فلسفه /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آيا علّت نيز مي‌تواند علّت ديگري داشته باشد؟


علّت چيزيست كه به معلول خود هستي و وجود مي‌دهد و معلول در پرتو فيض ايجادي آن، موجود مي‌شود و معلول موجودي است كه در اصل هستي خود، مديون علّت است و تا علتش موجود نباشد، او هم موجود نمي‌شود. بنابراين حيثيّت عليّت يك چيزي كه هم علّت است و هم معلول، با حيثيّت معلوليّت آن فرق دارد؛ يعني عليّت عبارت است از نظر به ذات يك چيز، از آن جهت كه به معلول خود وجود و هستي مي‌دهد، خواه خود اين چيز هم در اصل هستي خود نيازمند علّت ديگري باشد يا خير. اما معلوليّت عبارت است از نظر به ذات يك چيز، از آن جهت كه در اصل هستي خود مديون امر ديگري است؛ خواه خود آن چيز هم به چيز ديگري هستي و وجود بدهد يا خير. پس وقتي مي‌گوييم: فلان شيء معلول است؛ منظورمان اين است كه آن شيء، در وجود خود، به چيز ديگري وابسته مي‌باشد و كاري نداريم كه خود همين شيء نيز علّت چيز ديگري است يا خير. و وقتي مي‌گوييم فلان چيز علّت است منظورمان اين است كه يك چيزي در هستي و وجود خود نيازمند اين چيز است و كاري نداريم كه خود همين چيز هم نيازمند امر سومي مي‌باشد يا خير. بنابراين سه حالت در اين جا پيدا مي‌شود كه عبارتند از: 1. ذاتي كه فقط علّت است. 2. ذاتي كه فقط معلول است. 3. ذاتي كه در مقايسه با يك چيز علّت است، ولي در مقايسه با چيز ديگري معلول است. براي وضوح بيش‌تر اين مطلب مثالي ذكر مي‌كنيم. وقتي مي‌گوييم: فلاني و‌لخرج است، امري كه فعلاً مدّ نظر ماست و صفت ولخرجي اوست و به اين امر كه او اين پول‌هايي را كه خرج مي‌كند از كجا آورده و آيا مال خودش است يا نه، كاري نداريم و اگر كسي به ما بگويد كه او از جيب خودش خرج مي‌كند و يا بگويد از جيب ديگري خرج مي‌كند؛ در جواب او مي‌گوييم: ما فعلاً به اين جهت، كاري نداريم و تنها ولخرجي او الآن مدّ نظر ماست. در بحث علّت و معلول هم وقتي كه مي‌گوييم: فلان چيز معلول فلان امر است، منظورمان اين است كه وجود و هستي فلان چيز از فلان امر است و به اين جهت كه آيا خود اين معلول نيز، علّت امر سومي مي‌باشد يا نه، كاري نداريم. همچنين وقتي مي‌گوييم: فلان چيز علّت فلان امر است، منظورمان اين است كه فلان امر در وجود خود به آن چيز وابسته است و به اين جهت كه آيا وجود خود آن چيز نيز به امر سومي وابستگي دارد يا نه، كاري نداريم؛ بلكه ممكن است مانند خدا، وجود او به علّت ديگري وابسته نباشد و ممكن است مانند ساير علّت‌ها، وجود خود او نيز به علّت سومي نيازمند باشد؛ بنابراين، علّت نيز مي‌تواند داراي علّت ديگري باشد؛ امّا اينگونه نيست كه حتماً هر چيزي كه علّت چيز ديگري شد، خود آن چيز هم نيازمند علّت ديگري مي‌باشد، بلكه بعضي علّت‌ها، خودشان نيز معلول علّت سومي هستند و بعضي از آن‌ها معلول علّت سومي نيستند مانند خدا و اگر بپذيريم كه هر علتي نيازمند علّت ديگري است، در اين صورت هيچ چيزي در عالم هستي موجود نشده و موجود شدن حتي يك امر نيز غيرممكن مي‌شود، زيرا اين اعتقاد كه هر علتي داراي علّت ديگريست، مستلزم دور باطل و يا تسلسل باطل است. بنابراين لزوماً سلسله علّت‌ها بايد به يك علتي كه فقط علّت است نه معلول، ختم شود و باقي علّت‌هاي اين سلسله هم معلولند و هم علّت. و سلسله معلول‌ها نيز بايد به يك معلولي كه ديگر علّت نمي‌باشد ختم شود در غير اين صورت بي‌نهايت معلول و موجود خواهيم داشت، پس سلسله علّت و معلول از يك طرف، به علتي كه ديگر معلول نيست، ختم مي‌شود و از طرف ديگر به معلولي كه ديگر علّت نيست، ختم مي‌شود و هر موجودي كه در وسط اين دو طرف قرار دارد، هم علّت است و هم معلول. يعني معلول يك امري كه بالاتر از اوست مي‌باشد و علّت امريست كه پايين‌تر از اوست. پس هر علتي، يك جهت وجودي و يك جهت ايجادي دارد و ما وقتي كه مي‌گوييم: فلان چيز علّت است؛ به جهت ايجادي آن نظر افكنده‌ايم و كاري به جهت وجودي آن نداريم و ممكن است همين علّت در جهت وجودي خود نيازمند علتي ديگر باشد و ممكن است همين علّت در جهت وجودي خود از علّت خارجي بي‌نياز باشد؛ پس لزوماً هر علتي به صرف اين‌كه علّت است، نيازمند علّت ديگري نيست؛ بلكه بايد در جهت وجودي آن نظر كرد، اگر واجب الوجود باشد نيازمند علّت نيست؛ در غير اين صورت محتاج علّت بالاتري مي‌باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image