عملکرد دولت ها پس از انقلاب اسلامی  /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

لطفاعملکرد دولتهای پس از انقلاب را با توجه به کارکرد تبیین کنید؟


« انقلاب اسلامى » به هویت ما و مسایل کلان کشور ارتباط پیدا مى‌کند لذا موضوعى جدى است که ضرورتاً باید به بررسى آن پرداخت . وجه تشخّص و تمایز انقلاب اسلامى این است که مدعى مدل جدیدى از زندگى و حکومت براى بشریت است . این ارزش و اعتبار که به نوعى موجب ماندگارى آن در تاریخ نیز شده است به خاطر این حرف جدید است و مى‌خواهد زندگى بشر را به گونه‌اى تازه و بر اساس توحید و کرامت حقیقى انسانى ساماندهى کند . اگر به شرایط تاریخى وقوع انقلاب توجه کنیم درمى یابیم که در آن سال ها ، در دنیا تنها دو مدل زندگى در سطح جهانى حاکم بود و دو ابرقدرت موجود هم به عنوان وجوه سیاسى این دو مدل زندگى ، در رأس قطب‌هاى جهانى بودند و دنیا را بین خود تقسیم کرده بودند . اهمیت انقلاب اسلامى دقیقاً به همین خاطر بود که طرح و مدل جدیدى براى زندگى بشر ارایه داد این مدل به دنبال تأمین بسیارى از آرمان‌هاى متعالى بشرى بود که مورد نیاز واقعى انسان است . به همین دلیل اهداف و آرمان‌هایى که انقلاب اسلامى مطرح کرد واقعاً اهدافى کلان ، گسترده و در عین حال مورد درخواست جدى ملت‌ها بود و لذا توانست نظام جمهورى اسلامى را پایه‌گذارى و موج عظیمى در دنیا ایجاد کند . بدیهى است که جمهورى اسلامى در واقع محصول انقلاب اسلامى است بدین معنا که مدل یا شکلى از زندگى سیاسى است که از نظر رهبران این انقلاب و مردم براى دست‌یابى به آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامى مناسب به نظر مى‌رسید و مى‌تواند آن‌ها را تحقق ببخشد . با توجه به این مقدمه باید گفت اهداف برخاسته از انقلاب اسلامى باید در قالب نظام جمهورى اسلامى به دست آید و این وظیفه دولت‌هایى است که مناصب اجرایى کشور را در دست دارند . بنابراین این مسئله را مى‌توان به عنوان معیار در ارزیابى عملکرد « جمهورى اسلامى » در شاخه دولت‌هاى آن در نظر گرفت و مشخص کرد که آرمان‌هایى که در انقلاب مطرح بوده تا چه اندازه توسط دولت‌هاى جمهورى اسلامى طى این سى‌ساله تحقق یافته است . براى این‌که این بحث بهتر پیش برود لازم است به یک تقسیم‌بندى از دوره‌هاى پس از انقلاب بپردازیم . بر اساس این تقسیم‌بندى ، ما بعد از پیروزى انقلاب تا به امروز پنج دوره را طى کرده‌ایم دوره‌ى بى‌ثباتى سیاسى : دوره‌ى ابتداى انقلاب است . دوره‌اى که انقلاب اسلامى تازه به پیروزى رسیده است ، اما هنوز نظام مستقرى وجود ندارد که بتوان بر اساس آن کشور را اداره کرد . دولت موقت به سرپرستى مهندس بازرگان و دولت بنى‌صدر در این دوره ارزیابى مى‌شوند . در این دوره ما شاهد این هستیم که برخى گروه‌هاى سیاسى که قبل از انقلاب مبارزاتى داشتند ، حالا مى‌خواهند منافعشان تأمین گردد و سهمى در حاکمیت داشته باشند . در این دوره على‌رغم برخى کارشکنى‌هاى که بعضاً از سوى مسئولین اجرایى وقت و حامیان لیبرال مسلک ایشان صورت مى‌گرفت ، با درایت امام و یاران انقلاب و همکارى و بصیرت مردم ، کارهاى اساسى مهمى صورت مى‌گیرد که تا حدى موجب استقرار انقلاب و نظام اسلامى مى‌شود . برگزارى رفراندوم تعیین نظام ، تدوین و تصویب قانون اساسى نظام جمهورى اسلامى ، برگزارى انتخابات مجلس شوراى اسلامى ، تشکیل قوه‌قضاییه و . . . بدین ترتیب در این دوره با وجود تعارضات و بحران‌هاى مختلف در کشور نظام ثباتى کلى پیدا مى‌کند ولى در کنار آن ما شاهد وجود نگرش‌هایى غیرهمسو با اهداف انقلاب از سوى مجریان دولتى هستیم . تضادهاى فکرى اعضاى دولت موقت با اهداف فرهنگى انقلاب اسلامى و جنبه‌هاى ضداستکبارى انقلاب ، اختلافات عمیق میان نیروهاى انقلاب و بنى‌صدر در اصول انقلاب نشان دهنده این امر است که در این دوره دولت‌ها چندان نتوانستند اهداف انقلاب را جامه عمل بپوشانند و اگر نبود درایت و تیزبینى رهبر انقلاب و بصیرت مردم شاید ، اصل انقلاب با چالش مواجه شده بود . دوره‌ى تثبیت : دوره‌ى دوم در محدوده‌ى سال‌هاى 1360 تا 1368 قرار دارد . در این دوره مشکلات و درگیرى‌هاى داخلى تا حدود زیادى از بین رفته است ، اما با یک جنگ خارجى تمام عیار مواجهیم جنگى که از سال 59 تا 1367 به طول مى‌انجامد و طى 8 سال کیان انقلاب و نظام اسلامى را مورد تهدید قرار مى‌دهد . بروز جنگ در این دوره مشکلات و الزامات خاصى را به دنبال دارد . عملکرد دولت در این دوره عمدتاً ناظر به مدیریت جنگ است که در کنار آن مشکلات اقتصادى و گسترش بى‌عدالتى و شکاف‌هاى طبقاتى ، نیز مورد توجه است . این مسئله هم در دولت شهید رجایى و هم دولت آیت‌الله خامنه‌اى قابل طرح است . پس از برکنارى بنى صدر از مسند ریاست جمهورى ، دومین انتخابات ریاست جمهورى زمینه‌اى را فراهم آورد تا بیش از پیش لیاقت ، کاردانى و تعهد دلسوزانه شهید رجایى پس از دوران توجه به اندیشه شبه لیبرالى بر مردم آشکار شود . دوران نسبتا کوتاه مدیریت اجرایى شهید رجایى ، علاوه بر جنگ با موج فعالیت هاى خرابکارانه گروهک هاى ضد انقلاب از یکسو و معاندین سیاسى از سوى دیگر همراه بود . اما در همین دوران کوتاه ، این دولت توانست چه در حوزه خدمت رسانى به اقشار محروم و چه در مدیریت دوران حساس آغاز جنگ وتحریم هاى همه جانبه بین المللى ، آن چنان فعالیت کند که امروز هر اندیشمند منصفى آن را مى ستاید و اثرات آن هنوز از ذهن جامعه ایران حذف نشده و دولت‌هاى بعدى بعضاً با شعار توجه به عملکرد دولت شهید رجایى تبلیغات دارند . اما دومین دولت طى این دوره با ریاست جمهورى حضرت آیت الله خامنه اى و نخست‌وزیرى مهندس موسوى مقارن بود ، بیش ترین دغدغه مسوولان کشور در این مقطع متوجه این امر بود که بحث جنگ به خوبى مدیریت شود و در مرحله بعد اوضاع داخلى کشور هم به سمت آرامش نسبى سوق پیدا کند . این دوران که ، با افول تدریجى فعالیت گروهک ها در داخل و نیز تغییر ورق جنگ پس از تجاوز رژیم بعث عراق به مرزهاى کشورمان همراه شد ، مسایل داخلى تا حدود بسیار زیادى تحت الشعاع جنگ واقع شده بود زیرا اختلاف جناح هاى داخلى در مقابل تجاوز دشمن خارجى تا حدودى رنگ مى باخت و از سوى دیگر دولت ومردم با همه توان در جهت پیشبرد جبهه هاى حق علیه باطل و مسایل مربوط به آن قرار داشتند . با توجه به عامل جنگ درتحلیل تحولات این دوره باید گفت : دغدغه جنگ تحمیلى مانع از پیشبرد جدى و تمام و کمال اهداف اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى در داخل کشور مى شد از این رو طبیعى بود که نباید چندان انتظار عملکردهاى خوب اقتصادى و فرهنگى در داخل را داشت . از نکات قابل توجه در این دوره ، اختلاف سلیقه و تفکر میان رئیس جمهور و نخست وزیر بود که البته با رهنمودهاى حضرت امام ( رحمت‌الله‌علیه ) چندان اثرى در مدیریت کلان کشور و به ویژه مساله جنگ نمى گذاشت . با این همه گرچه نمى شود به طور قاطع به اظهار نظر پیرامون وضع اقتصادى ، سیاسى ، اجتماعى و فرهنگى جامعه پرداخت اما ذکر همین مساله کافى است که در دوران جنگ وجود روحیه خدمت رسانى ، پرهیز از اشرافى گرى و دنیا طلبى مانع از آن مى شد که زمینه بدگمانى مردم به مسوولان فراهم شود که همین مساله بسیار ارزشمند بود . اگرچه نظراتى وجود دارد که با استفاده از همین ظرفیت‌هاى معنوى ایجاد شده ، نظام اسلامى مى‌توانست قدم‌هاى مؤثرترى را در راستاى اهداف فرهنگى خود بردارد . دوره‌ى سازندگى : از تابستان سال 68 وارد دوره‌ى سوم مى‌شویم . دوره‌اى که در پى رحلت جانسوز بنیانگذار انقلاب اسلامى ایران شروع مى‌شود . از این جهت یکى از مقاطع حساس انقلاب اسلامى است . این دوره به دلیل فعالیت‌هایى که در جهت بازسازى آثار تخریبى جنگ صورت گرفت ، به نام دوران سازندگى مشهور شد . در این مقطع به دلیل خاتمه یافتن جنگ و آرامش نسبى حاکم بر جامعه ، این فرصت پیدا شد که براى پیشرفت و توسعه‌ى کشور برنامه‌ریزى کنیم تا به آرمان‌هاى برآمده از انقلاب اسلامى جامه‌ى عمل بپوشانیم . تدوین و اجراى برنامه‌هاى پنج‌ساله نمونه‌اى از این امر است . در این دوران ، دولت مى‌باید بسیارى از زیرساخت‌هاى اقتصادى و اجتماعى کشور را که در اثر جنگ متحمل خسارت‌هاى سنگین شده بود ترمیم و بازسازى و حتى زیرساخت‌هایى را که اساساً نداشتیم ایجاد کند . اگرچه فضاى موجود این ظرفیت را داشت که انقلاب در بخش‌هاى مختلف روند تکاملى خود را به سرعت طى کند ولى تمرکز انحصارى دولت بر روى بحث‌هاى توسعه‌ى اقتصادى مانع این امر شد . و از آن‌جا که معتقد بود مشکل اساسى در دوره‌ى جنگ ، شکل‌گیرى اقتصاد دولتى بوده است ، مبناى کار را تعدیل اقتصادى و خصوصى‌سازى قرار داد که « بحران عدالت » را به وجود آورد . بحرانى ناشى از توجه انحصارى به رشد و توسعه‌ى اقتصادى . به هر حال به دنبال اقدامات دولت ، بسیارى از طبقات پایین جامعه واقعاً در تنگنا قرار گرفتند . یعنى با وجود این که اقدامات قابل توجهى در زمینه زیرساخت‌هاى کشور صورت گرفت اما منافعش شامل تمامى اعضاى جامعه نشد و اگر در کنار توسعه‌ى اقتصادى به عدالت و فرهنگ نیز توجه مى‌شد نتایج مطلوب‌ترى را به دنبال داشت . سلطه نگرش‌هاى اقتصادى دولت ، در سیاست هاى خارجى نیز ملموس بود ، چرا که سیاست توسعه یکجانبه اقتصادى ، اصل تنش زدایى در سیاست خارجى را نیز به همراه داشت . سیاستى که باعث مى‌شد برخى اهداف فرهنگى انقلاب اسلامى تحت‌الشعاع قرار گیرد . سیاست‌هاى توسعه‌اى این دولت که البته یک توسعه نامتوازن و سرمایه محور را نشانه مى رفت ، علاوه بر آن که ساختار اقتصادى کشور را تا حد زیادى تغییر داد ، متاسفانه بر حوزه هاى فرهنگى و اجتماعى هم اثرات نامطلوبى به جاى گذاشت . ترویج فرهنگ مصرف گرا و تجمل پرست ، عدم توجه کافى به عدالت اقتصادى و اجتماعى و حتى عدالت سیاسى ، فراموشى نسبى آرمان هاى دهه اول انقلاب در زمینه استقلال و عدالت و به ویژه مساله صدور انقلاب به جهان به بهانه سیاست تنش زدایى ، نتایج خواسته یا ناخواسته این دوران است . فاصله گرفتن دولت سازندگى از تفکرات انقلابى ، عدالت محور و . . . باعث شد نوعى شکاف فرهنگى و فکرى در جامعه ایجاد شود که اثرات آن همچنان در کشور وجود دارد . یکى از مسایل قابل توجه در این دوران ، شکل گیرى تفکر مدیریت لیبرال دمکرات در عرصه اقتصاد کشور بود . این تفکر در روند خود از حوزه اقتصاد فراتر رفته و در برخى موارد به حوزه‌هاى سیاسى و فرهنگى نیز سرایت کرد . تفکر و فرهنگى که همخوانى چندانى با آرمان‌هاى انقلاب اسلامى نمى‌توانست داشته باشد . در نهایت مى‌توان گفت دولت سازندگى اگر چه توانست در عرصه بازسازى خرابى‌هاى جنگ و فراهم کردن زیر ساخت‌هاى اقتصادى کارنامه قابل قبولى از خود بر جاى گذارد ، اما در عرصه فرهنگى کارنامه موفقى نداشت . دوره‌ى اصلاحات : دوره‌ى چهارم ، « دوره‌ى اصلاحات » نامیده شده است که از سال 1376 ، با انتخابات دوم خرداد ، آغاز مى‌شود و به نوعى قرینه‌ى دوره‌ى سازندگى است . بدین معنا که دوره‌ى سازندگى بیشتر رویکرد و صبغه‌ى اقتصادى و اجتماعى داشت و این دوره بیشتر رویکرد سیاسى و فرهنگى را اتخاذ کرده بود . اما به نظر مى‌آید روش‌ها تا حدى یکسان است . در دوره‌ى اصلاحات تمرکز دولت بر روى آرمان « توسعه سیاسى » است و عدالت و استقلال در حوزه‌هاى سیاسى ، اقتصادى و حتى فرهنگى مورد غفلت واقع مى‌شود . لذا بعد از روى کار آمدن دولت آقاى خاتمى چرخ سازندگى تا حدودى از سرعت مى‌افتد و در عوض بازار سیاست کاملاً داغ و پررونق مى‌گردد و بحث‌هاى سیاسى به شکل افراطى در جامعه مطرح مى‌شود . از این رو به بهانه‌هاى آزادى و جامعه مدنى بسیارى از مسائل حیاتى تحت‌الشعاع قرار مى‌گیرد . متأسفانه به دلیل رویکرد افراطى به موضوعات سیاسى ، دولت هم از عدالت غافل شد و هم از سازندگى و توسعه‌ى اقتصادى و هم از بسیارى از آرمان‌هاى فرهنگى انقلاب اسلامى . اساسا نخبگان جبهه دوم خرداد مشکل اصلى مردم را در کمبود دموکراسى و ضعف جامعه مدنى مى‌دانستند . شکل‌گیرى حوادثى چون کوى دانشگاه ، کنفرانس برلین ، ترور سعید حجاریان و . . . از جمله نتایجى است که در اثر عملکرد این دولت به وجود آمده است . اقدامات دولت اصلاحات در حوزه فرهنگ بسیار قابل تأمل است به طورى که واکنش علما ، مراجع تقلید و بسیارى دلسوزان انقلاب را به دنبال داشت . فراموشى مسئله تهاجم فرهنگى در سایه سیاست تساهل و تسامح ، بى‌توجهى به معنویات و . . . همه و همه ناشى از تداوم سیاست‌هاى لیبرالى بود که از دولت سازندگى شروع و در این دولت نیز جریان داشت . دورى شدید مسئولان و مدیران این دولت از تفکر دولت اسلامى از یک سو و نفوذ افراد بیگانه با مبانى انقلاب به ویژه در عرصه اندیشه‌اى و فکرى در لایه‌هاى این دولت از سوى دیگر مانع از این شد که دولت برآمده از احساسات میلیونى ایرانیان بتواند منشا اثر و خدمات جدى در عرصه فرهنگى و حتى اقتصادى باشد . دوره‌ى اصول‌گرایى عدالت‌محور : اما پنجمین دوره از تیر ماه 1384 شروع شده است . با آمدن آقاى دکتر احمدى‌نژاد ما وارد دوره‌اى شدیم که شعار یا عنوانش « اصولگرایى عدالت‌محور » است . این دوره را شاید بتوان بازتاب و واکنشى نسبت به دوره‌هاى گذشته دانست چراکه به حق در بدنه اصلى جامعه این ذهنیت به وجود آمده بود که ما از چارچوب‌هاى اصیل انقلاب خارج و دچار انحراف شده‌ایم و به همین دلیل باید به تجدید نظر و بازسازى افکار و اندیشه‌ها و رویکردهاى گذشته بپردازیم . ما در این دوره با دو مشکل اساسى مواجه هستیم اول ، تشدید احساس بى‌عدالتى و تبعیضى که از دوره‌هاى قبل شروع شده بود و ریشه در مسایل اقتصادى داشت و دوم این‌که ایستادگى دولت بر سر « استقلال سیاسى » مورد تردید قرار گرفت . به‌ویژه وقتى که بحث پرونده‌ى هسته‌اى مطرح شد این احساس در جامعه بوجود آمد که دولت مى‌خواهد کوتاه بیاید و این براى مردم قابل قبول نبود ، چراکه مردم ما نسبت به آرمان‌هاى اصلى انقلاب حساس بوده و هستند ، یعنى دست‌یابى به شعارهاى اصلى انقلاب استقلال ، آزادى و جمهورى اسلامى به صورت جامع براى مردم حائز اهمیت است . نگاه دولت نهم و در ادامه دولت دهم توجه به نقش مردم به صورت ملموس‌تر در رسیدن به اهداف انقلاب و توجه به حاکمیت نگاه‌هاى ارزشى انقلاب بر مدیریت کشور بود . از جمله مسائل قابل ذکر در این دولت توجه به مؤلفه عدالت در بسیارى از جنبه‌ها به خصوص از جنبه اقتصادى بود که شاید خلاف روالى بود که در دوره‌هاى قبل پایه‌گذارى شده بود . مقابله جدى با مفاسد اقتصادى از دیگر دستاوردهاى عملکردى این دولت بوده که نتایج آن در بسیارى از حوزه‌ها قابل ردیابى است . این امر نشان دهنده این است که ما هرچه قدر به آرمان‌هاى اصلى انقلاب نزدیک شده‌ایم کارآمدى‌هاى دولت‌ها نیز ارزشمندتر بوده و بالعکس هرچه از این آرمان‌ها فاصله گرفته‌ایم مشکلات جامعه نیز از جنبه‌هاى مختلف افزون‌تر بوده است . در دوره یازدهم ریاست جمهوری آقای روحانی با شعار اعتدال و تدبیر و امید به میدان آمد گرچه در عمل این شعار تبدیل به گفتمان سومی در برابر گفتمان اصلاحات و اصول گرایی نشد و در حد شعار باقی ماند در عین حال در عرصه سیاست خارجی به دنبال تنش زدایی و به نتیجه مذاکرات هسته ای بوده و سرانجام توانست مذاکرات را با امضای برجام به سرانجام برساند هر چند با بد عهدی های مکرر آمریکا و در نهایت خروج این کشور از برجام و انفعال طرف های اروپایی، کشور ما با وجود عمل به همه تعهدات خود ، از بسیاری از مزایای آن محروم ماند در عین حال صداقت و شفافیت کشور ما در عرصه فعالیت های هسته ای بار دیگر بر همگان ثابت شد در عرصه اقتصادی نیز این دولت تلاش کرد تا تورم را کنترل نماید اما متأسفانه به دلیل بی برنامه گی و برخی اقدامات نادرست و حاکم بودن نگاه اقتصاد لیبرال بر مجموعه دولت در دوره دوم ریاست جمهوری وی شاهد التهاب در بازار مسکن و سکه وارز و موج گرانی در کشور بودیم . که امیدواریم به تلاش و توجه بیشتر دولت ، از این مشکلات کاسته شود . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image