تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

آيا عشق به يك پسر از طرف دختر گناه است. اگر به خاطر جهات معنوي او باشد چه طور؟ اگر عشق از جانب يك پسر باشد گناه است؟ اگر جواب خلاف اين است پس چرا در رسانة جمعي مثل تلويزيون اين امر كاملاً معكوس است. اگر پسري به دختري بگويد كه آيا دوست داشتن گناه است چه جوابي به او مي توان داد. در اين زمينه ذهنم آشفته است. ياريم كنيد.


در صورتي كه چنين احساسي يعني دوست داشتن جنس مخالف (چه پسر و چه دختر) ناشي از بعضي مقدمات اختياري و خارج از چارچوب شرع مثل نگاه هايِ غير مجاز به اندام و چهره فرد مورد نظر باشد بايد ضمن خودداري از اين افعال و نگاه ها، از ادامه يافتن چنين احساسي جلوگيري كنيد زيرا وقتي به ويژگي هاي ظاهري و جسماني ديگري توجه زيادي صورت گيرد، خواه ناخواه محبت و علاقه وي در قلب انسان جاي مي گيرد اما اگر چنين احساسي صرفاً در قلب بوده و پايه هاي شهواني و جنسي ندارد و ناشي از ويژگي هاي اخلاقي و منش اجتماعي و نظاير آن است و در حد انسان دوستي و احترام به ديگران مي باشد، اشكالي ندارد. ولي بايد مراقب باشيد كه علاقه و گرايش از اين حد فراتر نرود. عشق ورزي، نياز ضروري نيازهاي عاطفي و غرايز ديگر در ايام جواني، آدمي را به سوي «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مي دهد كه البته اين يك امر طبيعي و غريزي است و كمتر مي توان راهي براي گريز از آن پيدا كرد. يعني هم مي خواهد كسي را دوست داشته باشد و هم مي خواهد محبوب كسي ديگر باشد ولي آنچه در اين مقوله اهميت دارد، كنترل عقلايي بر احساسات و پرهيز از مخاطراتي است كه ممكن است فرد را به گرفتاري هاي مختلف روحي و جسمي دچار سازد. «دوست داشتن و عشق ورزيدن» حق شماست. ولي اگر اين حق از مسير معيّن، مشخص و صحيح استيفا نشود، ممكن است عوارض نامطلوبي را براي انسان ايجاد كند كه آشفتگي ذهني فقط يكي از آن چيزهاست كه شما به آن دچار شديد. در پاسخ به موضوع و سؤالات مورد نظر، توجه شما را به نكات زير جلب مي كنيم: 1. طبق نظر كارشناسان معمولاً اين نوع علاقه ها برآيند غريزه جنسي است و تأثير اين غريزه چه آگاهانه باشد چه ناآگاهانه بايد به شكلي معقول به كنترل درآيد و با راهكارهاي شرعي و معقول تأمين شده و به سمت و سوئي صحيح هدايت گردد تا به مفاسد و انحرافات زيانبار منجر نشود. اما اين تمايلات گرچه در ابتدا به صورت يك گرايش پاك و به صورت رفتارهاي عاطفي انساني و معقول جلوه مي نمايد ولي اندك اندك تمام ذهن و فضاي انديشه فرد را به خود مشغول مي سازند و آنگاه كه دست عقل و انديشه بسته شد ثمره و فوائد صحيح و معقول اين گرايش ها كم كم كاهش پيدا مي كند تا آن جا كه موجب ركود فعاليت هاي مثبت همانند تحصيل، كار، توليد و ... مي شود و از جانب ديگر، زبانه هاي اين آتش به تدريج پرشراره گشته و كار را به آنجا مي كشاند كه آدمي را به كمين گاه سرنوشتي شوم ره سپار مي سازد. بنابراين شما خواهر محترم بايد به غايت مواظب اين نيروي غريزي باشيد، و يك لحظه فارغ از كنتزل عقل و درايت، جسم و جان و مقام و منزلت الهي و اجتماعي خود را به اختيارش مگذاريد، كه به چوب حراج آن را نقد سازد و بايد سخت او را مواظب بوده و آن را به كنترل در آوريد، و در آغاز عشق ورزي و انتخاب معشوق خود و چگونه عشق ورزيدن با چراغ عقل و راهنمائي پير تدبر قدم برداريد. يعني ابتدا فرد مورد علاقه خود را نيك بشناسيد و پس از بررسي هاي شخصي و مشورت گرفتن از افراد آگاه و مطمئن و دريافت اهميت او به عشق ورزيدن، محبت خود را نثارش كنيد، چرا كه در زندگي انساني ازدواج تنها پراهميت ترين پديده زندگاني است كه نه فقط سرنوشت يك يا دو فرد بلكه سرنوشت و گوهر نسل بشري را متحول مي سازد و چه بسا آن را از طهارت به ناپاكي و برعكس براند. مقدمه رسيدن به اين هدف آشنا با خصائص شريك زندگي است كه بايد بداني براي او داشتن چه خصائصي ضرورت دارد و هر ويژگي چه تأثيري دارد و چگونه مي توان به وجود آنها پي برد. از اين رو شما را به مطالعه و عمل نمودن به مفاد كتاب زير توصيه مي كنيم تا خدمت گذاري ما در اين بخش از سخن كامل گردد. «جوانان و انتخاب همسر»، نوشته آقاي علي اكبر مظاهري، نشر پارسيان، قم. 2. اگر بعد از مطالعه كتب و تحقيق و بررسي فردي و مشورت گرفتن از افراد مورد اعتماد پي برديد كه فرد مورد علاقه همان هماي سعادت است كه شما را به كوي خوشبختي رهنمون مي گردد بايد دو كار انجام دهيد: 1. علاقه قلبي و تصميم بر ازدواج خود را از طريق واسطه اي امين و يا خانواده خود به طرف مقابل اعلام كنيد و نظر او را جويا شويد. 3. حتي در اين مرحله نيز عجله نكنيد و اجازه دهيد تا خانواده شما تحقيق بيشتر در مورد مناسب بودن او براي شما بنمايند تا اين يقين براي آنها نيز حاصل شود تا هم شما به انتخاب خود بيشتر دلگرم شده و هم بهتر و زودتر رضايت آنها را جلب مي كنيد و در امر ازدواج بيشتر شما را همراهي مي كنند. 4. اگر نتيجه تحقيقات خانواده شما و جواب آن پسر و خانواده اش مثبت بود آنگاه رسماً اجازه خواستگاري بدهيد و عقد ازدواج را برگزار كنيد تا رفتار عاشقانه و محبت عاقلانه و مشروع خود را نثار او سازيد. 5. اگر در تحقيق او را فردي مناسب براي مشاركت خانوادگي نيافتيد و يا علي رغم شايسته تشخيص دادن وي، اما او به شما پاسخ منفي داد ديگر هيچ دليلي براي ابراز علاقه وجود ندارد بلكه بايد قلب خود را از محبت او خالي سازيد. نسبت به او بي اعتنا باشيد و فضاي ذهن و خانه دل خود را از او فارغ نمائيد. صحيح نيست كه بگوييد با هيچ فرد ديگري ازدواج نمي كنم چرا كه بسا بهتر از او نصيب شما شود و خير و صلاح شما نيز در آن باشد. قرآن مي فرمايد: غسي أن تُحبّوا شيئاً و هُو شرّ لَكُم «چه بسا شما چيزي را دوست داريد و حال آن كه براي شما بد است». پرواضح است كه عشق يك سويه به پستي و رذالت مي انجامد ـ چه خوش بي مهربوني هر دو سر بي ـ و آدمي را سخت خوار و بي مقدار مي سازد و زمينه نفوذ شيطان و فرو غلطيدن در دام خطرناك ابليس را فراهم مي سازد و بي ترديد خانواده تشكيل شده از عشق يك جانبه هرگز استمرار پيدا نمي كند و كانون عشق و محبت و آسايش نخواهد بود و ديگر وي نمي تواند شريك مناسبي براي زندگي باشد و نمي توان به او اعتماد نمود و براي او حساب باز نمود. چاره كار هم روشن است كه بايد به سراغ شخص ديگري برويد و بدانيد كه چون تصميم شما عاقلانه و به دور از هوي و هوس بوده، لطف خداوند همراه شماست و شخصي بهتر و مناسب تر را روزي شما خواهد نمود بنابراين بايد او را فراموش كرده و از مسيري برويد كه ديگر او را نبينيد و جائي برويد كه او نباشد و حتي بايد اوصاف زشت او را در فضاي ذهنتان پرورش دهيد تا دل شما از او روي برگرفته و متمايل به او نباشد. 6. از آنجا كه پيوند قلبها به دست خداوند است و گاه آدمي بدون دليل از ديدن كسي احساس خوشحالي مي كند و يا ناخرسند است، لذا از حضرت حق جل جلاله كمك بگيريد و دعا كنيد تا محبت آن جوان را از دل شما خارج و در عوض فردي بهتر و شايسته تر از او را نصيب شما فرمايد. و يقين داشته باشيد كه خداوند در اين كار شما را ياري كرده و دعاي شما را اجابت مي فرمايد. تنها كافي است شما از عمق دل اين خواسته را از او بخواهيد و حداقل چندين مرتبه و به ويژه در مواقع حساس و اجابت دعا اين خواسته را از خداوند متعال بخواهيد. در مسير زندگي و به ويژه در مسأله ازدواج دو عنصر «عقل و عشق» بسيار ضروري و لازمند، اما مهم آن است كه انسان زمام امور و رياست بر افكار و احساسات را به دست عقل سپارد و عشق را تابع آن كند. مثلا در گزينش همسر ابتدا بدون دخالت احساسات بررسي و جست و جو (در همه جوانب امر) بكند. و در صورتي كه پس از بررسي و تحقيق و مشورت با بزرگان و فاميل همه جهات را مساعد ديد آن گاه دل بسپارد و شيفتگي ورزد. در اين صورت زندگي تا آخر عمر شيرين و كامروا خواهد بود. اما اگر عشق پيشدستي نموده و عقل و تدبير و مشورت را كنار زد كاخي از زيبايي هاي وصف ناشدني در ذهن مي سازد. ولي وقتي انسان به وصال رسيد و شعله احساسات فروكش كرد ميدان براي سنجش و قضاوت عقل باز مي شود و چه بسا با رأي درست خود آن كاخ مجلل را به ويرانه اي تبديل سازد كه ديگر جايي براي ماندن نيست. تجربه نشان داده است كه بسياري از ازدواج هاي اين چنيني ناموفق ازآب درآمده و در نهايت زوجين يا بايد عمري را با اكراه و ناراحتي زندگي كنند يا جدا گردند و يا اگر خيلي خوب باشند مثل ديگران به طور عادي زندگي را ادامه دهند. موضوع ازدواج، امر مهم و سرنوشت سازي است كه آينده فرد، خانواده و فرزندان، به آن بستگي دارد. بنابراين در انتخاب همسر و شريك زندگي خود، بايد دقت زيادي كرد. شايسته است ويژگي هاي فردي، اجتماعي، خانوادگي، فرهنگي، ظاهري و باطني فرد مورد نظر مورد توجه كافي قرار گيرد و تناسب سني، اقتصادي، تحصيلي، جسماني و ... مدّنظر باشد. در غير اينصورت پس از مدتي، با آگاهي از ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري همديگر، نخواهيد توانست همديگر را درك كرده و رضايت يكديگر را جلب نماييد. در نتيجه از انتخاب خود پشيمان خواهيد شد كه در آن صورت، نه راه پيش داريد و نه راه پس. با صراحت كامل و از روي دلسوزي و علاقه، به شما بگوييم كه زندگي خود را با خاطر خواهي، تحت تأثير عواطف و احساسات زودگذر قرار گرفتن و بدون تعقل و انديشه آغاز نكنيد. چه بسيار جواناني كه زندگي و آينده خود را بر مبناي اين گونه مسائل قرار داده اند و اكنون پشيمان اند و دچار مشكلات زيادي هستند. ما نمي گوييم با فرد مورد نظر ازدواج نكنيد، بلكه مي گوييم ملاك و معيار شما در انتخاب همسر، عشق و علاقه تنها نباشد، بلكه با چشمي باز و آگاهي كامل از معيارهاي ازدواج، و تحقيقي فراگير و همه جانبه در مورد ايشان به يك انتخاب مناسب دست يابيد. به عبارت ديگر عشق موقعي ارزشمند است كه بر اساس شناخت، آگاهي، و تعقّل و تفكّر باشد و گرنه عشقي كه مبناي عقلاني و شناختي صحيحي نداشته باشد، به شكست خواهد انجاميد و تأمين كننده سعادت و خوشبختي انسان نخواهد بود. اما راجع به برنامه هاي صدا و سيما بايد عرض كنم كه: هيچ وقت فيلم و سريال هاي تلويزيوني را ملاك و مبناي كارهاي خود قرار ندهيد خصوصاً شما كه مي خواهيد در چهارچوب دين عمل كنيد مگر چقدر از اين برنامه ها و سريال ها زير نظركارشناسان دين تهيه و توليد مي شود؟ پس شما با كدام دليل قانع كننده مي خواهيد كارهاي خود را بر مبناي چنين برنامه هايي انجام دهيد ما نمي خواهيم برنامه هاي مفيد و مثبت صدا و سيما را ناديده بگيريم بلكه عرض مي كنيم: 1. اولا محتواي برنامه هاي آن صددرصد اسلامي نيست لذا نمي تواند مبنا و ملاك كارهاي ديني بشود پس آنچه از تلويزيون جمهوري اسلامي پخش شود دليل بر صحت و اسلامي بودن آن نيست. 2. ثانيا شما كه دغدغه ديني داريد و مي خواهيد انسان متدين و معنوي باشيد خوب است كه مباني و ملاك ها و چهارچوب هاي فكري و اعتقادي خود را با مطالعه و تحقيق از منابع اصيل اسلامي مثل قرآن و روايات و كتاب هاي معتبر ديني بگيريد و به ديگران نيز بياموزيد. 3. از طرف ديگر نمي دانيم كه منظور شما كدام فيلم است و اگر مي دانستيم شايد بهتر مي توانسيتم بحث كنيم ولي اجمالاً عرض مي كنم كه اگر پسر متديني و به قول شما پسر معنوي يك دختري را دوست بدارد و عاشق اوباشد و بالاخره به او مي رسد اگر اين عشق و علاقه ناشي از شناخت آگاهانه و دلايل عاقلانه و منطقي باشد و در چهارچوب شرع و عرف دينداران باشد چه اشكالي دارد؟ من فكر نمي كنم كه اين كار ايرادي داشته باشد كه جواني، دختري را به خاطر كمالاتي كه در او با چشم عقل ديده است نه با چشم هوس و او را مكمل خود يافته است دل به او بسپارد و او را براي خود برگزيند و به دنبال ازدواج او برود و برنامه ريزي كند تا از راه صحيح به او برسد و ما به همه جوانان توصيه مي كنيم كه اگر واقعا همتاي خود را بدون هوي و هوس بلكه با ملاك هاي دقيق و صحيح يافتند بدون معطلي و فوت وقت اقدام به خواستگاري و ازدواج كنندو همان راهي كه قبلا بيان كرديم بپيمايند. مقصودم اين است كه به صرف اينكه در يك فيلمي پسر به عشق خود رسيد شما نمي توانيد بگوييد كه پس چرا ما نبايد به عشق قلبي خود برسيم؟ چون ممكن است اصلا اين عشق شما، واقعي و مبتني بر شناخت عقل نباشد؟ آيا مطمئن هستند كه او همان مرد ايده آل شما است؟ چقدر او را مي شناسيد كه فردا پشيمان نشويد؟ از كجا معلوم كه او نيز شما را دوست بدارد؟ بر فرض دوست داشتن از كجا معلوم كه به لحاظ فرهنگي و اجتماعي و وضعيت خانوادگي هم كفو باشيد؟ با اين همه نمي گوييم با او ازدواج نكنيد چون اصلا نه او را مي شناسيم و نه شما را. بلكه مي گوييم متوجه باشيد و با چشم باز و روشن ببينيد كه عشق تان بر عقل و شناخت باشد والا يك زوج به مجموعه شكست خوردگان در عشق خيالي اضافه مي شود. اما راجع به سؤال پاياني: با توجه به مطالبي كه بيان داشتيم پس لازم نيست جوابي به او بدهيد طبق نظر اسلام گفتگوي دختر و پسر نامحرم در چارچوب شرعي و در حد ضرورت بي اشكال است. اسلام براي اين كه ازدواج ها به شكل منطقي شكل بگيرد و زوجها بتوانند از صفات و خلق و خوهاي يكديگر آشنا شوند اجازه داده كه دختر و پسر هنگام خواستگاري (وقتي تصميم جدي باشد) با هم ديگر گفتگو كنند. هرچه قدر تناسب ها و هماهنگي بين آنها بيشتر باشد ازدواج و زندگي زناشوئي به تفاهم و سازگاري نزديكتر است كسي كه دختري را دوست دارد بايد به باورها و ارزشهاي اونيز احترام بگذارد. بايد از كانال شرعي و معقول و عرفي براي رسيدن به آن دختر وارد شود. چون در گفتگو هاي خياباني تعهدي وجود ندارند و بسياري از آسيب هايي كه به دختران بالخصوص وارد مي شود از ناحيه همين روابطي است كه بدون اشراف والدين بوده است. و يا دختران تنها در ازدواج يك بعد (عشق لفظي و ظاهري) را ديده اند. تعهد شرعي مانع مي شود كه پسران هوس باز فردا سراغ فرد ديگري بروند و هر لحظه با كسي باشند و نيز باعث مي شود كه خانواده با گفتگوها، تحقيق هاي متعدد به مشتركات و تناسب هاي يكديگر آشنا شوند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image