سنجش ، معیار و میزان اعمال در قیامت /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

در قیامت اعمال هر کس با چه چیز سنجیده می شود؟


بحث سنجش اعمال در قیامت بحثى قرآنى ، کلامى و بسیار پردامنه است . ما در این مجال کوتاه اشاره‌اى به چند آیه و روایت نموده و توضیح مختصرى تقدیم مى‌نماییم . در قرآن مجید در آیات 8 و 9 سوره مبارکه اعراف چنین آمده است : وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ _ و در آن روز ، سنجش [ اعمال ] درست است . پس هر کس میزانهاى [ عمل ] او گران باشد ، آنان خود رستگارانند . * و هر کس میزانهاى [ عمل ] او سبک باشد ، پس آنانند که به خود زیان زده‌اند ، چرا که به آیات ما ستم کرده‌اند . این دو آیه از سنجیدن خبر مى دهد ، وآن یا وزن کردن اعمال است یا سنجیدنِ خودِ مردم از جهت عملشان ، دلیل بر این مطلب این سخن خداوند متعال است که در آیه 47 سوره مبارکه انبیاء فرمود : وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئَا وَ إِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ کَفَى بِنَا حَاسِبِینَ _ و ترازوهاى داد را در روز رستاخیز مى‌نهیم ، پس هیچ کس [ در ] چیزى ستم نمى‌بیند ، و اگر [ عمل ] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى‌آوریم و کافى است که ما حسابرس باشیم . این آیه دلالت بر این دارد که این وزن کردن و سنجیدن از جمله انواع حسابرسى اعمال است . روشنتر از این آیه آیات آخر سوره زلزال است : یَوْمَئذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّیُرَوْاْ أَعْمَلَهُمْ * فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ _ آن روز ، مردم [ به حال ] پراکنده برآیند تا [ نتیجه ] کارهایشان به آنان نشان داده شود . * پس هر که هموزن ذرّه‌اى نیکى کند [ نتیجه ] آن را خواهد دید . * و هر که هموزن ذرّه‌اى بدى کند [ نتیجه ] آن را خواهد دید . در این آیات عمل را ، اعم از خوب وبد ، ذکر کرده و وزن وسنگینى را به آن نسبت داده است . بارى ، وزن کردن در واقع مربوط به عمل مى شود نه کسى که عمل را انجام داده است زیرا آیه شریفه مى فرماید که عمل ، چه خوب وچه بد ، وزن دارد ، منتها آیه 105 سوره کهف دلالت مى کند که اعمال باطل شده اصلاً وزنى ندارند وتنها اعمال کسانى که کردارهایشان باطل وتباه نشده است ، وزن وسنجیده مى شود زیرا هر عملى که باطل نشده باشد ، اعم از اعمال خوب وبد ، وزن دارند وبه وسیله آن وزن ، سنجیده مى شوند . امّا این آیات در عین حالى که براى کارهاى نیک وبد ، هر دو ، وزن وسنگینى قائل است ، در حقیقت در آنها سنگینى اضافى در نظر مى گیرد که داورى نهایى بر اساس آن صورت مى گیرد . به این معنا که ، ظاهر آیات حاکى است که کارهاى نیک باعث سنگینى ترازوى اعمال مى شود وگناهان موجب سبکى آن ، نه اینکه هر یک از نیکى ها وبدى ها وزن شوند وسنگینى آنها معلوم گردد وسپس این وزن وسنگینى با هم سنجیده شوند ووزن وسنگینى هر کدام که بر دیگرى چربید ، مطابق همان حکم شود ، اگر حسنات سنگین تر بود حکم بهشت صادر شود واگر گناهان سنگین تر بود حکم آتش دوزخ . لازمه چنین توزینى این است که بتوان فرض کرد دو کفّه ترازوى اعمال ، ممکن است با هم برابر شوند ، درست مانند ابزار توزینى که میان ما آدم ها رایج است از قبیل ترازو وامثال اینها . امّا مطلب این گونه نیست ، بلکه ظاهر آیات حاکى از این است که عمل نیک باعث سنگین شدن ترازو مى شود و عمل بد موجب سبک شدن آن . چنان که ظاهر این آیه گویاى همین نکته است : پس ، هر که ترازوهایش سنگین باشد ، آنان همان رستگارانند وهر کس ترازوهایش سبک باشد ، آنان کسانى هستند که به خود زیان زده اند بدان سبب که به آیات ما ستم مى کردند همچنین آیات 102 و 103 سوره مومنون نیز این مطلب را مى‌زسانند : فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فىِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ _ پس کسانى که کفه میزان [ اعمال ] آنان سنگین باشد ، ایشان رستگارانند . * و کسانى که کَفِّه میزان [ اعمال ] شان سبک باشد ، آنان به خویشتن زیان زده [ و ] همیشه در جهنم مى‌مانند . همان گونه که ملاحظه مى‌فرمایید ، این آیات همواره سنگینى را براى کفّه حسنات و کارهاى نیک ثابت مى‌کند وسبکى را براى کفّه گناهان و بدى ها . از این جاست که این فکر تأیید وتقویت مى شود که براى سنجش اعمال وسنگینى و وزن آنها مقیاس دیگرى وجود دارد ، به طورى که اگر اعمالى نیک باشند با آن منطبق وسنجیده مى شوند و آن مقیاس ، همان سنگینى ترازوست واگر اعمالى بد باشند با آن منطبق وسنجیده نمى شوند و آن همان سبکى ترازوست . درست مانند میزان ها ومقیاس هایى که خود ما داریم زیرا در این ابزار سنجش نیز مقیاس هایى داریم ، مثلاً مثقال که واحد اندازه گیرى وزن و سنگینى است ، در یکى از دو کفّه گذاشته مى شود ودر کفه دیگر کالا وجنس را مى گذارند . اگر وزن کالا با آن واحد برابر بود که هیچ وگر نه به ناچار آن را کنار مى گذاریم . در این جا مثقال در حقیقت همان میزانى است که کالا وجنس با آن وزن مى شود وخود ترازو و امثال اینها مقدمه و ابزار کارى است که مثقال یا همان واحد وزن ، مقدار سنگینى وسبکى کالا را معلوم مى کند . بنابراین ، در اعمال نیز واحدِ مقیاسى وجود دارد که با آن سنجیده مى شوند . مثلاً براى نماز میزانى است که نماز با آن سنجیده مى‌شود و آن میزان همان نماز حقیقى و کامل است . همچنین است براى زکات و انفاق ونیز براى گفتار و سخن که میزان سخن ، کلامى است که کاملاً حق باشد وهیچ باطلى در آن وجود نداشته باشد . پس ، با توجّه به این بیانى که ارائه کردیم ، نزدیک تر به واقع آن است که مراد از آیه « و الوزن یومئذٍ الحقّ » این باشد که آن میزانى که در روز قیامت اعمال با آن وزن وسنجیده مى شود ، در حقیقت همان حق باشد . یعنى به هر نسبتى که عمل مشتمل بر حق باشد به همان نسبت ارزش و اعتبار دارد و چون اعمال نیک مشتمل بر حق مى‌باشند ، بنابراین داراى سنگینى هستند و برعکس ، گناهان و اعمال بد چون مشتمل بر حق نیستند و باطل محض مى‌باشند ، بنابراین سنگینى هم ندارند . پس خداوند سبحان در روز قیامت اعمال را با میزان حق مى سنجد و به هر اندازه که عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه وزن و سنگینى دارد . و بعید نیست قضاوت به حقى هم که در آیه وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِىءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِىَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ _ و روشن گردید زمین به نور پروردگارش ، و کتاب گذارده شده انبیا و شهدا آورده شده میان آنان به حق حکم مى‌شود ، و به آنان ستم نمى‌شود . ( سوره زمر آیه 69 ) است اشاره به همین معنا باشد . و مراد از کتابى که در آن روز گذارده شده و خداوند از روى آن حکم مى‌کند همان کتابى است که در آیه هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ _ این است کتاب ما که علیه شما به حق گویا مى‌شود . ( سوره جاثیه آیه 29 ) به آن اشاره شده است . پس کتاب مقدار حقى را که در عمل است تعیین نموده و میزان ، مقدار ثقل آن حق را مشخص مى‌کند ، بنابراین ، وزن در آیه مورد بحث به معناى ثقل است نه به معناى مصدریش ( سنجیدن ) . و اگر در آیه 103 سوره مؤمنون و آیه 11 سوره قارعه آن را به صیغه جمع آورده براى این است که دلالت کند بر اینکه میزان اعمال یکى نیست ، بلکه براى هر کسى میزان‌هاى زیادى به اختلاف اعمال وى هست ، حق در نمازش نماز واقعى و جامع همه اجزا و شرایط است ، و حق در زکاتش زکات جامع شرایط است ، خلاصه ، حق در نماز ، غیر حق در روزه و زکات و حج و امثال آن است . هر کس که اعمالش مشتمل بر مقدار بیشترى از حق بود او رستگارتر است و هر کس میزانش سبک بود یعنى اعمالش مشتمل بر حق نبود او از کسانى است که نفس خود را باخته و خود را زیانکار ساخته‌اند و با ظلم به آیات خدا و تکذیب آن چیزى براى خود باقى نگذاشته‌اند که در مثل چنین روزى با آن اعاشه و زندگى کنند . با این بیان دو نکته روشن مى‌شود : نکته اول : اینکه معناى وزن اعمال در روز قیامت تطبیق اعمال است بر حق ، به این معنا که هر شخصى پاداش نیکش به مقدار حقى است که عمل او مشتمل بر آن است ، در نتیجه اگر اعمال شخصى ، به هیچ مقدارى از حق مشتمل نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره و ثمره عایدش نمى‌شود ، و این همان توزین عدلى است که در سایر آیات است . نکته دوم : اینکه معلوم شد که براى هر انسانى میزان‌هاى متعددى است که هر کدام از عمل‌هایش با یکى از آنها سنجیده مى‌شود ، و میزان هر عملى همان مقدار حقى است که عمل مشتمل بر آن است ، چون روز قیامت روزى است که کسى جز حق ، سلطنت نداشته و ولایت در حق هم تنها و تنها در دست خداى تعالى است ، به شهادت اینکه از یک طرف مى‌فرماید امروز روز حق است ( آیه 39 سوره نبا ) و از طرفى دیگر مى‌فرماید : اینجا ولایت بر حق ، تنها و تنها براى خدا است ( آیه 44 سوره کهف ) و نیز مى‌فرماید : هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ _ آنجا ظاهر مى‌شود براى هر کسى آنچه که از پیش فرستاده و بازگردانده مى‌شوند به سوى خداوندى که مولاى حق آنان است ، و دیگر از شرکایى که به خدا افتراء مى‌بستند اثرى نمى‌یابند . ( سوره یونس آیه 30 ) در کتاب احتجاج در حدیث هشام بن حکم از امام صادق ( ع ) دارد که زندیقى از آن جناب پرسید : آیا نه این است که اعمال وزن مى‌شود ؟ فرمود : نه ، عمل جسم نیست تا قابل سنجش باشد ، بلکه صفت کارى است که عامل انجام مى‌دهد ، و دیگر اینکه کسى محتاج به سنجیدن است که عدد و سنگینى و سبکى چیزى را نداند و بخواهد با کشیدن یا شمردن آن علم به مقدار آن حاصل کند ، و خداوند چیزى برایش مجهول نیست . پرسید پس معناى میزان چیست ؟ فرمود : میزان به معناى عدل است . پرسید : معناى اینکه خداى تعالى مى‌فرماید : فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ چیست ؟ فرمود : معنایش رجحان عمل است . ( به نقل از احتجاج طبرسى ج 2 ص 98 ) نکته لطیفى که در این روایت است این است که مى‌فرماید : عمل ، صفت کارى است که عامل انجام مى‌دهد ، چون این جمله اشاره به این مى‌کند که مراد از اعمال در این روایات حرکات بدنى و طبیعى صادر از انسان نیست ، زیرا این حرکات همانطورى که در اطاعت هست عینا در معصیت هم هست ، بلکه مراد از آن ، صفات عارض بر اعمال است که سنن و قوانین اجتماعى و یا دینى آن را براى اعمال معتبر مى‌داند ، مثلا در حال جماع حرکاتى از انسان سر مى‌زند که اگر مطابق با سنت اجتماعى و یا اذن شرعى باشد نکاح و اگر نباشد زنا نامیده مى‌شود ، و حال آنکه طبیعت حرکت در هر دو یکى است . و امام ( ع ) از دو راه استدلال فرموده است : اول اینکه اعمال از صفاتند و صفات وزن ندارند . دوم اینکه خداوند تعالى احتیاج به توزین اشیاء ندارد ، زیرا عالم است و متصف به جهل نیست . در کتاب توحید به سند خود از ابى معمر سعدانى از امیر المؤمنین ( ع ) حدیثى روایت مى‌کند که در آن حدیث امام ( ع ) فرموده : و اما آیه فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ و آیه وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ معنایش این است که حسنات و سیئات را با حسنات وزن مى‌کنند ، پس حسنات باعث ثقل میزان و سیئات سبب خفت آن است ( به نقل از توحید صدوق ص 259 ) . و در کتاب معانى الاخبار به سند خود از منقرى از هشام بن سالم نقل کرده که گفت : از امام صادق ( ع ) از معناى آیه وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً پرسیدم . فرمود : هُمُ الأنبِیاءُ و الأوصِیاءُ علیهم السلام منظور از موازین ، انبیا و اوصیاى انبیا است ( معانى الاخبار ، ص 31 ) این روایت مقیاس را همان اعتقاد به حق و عمل حق و حق اعتقاد و عمل گرفته ، و معلوم است که چنین اعتقاد و عملى همان اعتقاد و عمل انبیا و اوصیاى آنان است . ( بیانى که گذشت خلاصه‌اى از فرمایشات علامه طباطبایى در تفسیر المیزان ذیل آیات 8 و 9 سوره اعراف بود که تقدیمتان شد . ) و در آخر به عنوان حسن ختام بحث ، توجه شما را به دو روایت نورانى و پر معنى از امام سجاد و امام باقر ( علیهم‌السلام ) جلب نموده از خداوند متعال براى خود و شما اعتقاد راسخ به روز جزا مسئلت مى‌نماییم : امام زین العابدین علیه السلام بعد از ذکر قول خداوند : « و روز قیامت ترازوهاى عدل را مى نهیم و هیچ کس در هیچ چیز ، ستمى نمى بیند » فرمود : اعلَموا عِبادَ اللّه أنّ أهلَ الشِّرکِ لا تُنصَبُ لَهُمُ المَوازِینُ ، و لا تُنشَرُ لَهُمُ الدَّواوِینُ ، و إنّما تُنشَرُ الدَّواوِینُ لأهلِ الإسلامِ بندگان خدا ! بدانید که براى مشرکان ترازویى برپا نشود و کارنامه‌اى گشوده نگردد ، بلکه نامه اعمال در حقیقت براى مسلمانان ( خدا باوران ) باز مى شود . ( میزان الحکمه ، حدیث شماره 21689 ) امام باقر ( علیه السلام ) : إنّ الخَیرَ ثَقُلَ على أهلِ الدُّنیا على قَدرِ ثِقلِهِ فى مَوازینهِم یَومَ القِیامَهِ ، و إنّ الشَّرَّ خَفَّ على أهلِ الدُّنیا على قَدرِ خِفَّتِهِ فى مَوازینِهِم _ انجامِ کار خوب بر مردم دنیا سنگین شده است ، به اندازه سنگینى آن در ترازوهاى روز قیامت ایشان و انجامِ کار بد بر مردم دنیا سبک گردیده است ، به اندازه سبکى آن در ترازوهایشان ( همان ، حدیث شماره 21686 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image