بهائیت و شیعه-وهابیت و اهل سنت /

تخمین زمان مطالعه: 30 دقیقه

تفاوت فرقه ضاله بهاییت با شیعه و وهابیت با اهل سنت و همچنین درویش ها با شیعه چه می باشد. اطلاعات ما را در مورد دین زرتشت کامل بفرمایید.


جهت آگاهی از تفاوت های میان فرقه بهائیت با شیعه – وهابیت با اهل سنت- و افزایش اطلاعات خود نسبت به دین زرتشت، در ادامه مطالبی را در رابطه با موارد ذکر شده خدمتتان ارائه می نماییم که شما می توانید با آگاهی از عقاید آنها متوجه تفاوت های آنها نیز شوید. الف) عقاید وهابیت1-حرمت زیارت قبور :ابن تیمیه وپیروان وهابی او شدیدا با زیارت قبر پیامبر (ص)ودیگر اولیای الهی مقابله میکنند.2-حرمت استغاثه وتوسل وشفاعت از غیر خداوند.3-نسبت دادن جسمیت به خداوند متعال .ابن تیمیه بر فراز منبر میگفت همان گونه که من از منبر پایین می آیم خداوند نیز به آسمان دنیا می آید.(الفتاوی ج5ص192). خدای وهابیت برخوردار از اعضاوجوارح جسمانی است.4-حرمت برپایی مراسم جشن دراعیاد وولادت های بزرگان دین.5-عقلانیت واهتمام به فکر وخرد جایگاهی در میان وهابیت ندارد. برای مطالعه بیشتر مراجعه فرمایید به منابع زیر:ــ وهابیت: مبانی فکری و کارنامه عملی ، پدیدآورنده: جعفر سبحانی تبریزیــ وهابیت از منظر عقل و شرع ، پدیدآورنده: محمد حسینی قزوینی ــ وهابیت از دیدگاه اهل سنت ، پدیدآورنده: علی اصغر رضوانیــ سلفیه بدعت یا مذهب ، نقدی بر مبانی وهابیت ، پدیدآورنده: محمدسعیدرمضان بوطی، حسین صابری (مترجم)، اسدالله توکلی (مترجم)، سیدابوالحسن هاشمی (مترجم)، محمد واعظ زاده خراسانی (مترجم)ــ تاریخ وهابیت ، پدیدآورنده: علی اصغر فقیهی، اقبال حیدر حیدری (مترجم)ــ این است وهابیت... (ترجمه کتاب هذی هی الوهابیه) ، پدیدآورنده: محمدجواد مغنیه، احمد مقدسی (مترجم)ــ بررسی وهابیت و ریشه های تاریخی وهابیگری ، پدیدآورنده: احمدعلی خسروی، محسن پورقلیــ وهابیت در بوته نقد ، پدیدآورنده: پروانه کریم زاده- نقدى بر اندیشه وهابیان،موسوى قزوینى،ترجمه: طارمی-آیین وهابیت،جعفر سبحانىب) عقاید بهاییت :چندى از عقاید و احکام بهائیت عبارت است از:1 . با ظهور سید على محمد باب اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگى بهایى شوند(2) .2 . پنهان کردن دین (تقیه) ضرورى است.3 . روزه نوزده روز است، قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم مى شود .4 . نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت .5 . قبله مرقد بهاءاللَّه در شهر عکا است .6 . حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نیست. «حج» در خانه اى که بهاء در آن اقامت داشته، یا در خانه اى که سیدعلى محمد باب در شیراز در آن سکنى داشته است به جا آورده مى شود .7 . اعیاد عبارت است از :- عید ولادت باب، اول محرم .- عید ولایت بهاء، دوم محرم .- عید اعلان دعوت باب، پنجم جمادى .- عید نوروز(3)،8 . نماز پنج تکبیر دارد و در دو وقت خوانده مى شود: یکى هنگام تولد و دیگرى هنگام مرگ .عبادتگاه ها طبق وصیت بهاء باید از نه مناره و یک گنبد تشکیل بشود. این عبادتگاه ها در فرانکفورتِ آلمان، سیدنى در استرالیا، کامپالا در اوگاندا، لیمیت در شیکاگو، پاناماسیتى در پاناما و دهلى نو در هندوستان است(4) .همچنین در فروع تعالیم بهائیت به احکامى برمى خوریم که بعضى از آنها عبارت است از : - ازدواج با محارم غیر از زن پدر، حلال مى باشد . (یعنى با حکم بر حرمت ازدواج با زن پدر، ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و دیگران حلال مى گردد! )- معاملات ربوى آزاد و حلال است .- تمام اشیاء حتى خون، سگ، خوک، بول و... پاک است .- حجاب زنان ملغى مى باشد .- دخالت در سیاست ممنوع مى باشد .در بررسى عقاید، احکام و تاریخ بهائیت به روشنى معلوم مى گردد که استعمار براساس برنامه و طرح از پیش تعیین شده اى، به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ اعلام نمودن دین اسلام و نفى و انکار نبوت، امامت، معاد و تعالیم و قوانین و احکام مقدس و نورانى قرآن پرداخته است. آنان ابتدا ادعاى نیابت خاص حضرت حجت(عج )، پس از آن ادعاى مهدویت، سپس ادعاى نبوت و در آخر ادعاى الوهیت و نسخ اسلام مى نمایند! در پى آن به هدم و نابودى آثار اسلام فرمان مى دهند و به ساختن کعبه جدید! در شیراز اهتمام مى ورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامه هاى استعمار ساخته به طواف بر گرد آن مى پردازند! و مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مى دهند و چون همواره از تعالیم و آموزه هاى سیاسى اسلام و تشیع رنج برده اند، از اصل ورود و دخالت در سیاست را ممنوع اعلام مى نمایند!بدین ترتیب همه زمینه ها آماده و مهیا مى شود تا مبانى و ارکان اعتقادى و ارزش هاى اخلاقى و پایبندى هاى معنوى متزلزل شوند و وحدت و یکپارچگى مسلمانان به تفرقه و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بى نظیر مذهب تشیع و مراکز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علماى بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و سنگرهاى مستحکم دفاع از هویت دینى و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان مى باشند، کاسته شود و راه هاى تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجى صاف و همواره گردد .منابعی جهت مطالعه بیشتر:1- بهائیان / سید محمد باقر نجفی / نشر مشعر2- شبهات مهدوى دوران ما (نقدى بر بهائیت) / مهدى پور3- بهائیت چگونه پدید آمد/ نورالدین چهاردهى / انتشارات فتحى4- ارمغان استعمار / محمد محمدى اشتهاردى / انتشارات نسل جوان5- آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى / رضا برنجکار6- بهائیت دین نیست / ابوتراب هدائى7- تاریخ باب و بهاء / ترجمه حسن فرید گلپایگانى 8- بهائیت در ایران / دکتر سید سعید زاهد زاهدانی / انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامیج) شیعهلفظ شیعه به کسانی اطلاق می گردد که قائل به خلافت بلافصل امام علی (ع) باشند. شیخ مفید در کتاب اوائل المقالات ص42 فرموده اند: « لفظ شیعه به کسانی گفته می شود که به امامت و خلافت بلافصل علی(ع) معتقدند و بر این عقیده اند که امامت او از طریق نصّ جلی یا خفی ثابت شده است و امامت ، حق او و حقّ فرزندان اوست».بر این اساس فرقه هایی چون کیسانیّه ، زیدیّه ، اسماعلیّه ، فطحیه ، ناووسیه و شیعه جعفری و ... همگی شیعه ی علی (ع) می باشند ؛ یعنی امامت و خلافت بلافصل او را قبول دارند ؛ امّا در امامان بعد از علی (ع) دچار اختلافاتی می باشند.کیسانیّه معتقد بودند که محمد بن حنفیه(فرزند امام علی(ع)) نیز امام است. گروهی از آنها او را امام بعد از علی(ع) می دانند و برخی دیگر او را امام بعد از امام حسین(ع) می شناسند. برخی از آنها نیز محمد بن حنفیه را مهدی موعود می پندارند و معتقدند که وی در کوه رضوی ـ در نزدیک مدینه ـ پنهان شده و روزی ظهور خواهد کرد. کیسانیه خود دارای سه فرقه ی فرعی به نامهای مختاریه(کیسانیه خالص) ، حارثیه و عبّاسیه می باشد. زمان پیدایش این فرقه زمان امامت حضرت زین العابدین (ع) می باشد. زیدیّه نیز زید بن علی(فرزند امام سجاد(ع) ) را امام چهارم می دانند و امام سجاد را تنها به عنوان پیشوای علم و معرفت می شناسند ؛ چون به نظر اینها یکی از شرایط امام ، قیام مسلّحانه است و چون امام سجاد (ع) قیام مسلحانه نکرده است ، لذا از نظر اینان امام محسوب نمی شود. پیدایش این فرقه مصادف با امامت حضرت باقر (ع) و بعد از قیام زید بن علی بوده است.ناووسیه نیز معتقد بودند که امام صادق(ع) امام آخر و مهدی موعود است این فرقه الآن منقرض شده است.اسماعیلیه نیز کسانی هستند که اسماعیل ، فرزند بزرگ امام صادق(ع) را امام می دانستند. لازم به ذکر است که اسماعیل در زمان حیات امام صادق (ع) از دنیا رفته بود.امّا شیعه ی جعفری یا شیعه دوازده امامی ، کسانی هستند که نه تنها امامت بلافصل علی (ع) را قبول دارند ، بلکه یازده فرزند او را نیز امام می دانند. اینها را جعفری گفته اند چون اوّلاً بیشترین معارف این فرقه از امام جعفر صادق (ع) رسیده است و ثانیاً این مذهب ، مذهب شاگردان خاصّ امام صادق (ع) بود. زمانی که بعد از امام صادق (ع) شیعیان به چند فرقه تقسیم شدند ، شاگرادان مخصوص آن حضرت به توصیه ی ایشان ، به امامت امام موسی کاظم (ع) گرویدند و موسویّه یا مفضّله نامیده شدند. امتداد همین فرقه است که امروزه مشهورترین شاخه ی شیعه را تشکیل داده و شیعه ی جعفری یا اثناعشری یا دوزاده امامی نامیده می شود. حاصل کلام اینکه شیعه ی امام علی (ع) لفظ عامّی است که تمام شاخه های شیعه را شامل می شود ؛ و شیعه ی جعفری مستدلترین ، مستندترین و معروفترین شاخه ی شیعه ی امام علی (ع) می باشد ؛ بیشترین جمعیّت شیعه نیز اختصاص به این شاخه دارد.منابع جهت آگاهی بیشتر:ـ در آمدی بر شیعه شناسی ، علی ربّانی گلپایگانی ـ شیعه در اسلام ، سیدمحمدحسین طباطبایی ـ این است شیعه: تحقیقی درباره شیعه ، باقر شریف القرشیـ باورهای شیعی: بازکاوی عقاید شیعه در منابع اهل سنت ، نادعلی صالحی ـ تاریخ شیعه ، محمدحسین مظفر، ترجمه سیدمحمدباقر حجتید) اهل سنت در اهل سنت چهار فرقه فقهی که در ابتدا بیشتر بوده اند وجود دارد و چند مذهب کلامی پدیدار گشته اند که برخی از آنها از بین رفته اند و تعدادی از آنها باقی مانده اند.مذاهب فقهی اهل سنت عبارتنداز : حنفیه که مقلدان نعمان بن ثابت معروف به ابوحنیفه (متولد سال 80 و متوفّای سال 151ه ق) می باشند. ابوحنیفه فردی ایرانی است که امام اعظم اهل سنت به شمار می رود. درجامعه تسنن، بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و خلفای راشدین و حسنین علیهما السلام هیچ کس به اندازه ابوحنیفه محترم نیست. پیروانش در ایران بسیار اندکند.مالکیه که پیروان مالک بن انس (متولد سال 95 و متوفّای سال 179ه ق) می باشند. مالک، عرب قحطانی است. بلاد مغرب غالباً پیرو مالک بن انس می باشند.شافعیه که پیروان محمدبن ادریس شافعی (متولد سال 151 و متوفای سال 204 ه ق) می باشند. شافعی عرب قرشی است و از نظر کثرت پیروان مانند ابوحنیفه است و شاید بیش از او پیرو داشته باشد. این فرقه فقهی بیشترین قرابت را با فقه شیعه دارد. در ایران شافعی ها وجود دارند.حنابله که پیروان احمدبن حنبل (متوفای سال 241 ه ق) می باشند. احمد از لحاظ نژاد عرب است، ولی ظاهراً خاندانش در ایران (مرو) می زیسته اند.لازم به ذکر است که مذاهب فقهی اهل سنت از قرن چهار منحصر به این چهار مذهب شد ولی قبل از آن بیش از چهل مذهب فقهی در میان اهل سنت مطرح بود که به علل گوناگونی از جمله کاهش اختلافات، تنها چهار مذهب فقهی باقی ماند.از نظر اعتقادی نیز اهل سنت به فرقه های زیر تقسیم می شوند:اشاعره ( جبریون ): که اکثریت اهل سنت و پیروان ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری هستند. این فرقه همچنان به موجودیت خود با گستره زیادی در بین اهل سنت، بقای خود را حفظ کرده است.اهل حدیث: که پیروان احمدبن حنبل می باشند. این فرقه بسیار فعال بوده و خاستگاه وهابیت می باشد.معتزله ( اختیاریون): که پیروان واصل بن عطا هستند. این کامل فرقه منقرض شده اند مگر نام جدیدی که در جهان اسلام با نام معتزله جدید مطرح می باشد که به علت مشترکات با آن فرقه به معتزله جدید معروف شده اند.ماتریدیه: که پیروان ابو منصور ماتریدی سمرقندی هستند و شامل بسیاری از حنفی های شرق جهان اسلام میشوند. این عقیده گرایش بسیاری از مذاهب اهل سنت را شامل می شود که بسیار با مذهب اشعریه نزدیک است و بیشترین جایگاه مکانی آنها در شرق و خاور می باشد.خوارج: که بعد از جنگ خوارج به وجود آمدند. این فرقه به جز اندکی از آنها، دیگر از کثرت و فعال بودن افتاده اند.وهابیت: که در صده های اخیر محمد بن عبدالوهاب با بیان عقاید خود و کمک دیگران وهابیت را تأسیس کرد. این فرقه جزء فرقه های بسیار فعال بوده و فعلا در تمام کشورهای اسلامی به نوعی برای خود با صرف مبالغ مالی بسیار گسترده به تبلیغ می پردازند. وهابیت در ایران بسیار فعال می باشند.فرقه های کلامی کوچک دیگری نیز وجود دارند که در هر منطقه و کشور ممکن است زیست داشته باشند.آنچه که در مورد ریشه های فرقه های مختلف می توانیم بگوییم این است که هر فرقه و مذهبی ریشه و علت خاص خود را دارد و باید در کتابهای مرتبط که به صورت تحلیلی و تفسیری آمده است، جستجو کرد. اگر منظور منشأ شروع اختلاف باشد می باید گفت که ازدیدگاه شیعه و فرقه های اهل سنت، امامت و نقشی که جانشینی بعد از پیامبر(ص) ایفا کرده است در دو ناحیه ظهور و بروز پیدا کرد: الف. حکومت و اداره جامعه.ب. مرجعیت دینی: یعنی تبیین و تفسیر آموزه های دین در سه بخش عقاید و اخلاق و احکام.امامت از دیدگاه شیعه منصبی است الهی واز اصول دین محسوب می شود و امام کسی است که از سوی خداوند و بر زبان نبی اکرم به این مقام منصوب شده اند. ولی اهل سنت امامت را از فروع دین دانسته و یک مقام ظاهری در حد ریاست حکومت می دانند که از سوی مردم انتخاب می شود. در مسئله اهل سنت دارای دیدگاه های متفاوتی می باشند که این منشأ بسیاری از اختلاف ها و تفاوت ها شده است.اهل سنت قرآن، سنت پیامبر(ص) و قول تمام اصحاب رسول خدا(ص) را جزء منابع دین خود می دانند چه اصحابی که مصون از گناه و خطا باشند و چه کسانی که چنین مصونیتی را نداشته باشند لذا چون منابع تشریعی و قانون گذاری در مذاهب اهل سنت متفاوت بوده و احکام و قوانین آنها نیز با یکدیگر اختلاف دارند.منشأ پیدایش برخى تفاوت ها به دو عامل اساسى برمى گردد: الف. تغییرات و تشریعاتى که از سوى خلفا، پس از رحلت رسول اکرم(ص) صورت گرفت مانند مسأله تکتف (دست بسته نماز خواندن) که از زمان عمر خلیفه دوم مرسوم شد. ب. دور شدن از عصر حضور پیامبر اکرم(ص) و پیدایش سؤالات جدید. اهل سنت که راه دسترسى به حکم الهى را بسته مى دیدند، براى یافتن پاسخ سؤالات خود با اجتهاد به رأی و سلیقه خود، به پاسخ آنها پرداختند. ج. بر اساس نوع برداشت و تفسیر مختلف افراد در تشخیص عقاید درست و نادرست، و یا اختلاف هایی که بین استاد و شاگرد، و یا بین یک جریان با جریان دیگرواقع می شد، عواملی بودند که موجب می شد فرقه های جدید ایجاد گردد. طرح مسائل مختلف با استدلال های متفاوتی که مخصوص به خود جریان ها بود، حجت هایی را مطرح می کردند و مسائل اسلامی را به نوعی از منظر خود مورد تحلیل قرار می دادند، که موضوع و مسئله با شکل جدیدی استدلال می گردید لذا بر این اساس بزرگانی با پیروانی خاص پدیدار گشتند که به مرور به فرقه های کوچک و بزرگ تبدیل شدند. برای اطلاع بیشتر در این زمینه و آشنایی با علت های پدیدار گشتن هر کدام از این فرقه ها لازم است به کتابهای ملل و نحل یا کتابهای فرقه شناسی اسلامی مثل آشنایی با فرقه های اسلامی تألیف حسین صابری و... مراجعه نمایید. حاصل سخن : بهائیت و وهابیت دو فرقه و مجموعه ای از عقائد باطل هستند که به دست ایادی استعمار ساخته شده پرورانده شده و تبلیغ و حمایت شدند با این تفاوت که بهائیت در فرهنگ و مذهب شیعی ساخته و پرداخته شد و وهابیت در فرهنگ و اجتماع اهل سنت. علاوه بر اینکه این دو بدعت در دو مذهب مختلف پایه ریزی شدند عقائد این دو نیز درست در برابر یک دیگر هست، وهابیت به ظواهر قرآن و احادیث پافشاری کرده و ظاهر گراست و مسئله توحید را در خطر می‌بیند از جانب دیگر بهائیت که در اجتماع شیعی بدعت گذاشته شد از ادعای بابیت شروع شده به مهدویت و رسالت و تا الوهیت تبدل یافت. همچنانکه می‌بینید این دو عقیده باطل در نهایت اختلاف با یکدیگرند و ایادی استعمار و استکبار در رشد و نمو هر دو ظاهر و آشکار است.ه) آیین زرتشتدر رابطه با آیین زرتشت ابهامات و اشکالات متعددى وجود دارند. برخى از این اشکالات جنبه تاریخى دارند، برخى کلامى و اعتقادى اند، بعضى مربوط به وثاقت کتاب آسمانى و اشکالاتى نیز راجع به حوزه هاى اخلاقى و رفتارى و یا نظام اجتماعى و خانوادگى آن مربوط مى شود. اکنون به اختصار پاره اى از این موارد را اشاره مى کنیم.یک. نظرگاه تاریخى اطلاع دقیقى پیرامون زمان پیدایش و ظهور زرتشت به عنوان پیامبر آیین مزدیسنى وجود ندارد. برخى از دانشمندان مانند هوسینگ در اصل وجود او تردید کرده و چون رستم و اسنفندیار شخصیتى موهوم دانسته اند.(1) بعضى تاریخ ظهور او را 600 و برخى تا 6000 سال قبل از میلاد دانسته اند. قول مشهور آن است که او 660 سال پیش از میلاد پا به جهان گذاشته و سى سال بعد دعوى نبوت کرده و به سال 583 ق.م در آتشکده بلخ به دست تورانیان کشته شده است.(2) محل تولد وى نیز مردد بین : رى، آذربایجان و افغانستان و فلسطین و خوارزم و فارس است(3). همچنین در مورد این که واقعاً او پیامبرى برگزیده از سوى خداست یا نه، اطلاع دقیقى در دست نیست و مسلمانان صرفا به استناد منابع دینى خود - نه با اتکا به ادله تاریخى - با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده اند(4). بنابراین فارغ از برخورد اسلام و مسلمانان با پیروان زرتشت و آیین او؛ هیچ دلیلى بر اعتبار و بنیاد الهى آن وجود ندارد و حتى اعراب زیرسلطه ساسانیان نیز آنان را اهل کتاب نمى شناختند.(5)دو. عدم وثاقت کتاب اوستاکتاب مقدس زرتشتیان «اوستا» نام دارد. قدیمى ترین نسخه اوستا که به خط «دبیره» نوشته شده و در دانمارک نگهدارى مى شود مربوط به سال 1325 میلادى(6) یعنى 1908 سال بعد از کشته شدن زرتشت است. بنابراین به احتمال زیاد زرتشتیان حدود 20 قرن کتاب مدون و شناخته شده اى نداشته و اگر داشته اند اثرى از آن در دست نیست. افزون بر آن زرتشتیان اتفاق نظر دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر از اوستاى کنونى بوده است. اوستاى کنونى داراى 83000 کلمه است و احتمالاً اصل آن داراى 345700 کلمه، یعنى چهار برابر بوده است(7).(8) این مسأله آیین زرتشت را با دو مشکل اساسى روبرو مى سازد.2-1. تردید در وثاقت کتاب مقدس؛ زیرا کتابى که بیش از نوزده قرن پس از رحلت ابلاغ کننده آن گردآورى شود، آن هم براساس نوشته هاى پراکنده اى که تواتر تاریخى در مورد آنها ثابت نیست، به شدت اعتبار و وثاقت آن را مخدوش مى سازد. برخى نیز برآنند که اوستا در دوره هخامنشى مدون بوده و با حمله اسکندر از میان رفته و یا اسکندر آن را سوزانده است و تا ظهور ساسانیان اثرى از اوستاى مدون نبوده تا آن که به دستور اردشیر، یکى از روحانیون زرتشتى بار دیگر اوستا مرتب شد. اما این که بر چه اساسى اوستا بازسازى شده و تا چه اندازه با اوستاى اصلى انطباق دارد معلوم نیست.(9)2-2. اوستا داراى 5 بخش به نام هاى زیر است : «یسنا»، «ویسپرد»، «وندیداد»، «یشتها» و «خرده اوستا». قسمتى از «یسنا»، «گاتها» نامیده مى شود که مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروف ترین قسمت اوستاست. از نظر اوستا پژوهان تنها قسمتى از گاتها به زرتشت تعلق دارد.(10) و بقیه آن به دوران پیش از زرتشت و یا پس از وى تعلق دارد.(11) این مسأله نیز اعتبار اوستا را به عنوان کتاب آسمانى زرتشت مخدوش مى سازد.2-3. به فرض ثابت شود که اولاً زرتشت پیامبرى الهى بوده و ثانیاً آنچه در اوستاى کنونى وجود دارد عیناً همان مطالبى است که از زرتشت به یادگار مانده؛ در نهایت مخاطبان را با دینى ناقص مواجه مى کند که حدود سه چهارم آن از دست رفته است. لاجرم پیامبر دیگرى لازم است که نیازهاى دینى از دست رفته را جبران و خلاء موجود را پر نماید.به عبارت دیگر اگر اوستاى موجود براى هدایت بشر کافى بود، انزال سه چهارم دیگر لغو و بى فایده بود. و اگر کافى نبود چنین نقصى وجود دین و پیامبر دیگر را لازم مى نماید و بر زرتشتیان نیز لازم مى شود که به آیین کامل بعدى ایمان مى آورند.سه. نژاد و ملیت گرایى نژادپرستى و ملیت گرایى یکى از عوامل منفى راه یافته در آیین زرتشت به ویژه از دوره ساسانى است. این مسأله به آیین یاد شده ویژگى هاى تاریخى و احکام خاصى بخشیده است از جمله :3-1. اگرچه احتمالاً دعوت زرتشت فراگیر بوده ولى براساس شواهد تاریخى پیروان آن همه آریایى بوده و از نژادهاى دیگر چندان کسى به این آیین در نیامده است.(12)3-2. ملیت گرایى و ناسیونالیسم در «فرّ ایزدى» به خوبى آشکار است. فریا خوارنه فروغى است ایزدى، به دل هر که بتابد برترى یابد، پادشاه شود، پیروز گردد یا در کمالات نفسانى و روحانى آراسته شود و پیامبر گردد. دو نوع فر در اوستا آمده : Airayane yareno(یئریانم خوارنه) و Kavaenem xareno(فرکیانى) که دومى تا ظهور رسوشیانت همیشه با ایرانیان خواهد بود.(13)3-3. نژادگرایى و نظام طبقاتى سبب تجویز و گسترش ازدواج با محارم شده است. «کرتیر» از بنیانگذاران زرتشتى ساسانى نوشته است : «بسیار ازدواج ها میان محرمان برقرار نمودم».(14) این مسأله همواره موجب خرده گیرى بر آیین زرتشت گردیده است.3-4. بى ارزش انگارى جان غیرزرتشتیان؛ در تفکر زرتشتى انسان ها به دو دسته : مزداپرستان (زرتشتیان) و دیوپرستان (نازرتشتیان) تقسیم مى شوند.در این آیین اگر پزشکى در پى آموزش جراحى است باید تمرین خود را بر دیوپرستان آغاز کند. اگر سه دیوپرست به دست او مرد، دیگر نباید بر مزداپرستان پزشکى کند.(15)3-5. انحصارگرایى : یکى از ویژگى هاى نظام اجتماعى زرتشتى سامانى انحصارگرایى در قدرت، ثروت و دانش در طبقات فرادست است. آموزش در انحصار موبدان و کاهنان بوده و طبقات فرودست به کلى از آموختن دانش محروم بودند تا آن جا که گفته اند : «موبد را باید لغت پهلوى غیر را نیاموزد چه یزدان به زرتشت گفته است که این علم را به فرزندان خود(16) تعلیم کن».(17)چهار. نظام طبقاتى جامعه ساسانى و آیین زرتشت پیوندى دو سویه دارند. از طرفى آیین ساسانى شکل خاص و ویژه اى به این آیین بخشیده به طورى که برخى از پژوهشگران زرتشتى موجود را شدیدا متأثر از ساسانیان دانسته اند. از طرف دیگر جامعه ساسانى نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آیین زرتشت شناخته مى شود.(18) چنین جامعه اى شدیدا مورد حمایت و حفاظت آموزه ها و پیشوایان زرتشتى بوده است.در این نظام جامعه از چهار طبقه متمایز تشکیل شده بود :1. آژون (روحانیون)، 2. ارتش تاران،3. کشاورزان، 4. صنعتگران(19).در این نظام اولا طبقات وضعیت سربسته اى داشته و به هیچ روى امکان ترقى از طبقه اى به طبقه دیگر وجود نداشت. ثانیا طبقات فراتر امتیازات فراتر و طبقات فرودست محدودیت هاى بیشترى داشتند و جز کار و بردگى بهره اى نصیب شان نمى شد. ثالثا امتیازات و محرومیت هاى طبقاتى جنبه ارثى داشت و نسل به نسل به اجبار و بدون امکان تغییر تداوم مى یافت.پنج. افسانه گرایى و بت پرستى وجود افسانه هاى خردگریز در اوستا یکى از ضعف هاى آیین و کتاب مقدس زرتشتى است.کریستن سن افسانه خلقت را بر اساس اوستاى ساسانى چنین نقل مى کند : «... عمر دنیا بالغ بر 12000 سال است. در سه هزار سال نخستین عالم، اوهرمزد (یا عالم روشنى) و اهریمن (یا عالم تاریکى) در جوار یکدیگر آرام مى زیسته اند. این دو عالم از سه جانب نامتناهى بوده، فقط از جانب چهارم به یکدیگر محدود مى شده اند. دنیاى روشن در بالا و عالم ظلمانى در زیر قرار داشته و هوا فاصله آنها بوده است. مخلوقات اورمزد در این سه هزار سال در حال امکانى بودند، سپس اهریمن نور را دیده درصدد نابود کردنش برآمد. اوهرمزد که از آینده آگاهى داشت مصافى به مدت نه هزار سال با وى طرح افکند. اهریمن که فقط از ماضى آگاه بود رضا داد. آن گاه اوهرمزد به او پیشگویى کرد که این جدال با شکست عالم ظلمت خاتمه خواهد یافت. از استماع این خبر اهریمن سخت متوحش شد و مجدداً به عالم تاریکى درافتاد و سه هزار سال در آنجا بى حرکت بماند. اوهرمزد در این فرصت دست به آفرینش جهان زد و چون کار خلقت به پایان رسید، گاوى را بیافرید که موسوم به گاو نخستین است. پس آنگاه انسانى بزرگ خلق کرد به نام گیومرد (کیومرث) که نمونه نوع بشر بود. آنگاه اهریمن به آفریدگان او حمله برد و عناصر را بیالود و حشرات و هوام ضاره را بیافرید. اوهرمزد در پیش آسمان خندقى کند. اهریمن مکرر حمله کرد و عاقبت گاو گیومرد را بکشت اما از تخمه گیومرد که در دل خاک نهفته بود چهل سال بعد گیاهى رست که اولین زوج آدمى به اسم مشیگ و مشیانگ از او بیرون آمد. دوره آمیزش نور و ظلمت که آن را گمیزشن گویند شروع شد. انسان در این جنگ خیر و شر به نسبت اعمال نیک یا بد خود از یاران نور یا از اعوان ظلمت شمرده مى شود».(20)افسانه گرایى در زرتشتى گرى دوره ساسانى به بنیادى ترین مبانى اعتقادى یعنى خداباورى نیز راه یافته است. علیرغم آن که گفته اند زرتشت خداى مجرد را باور داشته، اما خداى زرتشتى ساسانى داراى شکل و ریش و عصا و تاج است و هنوز که هنوز است با چنین شمایل انحطاط و تجسم یافته اى به عنوان آرم ملى بر روى تابلوى بسیارى از مؤسسات زرتشى عصر حاضر به چشم مى خورد و خدا را به صورت بتى بسان یک پادشاه نشان مى دهد.(21) در این آیین آتش، دختر خدا شناخته مى شود(22)؛ گاو به ویژه گاو نر تقدس ویژه مى یابد. در افسانه خلقت، اول مخلوق زمینى فرض مى شود و با گیومرد (کیومرث) به درجه شهادت نائل مى گردد و بول آن از آب پاک کننده تر است!(23)شش. احکام خردستیز و غیرعملى افزون بر احکامى که در لابه لاى مطالب پیشین اشاره شد احکام خردستیز دیگرى در آیین زرتشتى وجود دارد که به پاره اى از آنها اشاره خواهد شد.6-1. تقدیس سگ؛ در وندیداد سگ مقام بسیار بالایى دارد به طورى که اگر کسى استخوان سخت و ناجویدنى به آن بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو(24) یعنى مرگ ارزان که با دادن تاوان بخشوده نمى شود(25) دارد.نیز اگر کسى سگ آبى را بکشد باید ده هزار بسته هیزم سخت خشک، ده هزار هیزم نرم خشک از چوب هاى خوش بو، ده هزار برسم (شاخه هاى تازه بریده شده) ده هزار شیر پاک و... را به روان سگ آبى بدهد. پس ده هزار مار، ده هزار سگ نما (گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغه اى که در خشکى زندگى مى کند، ده هزار موردانه کش، ده هزار مورگودال کن، ده هزار کرم خاکى، ده هزار مگس را کشته و ده هزار گودال ناپاک را پرکند(26) و ده ها کار دیگر که انسان از شنیدن آن حیران مى شود.(27) و نیز مجازات کسى که پیکر مرده سگى را بر زمین اندازد دو هزار ضربه شلاق است.(28)6-2. احکام بانوان؛ در اصطلاح وندیداد کلمه «دشتان» به معنى قاعدگى، عادت ماهانه زنان کاربرد دارد و احکام بسیار پیچیده و سختى به دنبال دارد، چنین زنى باید دور از دیگران و در «دشتانستان» که جایى متروک و دور از آتش و آب و مردمان است ساکن شود(29). در ظرف هاى فلزى کم بها به او غذاى مى دهند لکن باید غذاى کم بخورد تا نیرو نگیرد(30). بعد او را با گمیز (ادرار گاو) در دو گودال شستشو مى کنند سپس در گودال سوم با آب شستشو مى شود(31). و در تابستان باید 200 مورچه بکشد و اگر زمستان بود باید 200 حشر گزنده و آسیب رسان را از بین ببرد(32). حال اگر زنى بچه مرده به دنیا آورد باید او را در آلونکى دور از آب و آتش و مردم حبس کرد او باید 3 یا 6 یا 9 جام گمیز «ادرار گاو» بنوشد تا رحم او پاک شود. بعد از آن مى تواند شیر گرم مادیان گاو را بنوشد ولى نمى تواند آب بنوشد. تا 3 شب باید به این گونه بماند بعد از 3 شب تن و جامه خود را با گمیز آمیخته با خاکستر و آب در کنار 9 گودال بشوید بعد تا 9 شب بدین منوال تنها مى ماند. بعد از آن تن و جامه خویش را با ادرار گاو و آب مى شوید تا پاک شود»(33).6-3. منع دفن مردگان؛ در آیین زرتشتى خاک و آتش پاک و مقدسند و به همین دلیل از سوزاندن و دفن مردگان جلوگیرى مى شود(34) و جسد مرده را در دخمه یا بالاى بلندى باید گذاشت تا خوراک حیوانات و پرندگان شود(35) و کیفر کسى که مرده اى را در زمین دفن کند و یک سال در زمین بماند دو هزار تازیانه است(36) و اگر دو سال بماند هرگز حتى با توبه یا جریمه و کفاره تطهیر نمى شود.(37)هفت. پیشگویى هاى غیرواقع براساس «هزاره گرایى زرتشتى»(38) انتظار ظهور سه منجى از نسل زرتشت مطرح است که یکى پس از دیگرى جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد :الف. هوشیدر، 1000 سال پس از زردشت.ب. هوشیدرماه، 2000 سال پس از زرتشت.ج. سوشیانس (سوشیانت) 3000 سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان مى یابد.(39)اکنون نسبت به فرد سوم نمى توان پرسش کرد؛ چرا که هنوز پنج قرن به آمدنش باقى است؛ اما نسبت به دو فرد نخست این سؤال مطرح است که آنان کى و چگونه ظهور کرده اند و کارکرد آنها در بسط عدل جهانى چه بوده و چرا در تاریخ نام و یادى از آن مصلحان که بنابر ادعا باید جهان را پر از عدل و داد کرده باشند به چشم نمى خورد؟هشت. ستم موبدان و اسلام گرایى ایرانیان یکى از واقعیات بزرگ تاریخى گرایش سریع و آزادانه ایرانیان زرتشتى به اسلام، پس از فتح ایران است. این مسأله در شرایطى رخ داد که مسلمانان با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده و آنان را کاملاً در مسائل دین شان آزاد گذاشته بودند؛ اما سیل خروشان اسلام گرایى ایرانیان نشانگر برترى واضح و روش این دین در نظر آنان، نسبت به آیین پیشین است.دکتر صاحب الزمانى در این باره مى نویسد : «توده هاى مردم نه تنها در خورد در برابر جهان بینى و ایدئولوژى ضد تبعیض طبقاتى در اسلام مقاومتى احساس نمى کردند، بلکه درست در آرمان آن همان چیزى را مى یافتند که قرن ها به بهاى آه و اشک و خون خریدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرن ها در خود احساس مى کردند».(40)بخشى از ستم موبدان را در احکام ظالمانه اى مى توان یافت که آشکارا در جهت تأمین منافع انحصارى موبدان است. از این جمله است پاره اى از احکام کیفرى. به عنوان مثال افزون بر آنچه در بند ششم پیرامون مجازات کشنده سگ آبى گفته آمد به احکام شگفت ترى برمى خوریم. در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند 8 به بعد آمده است :8-1. شخص گناهکار باید براى آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نیاز و مربوط به انجام مراسم دینى براى آثرَوَن (اوستا :a)(aurvan یا a°)(ravanپهلوى : a°sro°n (موبد روحانى نگهبان آتش در آتشکده) را به مردان اَشوَ (موبدان و مردان مقدس) به عنوان کفاره بدهد (8/14).8-2. گناهکار مى بایست کلیه لوازم و ساز و برگ یک مرد سپاهى و جنگى اعم از نیزه، کارد (شمشیر)، گرز، کمان، زین، فلاخن، زره، سپر و غیره را به عنوان کفاره به مردان اشو بدهد (9/14)؟!8-3. گناهکار باید تمام لوازم و اسباب مورد نیاز یک کشاورز، شبان و یک مرد برزگر را به مدان اشو به عنوان کفاره گناه بدهد (11-10/14).این ابزارها عبارتند از : یک عدد خیش با یوغ، یک عدد اسباب گاو رانى، دو هاون سنگى، یک عدد آسیاب دستى براى آرد کردن گندم و یک بیل؟!8-4. او باید یک نهر (جوى) آب، یک قطعه زمین حاصلخیز و مرغوب به اندازه اى که آبِ دو جوى براى آبیارى آن کفایت کند و آب تا دورترین نقاط آن پیش برود، براى مردان اشو فراهم کند (13-12/14)؟!8-5. او باید یک خانه اربابى با گاوستانى (طویله) داراى نُه پرچین، نُه حصار، نُه نوع علوفه را جهت کفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه باید داراى دوازده راهرو در قسمت بالا و نُه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پایین باشد. او همچنین باید یک رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاک بدهد (14/14)؟!8-6. مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه اى از زیورآلات زینتى و طلاجات براى مردان اشو به ازدواج دهد. البته این دختر باید خواهر پانزده ساله خود را نیز همراه گوشواره (جهیزیه) براى مردان اشو بیاورد (15/14)؟!8-7. همچنین این مرد موظف است هفت رأس رَمه ریز در دوبار به مردان اشو و نیکوکار تقدیم کند. او باید هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد. او باید هفت عدد پل روى آب در دو بار بنا کند. او باید نُه عدد باغ خرابه در دو بار تعمیر و مرمت کند. او باید نُه عدد سگ را که در پوست یا گوش گرفتار کک و شپش و همه ناخوشى هایى که به تن سگ روى مى آورد، پاک کند و درمان بخشد. او باید نُه مرد نیکوکار را در دوبار به خوراکى سیر از گوشت، نان و شراب اطعام کند (17-16/14)؟!(41)براساس مستندات تاریخى از این راه ها ثروت هاى هنگفتى به چنگ آمده و انباشته شده و سپس در نبردهاى مختلفى به غارت رفته است.(42)پی نوشتها: 1) بنگرید : شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 239، قم و تهران : صدرا، چاپ هشتم، 1383.2) بنگرید :الف. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 57 و 58.ب. ابراهیم پورداود، اوستا، ص 28.ج. دین ایران باستان، ص 185.3) بنگرید :الف. حسین توفیقى، همان، ج 14، ص 186.ب. جان بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص 453.ج. دین ایران باستان، ص 188.دشهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 186.4) برخى برآنند که آنچه در نصوص اسلامى به ویژه در قرآن به عنوان آیین مجوس در ردیف ادیان وحیانى و داراى کتاب در برابر مشرکین قرار گرفته غیر از آیین زرتشتى موجود است و با آن تفاوت هاى اساسى دارد.جهت آگاهى بیشتر در این باره بنگرید : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى زرتشت (مق)، معارف (ماهنامه)، ش 49.5) بنگرید : همان، ص 18.6) ابراهیم پورداود، اوستا، ص 49، ق : منبع پیشین.7) حسین توفیقى، همان، ص 59.8) کریستن سن بر آن است که علت کاسته شدن از حجم اوستا در دوره ساسانى تمایل خود زرتشیان به حذف پاره اى از افسانه ها و اسطوره هاى عامیانه در اوستا نگاشت هاى پیشین بوده است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید:الف. کریستن سن، آرتور امانوئل، ایران در زمان ساسانیان، ص 163 و 164.ب. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 188.9) بنگرید : شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 187.10) بنگرید : تاریخ ادیان، ص 454، مقدمه جلیل دوستخواه، بر کتاب اوستا، ج 1، ص 11. ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى آیین زرتشت.11) بنگرید : هنریک ساموئل ینبرگ، دین هاى ایران باستان، ص 2، ترجمه سیف الدین نجم آبادى ؛ دین و فرهنگ ایرانى پیش از عصر زرتشت، ص 304. ق : همان.12) زرتشت و آموزش هاى او، ص 7.13) بنگرید :الف. مرضیه شنکایى، بررسى تطبیقى اسماى الهى، ص 279، تهران، سروش، چاپ اول، 1381.ب. پورداود، یَشت ها، ج 2، ص 310.14) هاشم رضى، ج 1، ص 45.15) وندیداد، فرگرد هفتم، بند 37 و 38.16) و به عبارتى به طبقه خود.17) دبستان المذاهب، ص 111.18) بنگرید : دکتر رسول رضوى، همان ص 20.19) بنگرید :الف. عبدالعظیم رضایى، زین العابدین آذرخش، تاریخ ده هزار ساله ایران، ج 2، ص 106.ب. اوستا، یسنا، 19/17.20) همان، ص 168. 169.21) جهت آگاهى بیشتر بنگرید : شهید مطهرى، همان، ص 195-192.22) ایران در زمان ساسانیان، ص 168.23) بنگرید :الف. شهید مطهرى، همان، ص 198-196.ب. ایران در زمان ساسانیان، ص 167.24) وندیداد، فرگرد، پانزدهم، بند 6-5.25) همان، بند 1.26) همان، بند 1 تا 18.27) نگا :الف. دارمستتر، مجموعه قوانین زردشت، ترجمه موسى جوان، ص 211 و 223.ب. سید حسن حسینى (آصف)، درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتى (مق) هفت آسمان (فصلنامه)، ش 28، سال هفتم، زمستان 84.28) وندیداد، فرگرد ششم، بند 25-24. ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى زرتشت.29) وندیداد، فرگرد شانزدهم، بند 24 - 25.30) وندیداد فرگرد شانزدهم، بند 1 - 5.31) همان، بند 6.32) همان، بند 12.33) همان، ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى زرتشت.34) بنگرید :الف. فرهنگ ادیان جهان، ص 286.ب. محمد معین، مزدیسنا و ادب پارسى، ص 53 و 54.ج. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 198 و 199.35) وندیداد، فرگرد هشتم، بند 45-44؛ این مسأله بیش از نیم قرن است که توسط دولت هاى ایران و هند به جهت حفظ بهداشت عمومى ممنوع شده است.36) همان، فرگرد هشتم، بند 25.37) همان، 3/39 ق : دکتر رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى آیین زرتشت.38) zoroastrian Millenni lism.39) حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 61.40) ناصرالدین صاحب الزمانى، دیباچه اى بر رهبرى، ص 255.41) جهت آگاهى بیشتر بنگرید : درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتى، سید حسن حسینى (آصف) (مق)، هفت آسمان (فصلنامه تخصصى ادیان و مذاهب) ش 28 زمستان 1384، صص 216 - 220.42) بنگرید : همان، ص 220 و 221.----------------- .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image