تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
در دنيا اديان مختلف با زيرمجموعه هاي خود وجود دارند و انسانهايي زيادي از آنها پيروي ميكنند. و نيز كساني هستند كه بي خدا و ماتريالست مي باشند و از هيچ ديني پيروي نميكنند. تمام انسانها به علت اينكه انسان هستند از اوصاف انساني مشترك برخوردارند و بر اساس فطرت اوليه از خيانت و كارهاي غير انساني مانند دزدي و زنا و امثال اينها متنفر اند و اين صفات رذيله از محيط و اطرافيان به آنان منتقل مي شوند. اما زندگي در دنيا تنها رعايت اين امور نمي باشد بلكه در جامعه اسلامي مسئله حق و باطل مطرح است و از نظر اعتقادي به حكم عقل انسان بايد معتقد به حق باشد خرافات و عقايد باطل را از حوزه اعتقادي خود دور كند. به عبارت ديگر انسان بايد از جهان بيني و ايديولوژي حق و سالم برخوردار باشد تا در نتيجه از ميان اديان به دين حق و نجات بخش ايمان داشته و در دنيا مايه كمال خود گرديده و در سراي واپسين سعادت ابدي را براي خود رقم بزند. پس تنها انسان خوب بودن و تعامل نيكو داشتن در اين دنيا هر چند خودش ارزش انساني مي باشد لكن براي نجات و سعادت انسان كافي نیست. بنابراين در صورتي كه اینگونه افراد مستعد شنيدن حرف حق هستند و دوست مسلمان آنان هم توانايي بيان حقايق را داشته باشد مي تواند در ابتداء با بيان مسالمت آميز انحرافات اعتقادي اديان و ايراد اشكالات معقول بر آموزههاي اعتقادي آنها، آنان را به مرحله شك و ترديد نسبت به عقايد شان برساند و سپس از آموزه هاي اسلام در مورد خداوند و نبوت و امامت و معاد و روز قيامت به گونه اي با آنان سخن بگويد كه حساسيت آنان تحر يك نشود. البته توجه به اين مطلب لازم است كه ما مسئول نتيجه نميباشيم چون هدايت به دست خداست هر كه استعداد آن را داشته باشد قطعا هدايت مي شود و هر كه اين استعداد را بر اثر عواملي از دست داده باشد هيچگاه هدايت نخواهد شد. ما فقط وظيفه داريم كه در صورت شرايط مقتضي و مناسب حقايق را بيان كنيم حالا هر كه خواست حق را بپذيرد و هر كه خواست نپذيرد و تحت هيچ عنواني هم سرجنگ با كسي نداريم چه اينكه قرآن كريم فرموده: لا إِكْراهَ فِي الدِّينِقَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ؛ «در دين هيچ اجبارى نيست. هدايت از گمراهى مشخص شده است. پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد، به چنان رشته استوارى چنگ زده كه گسستنش نباشد. خدا شنوا و داناست» هدايت انسان به حدي اهميت دارد كه قرآن، هدايت يك نفر را با هدايت همه مرد هموزن نموده است: مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً؛ «هر كس كه به يك نفس حيات بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده باشد» پس اگر كسي بتواند يك نفر را هدايت كند و سعادت ابدي را به او ببخشد و از عذاب بي منتهاي اخروي نجاتش دهد گويا همه مردم را نجات داده و زندگي به آن بخشيده است. مراد از زنده كردن يك انسان«آفريدن يك انسان زنده» و يا« زنده كردن يك انسان مرده» نيست بلكه مراد از آن، چيزى است كه در عرف عقلا احياء شمرده شود، عقلا وقتى طبيب بيمارى را معالجه مىكند و يا غواص غريقى را از غرق نجات مىدهد و يا شخصى اسيرى را از دست دشمن رها مىسازد، مىگويند فلانى فلان شخص را زنده كرد (و يا مىگويند حق حيات به او دارد)، خداى تعالى نيز در كلام مجيدش از اينگونه تعبيرها دارد، مثلا هدايت به سوى حق را احياء خوانده و فرموده است: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ؛ «آيا آن كس كه مرده بود و ما زندهاش ساختيم و نورى فراراهش داشتيم تا بدان در ميان مردم راه خود را بيابد، » ، پس به حكم اين آيه كسى كه یک انسان گمراه را به سوى ايمان راهنمايى كند او را زنده كرده است. هدايت ديگران از نظر آموزه هاي دين مبين اسلام از باب دلسوزي و همدردي مي باشد نه از باب اينكه بخواهد طرفداران و پيروان آن زياد شود. البته اگر توانايي هدايت ديگران به سوي اسلام وجود داشته باشد بايد به سوي اسلام حقيقي باشد و آن جز مذهب تشيع چيزي ديگري نمي باشد و دلايل زيادي در متون شيعه و سني بر اين مطلب وجود دارد. و لازمه مسلمان شدن هم اينست كه از نظر عملي به دستورات اسلامي پرداخته شود و نماز و روزه و رعايت طهارت و نجاسات و خوردني هاي حرام و حلال مورد توجه قرار گيرد. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.