ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

آيا مسيحيان هم به مانند ما مسلمانان اعتقاد به رفتن مسيح به آسمانها و زنده بودن ايشان و در نهايت ظهور ايشان با حضرت مهدي(عج) دارند؟


مسلمانها مسيح را پيامبري از پيامبران الهي مي‎دانند. پيامبري که خود داراي شريعت و کتاب بوده است ولادتش که نشان از پيامبري وي داشته، از مادر ارجمندي به نام مريم صورت پذيرفته است. تولد خارق العاده‎اش، سبب نشده که وي بندگي خدا را انکار نمايد. يا مردم را به پرستش غير خدا دعوت کند. در بارة سرانجام زندگي مسيح، قرآن سخن کساني را که مدعي قتل وي شده‎اند، ناشي از اشتباه آنها مي‎داند. و عقيده دارد که خداوند مسيح را به سوي آسمان بالا برده است. اما نظر مسيحيت در بارة عيسي که تحت عنوان «مسيح‎شناسي» آمده، با نظر اسلام متفاوت است، آنها در قالب «تثليث» عيسي را به عنوان خدا، در کنار دو خداي پدر و روح القدس قرار داده‎اند. و در قالب «الوهيت» معتقدند که خدا، در موجود عيسي تجسم يافته است. و دربارة سرانجام عيسي گفته‎اند مسيح متحمل مرگ جانکاه بر صليب شد تا پيروانش را به رستگاري برساند. مسيحيان عقايدي خاصي در باره حضرت مسيح (ع) دارند يکي ازين عقايد آنان اين است که ميگويند: آدم با خوردن از ميوة درختي که از آن منع شده بود، مرتکب گناهي شد که خود و همة فرزندانش مستوجب عقاب شدند. ناديده گرفتن چنين خطايي، با عدل خداوند نمي‎ساخت. و عقاب با رحمت الهي ناسازگار بود. اين بود که پسر خود عيسي را به زمين فرستاد تا با تحمل رنج جانکاه مرگ بر صليب، همة ابناي بشر را از گناه برهاند. و به اين ترتيب عدالت خواهي خدا دربارة مجازات شخص گناهکار، ارضاء شد. اين بود که پولس رسول نوشت: و چنانکه در آدم همه مي‎ميرند، در مسيح، همه زنده خواهند شد. آنان معتقداند که مسيح بعد از کشته شدن دفن گرديد و سه روز داخل قبر باقي ماند و در روز سوم دو باره زنده شد و به آسمان نزد پدرش(خدا) رفت. نقد نظريه تصليب نظرية به صليب کشيده شدن مسيح، اگر چه از نظر عقل، امري محتمل است. ولي نتايجي که مسيحيت از آن به دست مي‎آورد، از جمله آمرزش گناه ذاتي انسان، با روح آموزه‎هاي اديان آسماني منافات دارد. چرا که رسوخ گناه در ذات انسان، وي را از پذيرش تکاليف الهي انبياء بازداشته و لذا بعثت انبياء براي هدايت بشر، امري عبث خواهد بود. از آن گذشته با توجه به غناي ذاتي خداوند و رحمت و لطف بي‎انتهايش که همه اديان، از جمله مسيحيت آن را پذيرفته‎اند، چه لزومي دارد که خداوند براي بخشش انسان از وي فديه بگيرد؟ آيا اعتقاد به فديه، نوعي نگاه تاجر پيشگي به احتمال خداوند نمي‎باشد؟ اين پولس رسول است که براي اولين بار اعتقاد به مصلوب شدن عيسي به خاطر آزادي و رستگاري انسان، را وارد مسيحيت مي‎سازد. به نظر مي‎رسد برنده اصلي اعتقاد به مصلوب شدن مسيح، يهود باشد. اين يهود بود که توطئه قتل عيسي به دست پيلاطس، حاکم روم را فراهم آورد. و چيزي که مي‎توانست ماية خشم مسيحيت بر عليه يهود شود، با چنين اعتقادي، تبديل به زمينه چيني يک رسالت الهي از طرف يهود را فراهم آورد. از اينها گذشته افسانه مصلوب شدن عيسي، ناشي از اشتباهي بود که در شناسايي مسيح رخ داد و فرد ديگري به جاي وي به صليب کشيده شد، و خداوند عيسي را با جسم و روحش به آسمان برد. نگاهي ديگر تفاوت نگاه مسيحيت با آنچه اسلام در بارة عيسي مي‎گويد: ناشي از نوع قضاوت در بارة زندگي و سرانجام وي است. آفرينش خاص عيسي، که بدون دخالت پدري بوده است، اين توهم را ايجاد نمود که وي بشر نبوده است. لذا شايسته است که وي را در کنار خدا و روح القدس که واسطه فيض الهي به پسر بوده است، قرار دهيم. و مي‎توان در بارة وي سخن بالاتري گفت و در مقام الوهيت، وي را خداي تجسد يافته در ميان بشر قرار دهيم. به اين ترتيب يک نزديکي کامل ميان خدا و بشر به وجود مي‎آيد. سرانجام مسيح نيز همچون زندگيش، شاهکاري جاودانه است. شاهکاري که در آن، عيسي خود را به خاطر نجات بشريت قرباني مي‎کند و همه را رستگاري و نجات مي‎بخشد. اسلام چنين اعتقاداتي را ساخته و پرداخته ذهن بشر مي‎داند، سخن حق همان چيزي که در آيات قرآن راجع به شخصيت عيسي گفته شده است. سخناني که وي را از افسانه و اسطوره رهايي بخشيده و در قلب و روح همه مؤمنان جاي مي‎دهد. چنانکه در صدر اسلام، نجاشي (پادشاه حبشه) با شنيدن آياتي از سورة مريم، از زبان جعفر بن ابيطالب، در تصديق آن گفت: در گفتار پيامبر اينها و آنچه که عيسي آورده است، از يک منبع نور سرچشمه مي‎گيرند. از آن چه بيان گرديد به دست مي آيد که مسيحيان معتقد اند که حضرت مسيح بعد از کشته شدن دو باره زنده شده و به عنوان ضلع سوم تثليث(خدايان سه گانه) زنده است، هر چند مسيحيان هم معتقد به موعود گرايي و منجي گرايي هستند ولي اصلا به مهدي موعود(عج) مسلمانان اعتقاد ندارند تا بگويند که مسيح با مهدي ظهور خواهد نمود. مسيحا باوري و منجي گرايي واژة «مسيحا باوري» از کلمة «مسيح» (Messiah) گرفته شده که ترجمة واژة عبري ماشيح (Mashiah) (تدهين شده) است و در اصل مراد از آن پادشاهي است که سلطنت او در ضمن مراسم با روغن مقدّس اعلام ميشد. در کتابهاي مقدس يهود (عهد عتيق) هميشه براي اشاره به پادشاه وقت اسرائيل به کار رفته است (طالوت، سليمان و داوود). امّا در دورة بين دو عهد، اين واژه به پادشاه آينده اطلاق ميشد که انتظار ميرفت پادشاهي اسرائيل را اصلاح کند و مردم را از شرّ تمام شياطين نجات دهد. با توجه به معناي کلمة «انجيل» که از لغت يوناني گرفته شده و به معناي «خبر خوش» و بشارت به رهايي است نيز ميبينيم اين منجي گرايي از اعتقادات اساسي و ريشهاي مسيحيت ميباشد و منظور از اين بشارت همان قيام ملکوت خداوند و يا به تعبير ديگري ميتوان از آن به حکومت توحيدي در سطح کره زمين ياد کرد. بنابراين مسيحيان منتظرند حضرت مسيح (ع) که به اعتقاد آنان 2000 سال پيش مصلوب شده و از قبر برخاسته و به آسمان رفته است، دو باره بيايد. اصل مسيحيت هم با اعتقاد به ظهور موعود پديد آمده است. در آئين مسيحيت، و کتابهاي مقدس اين آئين نيز، بشارتهاي بيشتر و روشنتري دربارة موعود آخرالزّمان، رسيده است. و علت آن، يکي قرب زمان است، زيرا با ظهور حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ، زمان در مقياس کلي، به ظهور حضرت مهدي ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ نزديکتر شده است. علّت ديگر، تحريف کمتري است که در اين آثار پديده آمده است. و امّا کتابهايي که در آنها بشارتها و اشارتهايي در بارة ظهور منجي آخرالزمان آمده عبارتند از: انجيل متّي، انجيل لُوقا، انجيل مَرقُس، انجيل بَرنابا، مکاشفات يوحَنّا. بيشتر اين بشارتها و نويدهاي انجيل به تعبير «پسر انسان» است، که اين تعبير طبق نوشتة مستر هاکس آمريکايي، بيش از 80 بار در انجيل و ملحقات آن (عهد جديد) تکرار شده که فقط 30 مورد آن با حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ قابل تطبيق است. و 50 مورد ديگر آن از نجات دهنده اي سخن مي گويد که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد. عيسي ـ عليه السّلام ـ نيز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد. و اينک چند نمونه از متن اناجيل: «هم چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مي شود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زني کنند و پسر انسان را ببينند که بر ابرهاي آسمان با قوّت و جلال ميآيد .... امّا از آن روز و ساعت هيچکس اطّلاع ندارد، حتّي ملائکه آسمان ... معهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي که گمان نبريد پسر انسان ميآيد.» «در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهاي زمين تا به اقصاي فلک فراهم خواهد آورد ... ولي از آن روز و ساعت غير از پدر هيچکس اطّلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر باشيد و بيدار شده دعا کنيد، زيرا نميدانيد که آن وقت کي ميشود». گفتني است مستر هاکس مينويسد: «در گنجينهاي از تلمود آمده است: «اعتقاد عموم بر اين است که ظهور ماشيح و فعاليتهاي او در راه بهبود وضع جهان و تأمين سعادت بشر، قسمتي از نقشة خداوند در آغاز آفرينش بوده است. از اين رو در اين باره آمده است: پيش ازآن که عالم هستي به وجود آيد، هفت چيز آفريده شد: تورات، توبه، باغ عدن، جهنم، اورنگ جلال الهي، بيت هميقداش و نام ماشيح». 2. ظهور منجي چه زماني است؟ از برخي عبارات اناجيل به دست ميآيد که وقت ملکوت آسمانها که همان حکومت عدل جهاني توحيدي در روي زمين است، آخرالزمان معين شده است. حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ در مورد مقدمات بر پايي ملکوت خداوند مي گويد: «و زود است که خبر از جنگها و شايعات بشنويد، مبادا که فزع کنيد، زيرا حدوث آنها حتمي است، ولي نهايت عالم نخواهد بود» و نيز مي فرمايد: «... آنکه تا نهايت باقي ميماند اوست کسي که خلاصي مييابد». و اين مطلب موافق رواياتي است که از رسول اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ رسيده و اشاره دارد به اينکه «المهدي يخرج في آخرالزمان؛ مهدي در آخر الزمان خروج خواهد نمود.» 3. علائم ظهور منجي در اناجيل در انجيل متّي آمده است: « ... و در آن هنگام که عيسي در باغ زيتون نشسته بود شاگردانش به نزد او آمده و با او خلوت کردند و از او سؤال نمودند: به ما بگو در چه زماني اين امور تحقق خواهد يافت و علامت و نشانة آمدن تو و پايان عالم چيست؟» و نيز آمده است: «هنگامي که فرزند انسان در مجد و عظمتش ميآيد و در حالي که ملائکه او را همراهي ميکنند بر روي عرش عظمتش مينشيند و جميع امّتها نزد او محشور خواهند شد ...». در انجيل لوقا آمده است: «فريسيّون از او سؤال نمودند: چه زماني ملکوت خداوند ميآيد؟ او در جواب فرمود: ملکوت خدا غير مترقبه مي آيد.» 4. اوصاف ياران منجي موعود در اناجيل در اناجيل مسحيان اوصافي براي ياران منجي بشريت ذکر شده که به برخي از آنها اشاره ميکنيم: 1. اطاعت: در انجيل مرقس آمده است: «به حق به شما ميگويم: هرکس که همانند طفل، ملکوت خدا را نپذيرد در آن داخل نخواهد شد». مثال به طفل، اشاره به اطاعت مطلق است. 2. عمل به احکام: در انجيل متّي آمده است: « اين گونه نيست که هرکسي ياربّ ياربّ بگويد داخل در ملکوت آسمانها شود، بلکه هرکس به خواست پروردگار عمل کند در آسمانهاست.» 3. استضعاف: در انجيل لوقا آمده است: «خوشا به حال شما اي فقرا، زيرا براي شماست ملکوت خداوند. خوشا به حال شما اي گرسنگان در امروز، زيرا در آينده سير خواهيد شد. خوشا به حال شما اي گريه کنندگان، زيرا در آينده خندان خواهيد شد. اين در حالي است که در جاي خود «ملکوت آسمان» به عصر ظهور تطبيق شده است.» 5. وسعت حکومت و آثار حکومت منجي موعود در اناجيل عموم مسيحيان بر اين عقيدهاند: در آينده روزي خواهد رسيد که حکومت اخلاقي خداوند، بر سرتاسر زمين جاري گردد. عبارت «حکومت و سلطنت الهي» و «سلطنت آسمانها» و «ملکوت الهي» به طور مکرّر در اناجيل (همانطوري که اشاره شد) به چشم ميخورد. در گنجينه از تلمود آمده است که: « .... و در تمامي کوه مقدس من ضرري و فسادي نخواهند کرد. زيرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آب که دريا را مي پوشاند.» در انجيل لوقا آمده است: «در آينده مردمي از شرق و غرب و شمال و جنوب زمين آمده و بر سر سفره، در ملکوت خداوند خواهند نشست.» مستر هاکس در نهايت، اثري که دوران ماشيح بر وضع دنياي آينده خواهد گذاشت را متذکر مي شود و آن آثار را در اثرهاي ذيل خلاصه مي کند: «او خود جهان را به نور خويش روشن خواهد کرد چنان که مکتوب است. بار ديگر آفتاب در روز نوِ تو نخواهد بود و ماه با درخشندگي براي تو نخواهد تابيد. زيرا که يهوه، نور جاوداني تو و خدايت، زيبايي تو خواهد بود. تمام شهرهاي ويران شده را از نو آباد خواهند کرد و در جهان جايي ويران نخواهد شد. حتّي شهرهاي «سدوم و عمورا» نيز در زمان ماشيح آباد خواهند شد. گرگ با برّه سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري باهم. طفل کوچک آنها را خواهد راند. گاو با خرس خواهد چريد و ... طفل شيرخوار بر سوراخ مار بازي خواهد کرد و طفل از شير بازداشته شده (کودک دوساله و بيشتر که از شير گرفته شده اند) دست خود را بر خانة افعي خواهد گذاشت ... گريه و شيون و زاري در جهان نخواهد بود و آواز و گريه و فغان و صداي ناله و فرياد ديگر در آن شنيده نخواهد شد ... بلکه همه شادمان و خوشحال خواهند بود. بعد از بيان مطالب فوق نتيجه اين مي شود که: مسيحيان هم مانند اديان ديگر معتقد به منجي موعود در آخرالزمان مي باشند و حتّي اصل مسيحيت با اعتقاد به ظهور موعود پديد آمده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image