تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

تأثير قرآن بر علم تاريخ چگونهبوده است؟


قرآن کتاب تاريخی نيست و حتي در بيان داستان ها هدفش مانند هدف کتاب هاي تاريخي نمي باشد بلکه اين کلام الهي است که در قالب وحي براي انسان آمده تا هدايت پذيران را به راه سعادت رهنمون گردد و به همين جهت شاهديم که يک داستان و واقعه تاريخي با تمام نکات و حواشي ذکر نمي گردد و تنها نکته هايي پراکنده از آن آورده مي شود تا توجه و تأمل انسان را برانگيزد و از اين رهگذر عبرت، حکمت يا پند موجود در آن آشکار گردد. به عنوان مثال وقتي به داستان طالوت و جالوت در سوره بقره مراجعه مي کنيم به راحتي انقطاع داستان را شاهديم. و خود آيات قرآن نيز بر اين عبرت آموزي و هدف گذاري اشاره و تأکيد دارند مثل اينکه مي فرمايد: «پس (اي پيامبر) اين حکايت را (برايشان) بیان کن، باشد که به فکر آيند.». و «در سرگذشت آنها قطعا درس عبرتي براي خردمندان خواهد بود». دليل اهتمام قرآن به تاريخ در چند نکته نهفته است. 1. تاريخ آزمايشگاه مسائل گوناگون زندگي بشر است و آنچه را انسان در ذهن خود با دلايل عقلي ترسيم مي کند، در صفحات تاريخ به صورت عيني باز مي يابد و با توجه به اينکه مطمئن ترين معلومات آن است که جنبه حسی داشته باشد، نقش تاريخ را در نشان دادن واقعيات زندگي به خوبي مي توان درک کرد. هم چنان که اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ در اين باره مي فرمايد: «فرزندم، من هر چند عمر پيشينيان را يک جا نداشته ام ولي در اعمال آنها نظر افکندم، در اخبارشان انديشه نمودم و در آثارشان به سير و سياحت پرداختم؛ آن چنان که گويي همچون يکي از آنها شدم بلکه گويي من به خاطر آنچه از تجربيات تاريخ آنان دريافته ام با اولين و آخرين آنها عمر کرده ام!». 2. تاريخ و داستان، جاذبه مخصوص دارد و از کودک تا پير را تحت تأثير خود قرار مي دهد. 3. داستان و تاريخ، برخلاف استدلالات عقلي، براي همه قابل فهم و ادراک است چه باسواد باشند يا بي سواد يا .... موارد بهره گيري قرآن از نقل هاي تاريخي: 1. آيه هايي که ناظر به نسخ يا امضاي احکام شرايع پيش از اسلام است. 2. آيه هايي که درباره سرنوشت پيامبران، امت ها، اقوام، شخصيت هاي تاريخي گذشته است. 3. آيه هايي که سنت هاي غلط جامعه جاهلي را نفي کرده يا سنت هاي صحيح و يا تحريف شده را احياناً تصحيح نموده است. 4. آيه هايي که درباره ظهور اسلام و دگرگوني هاي ناشي از آن در طي سال هاي نزول قرآن است. براي فهم و تفسير آيه هاي ياد شده نيازمند منابع تاريخي مختلفي هستيم که مي توان آنها را در سه بخش کلي خلاصه کرد: الف: پيامبران گذشته و امم پيشين. ب: جامعه جاهلي پيش از اسلام. ج: پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و جامعه اسلامي (تاريخ صدر اسلام چه قبل از هجرت و چه بعد از آن). ويژگي هاي اساسي رويکرد قرآن به تاريخ. هر چند اين ويژگي ها زياد بوده و بحث هاي مفصلي را مي طلبد ولي به اختصار به ویژگی های زير مي توان اشاره نمود: 1. بي طرفي: غالب کتاب هاي تاريخي داراي جهت گيري قوي و نژادي يا عقيدتي و... بوده يا در خدمت دستگاه حاکمه نگارش يافته است. 2. انتخاب گري: که هم در اصل وقايع تاريخي و هم در ذکر قسمت هاي خاص و هم ذکر نام افراد و اماکن رعايت شده است. 3. هدف گذاري. 4. پرداختن به ريشه ها و علت ها. 5. داشتن گرايش توحيدي و حفظ جهت گيري الهي در تمام داستان هاي قرآني تاريخ. 6. فلسفه تاريخ. 7. ترکيب تاريخ: امروزه بحث پيوند تاريخ با علوم ديگري مانند جامعه شناسي، باستان شناسي، و جغرافيا و... مطرح است که در قرآن شاهد توجه به اين امر مي باشيم مانند داستان حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ . 8. پيشگويي هاي تاريخي و... با روشن شدن نکات مطرح شده مي توان نحوه و عمق تأثير قرآن بر علم تاريخ را درک نمود و البته در اين زمينه تصريحات قرآن به پيگيري علم تاريخ را نيز نبايد از نظر دور داشت و اين تصريحات را مي توان در دو زمينه پيگيري نمود. الف: توصیه کلي قرآن به علم آموزي و دانش اندوزي و جايگاه والاي دانشمندان. ب: توصيه خاص قرآن به سير و سياحت در زمين «به يقين پيش از شما سنت ها (و روش هايي وجود داشته که) سپري شده است. پس در زمين گردش کنيد و بنگريد فرجام تکذيب کنندگان چگونه بوده است». جلوه تأثير قرآن بر علم تاريخ در ميان مسلمانان الف: شروع تاريخ نگاري: با توجه به تأکيدات قرآني درباره علم تاريخ که به آن اشاره شد، مسلمانان اهتمام ويژه اي به بررسي هاي تاريخي نشان داده و از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و بعد از ايشان از ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ درباره مسائل تاريخي سئوالاتي مي نمودند. به خصوص براي کامل تر کردن فهم قرآني شان و به همين جهت حجم زيادي از مسائل تاريخي را در کتب روايت و تفسير شاهديم و اين حرکت کم کم منجر به تخصصي تر شدن نوشته ها و نگارش کتب تاريخ شد و قديمي ترين کتاب تاريخي که به وسيله يک مسلمان نوشته شد کتاب «ابن أبي رافع» شاگرد حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي باشد که درباره جنگ هاي جمل، صفين و نهروان است. و اين روند هم در ميان شيعيان و هم در ميان امويان ادامه يافت. از افرادي چون جابر بن يزيد جعفي (128ق) ابان بن تغلب (141ق)، ابان بن عثمان (150ق)، محمد بن اسحاق (151ق)، و ابو مخنف ازدي (157ق)، و هم چنين عبيد بن شريه، (غفل بن حنظله و وهب بن منبه و... کتاب هايي که در زمينه هاي مختلف تاريخ به نگارش درآمد. البته بيشتر کتاب هاي نگارش شده در اين دوره از بين رفته و به دست ما نرسيده اند. اين روند در قرن سوم هجري قمري به نگارش کتاب هايي مفصّل منجر شد مانند الطبقات الکبري نوشته محمد بن واقدي (م270ق) ، سيره ابن هشام (متوفاي 218ق) و... و بعد از آنها هم مورخان بزرگي ظهور کردند و آثار گران قدري از خود به يادگار گذاشتند مانند تاريخ يعقوبي نوشته احمد بن يعقوب (م288 ق) فتوح البلدان بلاذري بغدادي (م 279ق) تاريخ الرسل و الامم و الملوک در ده جلد اثر محمد بن جرير طبري (م 310ق). مروج الذهب و معادن الجوهر هم چنين التنبيه و الاشراف اثر ابوالحسن مسعودي (م 346ق) الکامل في التاريخ اثر ابن اثير (م 630ق) و نيز ابن خلدون، ابن خلکان، ابوالفداء، ابن قتيبه، مقريزي. دينوري و... و حتي شاهد نگارش کتابي در 52 جلد توسط محمد بن احمد ذهبي (م 748ق) به نام تاريخ الاسلام هستيم. ب: دقت در ضبط: از جمله خصوصيات تاريخ نويسان اسلامي که مي توان آن را برگرفته از تاريخ نگاري قرآن دانست دقت در ضبط مطالب و راويان است که در مقايسه با مورخان ملل ديگر و حتي مورخان قرون وسطاي اروپا از ارزش فراواني برخوردار است به گونه اي که بسياري از کارهاي آنان حتي امروزه هم کاري محققانه و پر ارج به شمار مي آيد مانند کتاب «تحقيق ماللهند» و الآثار الباقية» اثر ابوريحان بيروني. ج: تحليل تاريخ: هم چنان که بيان شد، روش قرآن تحليل وقايع تاريخي است که اين امر را در بسياري از آثار اسلامي شاهديم مانند: تجارب الامم و تعاقب الهمم اثر ابو علي ابن مسکويه، الآثار الباقيه از ابويحان بيروني ، جامع التواريخ اثر رشيد الدين فضل الله و از همه مهمتر ابن خلدون در کتاب هاي خود بنام «مقدمه» و «العبر». د: جامعيت: يکي از ويژگي هاي تاريخ نگاري اسلامي جلوه ها و جنبه هاي مختلف در آن مي باشد به گونه اي که علاوه بر نگارش کتب تاريخ عمومي در زمينه هاي تخصصي نيز شاهد کتب متعددي مي باشيم مانند: تاريخ علوم و فلسفه، تاريخ شهرها و کشورها، تاريخ ادبيات و شعرا، تاريخ فتوحات، تاريخ زندگي اشخاص، تاريخ نگاري نظامي، سيره نگاري، پرداختن به تاريخ امت هاي ديگر و... مي باشيم هم چنان که در صدر اسلام شاهد تاريخ شفاهي نيز مي باشيم. خاتمه: از آنچه بيان شد تأثير عميق قرآن بر علم تاريخ روش گرديد و بايد اين را اضافه نمود که با توجه به اهتمام قرآن به مباحث تاريخي بايد مسلمين در زمينه تاريخ جايگاه بسيار رفيع تري نسبت به وضع فعلي داشته باشند و به عبارت ديگر پيشرفت مسلمانان در زمينه تاريخ چندان مورد رضايت به نظر نمي رسد و نيازمند آسيب شناسي مي باشد. در اينجا به طور اختصار به چند عامل عدم پيشرفت علم تاريخ در بين مسلمين اشاره مي شود: 1. تأثير فرهنگ يونان: از قرن سوم هجري فلسفه يوناني وارد تمدن اسلامي شده و مسلمانان را به شدت تحت تأثير قرار داد و از آنجايي که در فلسفه و فرهنگ يونان، تاريخ در طبقه بندي علوم جايگاهي نداشت و ارسطو تاريخ را پايين تر از شعر مي دانست (بخاطر پرداختن به مسائل جزئي) لذا مسلمانان هم تاريخ را در طبقه بندي علوم قرار نداند و تاريخ در قالب رويکرد غير علمي باقي ماند... . 2. حاکميت اهل حديث و اشاعره در تمدن اسلامي بر خلاف معتزله که عقل گرا هستند. در تفکر اشعريان انديشه و تحليل که عنصر اساسي و رويکرد تاريخي قرآن بود، جايگاهي ندارد بلکه نقل اساس کار را تشکيل مي دهد و همين امر رويکرد قرآني به تاريخ را دچار آسيب نمود بخصوص که حتي بعضي از مورخان بزرگ مانند طبري نيز، اشعري بودند. 3. استبداد: تجربه تاريخ استبداد نشان دهنده عقل ستيزي و علم ستيزي حکومت هاي مستبد مي باشد، لذا اين حکومت ها جلوي حرکت علوم مختلف اسلامي و از جمله تاريخ را مي گرفتند به خصوص اگر رويکرد تحليلي و متفکرانه داشت. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image