من و سلوی /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

من و سلوی که در قران آمده چه چیزی هستند؟


پرسشگر گرامی! به قرینه ظاهر آیه 57 سوره مبارکه بقره(1) می توان گفت: که منظور از «طعام واحد»، در آیه 61 (2) که بنی اسرائیل از آن بعد از نجات از فرعون و در بیابان برخور دار شدند «منّ و سلوى» بوده است، که غذایى لذیذ و نیروبخش بوده و در مناطق آزاد و دور از شهر (مصر) به آنها ارزانی شده بود.مفسران در تفسیر دو کلمه «منّ و سلوى» سخن بسیار گفته اند که نیازى به ذکر همه آنها نمى بینیم، بهتر این است نخست به معنى لغوى آنها، سپس به ذکر تفسیرى که از همه روشنتر به نظر مى رسد و با قرائن آیات نیز هماهنگتر است بپردازیم: «منّ» در لغت به گفته بعضى قطرات کوچکى هم چون قطرات شبنم است که بر درختان مى نشیند و طعم شیرینى دارد، (ر. ک: مفردات راغب ماده من) یا به تعبیر دیگر یک نوع صمغ و شیره درختى است با طعم شیرین، و بعضى گفته اند طعم آن شیرین توام با ترشى بوده است.«سلوى» در اصل به معنى آرامش و تسلى است، و بعضى از ارباب لغت و بسیارى از مفسران آن را یک نوع «پرنده» دانسته اند.طبق روایتى که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «الکمأة من المن ؛ قارچ نوعى از من است»، معلوم مى شود «منّ» قارچهاى خوراکى بوده که در آن سرزمین مى روئیده.بعضى دیگر گفته اند مقصود از «منّ» تمام آن نعمتهایى است که خدا بر بنى اسرائیل « منت» گذارده، و «سلوى» تمام مواهبى بوده که مایه آرامش آنها مى شده است.در تورات مى خوانیم که «منّ» چیزى مثل تخم گشنیز بوده که شب در آن سرزمین مى ریخته، و بنى اسرائیل آن را جمع کرده مى کوبیدند و با آن نان درست مى کردند که طعم نان روغنى داشته است.احتمال دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه در اثر بارانهاى نافعى که به لطف خداوند در مدت سرگردانى بنى اسرائیل در آن بیابان مى بارید، اشجار آن محیط، صمغ و شیره مخصوصى بیرون مى دادند و بنى اسرائیل از آن استفاده مى کردند.بعضى دیگر نیز احتمال داده اند که «من» یک نوع عسل طبیعى بوده که بنى اسرائیل در طول حرکت خود در آن بیابان به مخازنى از آن مى رسیدند، چرا که در حواشى بیابان تیه، کوهستانها و سنگلاخهایى وجود داشته که نمونه هاى فراوانى از عسل طبیعى در آن به چشم مى خورده است.این تفسیر به وسیله تفسیرى که بر عهدین (تورات و انجیل) نوشته شده تایید مى شود آنجا که مى خوانیم: « اراضى مقدسه به کثرت انواع گلها و شکوفه ها معروف است، و بدین لحاظ است که جماعت زنبوران همواره در شکاف سنگها و شاخ درختان و خانه هاى مردم مى نشینند، بطورى که فقیرترین مردم عسل را مى توانند خورد». (ر. ک: قاموس کتاب مقدسف ص 612).در مورد «سلوى» گر چه بعضى از مفسران آن را به معنى «عسل» گرفته اند ولى مفسران دیگر تقریبا همه آن را یک نوع پرنده مى دانند، که از اطراف بطور فراوان در آن سرزمین مى آمده، و بنى اسرائیل از گوشت آنها استفاده مى کردند.در تفسیرى که بعضى از مسیحیان به عهدین نوشته اند تایید این نظریه را مى بینیم آنجا که مى گوید.« بدانکه، سلوى از آفریقا بطور زیاد حرکت کرده به شمال مى روند که در جزیره کاپرى، 16 هزار از آنها را در یک فصل صید نمودند ... این مرغ از راه دریاى قلزم آمده، خلیج عقبه و سوئز را قطع نموده، در شبه جزیره سینا داخل مى شود، و از کثرت تعب و زحمتى که در بین راه کشیده است به آسانى با دست گرفته مى شود، و چون پرواز نماید غالبا نزدیک زمین است ... راجع به این قسمت در سفر خروج و سفر اعداد (از تورات) سخن رفته است» . (ر. ک: قاموس کتاب مقدس- مستر هاکس- ص 483).از این نوشته نیز استفاده مى شود که مقصود از «سلوى» همان پرنده مخصوص پر گوشتى است که شبیه و اندازه کبوتر است، و این پرنده در آن سرزمین معروف مى باشد.البته لطف مخصوص خداوند به بنى اسرائیل در دوران سرگردانیشان در بیابان سینا، سبب شده بود که این پرنده به طور فراوان در طول این مدت در آنجا وجود داشته باشد تا بتوانند از آن استفاده کنند، و گرنه بطور عادى مشکل بود چنین نعمتى نصیبشان شود.به هر حال «طعام واحد» یا همان «منّ و سلوی» گر چه متنوّع نبوده أما مناسب حال بنی اسرائیل در بیابان بوده و آزادانه در آن زندگی می کردند، أما به جهت لجاجت و بهانه جویی؛ کفر و سرپیچى از دستورات خدا، و انحراف از توحید به سوى شرک، و کشتن مردان حقّ و فرستادگان خدا از آنها گرفته شد و گرفتار خوارى و ذلت شدند(3).__________________________________________________1. «وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛ و ابر را بر شما سایبان ساختیم، و با منّ و سلوى از شما پذیرایى به عمل آوردیم (و گفتیم) از نعمتهاى پاکیزه اى که به شما روزى دادیم بخورید (ولى شما کفران کردید) آنها به ما ستم نکردند بلکه به خود ستم مى نمودند!».2. « وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ ؛ و (نیز به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتید: اى موسى، هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفاء کنیم، از خداى خود بخواه که از آنچه از زمین مى روید، از سبزیجات خیار، سیر، عدس، و پیاز براى ما برویاند، موسى گفت: آیا غذاى پست تر انتخاب مى نمائید (اکنون که چنین است بکوشید از این بیابان) وارد شهرى شوید، زیرا هر چه خواستید در آنجا هست. خداوند (مهر) ذلت و نیاز بر پیشانى آنها زد و مجددا گرفتار غضب پروردگار شدند، چرا که آنها نسبت به آیات الهى کفر مى ورزیدند و پیامبران را به ناحق مى کشتند، اینها به خاطر آن بود که گناهکار و سرکش و متجاوز بودند».3. جهت اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 260 - 266؛ ص 276- 281.   .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image