عجب در عبادت /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

عجب در عبادت یعنی چه ؟


دوست خوب قبل از اینکه در باره عجب و درمان آن بنویسم ،‌باید بگویم این خوشحالی و نشاطی که در اثر خواندن نماز شببرای انسان حاصل می شود لزوما به معنای عجب و غرور نیست . چون به هر حال توفیق بزرگی نصیب انسان می شود و طبیعتا این توفیق انسان را شادمان می کند چنانکه در روایات نیز آمده که مومن به خاطر توفیقی که نصیبش می شود شادمان میگردد مخصوصا اگر انسان در ابتدای راه باشد نباید نسبت به این حالت ها سخت گیری کند چون شیطان از هر راهی وارد میشود تا مانع عبادت شود- عجب راه نفوذ شیطان را بر انسان می گشاید و باعث فریب او می شود :حضرت موسى علیه السّلام نشسته بود که ابلیس با شنلى رنگارنگ نزد او آمد وقتى نزدیک موسى رسید شنل را برداشت و سلام کرد. موسى علیه السّلام فرمود: کیستى؟ عرض کرد: ابلیس. فرمود: خدا تو را به کسى نزدیک نکند. عرض کرد: به خاطر منزلتى که نزد خدا دارى براى عرض سلام آمده ام. پرسید این شنل چیست؟ عرض کرد: بوسیله آن قلوب مردم را مى ربایم. فرمود: چه گناهى است که اگر انسان آن را انجام دهد تو بر او مسلّط و مستولى مى شوى. عرض کرد: هنگامى که دچار عجب و خود پسندى شود و عباداتش در نظرش زیاد جلوه کند و گناهانش در نظرش کوچک شود. بنا بر این نفس عبادت را دیدن صرفا باعث عجب نمی شود اگر بنده در این حالت شاکر خداوند باشد و این توفیق را از او بداند. اگر انسان هنگامی که این افکار به او هجوم می آورد, یاد گناهان و خطاهای خود بیافتد, به خود اجازه نمی دهد که ببالد و خود را برتر از دیگران بداند.گاهی این حالت واقعا در اثر احساس عجب است. درمان عجب بیشتر جنبه شناختی دارد. کسی که به توحید و خدای یگانه معتقد است و همه عالم را مظهر خدا می داند, جایی برای ا ینکه برای خودش به صورت مستقل جایگاهی قایل شود و بگوید « من » وجود ندارد. انسان هر چه دارد از خدا است و هر چه هم در آینده خواهد داشت از خدا است -انا لله و انا الیه الراجعون- و حتی خودش هم مخلوق خدا است و عبادت اش هم به حول و قوه و به توفیق او است, قدرت و نیرویش هم از او است- لا حول ولا قوه الا بالله- پس جایی برای خود باقی نمی ماند که بخواهد به آن ببالد و خود را برتر از دیگران بداند, دیگرانی که آنها هم بنده و مظهر خدا هستند و از خداوند به اندازه خود بهره و پیش خداوند به اندازه شایستگی هایشان منزلت دارند. هیچ کسی نمی تواند خود را برتر از دیگران بداند, زیرا حقیقت و شایستگی انسان ها را تنها خدا می داند و چه بسا کسی که ما خیال می کنیم از ما پایین تر است, نزد خداوند به خاطر اخلاص و بندگی نهانی و یا داشتن صفات نیکو برتر باشد.عجب و خوبینی از جمله صفات رزیله ای است که ریشه در تکبر و خودبزرگ بینی و تشبه به خداوند در صفاتی که خاص او است دارد و از مهلکات عظیم نفسانی به شمار می رود.عجب و خودپسندى عبارت است از اینکه انسان خود را صاحب کمالى ببیند، آن کمال را از خود بداند و به لحاظ داشتن آن راضى باشد، به خود و به کمال خود ببالد و خویش را بزرگ انگارد و در نتیجه فراموش نماید که او و کمالاتش همه از خدا است، انسان از خودش هیچ ندارد و در مقابل عظمت هستى و کمالات آن، سرسوزنى هم به حساب نمى آید. عجب بزرگ داشت خود به لحاظ نعمت و فراموش کردن منعم است. صاحب جامع السعادات در مورد عجب نوشته است: عجب یکى از هلاک کننده هاى بزرگ و از رذیلانه ترین ملکات بدخلاقى است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسى که دچار عجب شود هلاک مى گردد. امورى که زمینه عجب را در انسان فراهم مى آورند عبارتند از: علم و دانش، مال و ثروت، مقام و منصب، قدرت، آبرو، رأى و عقیده، عمل و اطاعت هوش و ذکاوت، جمال و زیبائى، عقل و امثال آن. ـ عجب و خودپسندى سر منشأ بسیارى از رذایل اخلاقى همچون تکبر، فراموشى گناهان، فراموشى منعم، غرور، استبداد به رأى و حقیر شمردن دیگران و مانند آن مى باشد و خود ریشه در جهل و غفلت و شرک خفى دارد؛ بنابراین مهمترین راه علاج آن معرفت نسبت به حق تعالى و توحید او و توجه به عظمت هستى و حقارت خود است. کسى که دچار خودپسندى و عجب است باید بداند که هر یک از اسباب عجب معالجه اى مخصوص دارد از آن رو ابتدا لازم است به خودشناسى بپردازد و سپس نسبت به درمان سبب خودپسندى خویش اقدام نماید. - کسی که خود پسند است، این صفت کم کم او را به وادی خطرناک کبر می کشاند و گرفتار آفات آن می کند، چه اینکه عجب یکى از عوامل کبر است و در حدیث از امام باقر (علیه السلام) است که فرمودند:« لایدخل الجنة من فى قلبه مثقال حبة من خردل من کبر؛ اگرکسى در قلبش به اندازه سنگینى دانه خردلى از کبر باشد، هرگز داخل در بهشت نخواهد شد»! اصول کافى، جلد 2، صفحه 310.- آدم معجب و خود پسند به این دلیل که خود رانیکو می انگارد و از خویش راضی و خوشنود است، گناهان خویش را فراموش کرده به آنها اهمیت نمی دهد و خود را از بررسى اعمال خود بى نیاز مى داند، در نتیجه توفیق توبه نمی یابد و در جهل و گناه خود غوطه ور می ماند اکنون گفتارى از امام خمینى راجع به عجب: امام خمینى در نامه اى به خانم فاطمه طباطبایى همسر مرحوم سید احمد خمینى درباره عجب نوشتند: دخترم! عجب و خودپسندى از غایت جهل به حقارت خود و عظمت خالق است. اگر اندکى در عظمت خلقت به اندازه اى که تاکنون بشر با همه پیشرفت علم به شمه اى از آن آگاه شده است تفکر شود، حقارت خود و عظمت منظومه هاى شمسى و کهکشان ها را ادراک مى کند و عظمت خالق آنها را اندکى مى فهمد و از عجب و خودپسندى خود اظهار خجلت و احساس جهالت مى نماید.درمان عجب:برای درمان خودبینی نخست باید ریشه آن را شناخت و با کنار گذاشتن آن عامل به مبارزه با این بیماری خطرناک روانی قیام کرد. به عبارت دیگر معالجه را باید در مبارزه با عامل شروع کرد نه معلول. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند: هر چیزی که در انسان غرور ایجاد می کند وی را مست می نماید و سزاوار است با آنها با احتیاط برخورد کند و آنها عبارتند از: مال و ثروت، قدرت و ریاست، علم و دانش، تعریف و ستایش اغراق آمیز، جوانی و نیروی جوانی که هر کدام باد غرور دارد (کنزالعمال، ج 3، ص 459). برای علاج عجب و خودبینی به سبب هر یک از این عوامل چندگانه به تفصیل راهکارهای مختلف و متعدد ارائه شده که برای اطلاع بیشتر و عملی کردن آن راهکارها به کتاب معراج السعاده، بحث عجب مراجعه کنید و متناسب با عامل به وجود آورنده خودبینی، روش درمان و حل معضل را پیاده کنید. در عین حال ما در اینجا به یک سری راهکارهای کلی اشاره می کنیم که امید است مفید واقع شود:الف) به فقر وجودى خود نسبت به خداوند سبحان توجه کامل داشته باشید و یک لحظه از آن غفلت نورزید؛ یعنى، به یک خودشناسى و خداشناسى دقیق و صحیح باید برسید که شما چه هستید و چه مى توانید باشید و اگر لطف و فیض الهى نباشد چه خواهیم شد و آیا اصلاًوجود داشتم و مى توانیم موجود باشیم؟ اگر نازى کند یک دم فرو ریزند قالب ها ب ) جایگاه خود را در مجموعه نظام هستى بیابید که ذره اى هستید در بیکرانه عالم وجود که گویا بود و نبود ما یکى است. همانند قطره اى در برابر اقیانوس انسان ها و یک ذره اى در مجموعه عالم هستى. در این مورد بسیار فکر کنید و چندین سطر در این مورد بنویسید (به مدت 5 روز) و روزى چند بار آن را با صداى بلند بخوانید. مثلا امام علی(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «تعجب می کنم از اشخاص مغرور که دیروز نطفه ای بودند و فردا لاشه ای بیش نخواهند بود» (نهج البلاغه، حکمت 21). و امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: «راه غرور و خودبرتر بینی را به وسیله معرفت نفس مسدود کن» (تحف العقول، ص 285). ج ) به ضعف و نقص خود در دستگاه بدن و ناتوانى در انجام کارهایى که مى خواهید انجام دهید ولى نمى توانید بیاندیشید و به یقین بدانید که تمام این امور حکایت از تدبیر مدبرى مافوق همه تدابیر بشرى دارد و او تصمیم گیرنده نهایى است. محصول این اندیشه خود را نیز دریک صفحه گزارش کرده و روزى دو بار آن را با تمرکز حواس و دقت بخوانید.د ) به پیامدهاى ناگوار حب ذات افراطى بیاندیشید و سرنوشت زشت این گونه افراد را مطالعه کنید و مد نظر داشته باشید و کافى است برخى از این پیامدها را نوشته و در کیفیت گرفتار شدن افراد به آنها تفکر کنید. مثلا توجه به عاقبت کسانی که خود برتر بین و گردن کش بودند، مثل فرعون مصر که خود را خدا می خواند و شاه ایران که خویشتن را شکست ناپذیر دانستند و ژاندارم منطقه تصور می کرد چگونه ذلیل گشت؟! روزی عارفی به هارون الرشید که می خواست آب بخورد گفت: اگر آب پیدا نشود ارزش این آب چقدر است؟گفت به اندازه نصف پادشاهی ام!! آنگاه پرسید اگر این آب بیرون نیاید، کسی که تو را معالجه کند چه مبلغی حاضری بپردازی؟ گفت: تمام پادشاهی ام!! عارف گفت: ریاست و پادشاهی که به بهاء آب خوردن و بیرون آمدن آن نمی ارزشد مغرور نباشه ) روایات و آیاتى و ضرب المثل ها و حکایاتى که در مذمت، عواقب شوم این صفت بیان شده است، زیاد مطالعه کنید و براى مدت 10 روز حداقل روزى نیم ساعت از این گونه مطالب (کتب اخلاقى) مطالعه کنید: 1- قلب سلیم، شهید دستغیب 2- گناهان کبیره، شهید دستغیب 3- جامع السعادات، نراقى 4- معراج السعاده، نراقى عجب، طاعات و عبادات را در نظر انسان بزرگ مى کند و باعث مى شود که انسان به خاطر عباداتش بر خدا منّت نهد و همین براى نقصان یک انسان و حبط عمل؛ یعنی بطلان و خنثی شدن اثر اعمال و عبادات او، کافى است. همچنین عجب و خود پسندى اگر به واسطه عبادات حاصل شود، انسان را از دریافت آفات آنها کور مى کند کسى که دچار عجب است خود را فریب مى دهد و با پروردگارش خدعه مى کند و خود را از مکر خدا (عذاب الهى) در امان مى داند و از عقاب خدا غافل مى شود در صورتى که قرآن عظیم مى فرماید: لا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ الا القَوْمُ الخاسِرُونَ از عقاب الهى غافل نمى شوند مگر زیانکاران. سوره اعراف، -- عجب در نهایت باعث هلاکت انسان است و موجب می شود که آدمی صورت انسانی خود را از دست بدهد و از مرتبه انسانیت سقوط نماید . نبىّ گرامى اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلّم در این زمینه مى فرماید:: ثلاث مهلکات شحّ مطاع و هوى متّبع و اعجاب المرء بنفسه. یعنی سه چیز است که باعث هلاکت مى شوند بخلى که از آن اطاعت شود، هوى و هوسى که از آن پیروى شود و اینکه انسان از خودش خوشش بیاید و خود پسند شود. عجب آفت نیکوکاران است، آفتی که نزدیک است خوبان و کسانی که حتی به درجه صدیقین رسیده اند، از مقام خود ساقط نماید و از گناه کاران نیز نازلترشان سازد. در روایتی حضرت صادق آل محمد(ع) فرموده است: خداى تعالى به داود علیه السّلام وحی فرمود: اى داود گناهکاران را مژده بده که من توبه پذیرم و گناهان را مى بخشم، ولی صدّیقین را بترسان که از اعمالشان دچار عجب نشوند، بدرستى که هر بنده اى را براى حساب نگاه دارم، هلاک خواهد شد. کتاب ترجمه اخلاق ص : 280امام سجاد (ع) در دعای (مکارم الاخلاق ) از خداوند چنین می طلبد: (الهی عبدنی لک و لا تفسد عبادتی بالعجب ... اعزنی ولاتبتلینّی بالکبر...) خدایا، مرا بنده خودت ساز، ولی عبادتم را با عجب ، فاسد مگردان ، مرا عزیز کن ولی به تکبّر مبتلایم مسازمگر شیطان با آنهمه عبادت ، از محضر خدا رانده نگشت ؟ مگر افرادی پس از یک عمر نماز و عبادت ، در بدترین وضع روحی و عملی و گمراهی از دنیا نرفتند؟ پس نباید به وضع فعلی مغرور شد و باید عبادت را در قیاس با چیز های دیگر سنجید:مقایسه عبادت ها و نعمت ها ما هر چه داریم از خداوند است . نعمت سلامتی ، اعضاء، امکانات و رزق ، همه از الطاف خداوند می باشد. توفیق عبادت هم از اوست . سراپا غرق در نعمت های اوییم ، او برای آنکه مارا به سعادت برساند، دعوت می کند، راهنما می فرستد، تشویق می کند، وسیله می دهد، مارا در هر مکان و زمان و شرایط و سن ّ و وضعی که هستیم به حضور می پذیرد، فراریان را هم قبول می کند، از تکرار درخواست و حضور خسته نمی شود، از پذیرایی کم نمی کند، عبادت های ناقابل را هم می پذیرد و گران هم می خرد، عیوب را می پوشاند و صدها لطف و انعام دیگر. آیا عبادت ما در مقابل نیکی های او به چه حسابی می آید؟ (و ما قدر اعمالنا فی جنب نعمائک )مقایسه عبادت ها و غفلت هاابودرداء می گوید علی ع را در نخلستان دیدم که در اثر عبادت بیهوش شده بود به خانه زهرا(س ) رفتم تاخبر دهم ، فرمود: این حالت ، از خوف خدا برای علی (ع) پیش می آید. سپس ، آبی آوردیم وعلی (ع) به هوش آمد ومن نیز می گریستم . وقتی به هوش آمد، گفت : ای ابودرداء! چگونه مرا می بینی ، آنگاه که در قیامت ، مرا به سوی حساب ، فرا خوانند و گنهکاران به عذاب خدای یقین کنند. آری ، غرور به عبادت های ناچیز، در مقابل وسعت نیاز ما به رحمت پروردگار، نشان غفلتی دیگر است . مقایسه عبادت خود با عبادت اولیاء خداعبادات ناچیز ما، در مقایسه با عبادت های اولیاء اللّه ، به راستی که اندک است . با آنکه آنان ، معصوم بودند و در عبادت و نیایش و بندگی ، سرآمد عصر خویش و همه دوران ها به حساب می آمدند، امّا آنهمه اهل توجّه به پروردگار و عبودیّت در آستان او بودند. ما که سراپا نقص و عجز و نیازیم ، باید بسی بیشتر عبادت کنیم . توجّه و شناخت نسبت به عبادت اولیاء خدا، مارا از مغرور شدن به نماز و دعایمان باز می دارد. اینک به چند نمونه اشاره می کنیم : پیامبر خدا (ص ) بسیار عبادت می کرد و خود را به مشقّت می انداخت ، تا آنکه این آیه نازل شد: (طه . مآ اّنزلنا علیک القرّان لتشقی)ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل نساختیم که خود را به مشقّت بیفکنی ! امام مجتبی (ع) می فرماید: (ما کان فی الدنیا اعبد من فاطمه س کانت تقوم حتّی تتوّرم قدماها) عابدتر از حضرت فاطمه (س ) کسی در دنیا نبود. آنقدر به عبادت می ایستاد تا قدم هایش ورم می کرد. امام باقر (ع) می فرماید: امام زین العابدین (ع) در شب و روز، هزار رکعت نماز می خواند، آنگونه که امیرالمومنین (ع) انجام می داد، وی پانصد نهال نخل داشت که پای هر نخلی دو رکعت نماز می خواند. امام باقر (ع) نقل می کند:وارد شدم ، پدرم را دیدم که پایش ورم کرده ، رنگش متغیّر، چشمانش سرخ ، پیشانی اش نشان سجده دارد، به گریه افتادم . وقتی متوجّه من شد، فرمود: فلان نوشته را بیاور! در آن نوشته ، از عبادت های علی (ع) کمی برایم خواند و کنار گذاشت و فرمود: چه کسی می تواند همچون علی (ع) عبادت کند؟امام کاظم (ع) در زندان ، گاهی از صبح تا ظهر را به یک سجده می گذراند، و چنان سینه به زمین می چسباند، که گویی پارچه ای بر زمین افتاده است . وقتی بزرگان معصوم ما چنین اند و همواره به قصور خویش درعبادت اعتراف دارند و زبانشان به (ما عبدناک حق عبادتک ) گویاست ، دیگر چه جای غرور و خودپسندی ، نسبت به آنچه بنام (عبادت ) انجام می دهیم : میان عبادت ما و عبادت اولیاء خدا (تفاوت از زمین تا آسمان است) پس چرا مغرور شدن ؟ منابع اصلی اخلاق اسلامی برای مطالعه بیشتر:-راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض کاشانی- اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی- معراج السعاده، ملا احمد نراقی- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی - اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی-اخلاق شبر، سید عبدالله شبرمنابع بیشتر:- خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی- تهذیب نفس، ابراهیم امینی- مقالات استاد محمد شجاعی .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image