اخلاق /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

ايمان و اسلام و يقين چه فرقي با هم دارند؟ آيا تلاش براي قرب خدا نوعي واجب است؟ اگر تلاش براي رسيدن به قرب خدا لازمه اش پيروي از دستورات ائمه و يا انجام هر عملي در حد اعلي باشد، آيا (در اين وادي) اعمالي مثل حجاب کامل تر (مثل چادر) واجب نمي شود؟ و يا تحصيل علوم ديني، البته براي عمل کردن به آنها، نوعي لازم به شمار نمي آيد؟


توجه به معناي برخي واژه هاي کليدي در دين مبارک اسلام اسلام، ايمان، احسان: در تعاليم دين والاي اسلام ، به چند واژه خيلي مهم و اساسي بر مي خوريم: اسلام ، ايمان و احسان که بايد به معناي آنها توجه نماييم. در قرآن کريم آمده است که اعراب به پيامبر گفتند که ما ايمان آورديم ولي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به ايشان فرمودند: «بگوييد اسلام آورديم و هنوز ايمان در قلب هاي شما داخل نشده است و اگر خدا و رسول وي را اطاعت کنيد، او از اجر اعمال شما هيچ نخواهد کاست. خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِکمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْکمْ مِنْ أَعْمالِکمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم. «در روايت آمده است که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را پرسيدند: اي الاعمال افضل؟ فقال: الإسلام. گفتند: اي الإسلام افضل؟ فقال: الايمان. و اين دليل تداخل است، و آن موافق ترين استعمالي است مقتضي لغت را. چه اسلام عملي است از اعمال، و فاضل تر از همه عمل هاست و اسلام تسليم است چه به دل، و چه به زبان، و چه به جوارح (تسليم زبان، قلب و اعضاي بدن) و فاضل ترين تسليم ها تسليم دل است، و آن تصديق است که آن را ايمان گويند. و اين هر سه اطلاق، اختلاف و تداخل و [ترادف]، از طريق تجوّز لغت بيرون نيست. اما اختلاف از آن روي که ايمان عبارتي باشد از تصديق دل بس، و اين موافق مقتضي لغت است، و اسلام عبارتي از تسليم ظاهر، و اين هم لغت را موافق است». به طور خلاصه: انسان داراي ابعاد مختلف وجودي است؛ و در برخورد با يک حقيقت و پذيرش آن ممکن است که در لايه هاي مختلفي از وجودش آن را داخل کند و متحقق کند. گاهي فقط در حد پذيرش زباني است و بس. گاهي هم از آن فراتر مي رود و اين پذيرش به قلب شخص هم راه مي يابد. و نيز پس ازآن، عقيده از درون به بيرون و به اعضاء و جوارح فرد هم سرايت مي کند. گرچه ممکن است که گاهي هم بدون وجود تسليم قلبي کامل، اعمالي را فرد به خاطر همراهي با دستورات ديني و ديگر هم مسلکان خود انجام دهد. اما آنچه که داراي فضيلت بيشتر و نصيب رشدي افزون تري است؛ همان راهيابي عقيده به قلب و تسيلم قلبي و خشوع در برابر حقيقت الهي است. به ديگر بيان ، پذيرش از سطح ظاهر به باطن آدمي نفوذ مي کند و سراسر مملکت وجودش را فرا مي گيرد. مي دانيم که پيامبر اکرم (ص) از سوي خداوند مامور به اجراي برنامه انسان سازي بودند؛ و اين برنامه مسلما به ظاهر اکتفا نمي کند؛ بلکه برنامه اي است براي دربرگرفتن تمام بنيان هاي وجودي شخص و پوشش دادن عميق ترين لايه هاي جان او. هرچه باور و ايمان بيشتر در ژرفاي جان فرد بنشيند، او به خداي خويش نزديکتر و نزديکتر خواهد شد. در معني اسلام در لغت نامه دهخدا آمده است: «سلامت داشتن نفس و مال را به گفتن لا اله الا الله، محمد رسول الله. و قيل الايمان اعلي من الاسلام». در فقه اکبر آورده است: محل اسلام صدر است و محل ايمان قلب. (مؤيد الفضلاء) ... اسلام شرط صحت ايمان است اما ايمان شرط صحت اسلام نباشد... ايمان عبارتست از تصديق قلبي و اسلام عبارتست از طاعت و انقياد ظاهر... اطلاق ايمان و اسلام در شرع بر اعمال باعتبار وابستگي اين دو لفظ بمعني خود مي باشد که متلازم يکديگرند و آن عبارتست از تصديق و انقياد... و نيز از جمله مواردي که ايمان را بر اعمال مشروعه اطلاق کرده اند اين حديث است که: «الايمان اعتقاد بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان». در حديثي از پيامبراسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که به (حديث جبرئيل) مشهور شده است مراتب اسلام، ايمان، احسان بيان شده است. طبق اين حديث، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و شماري از اصحاب نشسته بودند، در اين هنگام مردي ظاهر شد و سؤالاتي چند از او پرسيد. هنگامي که آن مرد مجلس را ترک کرد، پيامبر به پيروانش گفت: «اين جبرئيل بود؛ آمده بود تا دين شما را به شما تعليم دهد». ... پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اسلام را چنين معرفي کرد: «شهادت دادن به اينکه خدايي جز الله نيست و محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيامبر اوست؛ گزاردن نمازهاي روزانه، پرداخت زکات، روزه گرفتن در ماه رمضان، و رفتن به زيارت مکه در صورت استطاعت». او گفت که ايمان عبارت است از: «اعتقاد به خدا، فرشتگان، کتاب ها، پيامبران الهي، روز بازپسين، و اعتقاد به حسابرسي کارهاي نيک و بد». و نيز افزود که احسان عبارت است از: «پرستش خدا چنان که گويي او تو را مي بينيد؛ زيرا اگرچه تو او را نمي بيني، او تو را مي بيند». در دائرة المعارف ويکيپديا نيز دراين باره آمده است: «احسان يک اصطلاح عربي به معني کمال يا برتريست که به نيکي (عربي: حُسن) (يا خِير مخالف شر) مربوط مي شود. اين يک امر مهم از رسيدن به ايمان دروني شخصي و نشان دادن آن در کردار و رفتار است، يک حس مسئوليت اجتماعي که شخص را نسبت به ارتکاب جرم ديني (گناه) صبور نگاه مي دارد. در اسلام احسان يک وظيفه مسلماني براي به دست آوردن کمال يا برتري در عبادت است؛ مانند مسلماناني که خدا را چنان عبادت مي کنند که انگار او را مي بينند در حالي که آنها نمي توانند او را ببينند... آنها مسلماً باور دارند که خدا دائماً در حال نگاه کردن به آنهاست. (مسلم بن الحجاج و محمد بخاري)». علم اليقين، عين اليقين، حق اليقين اين سه اصطلاح به نوعي از يقين در صاحبان يقين اشاره مي کند. مي دانيم که شخص پس از تسليم زباني و قلبي، متوجه انجام عبادات و تحصيل رضاي معبود مي شود؛ در اثر اخلاص در عبادات شخص به مرحله يقين مي رسد؛ اما يقين گاه در حد دانستن باقي مي ماند (مانند دانستن خاصيت سياليت آب و وجود دريا) و گاه تا آنجا پيش مي رود که گويي آنچه را بدان يقين کرده است با چشم دل مي بيند (مثل ديدن دريا) و گاه از اين بسي فراتر مي رود تا حدي که آنچه را که نسبت به آن يقين دارد با تمام وجود حس مي کند و در آن غرق مي شود و همه آحاد وجودش را پر مي کند و آنچه مي ماند فقط آن نيست که بدو يقين آورده است. (همسان فرورفتن و غرق شدن به تمامه در دريا) علم اليقين استدلالي است، عين اليقين استدراکي، حق اليقين حقيقي است. علم اليقين مطالعت است، عين اليقين مکاشفت است، حق اليقين مشاهدت است. علم اليقين از سماع بود، عين اليقين از الهام رويد، حق اليقين از عيان خيزد. علم اليقين سبب شناختن است، عين اليقين از سبب بازرستن است، حق اليقين از انتظار و تمييز آزاد گشتن است». انواع قرب از انواع قرب در تعاليم اسلامي سخن به ميان رفته است: قرب فرايض و قرب نوافل. اين تقسيم بندي بر اساس حديثي است ازحضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که فرموده: «خداي تعالي مي فرمايد: بنده من با خواندن نمازهاي نافله و مستحب در صورت خلوص نيت که قصدش فقط تقرب به من باشد تقرّبي به من پيدا مي کند تا محبوب من مي شود و او را دوست مي دارم و هر گاه محبوب و دوست من شد از دريچه چشم و گوش خود آنچه من مي بينم و مي شنوم مي بيند و مي شنود و نيروي دست او نيروي خدائي مي گردد، و چنين بنده اي هر چه بخواهد و درخواست کند به او عطا مي کنم، و اگر به من پناه آورد او را پناه مي دهم». «ما تقرب الي عبد بشيء احب الي مما افترضت عليه و انه ليتقرب الي بالنافله حتي احبه فاذا احببته کنت سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها؛ هيچ بنده اي با چيزي محبوب تر از واجبات به من نزديک نمي شود. بنده همواره با کارهاي مستحب به من نزديک مي شود تا آنجا که دوستش مي دارم». تحبّب ـ مصدر باب تفعل است به معناي جلب محبت طرف و يا به معناي اظهار محبت و دوستي نسبت به طرف و مناسب تر در اين مقام همان معناي اولي است و البته معلوم است اگر فرائض و واجبات محبوب ترين کارها در نظر خدا نبود آنها را واجب نمي کرد و چون از استحباب هم مؤکدتر است بايد محبوب تر هم باشد. پس بنابراين بهترين وسيله جلب محبت و لطف خداوند عمل به واجبات است. از آنچه رفت معلوم مي شود که: قرب فرايض همان انجام وظايف شرعي و عمل به واجبات (و ترک محرمات) است. و قرب نوافل مرحله بعدي و مکمل آن است. وقتي عشق الهي به ميان مي آيد، ديگر مساله انجام وظيفه نيست، بلکه عبادت عاشقانه و عبادت احرار مطرح مي شود که صاحبش را به عين اليقين و حق اليقين مي رساند. آن گونه که مولاي عاشقان مي فرمايد: «ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبيد، و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار؛ گروهي از لحاظ ميل و بداعي رسيدن به صواب هاي اخروي خدا را عبادت مي کنند که اين عبادت تجار و بازرگانان است و گروهي ديگر از جهت ترس از عذاب خدا را عبادت مي نمايند که اين عبادت بردگان است و گروهي به انگيزه شکر و سپاسگزاري از نعمت هاي پروردگار عبادت خداوند مي نمايند که اين عبادت احرار و آزادگان است». هم چنين حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرموده: «الهي ما عبدتک شوقا الي جنّتک و لا خوفا من نارک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک؛ خدايا ترا عبادت نکرده ام براي اشتياق به بهشت و نه به خاطر ترس از آتشت بلکه براي اينکه ترا براي عبادت شايسته يافتم پس ترا عبادت کردم». ني ستايم من تو را از خوف نار يا که باشم جنتت را خواستار بل تو را اهل پرستش يافتم زين سبب در بندگي بشتافتم با توجه به مسائل مذکور و در جمع بندي، بايد گفت که انسان در طي مراحل کمال واجد سطوح مختلفي از قرب مي شود. و هر بخش از آن با بهره گيري از حوزه خاصي از تعاليم ديني ممکن مي شود. مثلا قوانين فقهي و بايد و نبايدها (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) عهده دار بخش نخستين تسليم وعبادات ما هستند که با تقيّد و انقياد بدان ها ما بار تکليف را به سر منزل مي رسانيم. اما آنچه مربوط به حوزه اخلاق و عرفان مي شود، وارد کردن انسان به ميدان عشق الهي و نهايت مراتب يقين و صعود به درجات تکميلي قرب الهي است. در اين حوزه ديگر صحبت از شرط صحت اعمال نيست؛ بلکه سخن از شروط کمال و ايجاد بهترين کيفيات عبادات است که بهترين نتايج را به شخص مي رساند. اينجا ديگر دليل عبادت دستيابي به نعيم بهشت يا رهايي از عقاب نيست؛ بلکه فقط و فقط جلب رضايت محبوب هدف است و ديگر هيچ. راه قرب هر شخصي متناسب امکانات اوست از ديگر سو بايد دقت داشته باشيم که خداوند به هر کس توانايي هاي خاص خودش را داده است و از هر کس هم فقط با توجه به آنچه به او داده است انتظار دارد؛ بنابراين نسخه واحدي براي همگان وجود ندارد. هر فردي مطابق استطاعت و توان فکري ـ روحي و... مي تواند به خداي خويش نزديک شود. و مسلما راهها و توان هاي افراد با هم تفاوت دارد؛ اگرچه در کليات مشابهند. هم چنين انساني که اسلام مي خواهد بسازد، انساني همه جانبه و کامل است. الگوي اسلام که پيامبر عظيم الشان و حضرت علي و ديگر معصومين ـ عليهم السلام ـ هستند، انسان هايي کامل و چند بعدي و حتي جامع اضدادند؛ هم در عبادات فردي، هم در فضاي خانواده، هم در عرصه اجتماع حضور فعال دارند و هيچ جنبه اي آنان را از جنبه ديگر باز نمي دارد. حتي در نگاهي عميق تر عبادت در زندگي آنان آن قدر مفهوم وسيعي دارد که همه کارهاي معمولي آنها را هم شامل مي شود نه فقط آداب خاص عبادي مثل نماز و مناجات و...؛ زيرا، براي اينکه کاري عبادي محسوب شود کافيست که آن کار محض لله انجام شود، که دراين صورت مباحات هم تبديل به مستحبات مي شوند. حال برمي گرديم به سؤال شما: «آيا تلاش براي قرب خدا نوعي واجب است؟ اگر تلاش براي رسيدن به قرب خدا لازمه اش پيروي از دستورات ائمه و يا انجام هر عملي در حد اعلي باشد، آيا (در اين وادي) اعمالي مثل حجاب کامل تر (مثل چادر) واجب نمي شود؟ و يا تحصيل علوم ديني، البته براي عمل کردن به آنها، نوعي لازم به شمار نمي آيد؟ و لطفا جايگاه آنها در فقه را بيان فرماييد». اينکه تلاش براي قرب به خدا واجب است يا نه؟ بايد گفت که تلاش براي قرب خدا در حد انجام واجبات (و ترک محرمات) فقط واجب است. (قرب فرايض) و در انجام مستحبات و به دست آوردن کيفيات بهتر و والاتر بندگي، ديگر بحث تکليف و وجوب مطرح نيست، بلکه هر چه هست بستگي به شدت عشق و شوق و احساس نياز به نزديکي و شباهت به صفات الهي و پيامبران و ائمه و اولياي دين است. البته مقدمه واجب واجب است مثلا آموختن قوانين فقهي و دستورات عملي. و دانستن علم دين مي تواند ما را در راستاي اوج گيري به سمت تقرب الهي هم چون بال قويي در حرکت مان ياري دهد؛ اما اين فقط در حد دانستن واجبات واجب مي شود و مابقي آن اختياري است. و نيز همه مقدمات و لوازم قرب به اين آموختن محدود نمي شود. تحصيل، هر چه بتواند ما را در بهره مندي از شرايط کمال کمک کند، بجا و نيکوست؛ اما بايد با توجه به امکانات و شرايط فردي بدان پرداخت؛ آن هم به گونه اي که اخلال و آسيبي به ديگر جنبه هاي زندگي فردي و اجتماعي ما که مورد توجه اسلام است نزند. و در پاره اي از امور واجب هم چون حجاب، همانند ديگر واجبات مي تواند بحث کيفيت برتر درآن لحاظ گردد و در حد بالاتري به شخص تعالي بخشد؛ ولي در هر صورت تمام شرايط و جنبه ها بايد در آن ديده شود تا به يکسو نگري مبتلا نشويم. في الجمله فقه به ما شکل و شيوه عبادات و اعمال را مي آموزد، و اخلاق شيوه تعامل نيکوتر با خود و ديگران و بهره يابي حداکثر از نيروهاي شگفت آور انساني، اعمال، عبادات و کل زندگي است. لازم به تذکر است که در مورد التزام به نوافل و مستحبات مقصود اين نيست که انسان تمام آنها را به جا بياورد؛ چون چنين چيزي نه ممکن است و نه جايز، زيرا نه امکانات افراد چنين مساله اي را ايجاب مي کند، و نه انجام ساير مسئوليت ها آن چنان وقتي براي آدمي باقي مي گذارد؛ و فقط آنچه مطلوب است آن است که انسان در حدود شرايط و امکانات فردي و اجتماعي اعمال مستحبي را انتخاب کند و انجام دهد. در روايات به مواردي که انجامش موجب تقرب فرد مي شود اشاره شده است که به طور خلاصه عبارتند از: دعا و نيايش، توکل، توسل، تلاوت قرآن، گريستن از خوف خدا (خصوصا در دل شب) اقامه نماز شب و نوافل و مستحبات، دوست داشتن مستمندان و نزديک شدن و ياري به ايشان، همدردي و مواسات با برادارن ديني، جهاد در راه خدا و مقاومت در برابر همه موانع نفساني، به جا آوردن حج، دادن صدقات، تعليم علم، فرو خوردن خشم، همواره با وضو بودن، رعايت آداب و سنن و حضور قلب در عبادات و... . .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image