پسري 24 ساله ام چند وقت پيش دختري با من تماس اشتباهي گرفت، و بعد از چند ساعت پيام داد و تعریف‌های از من کرد و اطلاعاتی در موردم خواست و من هم اطلاعاتی ازش گرفتم. اکنون علاقمند او شده‌ام. لطفاً در مورد این ارتباط راهنمايي کنيد.

مقدمه نيازهاي عاطفي و غرايز ديگر در ايام جواني، آدمي را به سوي «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مي دهد که البته اين يک امر طبيعي و غريزي است و کمتر مي توان راهي براي گريز از آن پيدا کرد. آنچه در اين مقوله اهميت دارد، کنترل عقلايي بر احساسات و پرهيز از مخاطراتي است که ممکن است فرد را به گرفتاري هاي مختلف روحي و جسمي دچار سازد. دوست داشتن و عشق ورزيدن اگر از مسير معين، مشخص و صحيح پاسخ داده نشود، ممکن است عوارض نامطلوبي را براي انسان ايجاد کند. شما خوب مي دانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) فراوان است؛ مخصوصاً در سنين جواني، که اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مي باشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعي و عرفي را در دوستي با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسي و وسوسه هاي شيطاني قوي تر از آنند که انسان گرفتار خطرهاي بزرگ نشود. به همين جهت عقل اقتضا مي کند انسان خود را در معرض خطري که بسياري از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر مي تواند تشخيص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. بــل الانسان علــي نفسـه بصيرة آدمي بر نفس خود آگاه و بيناست پس بدون ترديد از ديدگاه تربيتي و روان شناختي و بر اساس مقررات ديني اسلام، دوستي با جنس مخالف صحيح نيست. دختران و پسراني که به صورت غیر اصولی و نامشروع با يکديگر ارتباط برقرار مي کنند، بسياري از انرژي هاي عاطفي خود را که خداوند به عنوان سرمايه اي بزرگ در وجود آنها به وديعه نهاده تا صرف همسر حقيقي خود و همچنين تربيت فرزندان خود کنند در اين دوران از دست مي دهند و در فرداي زندگي خود نه تنها احساس گناه مي کنند، بلکه نمي توانند از نظر عاطفي همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند. در نتيجه همواره زندگي آنها از يک کمبود شديد عاطفي که با هيچ چيز ديگر قابل جبران نيست مواجه مي شود و اي کاش مساله همين جا فيصله پيدا مي کرد. قضيه مهمتر از اينهاست. وقتي يک خانواده از نظر عاطفي دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعي در آن خانواده نيست، نسل سالمي نيز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نيز که دچار کمبودهاي عاطفي شده، بسيار آسيب پذير مي شوند. در گير و دار زندگي طعمه شيادهايي مي شوند که همواره در کمين آنها نشسته اند؛ و اين قضيه به نسل هاي بعدي نيز سرايت مي کند. اينکه فرموديد علاقه به او پيدا کرده ايد کاملاً طبيعي است؛ چرا که در سن ازدواج بطور فطري خداوند جاذبه اي را در جنس مخالف در انسان ايجاد مي کند و اگر محبتي نيز از سوي آن فرد ببيند به صورت طبيعي و با همان فطرت پاک به آن پاسخ مثبت مي دهد، اما در بلند مدت يکي از طرفين يا خداي نکرده هر دوي آنها به سمت امور شهواني متمايل مي شوند. چون اصولاً مرد مجذوب اصلي اين ميدان است، اين خطر بيشتر پسر را در مرحله گناه قرار مي دهد و دختر را نيز به گناه مي کشاند. اگر فارغ از احساسات و با نگاهي که وظيفه شماست به همين چند سؤالى که اشاره کرده ايد بنگريد متوجه شرايط خطرناکي که خود را در آن قرار داده ايد مي شويد. تجربه نشان مي دهد، دختر و پسر براي آنکه روابط خود با نامحرم را مجاز و عادي جلوه دهند و از فشارهاي رواني ناشي از اين کار را کاهش دهند، سعي مي کنند با روش هاي مختلف، دلايل ظاهراً منطقي براي اين گونه روابط بتراشند. دلايلي مانند: او به من نياز دارد، من او را براي همسري خود در آينده انتخاب کرده ام و براي شناخت او نياز به ادامه اين روابط دارم و... و حال آن که پشت روابط دختر و پسر انگيزه هاي جنسي نهفته است که دختر و پسر خواسته يا ناخواسته سعي در مخفي کردن آن دارند. حتي در صورتي که پسر و دختر اطمينان دارند که روابط آنان از غريزه جنسي نشأت نمي گيرد، بايد اين روابط را ترک کنند؛ چرا که اين غريزه بسيار سرکش است و ممکن است عنان کار از دست آنان خارج شود و آنچه نبايد پيش آيد، اتفاق بيفتد. بررسی فقهی و دینی ارتباط دختر و پسر مراجع نسبت به ارتباط نامحرم با يکديگر که احتمال ـ توجه کنيد حتي احتمال ـ گناه باشد، آن را جايز نمي دانند؛ و لو اينکه شما قصد حرام نداشته باشید. اما از وضعيت روحي و جسمي آن دختر چگونه مي توانيد مطمئن باشيد؟ باز هم تکرار مي کنم شما به خودتان توجه نکنيد، و اگرچه ممکن است شما احساسي شهواني نسبت به او نداشته باشيد اما او لاجرم از هم صحبت شدن با پسري و ارتباط با او لذت مي برد. اما اگر از نگاهي عارفانه که مي تواند حجت را تمام کند، بخواهيم بنگريم، فراموشي عشق آن دختر، جايگزيني مي خواهد که فقط در شرايط فعلي ذکر و ياد خداي تبارک و تعالي است. براي رسيدن به او بايد تمامي واجبات را انجام داد، محرّمات را ترک کرد، مستحبات را تا جايي که مي توانيم انجام دهيم، و مکروه را نيز تا جايي که مي توانيم ترک کنيم. پس در هر حال و در مقابل هر عمل بايد تابلويي در مقابل خود ترسيم کنيم: آيا اين کار مرا به خدا نزديک مي کند؟ اگر چنين نکرد، رهايش کنيم. ملاک نزديک شدن به خدا هم اطاعت از اوامر اوست. پس هيچ گاه به افراد بيگانه اعتماد نکنيد و گول ظاهر اشخاص و يا حرف هاي محبت آميز را نخوريد، بهتر است که اين ارتباط تلفني را براي هميشه قطع کنيد و به درس خود ادامه دهيد و خود را براي کنکور آماده کنيد و ديگر فکر اين دختر را از خود دور کنيد تا بيشتر از اين دچار گناه و يا آزردگي فکري نشويد. ممکن است چند ماه اول مشکل باشد ولي به مرور زمان رفع خواهد شد. راه‌کارهای عملی کاهش علاقه و ارتباط براي کاهش علاقه و بتدريج از بين بردن کامل آن به راهکارهاي زير عمل کنيد: 1. از تماس تلفني با او اجتناب کنيد. (براي اين کار مي توانيد شماره موبايل خود را عوض کنيد تا او به شما دسترسي نداشته باشد). 2. اوقات خود را با اشتغالات درسي و برنامه هاي مورد علاقه تان نظير کارهاي هنري و ورزش، چنان تنظيم کنيد که فرصت فکر کردن درباره اين دختر را نداشته باشيد. 3. هرگاه ياد او در ذهنتان نقش بست بي درنگ به موضوعات جديد درسي و غيردرسي فکر کنيد و از اشتغال ذهني درباره او بپرهيزيد. 4. از قرار گرفتن در تنهايي مگر به اندازه ضرورت اجتناب کنيد. 5. از بيکاري اجتناب کنيد و براي اوقات شبانه روزي و بخصوص براي واحدهاي درسي برنامه ريزي کنيد و همه اوقات خود را طبق برنامه پر کنيد. 6. در همه حال، خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانيد. 7. به ياد داشته باشيد انسان براي رسيدن به اهداف خود حق استفاده از ابزار و وسايل نادرست و نامشروع را ندارد. همان طور که قبلاً بيان شد، ارتباط شما با فرد مورد نظر نه تنها نمي تواند مشکل او را برطرف کند بلکه ممکن است مشکلات او را بيشتر کند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه