خاتمیت پیامبر /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

خدواند متعال می فرماید: « وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى حَتَّى یَبْعَثَ فی أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُون ـــــ و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى کرد تا اینکه در کانون آنها پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند»(القصص:۵۹)۱ـ این آیه سخن از هلاکت با نزول عذاب الهی می کند ، نه هلاکت به معنای عامّ آن که شامل گمراهی و شرک و کفر و امثال آن نیز می باشد.


خدواند متعال می فرماید: « وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى حَتَّى یَبْعَثَ فی أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُون ـــــ و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى کرد تا اینکه در کانون آنها پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند»(القصص:59)1ـ این آیه سخن از هلاکت با نزول عذاب الهی می کند ، نه هلاکت به معنای عامّ آن که شامل گمراهی و شرک و کفر و امثال آن نیز می باشد. شاهد این ادّعا آن است که آیه ی قبل از این آیه ناظر به هلاکت اقوام سابق با عذاب الهی می باشد. 2ـ همچنین در این آیه منظور از « امّها » (امّ القری) ، آن شهری است که نسبت به بقیّه ی شهر های اطراف خویش مرکزیّت دارد مثل پایتخت کشورها. البته شهر مکّه را نیز امّ القری می گویند به دو علّت ؛ یکی آنکه این شهر در حجاز مرکزیّت داشته و دارد و دوم اینکه مکّه تقریباً در مرکز ارض مسکون آن زمان ، یعنی قارّه ی آسیا ، آفریقا ، اقیانوسیّه و اروپا قرار دارد و به منزله ی پایتخت و مرکز قارّه هاست. لذا از این آیه بر نمی آید که رسول الهی باید در هر شهری مبعوث شود ؛ بلکه کافی است که در امّ القری مبعوث گردد. 3ـ تعبیر « یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا » که بعد از رسول آمده ، گواه است که منظور از این رسول ، پیامبر صاحب شریعت است نه پیامبر تبلیغی. چرا که منظور از« یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا » صرف خواندن آیات یا تبلیغ آنها نیست ؛ چون چنین کاری از هر کسی ساخته است ، بخصوص در مورد قرآن کریم که خودش ادّعای اعجاز نیز دارد ؛ لذا از زبان هر که برآید حجّت است. پس منظور از این تعبیر ، آوردن آیات جدید از جانب خداست. تعبیر « حَتَّى یَبْعَثَ فی أُمِّها » نیز مؤیّد این مطلب می باشد ؛ چرا که انبیای صاحب شریعت در امّ القری مبعوث می شدند و انبیای تبلیغی آیات نازل شده بر او را در بلاد دیگر پخش می نمودند.4ـ تعبیر « یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا » نشان می دهد که ملاک هلاکت قوم ظالمین ، صرف بعثت رسول نیست بلکه آنچه ملاک حقیقی است رسیدن پیام قطعی وحی به گوش مردم می باشد و رسول تنها رساننده ی آن می باشد. پس وجود دائمی رسول در بین مردم برای تحقّق شرط هلاکت ، موضوعیّت ندارد. همین اندازه که کتاب الهی تحریف نشده به دست آنان برسد و حجّت بر آنها تمام گردد ، کافی است تا خدا بر قوم ظالمین عذاب نازل نماید. بنا بر این تا قرآن کریم در بین ماست و به دست همه رسیده و امکان تهیّه ی آن برای همه وجود دارد ، لزومی ندارد که رسول به آن معنا که در آیه گفته شده ، مبعوث گردد ؛ بخصوص که اوّلاً دین اسلام ، دین خاتم می باشد و ثانیاً قرآن کریم ، ادّعای اعجاز داشته ، خودش خودش را اثبات می کند ؛ و خودش ذاتاً و مستقلّاً حجّت خدا می باشد ، و لزومی ندارد که مثل سایر کتب آسمانی ، با معجزه ی رسول یا نبی تبلیغی مورد تأیید واقع شود. حتّی معجزات پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) نیز برای اثبات رسالت و امامت خودشان می باشد نه برای اثبات حقّانیّت قرآن کریم. 5ـ پس برای اینکه خدا بر قوم ظالمین عذاب هلاک کننده نازل نماید ، وجود قرآن کریم ، که تأمین کننده ی هدایت عامّ می باشد ، کافی است ؛ لکن در زمینه ی هدایت خاصّ ، سنّت خدا بر این است که افزون بر کتاب آسمانی ، هدایتگر انسانی نیز همواره در بین مردم باشد ، تا هم از تحریف کتاب جلوگیری نماید ، هم مفسّر و مبیّن آن باشد و فراتر از راههای کلّی هدایت ، راههای جزئی را هم بنمایاند ، تا انسانها سعادت تفصیلی نیز دست یابند. لذا خداوند متعال فرمود: « إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ـــــ تو فقط بیم دهنده اى ؛ و براى هر قومی هدایت کننده اى است.» (الرعد:7). اینکه خداوند متعال ، رسول خدا را « منذر ـ بیم دهنده » نامید ، معلوم می شود که همان شرع کلّی و بسیط زمان پیامبر کافی است تا شرط نزول عذاب الهی بر قوم ظالمین تحقّق یابد. امّا هدایت خاصّ با هادیان قوم است. بنا بر این ، طبق این آیه ی شریفه وجود هدایتگر الهی در بین مردم تا روز قیامت نیز الزامی است ؛ لکن لزومی ندارد که این هدایت کننده ، نبی یا رسول باشد ؛ بلکه امام معصوم نیز کافی برای تحقّق این امر می باشد. و عقیده ی شیعه این است که امام معصوم (ع) تا روز قیامت در بین مردم حضور خواهد داشت تا آشکارا یا پنهانی مردم را هدایت ظاهری و باطنی کند. 6ـ مطلب دیگر اینکه طبق مبنای عرفای اسلامی ، نبی دارای سه قسم می باشد. نبوّت اخصّ که تنها شامل پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت می شود ؛ نبوّت خاصّ که سایر انبیاء را هم شامل می گردد ؛ و نبوّت عامّ یا نبوّت انبائی که مقصود از آن محدّث بودن (ارتباط داشتن با ملائک ) می باشد. لذا کسانی چون حضرت مریم (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) نیز به این معنای سوم ، نبوّت داشته و محدّث بوده اند. ائمه (ع) نیز طبق روایات فراوانی محدّث بوده با ملائک در ارتباط می باشند. احتمالاً کسانی چون لقمان حکیم ، ذوالقرنین و آصف بن برخیا نیز چنین شکلی از نبوّت را دارا بوده اند و نبی به معنای خاصّ آن نبوده اند. لذا در متون اسلامی ، گاه آنها را داخل در جرگه ی انبیاء کرده و گاه از این جرگه خارج نموده اند. البته گفتنی است که نبوّت انبائی نیز بر دو قسم است. یا مصداق آن ، یا معصوم است یا معصوم نیست. اگر مصداق آن معصوم باشد ، حجّت خدا خواهد بود ؛ چرا که ملاک حجّیّت ، عصمت است ؛ امّا اگر معصوم نباشد ، اگر چه درجه ای از هدایتگری را دارد ولی حجّت قطعی خدا نخواهد بود. پس با وجود امامان معصوم در میان امّت ، حجّت خدا همواره در بین مردم است و لزومی ندارد که انبیای تبلیغی مبعوث شوند ؛ چرا که تمام آنچه انبیاء تبلیغی دارند ، ائمه (ع) نیز همان را دارا می باشند. امّا اینکه چرا حجج الهی را بعد از نبیّ اکرم (ص) رسول یا نبی نمی گویند ، به این علّت است که اوّلاً خاتمیّت پیامبر خدشه دار و شبهه ناک نشود ، لذا ائمه (ع) از اینکه نبی خوانده شوند به شدّت ابا داشتند ، در حالی که خود را افضل از جمیع انبیاء سلف می دانستند. ثانیاً نبی یا رسول غیر اولوالعزم آن کسی است که تفصیل شریعت را ، که همان تفصیل کتاب آسمانی باشد ، از راه وحی دریافت می کرد و متناسب با نیازهای هر عصر به مردم می رساند ؛ ولی ائمه (ع) تفصیل قرآن کریم را نه از فرشته ، بلکه از امام سابق بر خود می گرفتند و امیر مومنان نیز آن را رسول خدا گرفته بود. لذا مطالبی که آنان از فرشته می گرفتند ، از سنخ شریعت نبود. البته در برخی روایات تصریح شده که ما حقایق را از روح القدس می گیریم ؛ لکن روایات فراوان دیگری نیز بیان می کنند که روح القدس مرتبه ی عالی روح خود آن بزرگواران می باشد ، که از تمام ملائک برتر است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image