ارشاد اهل سنت-جذب اهل سنت /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

چگونه می شود یک پسر سنی را شیعه کرد؟ لطفا راهنمایی ام کنید. آیا برای دعوت به دین تشیع باید خودمان نیز مطالعاتمان را زیاد کنیم؟ یک سنی باید چه کارهایی انجام دهد و چه چیزهایی را به زبان آورد تا به طور قطع و یقین شیعه شود؟


توصیه میشود ابتدا به چند نکته اساسی توجه کنید :1- مطالعه کتبی که توسط افرادی که ابتدا سنی بوده اند سپس شیعه شده اند و جریان نحوه تشرف انان به مکتب اهل بیت اسان ترین راه است . یکی از افرادی که به این توفیق الهی رسیده است دکتر سید محمد تیجانی است که از متفکرین اهل سنت است .وی هم اکنون هم در قید حیات است و در دانشگاه سوربن فرانسه مشغول تدریس است . مشهورترین کتاب ایشان که بارها چاپ شده و جذاب هم هست کتاب ان گاه هدایت شدم است که در بازار هم موجود است. 2- مباحثه اعتقادی با اهل سنت داشتن اطلاعات کافی از مسایل قرانی و تاریخی و اطّلاعات کافی از اعتقادات شیعه و اهل سنّت و همچنین دانستن شیوه ی درست بحث الزامی است و لذا بهتر این است این کار در صورت لزوم ، توسط یک روحانی اهل فن انجام شود. 3- برگشت از عقاید پدری کار سخت و مشکلی است و لذا بسیاری از افراد گرفتار تعصب و لجاجت اند و توفیق الهی می خواهد . 4- این کار حتما باید با دلسوزی انجام شود یعنی جدل و خشونت و سرزنش و توهین به اعتقادت طرف مقابل بسیار مضر است .5- شیعه مکتبی است دارای منطق واستدلال . به همین علت افراد زیادی از اهل سنت در طول تاریخ به این مکتب گرویده اند.6- کتاب المراجعات نوشته علامه سید شرف الدین عاملی که مجموع سوال و جوابهای یکی از علمای اهل سنت با مولف است برای مطالعه شما و ایشان ،کتاب مناسبی است و ترجمه ان به فارسی هم فراوان موجود است. 7- افزون بر اهل سنّت رسمی ، چند قرنی است که فرقه ی وهّابیّت نیز با مذهب تشیّع وارد مناقشه شده شبهاتی را بر ضدّ مذهب اهل البیت (ع) نشر می دهد و متأسفانه ذهن اهل سنّت رسمی را هم با تبلیغاتهای سوء مسموم نموده اند. اینها بر خلاف اهل سنّت رسمی ــ که صرفاً با تشیّع اختلاف عقیده داشته و اهل مذهب شیعه را مسلمان دانسته محترمانه بحث می کنند ــ از ابزارهای ضدّ اسلامی نیز بهره برده شیعیان را مشرک و کافر معرّفی می کنند و اموری چون زیارت و عزاداری و توسّل به اهل بیت را شرک معرّفی می کنند. در حالی که شیعه در این باب با اهل سنّت رسمی مشکلی ندارد. چرا که خود آنان نیز به چنین اموری اعتقاد دارند. افراد وهّابی معمولاً با علمای شیعه وارد بحث نمی شوند و بیشتر دنبال بحث با شیعیانی هستند که اطّلاعات چندانی از مذهب خود و مذهب مخالف نداشته باشند ؛ تا به این طریق بتوانند ذهن او را شبهه ناک نمایند. بنا بر این ، لازم است که جدا از مطالعات عادی در زمینه ی اعتقادات دو مذهب شیعه و اهل سنّت ، مطالعاتی نیز درباره وهّابیون و جواب شبهات رایج آنها داشته باشید تا ناخواسته گرفتار ترفندهای تبلیغاتی آنها نگردید. چرا که برخی از مبلّغین وهّابی کاملاً برای مناظره و مباحثه با جوانان شیعه تربیت شده اند ، و به صورت نامحسوس در حال تبلیغ عقائد مسموم خود هستند.8 ـ برای شیعه بودن و به عبارت دقیق تر علامت شیعه بودن پذیرش ولایت امیر المومنین (ع) است ان هم به همان صورتی که در روایات از زبان پیامبر نقل شده است و اعمال عبادی مثل نماز و روزه و ... راباید به شکل شیعی انجام دهد . البته اعلام عمومی و خبر دادن به دیگران لازم نیست .و اما یک مطلب جهت شروع :باید بدانید مهمترین مساله مورد اختلاف شیعه و سنی مساله امامت است . در اینجا ابتدا به تفاوت دیدگاه دو فرقه پرداخته ، سپس به بیان برخی از ادله شیعه و نقد آنها بر نگاه اهل سنت می پردازیم :امامت نزد شیعه سه کارکرد اساسى دارد:1. رهبرى سیاسى و اجتماعى،2. مرجعیت دینى،3. ولایت باطنى.در نظر اهل سنت امامت به معناى دوم و سوم وجود ندارد. آنها امامت را تنها در حد زعامت و رهبرى سیاسى و اجتماعى باور دارند. مصداق امامان نزد شیعه و اهل سنت تفاوت بارز و آشکارى پیدا مى کند، زیرا شرایطى که شیعه براى امامت قائل است در پیشوایان اهل سنت یافت نمى شود و آنان نیز مدعى وجود چنین شرایطى در آنها نیستند. تنها مصادیق مشترک و مورد قبول شیعه و سنى در امامت و رهبرى - با حفظ همه تفاوت هاى معیارى - حضرت على(ع) و امام حسن مجتبى(ع) در دوران کوتاه خلافتشان مى باشند. پیش و پس از آن دو مصداق مشترکى یافت نمى شود، زیرا امامان اهل سنت هیچ یک از شرایط مورد قبول شیعه را نداشته اند. گوشه ای از دلایل شیعه بر امامت امام علی (ع)براهین موجود در این زمینه را مى توان به سه دسته کلى تقسیم کرد:1. براهین عقلى، 2. دلایل قرآنى، 3. روایات پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله.هر یک از این شیوه ها، دلایل بسیارى را شامل مى شود؛ به طورى که گستردگى هر یک از این استدلالات، مطالعه کتاب هاى متعددى را مى طلبد و در این مختصر امکان بحث از آنها نیست؛ لیکن به طور فشرده یک برهان بیان مى گردد:. دیدگاه قرآن1. از نظر قرآن، رهبرى و امامت امت، اصالتاً باید به دست معصوم و دور از هر گونه کژى باشد. این نکته به تعابیر مختلفى در کتاب الهى بیان شده است؛ از جمله هنگامى که ابراهیم علیه السلام به امامت رسید و خداوند به او فرمود: «إِنِّى جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ بقره (2)، آیه 124. ابراهیم علیه السلام آن منصب الهى را براى فرزندانش درخواست کرد؛ ولى در «قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِى» ؛ پاسخ آمد: «لایَنالُ عَهْدِى الظَّالِمِینَ»؛ همان.؛ «عهد من به ستمکاران نمى رسد».آیه بالا نشان مى دهد که امامت منصبى الهى است - نه به انتخاب افراد - و به کسانى اعطا مى شود که از هر ظلمى (اعتقادى، اخلاقى و رفتارى) پاک و مبرّا باشند و نفى مطلق ظلم، مساوى با عصمت است.2. در آیه ابلاغ نیز مى فرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ مائده (5)، آیه 67. این مسئله به دنبال تحقق (معرفى و اعلام ولایت امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم) آیه اکمال دین نازل شد. بنابراین خداوند با اعلام ولایت و جانشینى حضرت على علیه السلام، کامل شدن دین اسلام را اعلام کرد و فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً»؛ مائده (5)، آیه 3..هنوز از آنجا حرکت نکرده بودند که جبرئیل این آیه را آورد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» ؛ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و از دینتان اسلام راضى شدم».رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: اللَّه اکبر! بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضاى خدا به رسالت من و ولایت على بعد از من. سپس جمعیت به امیر مؤمنان على علیه السلام تهنیت گفتند؛ از جمله ابوبکر و عمر گفتند: «بخ بخ لک یا ابن ابى طالب اصبحت و امسیت مولاى و مولا کل مؤمن و مؤمنة»؛ «به به بر تو اى پسر ابى طالب! صبح و شام کردى در حالى که سرپرست من و سرپرست هر مؤمن و زن مؤمنى».حسان بن ثابت شاعر که در آنجا بود گفت: اى رسول خدا! اجازه بدهید درباره على ابیاتى بگویم تا بشنوید؟ فرمود: بگو با برکت خدا. حسان گفت: اى شیوخ قریش! سخن من، پیرو سخن رسول خدا درباره ولایت و سرپرستى است. آن گاه اشعاری ىر وصف ولایت علی و اهمیت غدیر سرود. این خلاصه اى از جریان غدیر و تعیین حضرت على علیه السلام براى خلافت و امامت بود.قرشى، على اکبر، خاندان وحى، (تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول 1368)، ص 152 - 157.شایان ذکر است که واقعه غدیر و خطبه پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در آن، مورد اجماع و اتفاق جمیع مسلمانان است و جایگاه ویژه اى در نصوص دینى و ادبیات و اشعار مسلمانان اعم از عرب و غیر عرب - دارد. در متون اسلامى هیچ روایتى به اندازه این واقعه، به حد تواتر یا فوق تواتر نرسیده است و احدى را یاراى تردید در آن نیست. از صحابه پیامبرصلى الله علیه وآله 110 تن و از تابعین 89 تن آن را نقل کرده اند و طبقات راوى آن، به 360 تن رسیده است.اکنون این سؤال رخ مى نماید که اگر این واقعه در میان همه مسلمین، اجماعى و مورد اتفاق است، پس اختلاف در چیست؟ در پاسخ گفتنى است: اساس اختلاف بر سر ماهیت و دلالت این واقعه است؛ یعنى:الف. اهل تسنن اظهار مى دارند که این حادثه عظیم تاریخى و سخنان و تأکیدات پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، به معناى لزوم «محبت و دوستى» حضرت على علیه السلام و یا حداکثر معرفى ایشان به عنوان یکى از نامزدهاى خلافت است و هیچ دلالتى بر امامت و زمامدارى و لزوم پیروى از ایشان ندارد! دلیل آنان این است که «ولایت» چند معنا دارد و یکى از معانى آن «دوستى» است. بنابراین تا زمانى که به این معنا قابل حمل است، نمى توان به معانى دیگر آن تمسّک جست.ب. دیدگاه شیعه این است که ماهیت این حادثه و سخنان پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، نص صریح و قاطع بر امامت و پیشوایى حضرت على علیه السلام و لزوم اطاعت از او است. قرینه ها و شواهد، به گونه اى است که هرگز نمى توان آن را تنها به دوستى و محبت و یا نامزدى خلافت تفسیر کرد. دلایل صحّت دیدگاه شیعه عبارت است:پیامبرصلى الله علیه وآله به مسئله ایفاى رسالت و سپس «اولویت» خود بر مؤمنان انگشت مى گذارد و بلافاصله موضوع «ولایت» را طرح مى کند؛ این نشان مى دهد که نوع ولایت مطرح شده در اینجا، از همان سنخ ولایت و اولویت پیامبرصلى الله علیه وآله بر مؤمنان است که به موجب آن پیامبر خدا، حق تصرف در شئون دینى، سیاسى و اجتماعى مسلمانان را دارد؛ نه صرف دوستى و محبت (بدون مشروعیت سیاسى و اجتماعى). 9.پیامبرصلى الله علیه وآله مسئله ولایت را سه یا چهار بار تکرار مى کند؛ این همه تأکید براى چیست؟ 10.اینکه پیامبرصلى الله علیه وآله در دعاى خویش مسئله یارى کردن امام على علیه السلام را مطرح مى کنند و بر تنها گذاشتن و یارى نکردن او نفرین مى فرستد، قرینه روشنى است بر اینکه ولایت مورد نظر، از نوع ولایت زعامت و رهبرى است، نه صرف محبت و علاقه قلبى؛ زیرا آنچه با اطاعت به نصرت، یارى و همگانى جامعه تلازم دارد، پیشوایى و رهبرى امت است، نه صرف محبت و علاقه قلبى.منابع بیشتر جهت مطالعه : 1 ـ اهل سنت واقعی - دکتر تیجانی2ـ اهل بیت کلید مشکلها - دکتر تیجانی3 ـ گزیده راهنمای حقیقت - ایت الله سبحانی4 ـ رهبری امام علی در قران و سنت ( ترجمه المراجعات)- علامه سید شرف الدین عاملی .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image