفریدگان به سوی خداوند متعال و رساندن آنان به معرفت ذات او، و رهاسازى ایشان از صفات نکوهیده و خوى هاى ناپسند است که موجب وابستگى ذات آنان به امور پست و دستیابى شان در مراتب دورى و حرمان و خذلان مى گردد. با توجه به این نگاه ملاصدرا به سیاست و تأکید فراوان او به اهمیت سیاست براى سیر دینى انسان به سوى هدف واقعى خود، سیاست مفهوم و معناى خاصى مى یابد. او سیاست را تدبیر و تلاش انتخابى و عقلایى و مبتنى بر کشش هاى فطرى و طبیعى انسان ها مى داند که براى اصلاح زندگى جمعى، به منظور نیل به سعادت و غایات الهى مى باشد. لذا درکتاب شواهد الربوبیه مى گوید: «السیاسته حرکة مبدئها من النفس الجزئیه تابعه لحسن اختیار الاشخاص البشریه لیجعهم على نظام مصلح لجماعتهم» او سپس سیاست را به دو قسم انسانى و الهى تقسیم مى کند و سیاست الهى را به مجموعه تدابیرى که از طرف شارع مقدس براى اصلاح حیات اجتماعى انسان در نظر گرفته شده است اطلاق مى کند، و انبیاء و امامان را متولیان حقیقى این سیاست مى داند. به عبارت دیگر از آنجا که در نظر صدرالمتألهین، سیاست امرى الهى براى هدایت انسان ها به منظور وصول به اهداف عالیه معنوى است، این سیاست تنها از طریق انسان هاى کامل و برگزیده که خلیفه واقعى خدا بر روى زمین باشند قابل اجرا مى باشد، که این بیان کننده ماهیت و لزوم رهبرى سیاسى جامعه توسط انبیا و امامان است. علاوه بر این ملاصدرا سیاست بدون دین و شریعت را مثل جسد بدون روح مى داند و بر آن است که هدف نهایى از سیاست اطاعت از شریعت است. سیاست همانند عبد و شریعت مانند مولا و آقاست که مى تواند از او اطاعت کند یا عصیان نماید. ملاصدرا در اندیشه سیاسى خود بر جایگاه ویژه انسان در میان دیگر موجودات تأکید خاص دارد. زیرا او انسان را نسخه پیچیده همه عالم و مثال خداوند مى داند، که خدا بواسطه ویژگى هاى خاص انسان، از جمله عقل و آزادى، او را شایسته خلافت و جانشینى خود قرار داده است. به نوشته ملاصدرا: «آنکه اراده دانش قرآن را دارد لازم است که نخست علم معرفت انسان بیاموزد و در علم به او باید آغاز از مبادى و اصول و احوال و رازها و اسرار و سببهایى که موجب وجود او و مقامات و منازل سفر و درجات اوست نماید. زیرا انسان کامل نوشته مختصر و خلاصه اى است از تمامى عوالم مادى و عقلى و آنچه بین آن دو است. هرکس که او را شناخت همه چیز را شناخت و هر که او نشناخت هیچ چیز را نشناخته است. در نظام طبیعت مادون قمر، انسان در رأس سیر صعودى قرار مى گیرد، زیرا هر پدیده اى موضوع و ماده نوع برتر است.» پس مى توان نتیجه گرفت که هدف از خلقت همه هستى و موجودات طبیعى، نباتى و حیوانى، همانا انسان است که شایستگى جانشینى خدا و اصلاح جهان را دارد و از این رو به او عالم صغیر گفته مى شود، ملاصدرا با نظر به این ویژگى، مواردى را که انسان خلیفه خدا مى شود بر مى شمارد: ۱- ابداع و آن ایجاد از عدم است. ۲- تکوین که ایجاد افعالى است. ۳- تدبیر که عبارت است از به کمال رساندن امور ناقص. ۴- تسخیر اعمالى که موجودات را براى آن خلق کرده است. ۵- صناعت که عبارت از افعالى است که مختص انسان است. و سپس بیان مى کند که مشیت الهى بر این قرار گرفت که بار امانت الهى را بر دوش خلیفه و نایبى قرار دهد که در موارد فوق بتواند در صحنه عالم تصرف نماید. در هر انسانى چنین توانایى به بروز رسد او است که ولایت از آن او مى باشد، و تنها اوست انسان کامل که شایسته رهبرى و هدایت انسان هاى دیگر به سعادت واقعى است. که از آن مى توان به نبى، امام، حکیم الهى و عارف ربانى، رئیس مطلق و اول، نیز نام برد. انسان کاملى که در نظر ملاصدرا شایستگى خلافت را به روى زمین بدست آورده است، تنها اوست که باید اداره سرنوشت جامعه را به عهده بگیرد. زیرا از یک طرف زندگى اجتماعى انسان ها طورى است که آنها داراى نیازمندی هاى مادى و معنوى هستند و نیل به سعادت واقعى تنها زمانى امکان پذیر است که انسان ها در سایه برآوردن درست احتیاجات خود، زندگى درستى داشته باشند که این امر مستلزم رهبرى معنوى و الهى جامعه آنهاست. از سوى دیگر تنها رهبر واجد شرایط براى انجام این امر خطیر نیز، همان رئیس مطلق و انسان کامل است که ولایت مطلقه الهى بر بندگان دارد و تنها اوست که مى تواند سعادت واقعى اجتماعى بشرى را شناخته، آنها را به آن راهنمایى و هدایت کند. به گفته ملاصدرا: «حکیم الهى و عارف ربانى، سرور عالم است و به ذات کامل خود، که منور به نور حق است و فروغ گیرنده از پرتوهاى الهى است، سزاوار است تا نخستین مقصود خلقت باشد و فرمانروا به همگى خلایق، و مخلوقات دیگر بر طفیل وجود او موجود و فرمانبردار اوامر اویند» ملاصدرا در عین حال بر آن است که حکیم و عارفى که داراى چنین خصوصیاتى باشد در زمان هاى مختلف، مصداق مختلف دارد که ممکن است نبى، امام معصوم و یا حکیم الهى دیگرى باشد. لذا مى گوید: «و چنانکه براى همه، خلیفه است که واسطه است میان ایشان و حق تعالى، باید که براى هر اجتماع جزیى، والیان و حکامى باشند از جانب آن خلیفه، و ایشان پیشوایان و علمااند و چنانکه ملک واسطه است میان خدا و پیامبر، و پیامبر واسطه است میان ملک و اولیاء که ائمه معصومین باشند، ایشان نیز واسطه اند میان نبى و علما، و علما، واسطه اند میان ایشان و سایرخلق. پس عالم به ولى قریب است و ولى به نبى، و نبى به ملک و ملک به حق تعالى، و انبیاء و اولیاء و علما را در درجات قرب تفاوت بسیار است.» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image