تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
(1) يكى از راه هاى لذّت بردن انسان، علاقه به همسر و ارضاى غريزه جنسى است. اصل وجود اين ميل همانند ميل ها و كشش هاى درونى ديگر، امرى فطرى و لازمه ساختمان روح انسان است و خود به خود نه ارزش اخلاقى مثبت دارد و نه منفى; بلكه بايد ديد كيفيّت و كميّت ارضاى اين ميل و جهتِ اعمال آن چيست; البتّه از نظر فلسفى، هر چيزى كه بهره اى از وجود داشته باشد ( خواه اختيارى يا غيراختيارى) فى نفسه خير است; ولى خير فلسفى با اصطلاح خير اخلاقى تفاوت دارد. از آيات شريفه قرآن استفاده مىشود كه اين دو جنسِ مخالف، براى هم و مكمّل يك ديگر آفريده شده اند و مقتضاى فطرت انسان اين است كه هريك از اين دو، به جنس مخالفِ خود گرايش داشته باشد و او را منشأ آرامش خويش قرار دهد و به گونه اى كامجويى كند كه هم سبب توليد نسل شود و هم مفسده اى بر آن بار نشود. از ديد اسلام، اِعمال اين غريزه در صورتى ارزش منفى ندارد كه سه نوع محدوديت رعايت شود: أ. محدوديّت فطرى: از ديد قرآن كريم، گرايش به جنس موافق بر خلاف فطرت و نظام آفرينش است و نوعى انحراف در ميل جنسى به شمار مىرود; بنابراين اگر كسانى در مقام ارضاى غريزه جنسى از مسير طبيعى منحرف بشوند و راه ديگرى در پيش بگيرند، ارضاى غريزه جنسى به اين صورت داراى ارزش منفى است و آنان از صراط مستقيم و راه فطرت منحرف شده اند. در قرآن كريم، دست كم در سه مورد، ضمنِ بيان داستان قوم لوط كه به همجنس بازى معروف هستند، بر زشتى اين عمل و انحراف آن از مسير فطرت تأكيد شده است. در يكى از اين آيات آمده است: وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ.(2)و همسرانى را كه پروردگارتان براى شما آفريده است ره مىكنيد؟! [به واقع ]شما قوم تجاوزگرى هستيد!در اين آيه آمده است: «ما خَلَقَ لَكُمْ»; يعنى همسران، زوج ها و جنس مخالف شما را براى شما آفريده اند; بنابراين، گرايش مرد به مرد، و زن به زن برخلاف آفرينش الاهى است. در آيه 80 و 81 سوره اعراف، از اين عمل به «فاحِشَة» و «اسراف» ياد مىشود.(3)ب. محدوديت اجتماعى: آن چه در ارضاى خواسته ها و تمايل ها، منشأ ارزشِ منفى مىشود، تزاحمى است كه با بعضى از خواسته هاى ديگر مىيابد، و با ارزيابى و كسر و انكسارِ اين خواسته ها، حدّ و مرز هريك از غرايز روشن خواهد شد.در بعضى از موارد، انسان از طريق ادراك هاى عادى و عقلايى خود مىتواند آن را كشف كند و مرز هريك از آن ها را بشناسد; ولى در بيش تر موارد به لحاظ آن كه احاطه اى بر موارد تزاحم و تأثير سوء آن نداريم نمىتوانيم مواردش را به دقّت تعيين كنيم و اين جا است كه وحى، نقش تعيين كننده خود را ايف مىكند; ولى به هرحال، منشأ اصلى، همان تزاحم ها است.مصالح اجتماعى انسان اقتضا دارد كه زندگى وى به صورت خانواده اى و در قالب ازدواج باشد. روابط زن و مرد بايد تحت كنترل و معيارهاى خاصّى قرار گيرد و همسر انسان نيز بايد جنبه اختصاصى داشته باشد كه در اين صورت، سبب مصالح متعدّد و نفىِ زيان هاى بزرگى خواهد بود. از جمله مصالح اجتماعى آن است كه بايد با تشكيل خانواده، نسل انسان حفظ شود; سپس بسيارى از مسائل اجتماعى و حقوقى مانند ارث، انفاق، تربيت و ديگر مسؤوليت هايى كه پدر و مادر در برابر فرزند خويش دارند يا مهريّه، نفقه، تمتّع، اطاعت و مسؤوليت هايى كه هريك از دو همسر برابر يك ديگر دارند، بر تشكيل خانواده و حفظ نسل بار خواهد شد. لازم است همه اين مسؤوليت ها به دقّت رعايت شود تا جامعه، جامعه اى انسانى باشد و زمينه رشد عواطف، فضايل انسانى، عشق، ايثار و پاكى در آن فراهم شود و متقابلا زمينه هاى رشدِ فساد و تباهى و بيمارى هاى جسمى و روانى و نابودى عواطف انسانى و سقوط در زندگى حيوانى از بين برود. شرايط گوناگون ازدواج شرعى و حدود آن را قوانين الاهى تعيين مىكند كه در رساله هاى فقهى آمده است. در باره اين نوع محدوديت هم فقط يكى از آيات مربوط به آن را ذكر مىكنيم: وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ.(4)[خداوند، ضمن اوصاف مؤمنان مىفرمايد] و آنان كه دامان خود را [از آلوده شدن به بى عفّتى] حفظ مىكنند * فقط آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند كه در بهره گيرى از آنان ملامت نمىشوند * پس كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوز گرند!ج. محدوديت شرعى و اخلاقى: گاهى محدوديت فطرى و اجتماعى وجود ندارد و در اصل ازدواج و زناشويى با جنس مخالف، ايرادى نيست; امّا حالت ها و عوارضى وجود دارد كه منشأ ارزش منفى مىشود. در باره ازدواج با جنس مخالف، محدوديت هايى مثل حرمت نكاح با محارم، و در باره لذّت جنسى هم محدوديت هايى مانند زمان عادت ماهانه در مورد همسر قانونى و شرعى وجود دارد. تفصيل اين احكام و جزئيّات آن در رساله هاى عمليّه مراجع عظام آمده كه در اين جا مجال ذكر آن نيست و خواننده را به منابع موجود ارجاع مىدهيم.(5) 1 ر.ك: محمّد تقى مصباح يزدى، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 239. 2. شعراء (26)، 166. 3. همچنين ر.ك: نمل (27)، 55. 4. مؤمنون (23)، 5ـ7. 5. برگرفته از جلد دوم اخلاق در قرآن، محمدتقى مصباح يزدى، بخش غريزه جنسى ازدواج. .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.