تمرکز حواس در حال نماز / احکام / احکام نماز / آداب نماز /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

گاهی اوقات در حال نماز خواندن به چیزهای دیگری فکر می کنم و در نماز اشتباه می کنم ولی متاسفانه هر چه می خواهم در نماز تمرکز کنم نمی توانم افکاری دیگری وجودم را می گیرند راهنمایی کنید


هرگز حدیث حاضر غایب شنیده‏ای       من در میان جمع و دلم جای دیگر است‏   پاسخ به این پرسش را با یک سؤال آغاز می‏کنم: تمرکز حواس چیست؟ یکی از مهم‏ترین عوامل یادگیری و یاد سپاری و باز یافت اطلاعات، تمرکز حواس است. اساس تمرکز حواس هماهنگی ذهنی است، یعنی اراده معطوف به هدف؛ و به زبان ساده‏تر، به خود یاد آوری کنیم چه کار یا هدفی را پی می‏گیریم. این مشکل را بزرگی که مدرّس قرآن بود می فرمود: وقتی نوجوان بودم، عدم حضور قلب در نماز یا نداشتن حواس متمرکز بر عبادت نگرانم می‏ساخت و چاره کار را در این می دید که: قبل از نیت و تکبیرة الاحرام، به خود تلقین کن در این لحظات در برابر مهم‏ترین کار قرارداری و باید آن را در مدّت معیّن و شرایط خاص به نحو احسن انجام دهی. در وسط عبادت و نماز هم چند بار به خودیاد آوری کن. بعد از مدتی این رفتار یا تلقین درونی می‏گردد. سپس تمرین دوم را انجام بده و آن تامل بر کلمات و عبارات نماز یا دعا است. بنده سال‏ها است از این تجربه گرانبها استفاده می‏کنم و لذّت می‏برم. اگر چه فکر کردن در نماز از لحاظ فقهی مشکل ندارد یعنی نماز در این حالت صحیح است. در این زمینه بحثهایی است که خدمتتان عرض می کنیم: اما عوامل ایجاد تمرکز حواس‏: 1. قصد: تا انگیزه و نیاز به چیزی نباشد، تمرکز حواس و توجّه به آن امر دقیق نخواهد بود. برای آن که به چیزی توجّه پیدا کنیم، باید انگیزه‏ای نسبت به آن در ما پدید آید. در خصوص امور درسی و تحصیلی مقاصدی چون پیشرفت، موفقیت، رقابت سالم، اتمام تحصیل، یافتن شغل، مقام و منزلت اجتماعی، رفع نیازهای مادّی زندگی، ازدواج و... می‏تواند موجب تمرکز حواس گردد. 2. پرهیز از خیالبافی‏: خیالبافی، غرق شدن در خاطرات گذشته و یاد کرد مشکلات از عوامل مُخلّ تمرکز است عبادت ارجمند و هدفمند اجازه خیالبافی نمی‏دهد. 3. تعارض انگیزه‏ها: برای داشتن تمرکز حواس، باید به بلا تکلیفی خود پایان دهیم؛ از میان انگیزه‏های مختلف و متنوعی که ما را احاطه کرده‏اند، با انتخاب درست، یکی را برگزینیم و بقیه را به حاشیه ذهن برانیم.  تمرینات تقویت حافظه و تمرکز بسیار سومند است. این تمرینات بارها در کارگاه‏های فراوان به فراگیران آموزش داده شده و به رضایت بسیار آن‏ها انجامیده است. تقویت حافظه: «عدم تمرکز حواس»، موضوعی است که بسیاری از جوانان از آن رنج می‏برند و دلایل مختلف و متعددی دارد. همان طور که خود می‏دانید، تمرکز حواس در هر کاری از جمله دعا و عبادت - لازم است. تمرکز حواس، حالتی ذهنی و روانی است که در آن حالت، تمام قوای حسی، روانی و فکری انسان روی موضوع خاصی متمرکز می‏شود و تضمین کننده امر یادگیری و انجام صحیح کارها و رهایی از خطرات احتمالی است. به هر حال در یک جمع‏بندی کلی، می‏توان گفت: بیشتر افراد به دلایل عمده زیر، با عدم تمرکز فکر و حواس مواجه می‏شوند: 1. کسانی که خود را به انجام دادن کار یا مطالعه یا خواندن نماز و دعا مجبور می‏کنند؛ در حالی که تمایل درونی چندانی به آن ندارند. در این صورت تمام قوای ذهنی و روانی‏شان به طور خودکار از آن موضوع پرت می‏شود و دچار حواس‏پرتی می‏گردند. چنین افرادی ممکن است مدت‏ها با بی‏علاقگی کارهایی انجام می‏دهند و به عبارت دیگر خود را مجبور به انجام دادن آن کار می‏بینند. 2. فشارهای روانی نیز از عوامل عمده تشتت فکری است. بیشتر افراد زمانی که با مسأله‏ای مواجه می‏شوند، اگر معتقد باشند زمان کافی برای حل آن ندارند و یا توانایی حل مسأله و کسب توفیق را در خود نبینند، دچار نگرانی و اضطراب می‏شوند و در نتیجه این نگرانی‏ها، ترس از شکست، افکار منفی عدم اعتماد به نفس و خیال‏بافی‏های منفی‏گرایانه، توان عمل و ابتکار و خلاقیت را از آنان سلب می‏کند و به جای اینکه روی موضوع خاص تمرکز کنند، بر ترس و احتمال شکست خود تمرکز می‏کنند و یأس و ناامیدی بر آنها چیره شده و موجب حواس‏پرتی می‏شود. 3. گاهی برخی حوادث و اتفاقات، فضای روانی فرد را دچار اختلال می‏کند (نظیر آنچه در زندگی شخصی، تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی و... رخ می‏دهد)، امکان تمرکز حواس را از بین می‏برد. 4. تکثر و تعدد فعالیت‏های فرد مخصوصا اگر در توان انسان نباشد، باعث عدم تمرکز حواس می‏شود. 5. اگر مشکلات شخصی، اجتماعی، خانوادگی و... باعث عدم تمرکز حواستان می‏شود؛ بدانید که: الف. زندگی فردی هیچ‏کس، خالی از مشکل نیست و ذهن هیچ فردی خالی محض نیست. از طرف دیگر با صرف فکر کردن و مشغولیت ذهنی درباره چنین مشکلاتی، هیچ دردی دوا نخواهد شد. پس به خود تلقین کنید که هنگام نماز یا دعا، ذهن خود را از آن مسائل برهانید. ب. به هنگام مزاحمت آن افکار، به خود قول بدهید در این باره خواهم اندیشید (و زمانی را برای این کار در شبانه‏روز اختصاص دهید). ج. در صورتی که موضوع یا موضوعات خاص و محدودی، باعث حواس‏پرتی شما می‏شود، به دنبال راه حل مناسب آن باشید؛ چرا که آن موضوع خاص، در حکم علت عدم تمرکز حواس شما است. پس برای مقابله با آن باید ابتدا علت و عامل اصلی را شناسایی کنید و در پی حذف یا تقلیل آن برآیید، ولی اگر موضوعات متعدد مختلف باعث حواس‏پرتی می‏شود. به نکات بالا توجه نمایید. افکار بد و آلوده بدون شک امری مذموم و نامطلوب است و باید به این نکته توجه داشت که افکار ذهنی انسان خود نوعی عمل محسوب می‏شوند که اعمال درونی و یا جوانحی نامیده می‏شوند در مقابل اعمال خارجی که توسط اعضای انسان مثل دست و پا و چشم و گوش و زبان انجام می‏شود و به آنهااعمال جوارحی گفته می‏شود. اولیای الهی در اثر توجه کامل به مبدأ قدرت و هستی، خداوند را در تمام حالات حاضر و ناظر اعمال می بینند و حتی فکر گناه و اندیشه بد نیز در آنها راه نمی‏یابد تا چه رسد به گناه بیرونی و خارجی ولی چنین توجهی برای ما عملاً ممکن نیست و لذا گاهی اوقات در اثر غفلت از یاد خداوند و فراموش کردن حضور او گاهی افکار آلوده به ذهنمان خطور می‏کند ولی خداوند متعال که به همه اعمال درونی و بیرونی ما آگاه است به لطف و کرمش این گونه افکار ناشایست را برما می‏بخشد و اگر لطف او نمی‏بود استحقاق عقاب و مجازات را بر چنین افکاری داشتیم چون خداوند تبارک و تعالی از سودای قلب ما و پنهان‏ترین خطورات قلبی ما که گاهی خود نیز از آن بی خبریم آگاه است چنانچه در آیه 284 بقره می‏فرماید: «و ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله؛ امور درونی و افکار و نیات شما بر خداوند آشکار است چه آنها را پنهان کنید و چه آشکار سازید و خداوند در مورد آنها از شما حسابرسی می‏کند». البته روایات متعددی که می‏گویند: فکر گناه، گناه نیست در حکم استثنا از این آیه کریمه است و احتمال دارد مورد آیه آن گونه افکاری است که خود نوعی عمل قلبی به شمار می‏آیند در مقابل اعمالی که فکر، مقدمه انجام آنها در خارج و بیرون است مثلاً سوء ظن گناهی است که مربوط به درون و قلب و فکر انسان است و مستقیما ربطی به بیرون و خارج ندارد و بر خلاف حسادت که ظهور آن در خارج گناه است و فکر درونی در باره آن و لو مذموم و زشت است ولی گناه محسوب نمی‏گردد مثلاً اگر من در ذهنم برای کسی توطئه‏چینی کنم تا آبرویش را بریزم و یا ضربه‏ای به او بزنم به خاطر حقد و کینه و حسادت این فکر به خودی خود تا در خارج پیاده نشده گناه محسوب نمی‏گردد و لذا خداوند متعال در پایان آخرین سوره قرآن کریم یعنی سوره ناس می‏فرماید: «و من شر حاسد اذا حسد؛ ای پیامبر ما بگو به خداوند پناه می‏برم از شر انسان حسود وقتی که حسادتش را آشکار سازد و بروز دهد» در پایان ذکر این نکته لازم است که غالبا افکار مشوش و آلوده از بازی‏های شیطان و وسوسه‏های نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بی اعتنا باشد و با پرکردن فضای قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتی‏های خلقت او جایی خالی برای شیطنت شیطان در قلب خود باقی نگذارد. کنترل افکار (خواطر) راه های متعددی دارد ولی نباید پنداشت که با اولین گام همه چیز درست می شود.  کسی که می خواهد زمام افکار خویش را به کف گیرد باید با تمام توان به خودسازی بپردازد و با جدیت این راه را دنبال نموده تا تدریجا به هدف نزدیک گردد: 1- راه دل و عشق : ذهن و فکر انسان همواره متوجه چیزی است که به آن عشق می ورزد چنان که عاشق آنی از فکر معشوق خود بیرون نمی رود. این که مثلا ما همیشه در نمازهای خود به یاد دیگر مسائل می افتیم به جهت تعلق نفس به آنها و عدم آشنایی با محبوب حقیقی است . لیکن عاشق دلباخته ذات جمیل علی الاطلاق در همه حال به یاد خداست چنان که گویی همیشه درنماز است . پس باید دل را از تعلق به کثرات پالایید و منزلگه عشق ربوبی ساخت تا اندیشه نیز بدان سوی توجه یابد. 2- ضبط قوه خیال : پرنده لجام گسیخته خیال چون چکاوکی است که هر دم بر سرشاخساری نشسته و به زودی به شاخه دیگر پرواز می کند. از این رو افکار انسان خود ناساخته قرار و آرامی ندارد. آن گاه اگر آدمی با دقت در کنترل آن بکوشد; یعنی , همواره از آن مراقبت نموده و هرگاه به این سوی و آن سوی گریخت بلافاصله آن را به امور شریفه متوجه گرداند, کم کم رام و مطیع می گردد. 3- انس دادن ذهن : با داشتن برنامه منظم و پیوسته , می توان ذهن را به سمت خاصی جهت داد; مثلا" داشتن برنامه های منظم همه روزه دعا و قرآن , مطالعه کتاب هایی پیرامون:  اخلاق , معاد, خداشناسی , عواقب گناه و حداقل روزی یک ساعت شرکت منظم و پیوسته در مجالس دینی . 4- کنترل حواس: گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کند اعم از چیزهای خوب یا بد. داده های حواس ظاهری او است لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و...  قرآن در این زمینه می فرماید: «ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز آنچه را علم و اطمینان به آن نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند»[1]. بنابراین یکی از مهمترین راه های کنترل فکر، کنترل حواس ظاهری است.[2] برای آگاهی بیشتر ر.ک : -  آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت (حضرت امام خمینی «ره») - مراحل اخلاق در قرآن (آیت الله جوادی آملی) .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image