جنسیت فرشتگان و روح /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

جنسیت فرشتگان و روح چگونه است ؟


پاسخ اجمالی:.عناصر طبیعت چهار تا نیستند ، بلکه امروزه بیش از صد عنصر شناخته شده است.2. ملائک موجوداتی مادی و عنصری نیستند تا سوال شود که کدام عنصرند . آنها موجوداتی فرا طبیعی ، فرامادی و فرا عنصری یعنی موجودات مجردند.پاسخ تفصیلی:برای پرداختن به پاسخ این پرسش نخست لازم است که تصوّری هر چند اجمالی از هندسه و ساختار عالم هستی ارائه گردد تا جایگاه و سنخ وجودی ملائک در سلسله مراتب هستی مشخّص شود. ـ سلسله مراتب هستی در نگاه حکمت و عرفان اسلامیدر حکمت اسلامی طبق براهین عقلی عالم خلقت را به سه مرتبه ی کلّی تقسیم کرده اند که عبارتند از :1ـ عالم عقل یا عالم عقول یا عالم مفارقات تامّ یا عالم ارواح یا عالم جبروت یا ملکوت اعلی و ... :این عالم از مادّه و آثار مادّه مثل حرکت ،زمان ، مکان ، کیفیت ، کمّیت و... منزّه است ؛ و از حیث وجودی قویترین مرتبه ی عالم است ؛ و تقدّم وجودی بر تمام عوالم خلقت دارد. البته باید توجّه داشت که مراد از این تقدّم وجودی ، تقدّم زمانی و مکانی نیست ، چون در عالم عقل ، زمان و مکان معنی ندارد؛ لذا پرسش از« کی و کجا بودن » در مورد این عالم نیز بی معنی است. این عالم بر تمام عوالم خلقت احاطه ی وجودی داشته و علّت آنهاست. این عالم را از آن جهت که شباهتی با عقل انسان دارد و موجودات آن ( ملائک عظام ) همگی از سنخ وجودی عقلند ،عالم عقل یا عقول می نامند ؛ همچنین از آن جهت که مراتبی از روح انسان نیز از سنخ موجودات این عالم است ، آن را عالم ارواح نیز می گویند.2ـ عالم مثال یا عالم برزخ یا عالم مفارقات غیر تامّ یا عالم ملکوت سفلی یا عالم خیال منفصل یا... :این عالم نیز از مادّه و برخی آثار مادّه مثل حرکت و زمان و مکان و انفعال منزّه است ؛ ولی برخی از آثار مادّه مثل کیفیّت و کمیّت در آن وجود دارد ؛ لذا برخلاف عالم عقل ، موجودات آن دارای شکل و رنگ واندازه و امثال این مقولاتند. این عالم از حیث وجودی ضعیفتر از عالم عقل و معلول آن است ولی از عالم مادّه قویتر بوده بر آن احاطه ی وجودی داشته و علّت آن می باشد. موجودات این عالم از نظر غیر مادّی و لا مکان و لازمان بودن شبیه موجوداتی هستند که انسان در خواب می بیند یا در ذهن و خیال خود تصوّر می کند. لذا این عالم را از آن جهت که شباهتی با قوّه ی خیال انسان دارد ، عالم خیال منفصل نیز می نامند ؛ و از آن جهت که از نظر شدّت و رتبه ی وجودی بین عالم عقل و عالم مادّه واقع شده عالم برزخ می گویند.در مورد این عالم نیز پرسش از« کی و کجا بودن » بی معنی است ؛ چون منزّه از زمان و مکان است. این عالم به اعتبار سیر نزولی موجودات مادّی ، در روند پیدایش و سیرصعودی آنها در بازگشت به مبداء خویش ، به دو قسم برزخ نزولی و برزخ صعودی یا مثال نزولی و مثال صعودی تقسیم می شود. لذا مراد از عالم برزخ در زبان دین و دینداران همان برزخ صعودی است که آدمی و دیگر موجودات بعد از مرگ وارد آن شده و با بدن مثالی و غیر مادّی در آن به سر می برند. لازم به ذکر است که در این عالم ، بر خلاف دنیا ، همه چیز دارای حیاتی آشکار است کما اینکه موجودات عالم عقول نیز سراسر حیات و زندگی اند. 3ـ عالم مادّه یا عالم ناسوت یا عالم طبیعت یا عالم مرکّبات و ... : این عالم همان عالمی است که ما هم اکنون در آن زیست می کنیم . بارزترین ویژگی این عالم ، زمان و حرکت است ؛ و حرکت یعنی خروج تدریجی جسم از حالت بالقوّه به سوی حالت بالفعل ؛ و زمان عبارت است از مقدار حرکت. این عالم از حیث وجودی دارای ضعفترین مرتبه بوده و زمان و مکان از خصوصیّات ذاتی(جوهری) آن است ؛ لذا فرض موجود مادّی بدون زمان بی معنی بوده مثل فرض مثلث بدون زاویه است. موجودات این عالم برخلاف موجودات دو عالم قبلی دائماً درحال تغییر و به فعلیّت رسیدن و استکمالند و مقصد نهایی موجودات این عالم ، عالم مثال(ملکوت سفلی) و عالم عقل(جبروت و ملکوت اعلی) است ؛ یعنی موجودات این عالم در اثر حرکت جوهری به سوی مجرّد شدن می روند و در واقع مرگ موجودات مادّی ، همان لحظه رسیدن آنها به تجرّد برزخی یا عقلی است.از آنچه پیشتر گفته شد معلوم می شود که رابطه این عوالم سه گانه با همدیگر رابطه ی طولی است؛ یعنی عالم مثال باطن و حقیقت عالم مادّه و عالم عقل باطن و حقیقت عالم مثال است ؛ و نسبت باطن به ظاهر مثل نسبت معنی به کلمه است. معنی نه در داخل کلمه است و نه در خارج آن ؛ چون خارج و داخل از مشخّصات امور مادّی است و معنی امر مادّی نیست . عالم مثال و عقل نیز نه داخل در عالم مادّه اند و نه خارج از آن ، بلکه باطن و باطن باطن آن هستند .قوّه ی خیال و عقل انسان نیز ، نه داخل در بدن مادّی هستند نه خارج از آن ، بلکه باطن آنند. لذا خیال آدمی از سنخ مثال و ملکوت سفلی و عقل انسان از سنخ عالم عقول و جبروت و ملکوت اعلی است. و این دو ، یعنی خیال و عقل از شئون روح انسان هستند ؛ لذا روح نیز نه داخل بدن است نه خارج از آن ؛ بلکه در طول و باطن آن استحال فرشته ها در کجای این عالم قرار دارند ؟ملائک به دو دسته کلّی تقسیم می شوند ؛ دسته اوّل همان موجودات عالم عقول می باشند که از داشتن هر گونه شکل و رنگ و اندازه ای منزّه می باشند ؛ این ملائک یا عقول مجرّده را ملائک عظام و ملائک مقرّب می گویند که بر عوالم پایین تر از خود سلطه و احاطه دارند. حضرات جبرئیل ، اسرافیل ، میکائیل و عزرائیل (ع) از مشهورترین ملائک این عالم می باشند. امّا دسته دوم از ملائک ، فرشتگان ساکن عالم مثال یا عالم ملکوت سفلی می باشند که منزّه از مادّه و حرکت و زمان هستند ولی از محدودیّتهایی چون رنگ و شکل و اندازه منزّه نیستند. البته باید توجّه داشت که فرشتگان مقرّب نیز می توانند ، در عین حضور در عالم جبروت ، در این عالم نیز تنزّل نموده به صورت موجود مثالی ظاهر شوند. همچنین ملائک هر دو عالم این توانایی را دارند که در ظرف خیال انسان متمثّل گشته خود را در معرض مشاهده ی او قرار دهند.و این که آیا ملائک از چه خلق شده اند : در برخی روایات بیان شده که منشاء پیدایش فرشتگان نور است ؛ همانگونه که منشاء پیدایش جنّها آتش و مادّه ی اوّلیّه ی بشر خاک می باشد. امّا مقصود از نور در این آیات چیست؟ آیا مراد همین نور مادّی است که در مقابل مادّه ی فیزیکی قرار گرفته و انرژی نامیده می شود یا حقیقت غیر مادّی و مجرّدی است که به اعتباری آن را نور نامیده اند. اگر حقیقتاً فرشتگان مادّی (ملائکةالارض) وجود داشته باشند بعید نیست که منشاء پیدایش آنها همین نور دنیوی باشد. البته باید توجّه داشت که خلقت یافتن از نور مستلزم نور بودن نیست ؛ همانگونه که انسان از خاک آفریده شده ولی خودش خاک نیست ؛ کما اینکه جنّها از آتش خلقت یافته اند ولی آتش نیستند. امّا ملائک عالم مثال و عالم عقول به یقین از نور دنیوی آفریده نشده اند ؛ چرا که نور دنیوی از نظر فلسفی موجودی مادّی است و هر چیزی که از موجود مادّی آفریده شود مادّی خواهد بود ؛ در حالی که طبق براهین عقلی ملائک عالم مثال و عالم عقول مادّی نیستند. بنا بر این ، نوری که آنها از آن خلق شده اند نور مثالی و عقلی است. به عبارت دیگر خود ملائک عالم مثال و عالم عقول عین نور و ظهورند ؛ لذا عالم مثال و عالم عقول را عالم نور و عالم انوار نیز گفته اند. نور چیزی است که خود به خود ظهور دارد و موجود ظهور دیگر اشیاء نیز می شود ؛ ملائک مجرّد نیز از این ویژگی برخوردارند ؛ یعنی خود عین ظهور بوده موجب ظهور موجودات پایین تر از خود می شوند ؛ لذا ملائک عالم مثال نور عالم مادّه بوده موجب پیدایش آن هستند کما اینکه ملائک عالم عقول نیز عین ظهور بوده موجب پیدایش عالم مثال هستند. خلاصه این که فرشتگان موجوداتی مجرد از ماده هستند. برخی از آنها دارای تجرد عقلی هستند لذا ماده و خصوصیات ماده مثل شکل و رنگ وجنس را ندارند و برخی هم مثالی هستند . ولی در هر حال فرشته از داشتن زمان و مکان و حرکت به معنی خروج از قوه به فعل منزه است. از آنجا که وجود فرشتگان از امور غیبیه است لذا پی بردن به چگونگی احوال و اوصاف آنها جز از راه ادله نقلیه ممکن نیست .اما در نهایت باید اعتراف نمود که هر چند در روایات به صورت سربسته و کلی مطالبی در مورد مشخصات ملائکه امده است اما ماهیت انها و جزئیات انها بر عقول ما پوشیده است . بنابراین در مورد احتمالی که شما مطرح نموده اید دلیلی وجود ندارد چرا که انچه گفته اید در مورد عالم طبیعت است نه در مورد عوالم مافوق طبیعت . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image