فلسفه انتظار /

تخمین زمان مطالعه: 20 دقیقه

گفتاری از حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی فلسفه انتظار یگانه یا مهمترین چیزی که مسلمانان را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه های اسلامی، شجاع و دلیر می کرد، و عده های قرآن و پیغمبر (ص) بود که: این دین از بین نمی رود و آینده برای اسلام است، اسلام عالم گیر و پرچم حکومت توحید و حق و عدل در سراسر جهان به اهتزاز خواهد آمد. این وعده‌ها بود که مسلمانان را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی امیّه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و بالاخره مثل استعمار قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و سرانجام مسلمانان را علیه آنان به جهاد و پیکار برانگیخت.


گفتاری از حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی فلسفه انتظار یگانه یا مهمترین چیزی که مسلمانان را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه های اسلامی، شجاع و دلیر می کرد، و عده های قرآن و پیغمبر (ص) بود که: این دین از بین نمی رود و آینده برای اسلام است، اسلام عالم گیر و پرچم حکومت توحید و حق و عدل در سراسر جهان به اهتزاز خواهد آمد. این وعده‌ها بود که مسلمانان را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی امیّه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و بالاخره مثل استعمار قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و سرانجام مسلمانان را علیه آنان به جهاد و پیکار برانگیخت. به سوی هدفهای اسلام اسلام دینی است که چهارده قرن پیش به وسیله پیامبر بزرگ خدا، حضرت خاتم الانبیاء (ص) جهانیان به آن دعوت شدند، و شکوهمندترین و نجات بخش‌ترین نهضتهای تاریخی و جنبشهای مذهبی و انقلابات حقیقی را به وجود آورد. هدف اسلام، آزاد کردن انسانها، خاتمه دادن به شرک و بت پرستی و فساد و گناه، بر چیدن بساط ظلم و استثمار، آزاد نمودن و پاکسازی مغزها از خرافات و عقاید موهوم، برداشتن امتیازات پوچ و مادّی، مبارزه با جهل و نادانی، تصمیم عدالت و امنیّت، بهره برداری عموم از نعمتهای الهی، برقراری احکام خدا، استقرار نظم، حفظ حقوق، فراهم کردن امکانات ترقی، تکامل علمی، روحی، فکری، جسمی، مادّی و اقتصادی برای همه، و خلاصه: دعوت به توحید و پرستش خدای یگانه و عدل و رحمت و احسان و علم و ایمان و نور و روشنائی است. (کتاب أنزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور) = "کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی نور خارج کنی". (وما أرسلناک إلاّ رحمة للعالمین) = "و نفرستادیم تو را مگر رحمتی برای جهانیان". پیروزی اسلام بر همه ادیان خدا وعده داده است که اسلام را بر همه ادیان پیروز سازد و این وعده ای است که قوانین خلقت و سنن آفرینش با آن موافق است؛ و وعده نصرت و غلبه همه جانبه ای است که به انبیاء داده است؛ چنانکه در سوره صافات آیات۱۷۱ ـ ۱۷۳، می فرماید: (ولقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین إنهم لهم المنصورون وإن جندنا لهم الغالبون) = "و به تحقیق سخن ما برای بندگان ما که پیامبرند، پیشی گرفته؛ که همانا ایشان یاری شدگانند، و همانا سپاه ما بر آنها (دشمن) پیروزند". و در سوره غافر، آیه ۵۱، می فرماید: (إنا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیاة الدنیا ویوم یقوم الاشهاد) = "همانا ما یاری می دهیم پیامبرانمان و کسانی را که ایمان آوردند، در زندگی دنیا و روزی که شاهدان (معصومین:) به پا خیزند". اسلام با چنین هدفها و برنامه های سازنده ای که این هدفها را تأمین کند، شروع به کار کرد و جلو آمد؛ و عالی‌ترین و پاکترین روش رهبری را به مردم ارائه داد و هدفهای خود را در عقاید، احکام، اخلاق، اقتصاد، اجتماع، دین و دنیا به مردم عرضه داشت. مردم، شیفته و فریفته نهضت اسلام و برنامه‌ها و پیشنهادهای آن شدند، از آن استقبال کردند، و آن را ملاک و معیار آزادی شناختند؛ و پس از آن همه ذلّت هائی که در برابر حُکّام و سلاطین خود کامه داشتند، عزّتی را که اسلام به آنها عطا کرد، بزرگ‌ترین غنیمت شمردند. فرزندان کارگران و دهقانان و چوپانان، که خود را با فرزندان پادشاهان و امیران برابر دیدند، لغو تقسیمات و درجه بندیهای طبقاتی را که طبقه پائین‌تر و فرزندانشان را از ترقی و ورود در حریم منطقه طبقه به اصطلاح بالاتر ممنوع می کرد، از جان و دل پذیرفتند و جنگ با اسلام و سپاه مسلمان را جنگ با سعادت و آزادی خود دانستند. اسلام به زودی جای خود را در دلها باز کرد و دعوتش در عمق و جدان و شعور همه با شور و شعف بسیار استقبال شد. هیچ کشوری را مسلمانان فتح نمی کردند مگر بعد از آنکه قلوب مردم آن را بانگ جان بخش توحید و آزادی و برابری اسلام فتح کرده بود. این نهضت مقدّس با این برنامه های عالی و مایه های ارج‌دار انسانی باید جهان را فتح کرده و به همه اهدافش رسیده باشد. چرا چنین نشد؟ و چرا اسلام در نیمه راه ماند و متوقف گشت؟ دستگاه رهبری آن، به زودی به دست افرادی جاهل و استثمارگر و عیّاش و هرزه افتاد که مسیر واقعی اسلام و جهان اسلام را تغییر دادند و همان مظاهر و اوضاع و رژیمهائی را که اسلام با آن مبارزه کرده بود، به اسم اسلام، به اسم خلافت اسلام، به اسم جهاد اسلام، به اسم عدالت اسلام، به اسم قانون اسلام و به اسم تحاد اسلام، دوباره زنده کردند. اسلام آمد تا بشریّت را از بشر پرستی نجات دهد، تا کاخهائی را که اکاسره و قیاصره (کسری و قیصرها) از عصب حقوق و اموال و ظلم بر زیر دستان بنا نهاده بودند، ویران سازد؛ و فاصله ای را که میان زمامداران و افراد عادی بود از میان بردارد و انسانهای ناآگاه، خفته، و ناآشنا به حقوق خود را بیدار و آگاه نماید، و از مداین و رُم و پایتخت های ستمگران زمان، مدینه بی تجمّل، بی دستگاه، بی کاخ و قصر، و نزدیک به همه و با همه، بسازد. اسلام بود که رهبر دوّمش امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) می فرمود: "ألا وان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمرته، ومن طعمه بقرصه= هان! که امام شما از دنیایش به دو کهنه جامه، و از خوراکش به دو قرص نان اکتفا نموده است". وهم او می فرمود: والله لو أعطیت الاقالیم السبعة بما تحت أفلاکها علی أن أعصی‌الله فی نملة أسلبها جلب شعیرة ما فعلته= به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمانهای آنها است به من دهند که خدا را نافرمانی کنم، در گرفتن برگ جوی از مورچه ای، چنین نخواهم کرد". و هم از او روایت است که: هر کس بخواهد نظر کند به شخصی از اهل جهنم، نظر کند به شخصی که نشسته است و در اطراف او دیگران به عنوان احترام ایستاده‌اند. ولی غاصبان مقام رهبری اسلام به جاهلیّت پیشین گرائیده و همان اساس گذشته را که اسلام با آن مبارزه دارد، داغ‌تر و ظالمانه‌تر تجدید کرده، همان عیّاشی‌ها، همان هرزگیها، و همان کاخها و قصور را از نو بنیاد کردند. مدینه پیغمبر و کوفه علی را کنار گذارند، و بغداد، دمشق، غرناطه، قرطبه، اسلامبول، قاهره، آکره و نقاط دیگر را که در استعباد بشر و صرف میلیونها دست رنج مردمان ضعیف و عقب مانده، کمتر از مداین و رم نبود، به دنیا نشان دادند؛ و در واقع، روش و رژیم ضعیف ضد اسلامی آنها که به اسم اسلام روی کار می آمدند، اسلام را از فتح قلوب و از رسیدن به هدفهایش مانع شد. هر کس تاریخ و سرگذشت دستگاههای جبّار بنی امیّه، بنی عبّاس، امویین اندلس، سلاطین عثمانی و دیگر کسانی را که بر جوامع مسلمان به اسم اسلام و حاکم مسلمان، در هند، ما وراء النهر و ایران، مصر، شام و نقاط دیگر آسیا و آفریقا و اروپا، مسلط شدند بخواند، می فهمد چه وضع بسیار ناامید کننده ای جلو آمد که هدفهازی واقعی و اصولی اسلام بیشتر از رسمیت افتاد و اصلاً مطرح نبود. انتظار، عامل پایداری در برابر زمامداران فاسد یگانه یا مهمترین چیزی که مسلمانان را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه های اسلامی، شجاع و دلیر می کرد، و عده های قرآن و پیغمبر (ص) بود که: این دین از بین نمی رود و آینده برای اسلام است، اسلام عالم گیر و پرچم حکومت توحید و حق و عدل در سراسر جهان به اهتزاز خواهد آمد. این وعده‌ها بود که ” شیعه و تمام مسلمانان بر اساس این عقیده سازنده و تحول آور، ایمان دارند که تاریخ در مسیر عدالت و به سوی عدالت جلو می رود و توقف نمی کند و زمین را بندگان صالح و شایسته خدا به ارث می برند. “ مسلمانان را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی امیّه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و بالاخره مثل استعمار قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و سرانجام مسلمانان را علیه آنان به جهاد و پیکار برانگیخت. این وعده‌ها که واقعیت آن را حقایق مسلّم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است و در کتاب "نوید امن و امان" دلائل قطعی آن را نگاشته ایم، همواره به مسلمانان نوید می داد که دور اسلام و روزگار آن به پایان نمی رسد و حکومتهائی مانند بنی امیّه و بنی عبّاس، مظهر کمال و پیشرفت و نمایش رژیم سیاسی و روش رهبری حق و عدالت اسلام نیستند و باید در انتظار آینده بود و عقب نشینی نکرد، از مرزها و سنگرها حمایت و حفاظت کرد، تا آن عصر طلائی و دوران حکومت مطلقه حق و عدالت فرا رسد؛ و موعود آخر الزمان که از دودمان پیغمبر اسلام و فرزندان علی و فاطمه، و نهمین فرزند سیدالشهدا حسین و یگانه فرزند بی مانند حضرت امام حسن عسکری است ظاهر شود و تمام برنامه های اسلام اجرا گردد. دنیا از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنی‌ها، افکار متضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه نجات یافته و در مهد امن و امان و اطمینان و اعتماد و اتحاد قرار بگیرد. مسلمان همیشه به سوی آینده می نگرد و هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمی کند، آن را نهایت کار و پایان راه نمی شمارد؛ و اگر هم ظالمانه و غیر اسلامی باشد، در هر صورت و شرایطی، مسلمان ناامید نمی شود و وظیفه دارد که ظلم و فساد و تجاوز و جهل و خود کامگی و استضعاف را محکوم سازد و برای حصول هدفهای اسلام، کوشش و تلاش بیشتر نماید تا به سهم خود به اسلام عزیز و به نوع بشر و جوامع متحیّر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. و نشستن و تسلیم بودن و کناره گیری کردن و تماشاگر صحنه های تباهی و فساد و فقر و انحطاط اخلاقی شدن، هرگز در اسلام جایز نیست؛ و بر مسلمان منتظر و مؤمن و متعهد روا نمی باشد و با انتظار ظهور حضرت ولی عصر ـ أرواح العالمین له الفداء ـ و فلسفه انتظار موافقت ندارد. (وقل اعملوا فسیری‌الله عملکم ورسوله والمؤمنون) = "وبگو عمل کنید، پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید". سوره توبه، آیه۱۰۵. انتظار و وعده الهی (قال موسی لقومه استعینوا بالله، واصبروا إنّ الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین) = "موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری بخواهید و شکیبائی کنید؛ به تحقیق که زمین از آن خدا است، به هر کس از بندگانش بخواهد، منتقل می فرماید؛ و حسن عاقبت از برای پرهیزکاران است". (وأورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض ومغاربها التی بارکنا فیها وتممت کلمة ربک الحسنی علی بنی اسرائیل بما صبروا ودمرنا ماکان یصنع فرعون وقومه وما کانوا یعرشون) = "و میراث دادیم به قومی که ضعیف شمرده شده بودند، خاورهای زمین و باخترهای آن را که مبارک گردانیده بودیم. و تمام گردید کلمه (ووعده) نیکوی پروردگار تو بر بنی اسرائیل به سبب آنکه صبر کردند؛ و ویران ساختیم آنچه را فرعون و قومش می ساختند و آنچه را که افراشته بودند. مسأله ای که همواره مایه امید مسلمانان منتظر و هسته مرکزی انقلابات علیه نظامهای استثمارگر و اوضاع ظالمانه بوده وعده الهی به پیروزی نهایی مستضعفین و محرومین است. با اینکه می بینیم زورمندان و استضعاف گران، مخالفان رژیم خود را می کوبند، در بند می کنند، به زندان می اندازند، در خاک و خون می کشند، باز هم استضعاف شدگان به پا می خیزند و مسیر تاریخ را عوض می کنند؛ باز هم سیاه پوست آمریکائی و آفریقائی قیام می کند و حقوق خود را می طلبد؛ باز هم اندونزی و الجزایر، استعمار را طرد می کنند و آن را بیرون می رانند و به حیاتش خاتمه می دهند. فلسطینی های آواره و از خانه و وطن رانده شده، می کوشند تا روز اسرائیل و رژیم فاسد نژاد پرست صهیونیسم را ـ با اینکه قدرتهای بزرگ دنیا پشت سرش و بلکه در کنارش، و بلکه پیش رویش ایستاده‌اند و از او دفاع می کنند ـ سیاه نمایند، و او را از اراضی مقدّسه و سرزمین هائی که غصب کرده بیرون برانند. مسلمانان و بویژه شیعیان در طول تاریخ، علی رغم همه مشکلات و مصائب و فشارها، به دلیل همین امید و همین اعتقاد، سنگر مبارزه را رها نکرده مستمراً به تلاش خود ادامه داده‌اند. مسأله این است که اگر چه ما جهان و وضع جهان را در مسیر هوی و هوس و آرزوهای زیر دستان و اقویا و طبقه حاکمه، و علیه ضعیفان و زیر دستان و طبقه محکوم و محروم و مظلوم ببینیم؛ اگر چه جریان دنیا را به کام طبقه ای که در عیّاشی، هرزگی، هوسرانی، شهوات و تجملات غرق شده و لوکس‌ترین زندگیها را دارند، مشاهده نمائیم؛ و اگر چه بسیاری از مردم جهان در نهایت فقر و پریشانی، گرفتار بیماریهای گوناگون و محروم از حد اقل زندگی یک انسان ـ بلکه یک حیوان که صاحب با انصاف داشته باشد ـ باشند و وحشیانه‌ترین قدرتها، ملتها و جامعه‌ها را در زیر ضربه های ظلم و تجاوز پامال کنند. مع ذلک تاریخ بر مبنای سنتهای الهی و وعده خدائی، سرانجام به نقطه ای می رود که به نفع طبقه محروم و زیان طبقه غاصب و حاکم است؛ به سوئی می رود که در آنجا همه نسبت به حقوق متساوی حق، برابر و مساوی و یک شکل و یک رنگ گردند و تمام رنگها و امتیازات پوچ شسته شود و از بین برود و برتری انسانها فقط بر اساس تقوا باشد. ستمگران و تجاوزکاران در برابر این وعده، مانند کسی هستند که بخواهد در جهت مخالف سیلی عظیم شنا کند، که هر چه قوی و شناگر باشد، سرانجام شکست می خورد و سیل او را به پیش رانده، و خواه و ناخواه در مسیر واقعی و جهت موافق سیل قرار می گیرد، یا نابود و معدوم می شود. کسانی که علیه متجاوزان و استثمارگران انقلاب می کنند، اگر فاقد تمام وسائل هم باشند، بهترین و نیرومندترین وسیله و اسلحه پیروزی آنان این امید است که در جهت خواست و رضایت و وعده الهی قرار دارند و قطعاً در مبارزه نهایی پیروزی با آنها است. آینده جهان در کلام الهی این گونه اعتقاد به سنت الهی ـ اگر چه از آن، گاهی بطور صحیح بهره برداری نمی شود و انقلابی نماها هم آن را وسیله قرار می دهند ـ اصل است و حقیقت؛ و در زبان قرآن کریم و احادیث شریفه به تعبیرات وافی و صحیح‌تر و الفاظ کافی‌تر شرح و بیان شده است؛ که از جمله این آیات، واقعی‌ترین تعبیرات و شرح و تفسیر این مسأله است: (قال موسی لقومه استعینوا بالله...) = "موسی به قوم خود گفت از خدا یاری خواهید...". (وأورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون...) = "و ما قومی را که به استضعاف کشیده شده بودند وارثان (مشرق و مغرب زمین) گردانیدیم". (بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق) = "بلکه حق را با شدت بر باطل افکنیم؛ پس حق، باطل را در هم می شکند، آنگاه از میان می رود". (یریدون لیطفؤا نور‌الله بأفواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون) = "می خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش سازند و خدا تمام کننده نور خویش است، هر چند کافران را خوش نیاید". موضوع انتظار حضرت صاحب الامر ـ عجل‌الله ” ستمگران و تجاوزکاران در برابر این وعده، مانند کسی هستند که بخواهد در جهت مخالف سیلی عظیم شنا کند، که هر چه قوی و شناگر باشد، سرانجام شکست می خورد و سیل او را به پیش رانده، و خواه و ناخواه در مسیر واقعی و جهت موافق سیل قرار می گیرد، یا نابود و معدوم می شود. “ تعالی فرجه ـ و ایمان به ظهور مهدی موعود مبنای این وعده الهی است و با سنت الهی و آنچه در کتب آسمنی ثبت شده، کاملاً مطابق است. در قرآن مجید می فرماید: (ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض یرثها عبادی الصالحون) = "و همانا در زبور، پس از ذکر ـ تورات نگاشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث می برند". شیعه و تمام مسلمانان بر اساس این عقیده سازنده و تحول آور، ایمان دارند که تاریخ در مسیر عدالت و به سوی عدالت جلو می رود و توقف نمی کند و زمین را بندگان صالح و شایسته خدا به ارث می برند. و سرانجام حق در همه جا حاکم و پیروز می شود؛ و این سنت خدا و قانون خدا و خواست او است که می فرماید: (ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض...) = "یعنی ما خواسته‌ایم که منت گذاریم بر آنان که در زمین استضعاف شده‌اند...". خدا چنین اراده کرده است که قدرت خود را به دست طبقه ضعیف آشکار سازد و طبقه استثمارگر قوی و غالب و ظالم را به دست آنان که استضعاف شده‌اند بکوبد و مغلوب نماید. این ایمان، جزء عقاید شیعه و بلکه هر مسلمان است که به هر نحو و هر طور که اوضاع به نفع ستمگران و فرعونیان استعباد پیشه قرار بگیرد، عاقبت با انقلاب مستضعفان شایسته و پرهیزکاران مجاهد، نظم و عدالت، حاکم و برقرار می شود. این عقیده از نظر اجتماعی، بسیار مهّم و انقلابی و مترقّی است و مردم را به کار و تلاش و نهضت و قیام و فعالیت، تشویق می کند و از سستی و ترک وظایف، و تسلیم زبونی و ذلیل شدن، باز می دارد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: "لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها ـ وتلا عقیب ذلک: ـ ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین". مضمون این سخنان امید بخش و مژده دهنده این است: این دنیائی که مانند مرکبی چموش و سرکش، از سواری دادن به صاحب خودش خودداری می کند و با ما خاندان پیامبر ناسازگاری پیشه کرده و بر ما سخت و تنگ گرفته است؛ و حزب خدا و اهل بیت و خاندان رسالت و شیعیانشان را در فشار ظلم و استبداد غاصبان و مرتجعان گذارده، و آنان را از حقوقشان محروم، و گرفتار شکنجه و زندان، و قطع دست و پا و گوش و بینی، و کشته شدن ساخته است؛ بعد از این همه ناسازگاریها و ظلم و جور و غصب حقوق، البته و حتماً ـ مانند شتر بد خو و گزنده ای که به بچه‌اش مهربان و مایل می شود، به ما مایل گردیده و رام اهل حق و شایستگان و مستضعفان خواهد شد. چون خدا در قرآن خبر داده است، خواستش این است که بر آن کسان که در زمین مورد استضعاف قرار گرفته‌اند منت گذارد، و آنان را امامان و پیشوایان و وارثان زمین فرماید. معلوم است در هنگامی که ابرهای مأیوس کننده فتنه های بزرگ، و تسلط غاصبان زمامداری و مقام رهبری جامعه اسلامی بر سر مردم و اهل حق، باران بلا و ناامیدی می باریده است، با این کلمات امیدوار کننده و انتظار بخش، علی (ع) دلهای مردم را محکم کرده و به این حقیقت بزرگ و وعده تخلف ناپذیر الهی مژده داده و آنان را به فتح و ظفری که حزب خدا و حامیان حق در جلو دارند نوید داده و به استقامت و پایداری تشویق فرموده است. این کلام در عین حال که خبری از آینده و غیب، و پیشگوئی قاطع است، همین مسأله سنت خدا (یا به زبان دیگر، وعده الهی) را که علی (ع) از آن آگاهی کامل داشته است، اعلام می کند. آری، ولیّ خدا و کسی که مصداق (ومن عنده علم الکتاب) است، به سنن الهی عالم و واقف است و از خواست خدا و نظامات و قواعدی که در جهان ماده و مجردات قرار داده، به اذن خدا و به تعلیم او با اطلاع است. علاوه بر این آیه کریمه، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنکشی فرعون، این خواست و سنت خدا را صریحاً بیان فرموده است؛ چون معلوم است که این سنت الهی فقط در مورد موسی و فرعون نیست بلکه سنت عام الیه است و در مورد هر گروه مستضعف و مؤمن، و شخص یا دسته استضعاف گر در هر عصر و زمانی صادق است، اگر چه مصادیق آن، همه در یک ردیف نباشند و صدق این آیه و تطبیق آن و ظهور این سنت وقاعده، بر موردی ظاهرتر و آشکارتر از موارد دیگر می باشد. و لذا علی (ع) بعد از اینکه خبر از یک تحّول بزرگ و انقلاب جهانی به نفع حزب حق و پیروان مکتب ولایت می دهد، این آیه را نیز تلاوت می فرماید; چون چنانکه گفته شد، مفهوم آیه، اختصاص به عصر موسی و فرعون ندارد و عام و کلی است و ظاهرترین مصداق این آیه در تاریخ همان انقلابی است که به رهبری حضرت مهدی، قائم آل محمد ـ عجل‌الله تعالی فرجه ـ بر پا می شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست خدا و سنت الهی است. (ولن تجد لسنة‌الله تبدیلاً، ولن تجد لسنّة‌الله تحویلاً) = "و هرکز در سنت خدا، تبدیل و تحویلی نخواهی یافت". بنا بر آنچه بیان شد، معلوم می شود که انتظار و عقیده به ظهور مهدی فکر و اندیشه را چگونه آینده گرا می سازد و مسلمان را برای مقاومت، استقامت، پایداری، مبارزه با باطل و جهل و فساد، آماده و مصمم می کند و او را با این فلسفه مهم تاریخ در ضمن اصطلاحات دینی و قرآنی که کامل‌تر و صحیح‌تر از هر منطق دیگر بازگو کرده است، آشنا می نماید. انتظار عامل مبارزه با فساد و انحراف (یاأیها الذین آمنوا إن تطیعوا الذین کفروا یردوکم علی أعقابکم فتنقلبوا خاسرین بل‌الله مولاکم وهو خیر الناصرین) = "ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از کفار فرمان ببرید، شما را به عقب (کفر و جاهلیت) بر می گردانند، پس شما زیانکار می گردید; بلکه خداوند مولی و صاحب اختیار شما است و او بهترین یاری کنندگان است". (انّ الذین ارتدوا علی أدبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سوّل لهم وأملی لهم) = "به درستی آنان که به عقب برگشتند (مرتجع شدند) بعد از آنکه هدایت بر ایشان آشکار گشت، شیطان این کار (ارتجاع) را بر ایشان بیار است، و خدا آنها را (برای امتحان و اتمام حجّت) مهلت داد". "الائمة بعدی إثنا عشر تسعة من صلب الحسین والتاسع مهدیهم". پیامبر اعظم (ص) فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند، نه نفر آنها از فرزندان حسین (ع) می باشند و نهمین آنها مهدی (عج) است. قال رسول‌الله (ص): "لو لم یبق من الدهر الا یوم، لبعث‌الله رجلاً من أهل بیتی یملاها عدلاً کما ملئت جوراً". رسول خدا (ص) فرمود: اگر باقی نماند از روزگار مگر یک روز، البته خدا بر می انگیزد مردی از اهل بیت مرا که زمین را از عدل پرکند، همچنان که از ستم پر شده باشد. مسلمانان عموماً و شیعه اثنی عشری خصوصاً، انتظار ظهور شخصیتی را می کشند که انقلاب اسلام را جهانگیر، حق و عدالت را پیروز، بشر را از تضادهای گوناگون، استثمار، استعباد، استعمار و از وقوف و توقف نجات دهد و به سوی جلو پیش براند و اصول توحید، مساوات، آزادی و برادری اسلامی را رایج نماید. این شخص موعود، امام دوازدهم از دوازده نفر پیشوایان و رهبرانی است که پیغمبر عالی مقام اسلام (ص) در صدها حدیث آنها را معرفی کرده و فرزند عزیز رهبر یازدهم، حضرت امام حسن عسکری (ع) است. اصل انتظار به صورتهای گوناگون در بین ملل مختلف همواره محفوظ بوده و آینده نگری همیشه بشر را به خود مشغول داشته، برگشتن به عقب و بلکه وقوف و ایستادن در یک مرحله به هر حال محکوم بوده و خلاف سنن عالم خلقت است. برگرفته از "انتظار عامل مقاومت و حرکت" .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image