خدا شناسی / چیستى خدا / خداوند از دیدگاه قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

در مورد چیستى «خداوند»، توضیح دهید؟


فکر و اندیشه بشر، به «ذات غیبى» او راه ندارد و به جز تحیّر و سرگردانى یا انحراف و گمراهى، بهره دیگرى نخواهد داشت.در آلا فکر کردن شرط راه استولى در ذات حق محض گناه استبود در ذات حق اندیشه باطلمحال محض دان تحصیل حاصل1ذات حق ـ که از آن به «هویت غیبیه»، «غیب ذات»، «مقام ذات»، «مرتبه ذات» و گاهى هم به الفاظ دیگر (مانند «عنقاء» و «غیب الغیوب») تعبیر مى شود ـ وجودِ صرف است؛ هیچ گونه حدّى ندارد؛ از جمیع تعیّنات ـ چه مفهومى، و چه مصداقى ـ مبرّا است؛ نه نامى دارد و نه نشانى؛ نه اسمى دارد و نه رسم و صفتى؛ نه با اسم یا صفتى مقیّد است و نه با عدم آن اسم یا صفت؛ نه با تعیّن خاصى متعین است و نه با عدم همان تعین. حتى به «اطلاق» و «عدم تعین» هم مقیّد نیست؛ زیرا «اطلاق» و «عدم تعین» نیز به جاى خود، نوعى تعیّن و قید است و مقام ذات، از آن هم منزّه و مبرّا است. امّا تعیّنات اسمى و وصفى (اسما و صفات حق)، همه از مقام ذات متأثر بوده و در مقام تجلّى به ظهور مى رسند.از این رو راهى، به مقام ذات خداوند نیست؛ نه فکر بدان مقام راه دارد و نه عقل و نه وهم و کشف ارباب شهود. همه اینها از این مقام قاصر و در این میدان کاملاً عاجزند. اگر قدم پیش بگذارند، حیران مى شوند و یا به راه گمراهى و خطا مى روند؛ علاوه بر نرسیدن، از آن دورتر هم مى شوند: «یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً»2.فکر در ذات الهى«ادراک بشر»، به آنچه متعین است، راه دارد؛ نه به ذاتى که از همه تعین ها بالاتر است و تعین ها همه متأخر از آن، بعد از آن و مخلوق آن هستند. «اشاره» نیز بدان مقام راه ندارد؛ چه اشاره حسّى باشد و چه اشاره ذهنى، عقلى و وهمى. چگونه مى توان به ذاتى که تعیّن ندارد، اشاره کرد؟به همین جهت از فکر در «ذات حق» نهى شده است؛ چنان که امام على بن موسى الرضا علیه السلام مى فرماید: « ... فلیس اللّه عرف من عرف بالتشبیه ذاته، و لا ایاه وحّد من اکتنهه، و لا حقیقته اصاب من مثله، و لابه صدّق من نهّاه، و لا صمد صمده من اشار الیه»؛ «پس، خداى را نشناخته، آن کس که ذات او را به چیزى تشبیه کرده است و به توحید او نایل نگشته، آن کس که خواسته است به کنه ذات او برسد، و به حقیقت او نرسیده، آن کس که ذات او را تصویر ذهنى نموده است و به او تصدیق نکرده است، آن کس که ذات او را حدّى قائل شده و به جانب او روى نیاورده است؛ آن کس که به ذات او اشاره کرده است ...».3حتى اگر عقل و عشق همگام باشند و با بلند پروازى هاى خود، بخواهند به سوى مقام ذات اوج بگیرند، راه به جایى نبرده، به حیرت خواهند افتاد و بر ناتوانى و قصور خود در این میدان، با کمال شرمسارى اعتراف خواهند کرد.سحرگاهان که مخمور شبانهگرفتم باده با چنگ و چغانهنهادم عقل را ره توشه از مىبه شهر هستیش، کردم روانهنگار مى فروشم، عشوه اى دادکه ایمن گشتم از مکر زمانهز ساقىّ کمان ابرو شنیدمکه اى تیر ملامت را نشانه!نبندى ز آن میان، طرفى کمر واراگر خود را ببینى در میانهبرو این دام بر مرغ دگر نه!که عنقارا بلند است آشیانه4اهل دعا در مقام «دعا»، اهل عبادت در مقام «عبادت»، اهل ذکر در مقام «ذکر»، ارباب سلوک در مقام «سلوک» و ... به ذات عینى حق، در مظاهر اسماى او روى مى آورند و از طریق اسما و صفات او، به ذات او متوجه مى شوند. به عبارتى، ذات حق را با اسما مى خوانند؛ زیرا به مقام ذات راه نیست.5عنقا شکار کس نشود دام بازچینکاینجا همیشه باد به دست است دام راخداوند از دیدگاه قرآن قرآن کریم ـ که جامع ترین، دقیق ترین و رساترین تعریف ها را نسبت به خداوند متعال مطرح مى کند ـ او را تنها از طریق اسما و صفاتش، براى ما باز مى شناساند.قرآن کریم در پى آن است که در حد توان، خداوند را به کامل ترین وجه از طریق اسما و صفاتش، به انسان بشناساند. از دیدگاه قرآن، خداوند گشایش بخش و دانا،6 سریع ترین حساب گر، زنده و پاینده،7 والا، بزرگ و داراى حقیقت،8 صاحب شکوه و ارجمندى 9 و بى نیاز است.10آنکه دولت آفرید و دو سراملک دولت ها چه کار آید ورا 11 از نظر قرآن خداوند، «متعال» است 12؛ یعنى، او از هر چه در وهم ما آید، بالاتر است و هرگز ما نمى توانیم حقیقت او و جمال و جلال او را ـ آن گونه که هست ـ در یابیم.13اى برون از وهم و قال و قیل منخاک بر فرق من و تمثیل من 14خداوند، یکى است و جز او خدایى نیست؛15 او یکتا و یگانه است 16 و هیچ چیز مثل و مانند او نیست.17او پادشاه راستین جهان هستى، پاک از هر عیب، سلامت بخش، مراقب بر همه چیز، عزیز، اصلاح گر، ترمیم کننده و شایسته بزرگى است 18 و او بر همه چیز قادر و توانا است.19گفت صوفى قادر است آن مستعانکه کند سوداى ما را بى زیانآن که آتش را کند ورد و شجرهم تواند کرد این را بى ضررآن که گل آرد برون از عین خارهم تواند کرد این دى را بهارآن که زو هر سرو آزادى کندقادر است ار غصه را شادى کند 20او خدایى است «بخشنده و مهربان» و این دو صفت، چنان در او متجلّى است که تمامى سوره هاى قرآن را با آن آغاز کرده است: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و آن چنان خدایى است که مهربانى و بخشایش را بر خود فرض کرده است.21خداوند، در غایت بزرگى و عظمت است؛ اما به انسان از رگ گردن نزدیک تر مى باشد و حتى وسوسه هاى نفس او را نیز مى داند.22آنچه حق است اقرب از حبل الوریدتو فکنده تیر فکرت را بعیداى کمان و تیرها برساخته!صید نزدیک و تو دور انداخته 23او خدایى است آمرزنده و نیرومند،24 توبه پذیر،25 دوستدار،26 داراى نعمت،27 داراى رحمت،28 بسیار توبه پذیر 29 و داراى فضل بزرگ.30وِزْر او و صد وزیر و صد هزارنیست گرداند خدا از یک شرارپرورد در آتش ابراهیم راایمنى روح سازد بیم رااز سبب سوزیش من سودایى امدر خیالاتش چو سوفسطایى ام 31خداوند، آفریننده جهان هستى و آسمان ها و زمین،32 صاحب اختیار، مالک و مدبّر همه شئون و پروردگار همه عالمیان 33 است. او هیچ شریکى ندارد، نه در آفرینش و سلطنت و نه در ربوبیّت، حکم کردن، شفاعت و هیچ کمالى دیگر.34غیر از خداوند، هرکس نصیب و بهره اى از «کمال» دارد، از او وام گرفته است.35اى همایى که همایان فرخى!از تو دارند و سخاوت هر سخىاى کریمى که کرم هاى جهان!محو گردد پیش ایثارت نهاناى لطیفى که گل سرخت بدید!از خجالت پیرهن را بر درید 36دست رحمت و قدرت الهى، گشوده است و هرگونه که بخواهد مى بخشد و روزى مى دهد.37 هر جا که باشیم، او با ما است و به آنچه مى کنیم، دانا است.38 در واقع به هر جا روى کنیم، خدا آنجا است.39گر به جهل آییم، آن زندان اوستور به علم آییم، آن ایوان اوستور به خواب آییم، مستان وییمور به بیدارى به دستان وییمور بگرییم، ابر پر زرق وییمور بخندیم، آن زمان برق وییمور به خشم و جنگ عکس قهر اوستور به صلح و عذر، عکس مهر اوست 40او خدایى است که دعاها را مى شنود و اجابت مى کند.41اى دهنده عقل ها! فریادرستا نخواهى تو نخواهد هیچ کسهم طلب از توست وهم آن نیکویىما که ایم؟ اوّل تویى، آخر تویىهم بگو تو، هم تو بشنو، هم تو باشما همه لاشیم با چندین تراش 42 پی نوشت:1. گلشن راز، شبسترى.2. طه 20، آیه 110.3. صدوق، التوحید، باب التوحید و نفى التشبیه، ص 34.4. دیوان حافظ.5. ر.ک: محمد شجاعى، مقالات، ج 3، صص 187 ـ 191.6. بقره 2، آیه 115.7. انعام 6، آیه 62 و طه (20)، آیه 111.8. لقمان 31، آیه 30.9. الرحمن 55، آیه 27.10. اخلاص 112، آیه 2.11. مثنوى، دفتر اول، بیت 3143.12. طه 20، آیه 114.13. انعام 6، آیه 100.14. مثنوى، دفتر پنجم، بیت 3318.15. آل عمران 3، آیه 18.16. اخلاص 112، آیه 1 و نحل (16)، آیه 15.17. شورى 42، آیه 11.18. حشر 59، آیه 23.19. بقره 2، آیه 284.20. مثنوى، دفتر ششم، ابیات 1739 ـ 1742.21. انعام 6، آیه 12.22. ق 50، آیه 16.23. مثنوى، دفتر ششم، ابیات 2253 و 2354.24. غافر 40، آیه 3؛ انفال (8)، آیه 8.25. آل عمران 3، آیه 8.26. بروج 85، آیه 14.27. غافر 40، آیه 3.28. انعام 6، آیه 123.29. بقره 2، آیه 37.30. آل عمران 3، آیه 74.31. مثنوى، دفتر اول، ابیات 544، 547 و 548.32. حشر 59، آیه 24؛ انعام (6)، آیه 14.33. فاتحه 1، آیه 2.34. انعام 6، آیات 162، 164 و 57؛ زمر(39)، آیه 44.35. فاطر 35، آیه 15.36. مثنوى، دفتر پنجم، ابیات 4090 ـ 4092.37. مائده 5، آیه 64.38. حدید 57، آیه 4.39. بقره 2، آیه 115.40. مثنوى، دفتر اول، ابیات 1510 ـ 1513.41. غافر 40، آیه 60.42. مثنوى، دفتر ششم، ابیات 1438 ـ 1440.منبع: www.porseman.org .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image